فیس بوک چگونه رسانه اصلاحطلبان شد؟
شواهد نشان می دهد که فیس بوک تاثیر زیادی در دعوت از حامیان موسوی برای شرکت در مراسم دوم خرداد در ورزشگاه آزادی داشته است. بنابراین اگر سیستم پیامک تلفنی در زمان سفر میرحسین موسوی به اصفهان در این شهر دچار مشکل می شود، شبکه فیس بوک نیز در حدود 20 روز مانده به انتخابات مسدود می شود تا کارکردها و تاثیرگذاری های آن بیش از پیش روشن شود.
فیس بوک یک شبکه اجتماعی در فضای مجازی است که این روزها فراتر از حد تعاریف خود رفته و کارکردها و رشد قابل توجهی داشته است. شاید خود کاربران اینترنت که از حدود دو ماه پیش با عنوان فیس بوک آشنا شدند و هر روز دعوت نامه هایی از جانب این شبکه دریافت می کردند، در باورشان نمی آمد که پیشرفت این شبکه و گسترش گلد کوئیستی اعضای آن تا اندازه ای بالا بگیرد که انتخابات سیاسی کشور را تحت الشعاع قرار داده و دست اندرکاران امنیتی را به مسدود کردن آن وادارد.
تا پیش از انتخاباتی شدن فیس بوک و گسترش رنگ سبز در فضای آن، خیلی ها با بدبینی های دایی جان ناپلئونی اظهار می کردند که فیس بوک ابزاری در خدمت نظام امنیتی کشور نیز هست که خواسته یا ناخواسته و به سهل ترین شکل ممکن اطلاعات وسیعی را درباره اشخاص مشهور و غیرمشهور در اختیار آنان قرار می دهد.
حتی چنین گمانه ای بعضا باعث می شد تا برخی کاربران قید حضور در این شبکه جذاب و فریبنده را بزنند و فکر کنند که اصلا چنین چیزی وجود نداشته است! اما جاذبه های این شبکه مجازی و اتفاقات حیرت انگیزی که از قبل عضویت در آن می افتاد باعث شد تا علاقمندی نسبت به آن افزایش یافته و در این اواخر، رشته کار به دست دوستداران میرحسین موسوی در اینترنت بیفتد و یکباره موجی اعتراضی علیه دولت نهم و در دفاع از موسوی همه فیس بوک را بگیرد و از آن ابزاری ارزان و جذاب برای تبلیغ این نامزد ریاست جمهوری بسازد.
در روزهایی که پیامک هایی مبنی بر "هر شهروند یک رسانه"، "موسوی نامزد بی رسانه" و "اگر رسانه ملی نداریم یک یک شما رسانه ملی هستید" از طریق گوشی های همراه رد و بدل می شد و به زعم طرفداران موسوی، جایگزین فضای بی رسانه جبهه اصلاحات می شد، یکباره فیس بوک سر برآورد و به طرز شگفت انگیزی خانه به خانه نفوذ کرد و حتی از شمارگان ایده آل یک روزنامه خوش اقبال اصلاح طلب نیز بالا زد و موفق تر و کاراتر عمل کرد.
اگرچه بسیاری معتقدند که سیدمحمد خاتمی در سال 76 بدون در اختیار داشتن هیچ روزنامه، شبکه رادیویی و تلویزیونی و نیز فضای اینترنت توانست دل ها را تسخیر کند و آرای میلیونی بیاورد، اما ذکر این نکته نیز مهم است که در آن زمان سیاست های هاشمی رفسنجانی جاده را برای اصلاحات مهیا کرده و دوره هشت ساله اش به پایان رسیده بود و مردم در جستجوی چهره ای جدید و متفاوت با ظواهر رسمی آن زمان بودند.
در حال حاضر تبدیل شدن فیس بوک به فضایی مساعد برای تبلیغات خودجوش نامزد اصلاح طلبان این حسن را داشته است که همه چیز در آن به صورت غیر رسمی و غیر تحمیلی به انجام برسد. به این معنی که فلسفه وجودی فیس بوک چیز دیگری بوده و اراده اولیه ای بر آن نبوده تا فرضا از آن به مثابه یک ابزار سیاسی انتخاباتی در ایران بهره برداری شود.
کاربران در فیس بوک دارای یک صفحه شخصی هستند که میتوانند گروه تاسیس کنند، در گروههای دیگر عضو شوند، برای خودشان آلبوم عکس درست کنند، دوستانشان را انتخاب کنند و بر تعداد دوستان خود بیفزایند، برای وبلاگ خود و یا یک هنرمند یا وب سایت مورد علاقه شان صفحه مجزا طراحی کنند تا دیگران هم در آن صفحه ثبت شوند و ارتباط برقرار کنند. گوش دادن به موسیقی، عضویت در گروه های مختلف، پیدا کردن دوستان قدیمی، بازی و ویدئو و... از دیگر امکانات فیس بوک است.
البته برنامه هایی که از طریق این فضا در اختیار کاربر قرار دارد آن قدر متنوع است که ذکر آنها در هدف این یادداشت نمی گنجد. همان طور که اشاره شد این شبکه به دلیل دور ماندن از جو ناسالم و فضای غیر اخلاقی به کار خود ادامه داد و حتی بسیاری از افراد، آن را یک توطئه برای در اختیار قرار گرفتن اطلاعات فردی شان در دست مراجع رسمی تلقی کردند. اما گذشت زمان و داغ شدن بازار انتخابات به جایی رسید که یک روز صفحه ای در فیس بوک باز شد با عنوان "شرط می بندم که می توانم یک میلیون نفر مخالف احمدی نژاد را پیدا کنم" و این شاید آغاز نهضتی ضد دولتی بود که به دلیل مخالفت های رایج نسبت به رئیس جمهور و نیز گرایش های اجتماعی و سیاسی خاص طبقه متوسط به بالا – که اغلب کاربران اینترنت را تشکیل می دهند – با استقبال مواجه شد و ناظران فناوری های نوین در ایران را نگران کرد.
پیشتر وزیر اطلاعات در هشداری نسبت به پیامک های غیراخلاقی و تمسخرآمیز نسبت به مسئولان دولتی تاکید کرده بود که این پیامک ها قابل ردیابی هستند و با متخلفان به شدت برخورد می شود. البته روی سخن او به طور طبیعی با افراد و شبکه هایی بود که درنظر دارند از ابزاری چون تلفن همراه به عنوان وسیله ای تخریبی استفاده کنند و به شیوه ای هدفمند و با روش هایی غیراخلاقی از هیچ توهین و طعنه ای فروگذار نکنند.
اما در مورد فیس بوک به سختی می توان مخالفت صرف و به دور از توهین و استهزا را مصداق تخلف دانست؛ چرا که فضای رایج در این صفحات بیشتر به سمت اقدامات ایجابی و تشویقی – له یا علیه یک نامزد – حرکت می کرد و کمتر مورد خلاف شئونات اسلامی در آن یافت می شد. به هر حال آنچه برای مخالفان اصلاح طلبان نگران کننده می نمود استیلای بی چون و چرای حامیان موسوی و رنگ نمادین آنها در فیس بوک بود که سرانجام موجب شد تا فیس بوک از دوم خرداد 88 مشمول فیلترینگ شود و دسترسی به آن با محدودیت مواجه شود.
شاید گزارش روزنامه فایننشال تایمز درباره همه گیر شدن این شبکه نیز در فیلترینگ آن بی تاثیر نبوده باشد. این روزنامه در اواخر اردیبهشت با اشاره به اینکه "نامزدهای پیشرو (اصلاح طلب) در انتخابات ماه ژوئن ایران به شبکه هایی چون فیس بوک متوسل شده اند" نوشت: "نامزدهای پیشرو در انتخابات ماه ژوئن ایران برای رقابت با رئیس جمهوری که حمایت دستگاه های قدرتمند دولتی را پشت سر خود می بیند، به شبکه هایی چون فیس بوک متوسل شده اند تا پیام خود را در میان مخاطبانشان اشاعه دهند."
در این گزارش آمده بود که در میان جمعیت 70 میلیونی ایران، حدود 47 میلیون نفر دارای تلفن همراه هستند و تقریباً 21 میلیون نیز به اینترنت دسترسی دارند. همان طور که فایننشنال تایمز نیز نوشته است، حدود60 درصد جمعیت ایران زیر 30 سال هستند و گرایش به اینترنت هم عمدتا در میان این قشر دیده می شود. به این مسئله باید این نکته را هم اضافه کرد که اغلب مردم ایران که در زمره طبقات متوسط و مرفه شهری به حساب می آیند، همان اقشاری هستند که با دولت احمدی نژاد میانه خوبی ندارند و احمدی نژاد نیز عمده توجه خود را معطوف طبقات فرودست کرده است.
می توان گفت سیاست های عدالت محور توزیعی محمود احمدی نژاد که با شعارهایی بر ضد مرفهین و لزوم برابری و تساوی اقتصادی همراه بوده، موجب شده است تا کارشناسان امور اجتماعی و مشاوران نامزدهای ریاست جمهوری اذعان کنند که رای احمدی نژاد بیشتر متعلق به روستاها و شهرهای کوچک است و اصلاح طلبان در شهرهای بزرگ و صاحب امکانات از اقبال بیشتری برخوردارند.
حامیان دو طیف اصولگرا و اصلاح طلب اگرچه فراگیرتر و پراکنده تر از آنی هستند که بتوان آنها را به دو نیمه جنوبی و شمالی تقسیم کرد و صورت بندی دقیقی از آنها ارائه داد، اما شعارها و برنامه های نامزدها خود نشان می دهد که اصلاح طلبان بیش از اصولگرایان حامی فضای باز اقتصادی و فرهنگی و سیاسی هستند و همین مسئله برای ارزیابی نسبی پایگاه دو جناح - بویژه در اینترنت - کافی به نظر می رسد.
شواهد نشان می داد که فیس بوک تاثیر زیادی در دعوت از حامیان موسوی برای شرکت در مراسم دوم خرداد در ورزشگاه آزادی داشته است. قبل از این برنامه، پیغام و پسغام های متعددی بین سبزهای فیس بوک ردوبدل می شد و همه همدیگر را برای حضور در این مراسم تشویق می کردند. شاید برگزارکنندگان مراسم نیز در باور نداشتند که بعد از چند سال بتوانند حدود 18 هزار نفر را بدون در اختیار داشتن ابزار اطلاع رسانی رادیویی و تلویزیونی به ورزشگاه آزادی بکشانند. جمعیت آمدند ولی خبر نداشتند که همان روز فیس بوک فیلتر شده و یکی از مستقل ترین و خودجوش ترین رسانه های جبهه اصلاحات همچون یک روزنامه دوم خردادی به تعطیلی کشیده شده است. هر چند باید پذیرفت که فیس بوک به لحاظ کارکرد تبلیغاتی و تهییجی از هر روزنامه حرفه ای بهتر و کاراتر عمل کرده بود و جایگزین کردن آن با رسانه ای تازه بسیار دشوار است. البته گاه فراموشمان می شود که فیس بوک فی الذات رسانه انتخاباتی آن هم در ید اصلاح طلبان نبوده و رسانه ای جهانی با اهدافی دیگر بوده که هر جامعه با توجه به نیازها و فضای اجتماعی اش از آن استفاده کرده است. با این وصف شاید بتوان فیس بوک را رسانه اصلاح طلبان در جوامع بسته توصیف کرد که با جذابیت ها و ویژگی های منحصر به فردش قادر به شبکه سازی و انسجام آفرینی بالایی است و از همین رهگذر در شرایط نزدیک به انتخابات سیاسی با محدودیت مواجه می شود.
نظر شما :