مانور ناتو در گرجستان
گروههاى مخالف دولت ساکاشويلى، همان طور که پيشتر وعده داده بودند، از 9 آوريل تجمعات اعتراضى خود را در تفليس و برخى ديگر از شهرهاى گرجستان آغاز و با تأکيد بر ناکارآمدهاى دولت ساکاشويلى مجدّدانه خواستار استعفاى وى و برگزارى انتخابات زودهنگام رياستجمهورى شدهاند. مخالفين به هر دو جنبة داخلى و خارجى سياستهاى ساکاشويلى معترض هستند. آنها بر اين اعتقادند که او نه تنها در وعدة خود در خصوص اعادة تماميت ارضى گرجستان موفق نبوده، بلکه با اشتباهات خود در عرصة خارجى، گرجستان را به بازيچة رقابت ميان روسيه و امريکا تبديل کرده و با آغاز جنگ در اوستياى جنوبى و به تبع آن ورود به تقابل نظامى با روسيه، باعث جدايى عملى آبخازيا و اوستياى جنوبى از گرجستان شده است. آنها با اشاره به انفعال کشورهاى غربى در جريان جنگ و فضاى پس از جنگ اوت، راهبرد همگرايى با غرب او را نيز عقيم مىدانند. اما، نکتهاى که طى چند روز اخير، توجهات از تحولات داخلى گرجستان را به خارج اين کشور معطوف کرده، اعلام آمادگى ناتو به برگزارى رزمايش نظامى در اين کشور در ماه مه است که واکنش روسيه را نيز در پى داشته است. با اين ملاحظه، مؤسسة مطالعاتى ايراس براى بررسى هر چه دقيقتر ابعاد و پيامدهاى رزمايش ناتو در گرجستان گفتگويى را با آقاى دکتر بهرام اميراحمديان ترتيب داده که مشروح آن در ادامه از نظر مىگذرد.
آقاى دکتر، با التفات به مقدمه بازگفته و عنايت به اينکه بخش مهمى از انتقادات مخالفين متوجه سياست خارجى ساکاشويلى است، مهمترين اشتباهات او را در عرصة خارجى در چه مىدانيد؟
ابتدا لازم می دانم از فرصتی که موسسه محترم ایراس برای مصاحبه و ارائه نظرات در اختیار من گذاشته سپاسگزاری کنم. اما در مورد گرجستان بهتر است سخنی چند پیرامون اهمیت گرجستان و اینکه چرا این جمهوری درگیر مشکلات و نابسامانیهای سیاسی و اقتصادی شده بيان دارم. گرجستان به جهت واقع شدن در منطقهای استراتژیک از اهمیت خاصی برخوردار است. این کشور در غرب و مرکز قفقاز جنوبی واقع شده که سراسر مرزهای شمالی آن منطبق بر خط الرأس رشته کوههای قفقاز بزرگ است که در شمال آن جمهوریهای خودمختار قفقاز شمالی که در ترکیب فدراسیون روسیه قرار دارند، واقع شدهاند. داغستان، چچن، اينگوش، اوستیای شمالی، کاباردا- بالکار، کاراچای و چرکس در قفقاز شمالی واقع شده اند که همگی همسایة گرجستان هستند. مرزهای شمال گرجستان که مرزهای جنوب غربی روسیه را تشکیل می دهند، به عنوان بستری طبیعی و تدافعی برای دشتهای بلامعارض اروپایی روسیه بشمار میروند. بنابراین این منطقه برای روسیه بسیار حیاتی است. گرجستان از غرب به دریای سیاه منتهی میشود. دالان قفقاز که بین قفقاز جنوبی و رشته کوههای قفقاز بزرگ قرار دارد دو دهانه دارد، یکی دهانه غربی است که در قلمرو گرجستان قرار دارد و دیگری دهانه شرقی که در جمهوری آذربایجان و در ساحل دریای خزر واقع است. برای ورود از سوی غرب به منطقه قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی، ناگزیر باید از دهانه غربی دالان قفقاز، یعنی از سمت دریای سیاه و قلمرو گرجستان وارد شد. به همین سبب در تمام معادلات استراتژیک غرب و شرق (زمانی امپراتوری روسیه، اتحاد شوروی و اکنون فدراسیون روسیه) در منطقه قفقاز قلمرو کنونی گرجستان از اهمیت خاصی برخوردار بوده و خواهد بود.
و اما در مورد سیاست خارجی ساکاشویلی باید گفت که گرجستان به جهت سابقه روابط با جهان، علاقهمند به گسترش روابط خارجی خود به ویژه با اتحادیه اروپا است. فضای بسته در دورة جنگ سرد و سپس فضای دوره شواردنادزه، نتوانست علایق ملی گرجیها را برآورده سازد. به همین سبب کنش و واکنش دو نیروی غیر همسوى درون جامعه گرجی که یکی برای گسترش روابط با اروپا و دیگری به سوی روابط نزدیکتر با روسیه در برابر هم صف آرایی کرده بودند، در سال 2003 منجر به بروز انقلاب رز به رهبری ساکاشویلی شد، که از همان سیستم برآمده و رشد یافتة همان دورة شواردنادزه و همکار او بود. ساکاشويلى و همانديشان او میخواستند گرجستان را به سوی غرب هدایت کنند، اما شعارهای ملی آنها هم قابل توجه بود که عبارت بودند از: اعاده حاکمیت و تمامیت ارضی، مبارزه با فساد، رفع معضل بیکاری، پیوستن به ساختارهای یوروآتلانتیکی و به ویژه پیوستن به ناتو. آمال و آرزوهای غربگرایانِ گرجی بیشتر حول محور چهارم دور مىزد و آنان برای رسیدن به این منظور از سه مورد اول غافل مانده، نخواستند و نمیتوانسند به آنها دست یابند.
بنابراین سیاست خارجی نامتوارن و نادیده گرفتن علایق قدرتهای منطقهای و از همه مهمتر روسیه، سبب تیره شدن روابط با مسکو شد، بطوری که دیپلماتهای روسی به جرم جاسوسی دستگیر و سفارتخانه آن کشور در تفلیس نيز تعطیل شد. به همین سبب گرجستان در مرزه رويارویی با روسیه قرار گرفت. اشتباه ساکاشویلی در عدم اتخاذ سیاست موازنه بود که در سیاست خارجی اعمال کرد و سبب تضعیف سیاست خارجی و نیروهای ملی گردید. در حالی که آذربایجان در همسایگی آن با تدوین سیاست خارجی متوازن توانست با وجود از دست دادن قرهباغ، به سوی توسعه گام بردارد. هر چند در آذربایجان نفت ابزاری مهم و کارآمد در دست دولت باکو بود که گرجستان فاقد آن است، اما اشتباه گرجستان در برآورد استراتژیک نادرست از صحنة قفقاز بود.
با اين ملاحظه، رويکرد ضدروسى ساکاشويلى را تا چه حد موفق و به عبارتى تأمين کنندة منافع ملى گرجستان ارزيابى مىکنيد؟
سیاستهای غربگرای ساکاشویلی در تضاد با منافع روسیه در قفقاز بود و به همین سبب کشیدن پای ناتو و نیروهای نظامی آمریکایی به مرزهای جنوب غربی روسیه، مسکو را نگران کرده بود. از این رو، روسیه در قفقاز نگران مرزهای جنوب غربی و ناآرام خود و آمریکا بدنبال منافع و حضور بیشتر در قفقاز، از آنجا در منطقه دریای خزر و سپس در آسیای مرکزی بود. در این معادله شدت و گسترة منافع آمریکا در منطقه مساوی با تنزل و کاهش موقعیت روسیه در جنوب بود و مهمتر از همه اين امر سدّى در برابر پیوستگی جغرافیایی روسیه با جنوب آن بود. بنابراین طبیعی بود که این سیاست ضدروسی ساکاشویلی، به ویژه اتهام روسیه به این کشور در حمایت از جداییطلبان چچنى از طریق دره پانیسکی، موجب اقدامات بازدارنده روسیه شود. کمک به شکلگیری دولتی مستقل در منطقه اوستایی جنوبی و هدایت آن به ساختارسازی برای ادارة مستقل یک جمهوری خودخوانده و تقویت جایگاه جمهوری خودمختار آبخازیا در منطقه و ارائه کمکهای نظامی و اقتصادی، از جمله برآیند اقدامات روسیه در برابر مواضع و اقدامات ضدروسی ساکاشویلی بود. این اقدامات به طور طبیعی برای گرجستان هزینه زیادی در برداشت که در نهایت سبب تضعیف جایگاه ساکاشویلی در رسیدن به اهداف شعارهای انقلاب رز و در نهایت سرخوردگی ملت گرجی و موج اعتراضاتى بود که در پایان دورة اول ریاستجمهوری ساکاشویلی، وى را ناگزیر به استعفاء و برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری کرد. این بار نیز همان روش برای دوره دوم و نیمه دوم این دوره ریاست در حال جريان است.
از منظر مخالفين، راهبرد همگرايى با غربِ ساکاشويلى ناموفق بوده، نظر شما در اين خصوص چيست؟
راهبرد همگرایی با غرب از آن جهت از نظر مخالفان ناموفق بود که با صرف هزینههای فرصت، آنچه به دست آمده بسیار ناچیز و در برخی موارد منفی بوده است. گرجستان نتوانسته عضویت اتحادیه اروپا را بدست آورد، در صورتی که برخی کشورهای عضو اين اتحاديه موقعیت پایینتری نسبت به گرجستان دارند. گرجستان نتوانسته در ناتو پذیرفته شود و دیگر اینکه هنوز فساد در سطح گستردهای رواج دارد و غربیهایی که قول داده بودند به انقلاب رز کمک کرده، در این کشور سرمایه گذاری کنند، بیکاری را کاهش دهند و توسعه اقتصادی را براى آن به ارمغان آورند، کاری جدّی صورت ندادهاند. بنابراین پیروی از غرب، سیاست نادرست ساکاشویلی بود که نتایج دلخواه را بدنبال نداشت.
با اين ملاحظه، ديدگاه شما در خصوص اين اعتقادِ مخالفين که ساکاشويلى با سياستهاى غلط خود گرجستان را به بازيچة رقابت ميان مسکو و واشنگتن تبديل کرده، چيست؟
ساکاشویلی سبب حضور گستردهتر آمریکا در قفقاز شد، هرچند زمینه حضور آمریکا در منطقه با حضور در منابع نفت و گاز منطقة آسیای مرکزی (قزاقستان، ترکمنستان و نیز کمی ازبکستان)، دریای خزر (آذربایجان) و برنامههای مشارکت برای صلحِ ناتو و نیز تأسیس اتحادیه گوام از پیش فراهم شده بود، اما جنگ چچن و ارسال کمکهای غرب به جنگجویان چچنی و ايجاد ناآرامی در منطقة پرآشوب قفقاز شمالی، همه موجب رویارویی روسیه با غرب شده بود. گفته میشود که روسیه در اوت 2008 پیش از حمله به گرجستان در منطقه اوستیای جنوبی، آمادگی کاملى را برای رویارویی در غرب را تدارک دیده بود و به گفته یک ژنرال روسی، روسیه منتظر تیراندازی در قفقاز بود و فرق نمیکرد که از کدام طرف باشد، زیرا حمله صورت میگرفت. جنگ اوستیا در اثر برآورد نادرست استراتژیک گرجستان از صحنه عملیات، روسیه و آمریکا را رو در روی یکدیگر قرار داد. آمریکا در آستانه انتخابات ریاستجمهوری بود و بحران اقتصاد جهانی نيز به اندازه کافی آن را درگير کرده بود. گسترش ناآرامیها در افغانستان و پایان مهلت حضور نیروهای آمریکایی در عراق، مشغولیتهایی بود که غرب، به ویژه آمریکا و اتحادیه اروپا را از رویارویی با روسیه منصرف می کرد. ابزار انرژی روسیه نیز برای اروپای غربی و بویژه اقتصادهای بزرگ آن همچون آلمان، فرانسه و ایتالیا و نیز کشورهای اروپای شرقی، ابزاری کارآمد در دست روسیه بود که به رویارویی با غرب برخیزد و ضربهای سريع و کارآمد را بر پیکره گرجستان ضعیف وارد آورد. جنگ اوستیا، 11 سپتامبر روسیه بود، هر چند روسیه علت ضعف زیرساختهای تبلیغاتی، به ویژه به زبانهای قابل فهم اروپا و دیگر کشورهای جهان، نتوانست در جنگ نرم پیروز میدان شود، اما در صحنه جنگ زمینی و هوایی پیروزی از آن روسیه بود.
اخيراً ناتو اعلام کرده که رزمايشى را در ماه مه در گرجستان برگزار خواهد کرد، آيا شما با مدويديف موافقيد که اين مسئله اسباب بىثباتى و پيچيدگى بيشتر در منطقه خواهد شد؟
برگزاری مانور نظامی ناتو در گرجستان توانایی بهبود وضعیت ساکاشویلی را ندارد. مردم گرجستان، همان طور که گفته شد، از بیکاری، نبود اشتغال، کمبود درآمد و فساد اداری رنج میبرند که ناتو در تأمين هیچ يک از این عوامل نمىتواند مؤثر باشد. علاوه بر آن، هزینهای سربار بر دولت ضعیف (از نظر بودجهای) گرجستان وارد خواهد کرد. مهمتر اینکه برگزاری مانور، بر تشنج موجود در منطقه خواهد افزود. از طرفی روسیه خواستار عدم برگزاری یا حداقل به تأخیر انداختن آن شده است. در صورت پذیرش ناتو برای تعویق یا تعلیق مانور، جایگاه روسیه در منطقه تقویت و در صورت عدم پذیرش موجب تنش بیشتر منطقه و واکنش تند مسکو خواهد شد. در هر حال، مانور موقعیت ضعیف رییسجمهور را بهبود نخواهد بخشيد.
تأثير اعلام برگزارى رزمايش ناتو در گرجستان را بر تحولات اعتراضى جارى در اين کشور چگونه ارزيابى مىکنيد؟ آيا اين اعلام نمىتواند به معنى حمايت تلويحى غرب از دولت ساکاشويلى در برابر مخالفين باشد؟
اگر چه غرب قول همکاری و مساعدت به گرجستان داده ، اما این وعدهها عملی نشده است. آمریکا بجای کمک به گرجستان در باز پسگیری اراضی جدا شده، نظارهگر جنگ بود، گرجستان را تنها گذاشت و فقط به ارائه یک میلیارد دلار کمک بسنده کرد (هرچند هنوز معلوم نیست که آيا این مقدار پول به گرجستان داده شده یا نه). برگزاری مانور ناتو در گرجستان اگر چه میتواند اندکی گرجیهای غربگرا را خشنود سازد، ولی روحیه ملی گرجیها را درمان نخواهد کرد، روحیه ای که با اعلام استقلال اوستیای جنوبی و آبخازیا و برقراری روابط رسمی و دیپلماتیک آنها با روسیه، بسیار تضعیف شده است. روسیه با استفاده از مدل استقلال کوزوو و برای تلافی آن جریان، استقلال مناطق جداییطلب گرجستان را به رسمیت شناخته است. غرب در حمایت از مواضع و موقعیت ساکاشویلی، نیازی به افکار عمومی منطقه و گرجستان ندارد. بنابراین برگزاری مانور (اگر صورت بگیرد) نمادی از حمایت غرب از ساکاشویلی است، ولی بدان معنی نیست که وضعیت ساکاشویلی بهبود خواهد یافت.
مدويديف اعلام کرده که مسکو پاسخى مقتضى به اين اقدام ناتو خواهد داد، به اعتقاد شما با توجه به حساسيتهاى روسيه، احتمال برگزارى اين مانور چقدر است؟ و در صورت برگزارى، واکنش روسيه چگونه خواهد بود؟
هنوز نمیتوان درباره مانور، گستره، تبعات، آثار و پیامدهای آن تفسیری ارائه داد. بهتر است در این مورد پس از برگزاری پرسش شود تا یافتههای ما براساس مستندات و عملکردها باشد. اما به نظر میرسد که این مانور پاسخی به مانور گستردهای باشد که روسیه طی سال 2008 در سطحی گسترده و در گسترة عظیم جغرافیایی اين کشور و در مناطق هفتگانة آن، از جمله مانور «قفقاز 2008» در قفقاز شمالی و در آمادگی برای پاسخگویی به گرجستان برگزار کرد.
تأثير برگزارى احتمالى اين رزمايش بر روابط روسيه و ناتو، به ويژه آيندة فعاليت شوراى ناتو و روسيه که اخيراً پس از دورهاى از تنش فعاليت خود را از سرگرفته، را چگونه ارزيابى مىکنيد؟
آینده روابط روسیه و ناتو نه چندان روشن و نه چندان تاریک است. این مسئله، بستگی به موقع و مکان دارد. اکنون که شورای ناتو تصمیم گرفته دوباره با روسیه در تعامل باشد، روسیه برای اروپا و غرب بسیار با ارزشتر از گرجستان است، غرب ترجیح میدهد در تقسیم جدید جهان، نقشى درخور به روسیه بدهد، از سوى ديگر، روسیه نقشپذیرتر و مسئولیتپذیرتر از قبل است و اجازة روسیه به ناتو برای استفاده از فضای این کشور در کمکرسانی به افغانستان، مسکو را با ناتو آشتی داده است. بعید به نظر میرسد که ناتو به خاطر گرجستان بخواهد امتیازاتی که روسیه و اعضای شانگهای به ناتو خواهد داد، را نادیده گرفته و به رویارویی با مسکو برخیزد. منبع: ایراس
نظر شما :