راز استقبال رئیس جمهور از سفرهای جنجالی
نویسنده خبر:
جواد ماهزاده
پیش از سفر سال 86 محمود احمدی نژاد به نیویورک، برخی از مسئولان به رئیس جمهور توصیه کرده بودند که از حضور در نشست دانشگاه کلمبیا به دلیل نیات برگزارکنندگان آن بپرهیزد. اما احمدی نژاد از این نشست با آغوش باز استقبال کرد و ...
پیش از سفر سال 86 محمود احمدی نژاد به نیویورک، برخی از مسئولان به رئیس جمهور توصیه کرده بودند که از حضور در نشست دانشگاه کلمبیا به دلیل نیات برگزارکنندگان آن بپرهیزد. اما احمدی نژاد از این نشست با آغوش باز استقبال کرد و اتفاقا با علم به نتایج آن، تهیه فیلم مستندی را نیز در دستور کار قرار داد. اتفاقاتی از جنس حوادث دانشگاه کلمبیا در ژنو نیز قابل پیش بینی بود. سخن اینجاست که چرا رئیس جمهوری اسلامی ایران از حضور در محافلی که با توهین و واکنش های اعتراضی همراه است استقبال می کند؟
بعد از حضور احمدی نژاد در نیویورک و اهانت هایی که توسط رئیس دانشگاه کلمبیا روانه وی شد، فضایی در داخل و خارج از کشور به وجود آمد که از بی حرمتی برگزارکنندگان نشست مربوطه به شان و کرامت انسانی و جایگاه یک رئیس جمهور انتقاد می کرد. اغلب راویان این اتفاق، به تقبیح جملات و عبارات به کار رفته در آن نشست علیه رئیس جمهور ایران پرداختند و تلویحا تایید کردند که احمدی نژاد پیروز آن مجادله و مناظره بوده است. صبر و تانی رئیس جمهور و قرار گرفتن او در موقعیت مظلوم و مدافع سبب شد تا رویکرد مهاجمان و منتقدان، زننده و ناجوانمردانه بنمایاند و به این ترتیب شعارها و ایده های طرح شده از سوی آنان را نیز از رسمیت بیندازد.
کاری که در آن زمان در ایران به عنوان تبلیغات بعد از سفر و شرح دستاوردهای آن پی گرفته شد، موج سازی توسط رسانه های دولتی و فراگیر و نیز تمثیل و مثل شدن آن اتفاق نزد سیاسیون و دولتمردان ایران بود. بدیهی بود که موقعیت استثنایی رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیا و تنهایی و مظلوم واقع شدن او، احساسات عمومی را هم برانگیزد و بر درستی تبلیغات ضد آمریکایی پس از آن صحه بگذارد. گفته می شود که برخی مسئولین در دستگاه سیاست خارجی کشور، پیام هایی را به دولت داده بودند تا از حضور در آن نشست که با برنامه های از پیش تعیین شده سعی در تخریب وجهه رئیس جمهور و زیر سوال بردن نظام جمهوری اسلامی را داشت خودداری کند.
محمود احمدی نژاد اما با جسارت و زیرکی، هزینه های آن را به جان خرید تا نه تنها شان و جایگاهش را از دست ندهد بلکه وجهه ای قهرمانانه و مظلومانه نیز در انظار جهانیان پیدا کند. احمدی نژاد به راستی در کشورهای ضعیف و به استضعاف کشیده شده مردی محبوب، مبارز و جسور شمرده می شود. هر چقدر که در کشورهای پیشرفته و سطح اول دنیا از او استقبال شایان توجهی به عمل نمی آید، در عوض اخبار و سخنرانی ها و تصاویر او خواهان بسیاری نزد جوامع جهان سوم و فرودست دارد و به هنگام سفرش به آن کشورها با شوری عمومی و راستین مواجه می شود. احمدی نژاد در منظر مردم فرودست کشور خود نیز نقاب یک قهرمان را بر چهره دارد. او با شعارهای مبارزه با فساد و رشوه خواری و قطع ید رانت خواران و بردن نفت سر سفره های مردم و توزیع ثروت بر سر کار آمد و اگرچه در اجرا با موفقیت چندانی همراه نبود و تنها با بکارگیری روش توزیع ثروت توانست به بخشی از وعده های خود جامه عمل بپوشاند اما به هر روی نفس شعارهای انتخاب شده و ادبیات صریح و کوچه بازاری او در رویارویی با موانع داخلی و خارجی، احمدی نژاد را به عنوان چهره ای شجاع و جسور معروف کرده است.
البته بسیاری از منتقدان او بر این باورند که عمل گرایی لازم در رئیس جمهور وجود نداشته و او بیش از اجرا مشغول شعار و رودررویی و منازعه با مخالفان بوده است. درواقع رئیس دولت نهم که ادبیاتی جدید را با خود به عرصه سیاست کشور وارد کرد، یکی از پرتنش ترین دوران حیات جمهوری اسلامی را – حتی بیش از دوران جنگ تحمیلی – رقم زد که در مدت چهار سال آبستن حوادث و مجادلات بسیاری بوده است. نگاه احمدی نژاد به چالش های جهانی و مشکلات مرتبط با ایران (تحریم ها، احتمال وقوع جنگ، بحران اقتصادی دنیا و...) و نیز برخورد او با ادعاهای مطرح شده در قبال سیاست های تهاجمی و نظامی ایران که به طرد و انزوای بین المللی و عربی ایران انجامیده، ما را با تصویر چندان متفاوتی از محمود احمدی نژاد روبرو نمی کند. سیمای خندان، صراحت بیان، تاکید بر آرمان های دینی و سیاسی، بی توجهی به تهدیدها و مخاطرات احتمالی، مخالفت با قواعد و عرف های جهانی، نپذیرفتن تعهدات بیرونی (بین المللی)، به رسمیت نشناختن حق وتو، اتکا به معنویت و قدرت های انگیزشی و درونی و نیز انگیزه قوی برای تقابل بیانی با ابرقدرت ها و حمایت از مستضعفان دنیا، حتی با افزایش دامنه مشکلات کشور نه فروکش کرده و نه تغییر یافته است. او بعد از بازگشت از سفر پرحاشیه ژنو این جمله ها را بر زبان آورد: "در روز يکشنبه که به آنجا رسيديم به ما گفتند جلسه حساس است، شرايط جهان در حال عوض شدن است و شما عليه صهيونيستها صحبت نکنيد و در اين زمينه مراعات کنيد.
يکى از افراد که شما نيز مىشناسيد در ديدارى که داشتيم به ما گفت من خود در جلسه حضور پيدا مىکنم و سعى مىکنم اين جلسه را جمع و جور کنم و در بيانيه پايانى اجلاس نيز اينکه رژيم صهيونيستى معادل نژادپرستى است را حذف کردهايم، شما نيز در اين ارتباط صحبتى نکنيد. من از وى سوال کردم يعنى ما در مورد جنايات غزه صحبت نکنيم، در مورد ترور مردم و حمله به لبنان صحبتى نکنيم که وى گفت نه من نمىتوانم اين چيزها را نفى کنم، من نيز به وى گفتم من نيز همين چيزها را مىگويم." این عبارات ما را به یاد حادثه دانشگاه کلمبیا می اندازد که عده ای از مسئولین وی را از حضور در نشست برحذر داشته بودند ولی احمدی نژاد با آگاهی نسبت به هدف و برنامه از پیش تعیین شده اش در آن حاضر شد و با دست پر به خانه بازگشت. البته این دست پر تنها در معادلات تبلیغاتی و ضد آمریکایی معنا می یابد و منافع ملی و دستاوردهای عینی را شامل نمی شود. اما باید دید که از سفر ژنو و سفرهای مشابه چه بهره برداری هایی عاید و چه میزان هزینه مصروف می شود؟ سفر احمدی نژاد به ژنو مصادف بود با محاکمه رکسانا صابری شهروند آمریکایی ایرانی تبار در تهران که اعتراض آمریکا را در پی داشت و اوباما نیز مستقیما درباره آن اعلام موضع کرد. در روزهایی که اخباری از ایفای نقش سوئیس به مثابه میانجی تهران – واشنگتن بر سر بحث رکسانا صابری واصل می شد، احمدی نژاد با ورود به ژنو، اجلاس دوربان 2 را تحت الشعاع قرار داد.
بسیاری از کشورها به نشانه اعتراض اجلاس را تحریم و یا ترک کردند و برخی نیز چون همیشه موضع گیری های رئیس جمهور ایران را علیه اسرائیل و آمریکا ستودند. صورت بندی این کشورها بار دیگر جغرافیای سیاسی کشورهای حامی و شیفته احمدی نژاد را پیش رو قرار می دهد.
می توان گفت حضورهای برون مرزی محمود احمدی نژاد بیش و یا همسنگ منفعت محوری، اهداف تبلیغاتی را دنبال می کند. دیده شدن و مطرح شدن به عنوان سیمای یک مبارز جزئی از تبلیغات و تبلیغات در دولت های ایدئولوژیک بخشی از قدرت سیاسی است. نظام های مستقل و انقلابی که از جنوب برخاسته و در برابر کشورهای شمالی نشین قد علم می کنند، برای حفظ و تداوم وجهه انقلابی و توجیه حیات سیاسی ایدئولوژیکشان خواهان حذف مرزبندی ها نیستند و همواره مرز خود را از طبقات فوقانی جدا می کنند. سیاست های داخلی محمود احمدی نژاد برخلاف روش های سید محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی سیاست هایی منطبق با منافع طبقه متوسط و مرفه نیست.
سیاست های اقتصادی و شعارهای آرمانی او بیش از هر چیز به سمت مردم طبقه فرودست گرایش دارد و چه بسیار رفتارهایی که از دولت وی سر زده و پنبه سرمایه گذاران و سرمایه داران را زده و ثروت را در اختیار دولت و نظام توزیع محور دولتی قرار داده است. او حالا از دوستان نزدیک هوگو چاوز، دانیل اروتگا و اوو مورالس است که جملگی متعلق به جنوب اند و در سرزمین های خود طرفداران بی شمار دارند و اصلاح طلبانشان کم شمارند و امور دولت در راس همه امور قرار دارد و دولتمردان نیز قهرمانانی مردمی و ضد امپریالیستی به شمار می روند. رييسجمهور بعد از جنجال های پیش آمده در اجلاس دوربان 2 گفته است: "مىگفتند چون فلانى (احمدی نژاد) به اين اجلاس مىآيد ما در اين اجلاس شرکت نمىکنيم، ولى من از همين جا اعلام مىکنم ما از اين به بعد در اجلاسهاى جهانى حضورى فعالتر خواهيم داشت و در تمام اجلاسهاى جهانى شرکت مىکنيم." پیش بینی رئیس جمهور و همراهانش - که به شایستگی او را در جریان سخنرانی همراهی می کردند - این بوده و در سفرهای بعدی نیز این خواهد بود که نشست هایی چون ژنو و دانشگاه کلمبیا بازتاب مردمی قابل توجهی در جهان داشته باشد؛ هر چند دولت های غربی علیه آن موضع گیری کنند. اما این بار نکته در این بود که رئیس جمهور نه در نیویورک که در ژنو سخن می گفت و مخاطبینش نیز نه مقامات دانشگاه که بان کی مون و روسای دولت ها بودند.
صراحت بیان و سیاست تهاجمی احمدی نژاد در جریان اجلاس دوربان 2 و سپس واکنش های دور از انتظار برخی حاضران در اجلاس، در داخل ایران نوعی صبوری و متانت و مظلومیت تعبیر می شود و در جهان فرودست خارج از کشور، تداوم مقاومت و پایمردی در برابر قدرت های حال حاضر جهان خوانده می شود. رييس کميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس گفته است: "سخنرانى رييس جمهور در اجلاس ضدنژادپرستى دوربان دو در ژنو، شجاعانه و صريح بود."
خبرگزاری ایرنا نوشت "دکتر احمدى نژاد در حالى که با خونسردى و آرامش کامل سخنان خود را ادامه مى داد با زير سئوال بردن حق وتو، رژيم صهيونيستى را نژادپرست خواند و تاکيد کرد که شوراى امنيت اين رژيم غاصب را در فلسطين حاکم و تثبيت کرده است." کاظم جلالى نماینده مجلس گفته است: "اقدام حاميان رژيم صهيونيستى در اهانت به احمدی نژاد نوعی "بربريت مدرن" است و عصبانيت آنها از خيزش عظيمى ناشی می شود که در دنيا عليه نظام سلطه بين المللى ايجاد شده است."
این نکته که احمدى نژاد اولين مقام دولتى است که در آستانه سالروز هولوکاست، صهيونيسم را در يک کنفرانس بين المللى آن هم زیر لوای انتقاد از نژادپرستی زير سوال می برد و محبوبیت دو چندانی نزد جوامع منتقد فرودست می یابد، نتیجه ای است که بی شک از قبل و با توجه به تجربه دانشگاه کلمبیا برنامه ریزی شده و هدف سنجی شده بود. صراحت و قدرتی که در الفاظ ریاست جمهوری وجود دارد، اگرچه دولت کنونی را به دولتی تندرو و غیرقابل انعطاف شهره ساخته و بیم آینده ای مبهم و پرمخاطره را پیش رو می گذارد، اما در مقطع فعلی به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می شود که در دستیابی به اهداف تبلیغاتی نظام، کارکرد قابل توجهی دارد. این اهداف البته همان گونه که ذکر آن رفت نمونه ای در داخل نیز دارد و جز در مناطق جنوبی و حاشیه نشین که محتاج قهرمان هستند ظهور نمی یابد؛ قهرمان هایی از جنس مردم تیره روز برای تزریق امید و غرور در آینده ای نه چندان معلوم.
بعد از حضور احمدی نژاد در نیویورک و اهانت هایی که توسط رئیس دانشگاه کلمبیا روانه وی شد، فضایی در داخل و خارج از کشور به وجود آمد که از بی حرمتی برگزارکنندگان نشست مربوطه به شان و کرامت انسانی و جایگاه یک رئیس جمهور انتقاد می کرد. اغلب راویان این اتفاق، به تقبیح جملات و عبارات به کار رفته در آن نشست علیه رئیس جمهور ایران پرداختند و تلویحا تایید کردند که احمدی نژاد پیروز آن مجادله و مناظره بوده است. صبر و تانی رئیس جمهور و قرار گرفتن او در موقعیت مظلوم و مدافع سبب شد تا رویکرد مهاجمان و منتقدان، زننده و ناجوانمردانه بنمایاند و به این ترتیب شعارها و ایده های طرح شده از سوی آنان را نیز از رسمیت بیندازد.
کاری که در آن زمان در ایران به عنوان تبلیغات بعد از سفر و شرح دستاوردهای آن پی گرفته شد، موج سازی توسط رسانه های دولتی و فراگیر و نیز تمثیل و مثل شدن آن اتفاق نزد سیاسیون و دولتمردان ایران بود. بدیهی بود که موقعیت استثنایی رئیس جمهور در دانشگاه کلمبیا و تنهایی و مظلوم واقع شدن او، احساسات عمومی را هم برانگیزد و بر درستی تبلیغات ضد آمریکایی پس از آن صحه بگذارد. گفته می شود که برخی مسئولین در دستگاه سیاست خارجی کشور، پیام هایی را به دولت داده بودند تا از حضور در آن نشست که با برنامه های از پیش تعیین شده سعی در تخریب وجهه رئیس جمهور و زیر سوال بردن نظام جمهوری اسلامی را داشت خودداری کند.
محمود احمدی نژاد اما با جسارت و زیرکی، هزینه های آن را به جان خرید تا نه تنها شان و جایگاهش را از دست ندهد بلکه وجهه ای قهرمانانه و مظلومانه نیز در انظار جهانیان پیدا کند. احمدی نژاد به راستی در کشورهای ضعیف و به استضعاف کشیده شده مردی محبوب، مبارز و جسور شمرده می شود. هر چقدر که در کشورهای پیشرفته و سطح اول دنیا از او استقبال شایان توجهی به عمل نمی آید، در عوض اخبار و سخنرانی ها و تصاویر او خواهان بسیاری نزد جوامع جهان سوم و فرودست دارد و به هنگام سفرش به آن کشورها با شوری عمومی و راستین مواجه می شود. احمدی نژاد در منظر مردم فرودست کشور خود نیز نقاب یک قهرمان را بر چهره دارد. او با شعارهای مبارزه با فساد و رشوه خواری و قطع ید رانت خواران و بردن نفت سر سفره های مردم و توزیع ثروت بر سر کار آمد و اگرچه در اجرا با موفقیت چندانی همراه نبود و تنها با بکارگیری روش توزیع ثروت توانست به بخشی از وعده های خود جامه عمل بپوشاند اما به هر روی نفس شعارهای انتخاب شده و ادبیات صریح و کوچه بازاری او در رویارویی با موانع داخلی و خارجی، احمدی نژاد را به عنوان چهره ای شجاع و جسور معروف کرده است.
البته بسیاری از منتقدان او بر این باورند که عمل گرایی لازم در رئیس جمهور وجود نداشته و او بیش از اجرا مشغول شعار و رودررویی و منازعه با مخالفان بوده است. درواقع رئیس دولت نهم که ادبیاتی جدید را با خود به عرصه سیاست کشور وارد کرد، یکی از پرتنش ترین دوران حیات جمهوری اسلامی را – حتی بیش از دوران جنگ تحمیلی – رقم زد که در مدت چهار سال آبستن حوادث و مجادلات بسیاری بوده است. نگاه احمدی نژاد به چالش های جهانی و مشکلات مرتبط با ایران (تحریم ها، احتمال وقوع جنگ، بحران اقتصادی دنیا و...) و نیز برخورد او با ادعاهای مطرح شده در قبال سیاست های تهاجمی و نظامی ایران که به طرد و انزوای بین المللی و عربی ایران انجامیده، ما را با تصویر چندان متفاوتی از محمود احمدی نژاد روبرو نمی کند. سیمای خندان، صراحت بیان، تاکید بر آرمان های دینی و سیاسی، بی توجهی به تهدیدها و مخاطرات احتمالی، مخالفت با قواعد و عرف های جهانی، نپذیرفتن تعهدات بیرونی (بین المللی)، به رسمیت نشناختن حق وتو، اتکا به معنویت و قدرت های انگیزشی و درونی و نیز انگیزه قوی برای تقابل بیانی با ابرقدرت ها و حمایت از مستضعفان دنیا، حتی با افزایش دامنه مشکلات کشور نه فروکش کرده و نه تغییر یافته است. او بعد از بازگشت از سفر پرحاشیه ژنو این جمله ها را بر زبان آورد: "در روز يکشنبه که به آنجا رسيديم به ما گفتند جلسه حساس است، شرايط جهان در حال عوض شدن است و شما عليه صهيونيستها صحبت نکنيد و در اين زمينه مراعات کنيد.
يکى از افراد که شما نيز مىشناسيد در ديدارى که داشتيم به ما گفت من خود در جلسه حضور پيدا مىکنم و سعى مىکنم اين جلسه را جمع و جور کنم و در بيانيه پايانى اجلاس نيز اينکه رژيم صهيونيستى معادل نژادپرستى است را حذف کردهايم، شما نيز در اين ارتباط صحبتى نکنيد. من از وى سوال کردم يعنى ما در مورد جنايات غزه صحبت نکنيم، در مورد ترور مردم و حمله به لبنان صحبتى نکنيم که وى گفت نه من نمىتوانم اين چيزها را نفى کنم، من نيز به وى گفتم من نيز همين چيزها را مىگويم." این عبارات ما را به یاد حادثه دانشگاه کلمبیا می اندازد که عده ای از مسئولین وی را از حضور در نشست برحذر داشته بودند ولی احمدی نژاد با آگاهی نسبت به هدف و برنامه از پیش تعیین شده اش در آن حاضر شد و با دست پر به خانه بازگشت. البته این دست پر تنها در معادلات تبلیغاتی و ضد آمریکایی معنا می یابد و منافع ملی و دستاوردهای عینی را شامل نمی شود. اما باید دید که از سفر ژنو و سفرهای مشابه چه بهره برداری هایی عاید و چه میزان هزینه مصروف می شود؟ سفر احمدی نژاد به ژنو مصادف بود با محاکمه رکسانا صابری شهروند آمریکایی ایرانی تبار در تهران که اعتراض آمریکا را در پی داشت و اوباما نیز مستقیما درباره آن اعلام موضع کرد. در روزهایی که اخباری از ایفای نقش سوئیس به مثابه میانجی تهران – واشنگتن بر سر بحث رکسانا صابری واصل می شد، احمدی نژاد با ورود به ژنو، اجلاس دوربان 2 را تحت الشعاع قرار داد.
بسیاری از کشورها به نشانه اعتراض اجلاس را تحریم و یا ترک کردند و برخی نیز چون همیشه موضع گیری های رئیس جمهور ایران را علیه اسرائیل و آمریکا ستودند. صورت بندی این کشورها بار دیگر جغرافیای سیاسی کشورهای حامی و شیفته احمدی نژاد را پیش رو قرار می دهد.
می توان گفت حضورهای برون مرزی محمود احمدی نژاد بیش و یا همسنگ منفعت محوری، اهداف تبلیغاتی را دنبال می کند. دیده شدن و مطرح شدن به عنوان سیمای یک مبارز جزئی از تبلیغات و تبلیغات در دولت های ایدئولوژیک بخشی از قدرت سیاسی است. نظام های مستقل و انقلابی که از جنوب برخاسته و در برابر کشورهای شمالی نشین قد علم می کنند، برای حفظ و تداوم وجهه انقلابی و توجیه حیات سیاسی ایدئولوژیکشان خواهان حذف مرزبندی ها نیستند و همواره مرز خود را از طبقات فوقانی جدا می کنند. سیاست های داخلی محمود احمدی نژاد برخلاف روش های سید محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی سیاست هایی منطبق با منافع طبقه متوسط و مرفه نیست.
سیاست های اقتصادی و شعارهای آرمانی او بیش از هر چیز به سمت مردم طبقه فرودست گرایش دارد و چه بسیار رفتارهایی که از دولت وی سر زده و پنبه سرمایه گذاران و سرمایه داران را زده و ثروت را در اختیار دولت و نظام توزیع محور دولتی قرار داده است. او حالا از دوستان نزدیک هوگو چاوز، دانیل اروتگا و اوو مورالس است که جملگی متعلق به جنوب اند و در سرزمین های خود طرفداران بی شمار دارند و اصلاح طلبانشان کم شمارند و امور دولت در راس همه امور قرار دارد و دولتمردان نیز قهرمانانی مردمی و ضد امپریالیستی به شمار می روند. رييسجمهور بعد از جنجال های پیش آمده در اجلاس دوربان 2 گفته است: "مىگفتند چون فلانى (احمدی نژاد) به اين اجلاس مىآيد ما در اين اجلاس شرکت نمىکنيم، ولى من از همين جا اعلام مىکنم ما از اين به بعد در اجلاسهاى جهانى حضورى فعالتر خواهيم داشت و در تمام اجلاسهاى جهانى شرکت مىکنيم." پیش بینی رئیس جمهور و همراهانش - که به شایستگی او را در جریان سخنرانی همراهی می کردند - این بوده و در سفرهای بعدی نیز این خواهد بود که نشست هایی چون ژنو و دانشگاه کلمبیا بازتاب مردمی قابل توجهی در جهان داشته باشد؛ هر چند دولت های غربی علیه آن موضع گیری کنند. اما این بار نکته در این بود که رئیس جمهور نه در نیویورک که در ژنو سخن می گفت و مخاطبینش نیز نه مقامات دانشگاه که بان کی مون و روسای دولت ها بودند.
صراحت بیان و سیاست تهاجمی احمدی نژاد در جریان اجلاس دوربان 2 و سپس واکنش های دور از انتظار برخی حاضران در اجلاس، در داخل ایران نوعی صبوری و متانت و مظلومیت تعبیر می شود و در جهان فرودست خارج از کشور، تداوم مقاومت و پایمردی در برابر قدرت های حال حاضر جهان خوانده می شود. رييس کميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس گفته است: "سخنرانى رييس جمهور در اجلاس ضدنژادپرستى دوربان دو در ژنو، شجاعانه و صريح بود."
خبرگزاری ایرنا نوشت "دکتر احمدى نژاد در حالى که با خونسردى و آرامش کامل سخنان خود را ادامه مى داد با زير سئوال بردن حق وتو، رژيم صهيونيستى را نژادپرست خواند و تاکيد کرد که شوراى امنيت اين رژيم غاصب را در فلسطين حاکم و تثبيت کرده است." کاظم جلالى نماینده مجلس گفته است: "اقدام حاميان رژيم صهيونيستى در اهانت به احمدی نژاد نوعی "بربريت مدرن" است و عصبانيت آنها از خيزش عظيمى ناشی می شود که در دنيا عليه نظام سلطه بين المللى ايجاد شده است."
این نکته که احمدى نژاد اولين مقام دولتى است که در آستانه سالروز هولوکاست، صهيونيسم را در يک کنفرانس بين المللى آن هم زیر لوای انتقاد از نژادپرستی زير سوال می برد و محبوبیت دو چندانی نزد جوامع منتقد فرودست می یابد، نتیجه ای است که بی شک از قبل و با توجه به تجربه دانشگاه کلمبیا برنامه ریزی شده و هدف سنجی شده بود. صراحت و قدرتی که در الفاظ ریاست جمهوری وجود دارد، اگرچه دولت کنونی را به دولتی تندرو و غیرقابل انعطاف شهره ساخته و بیم آینده ای مبهم و پرمخاطره را پیش رو می گذارد، اما در مقطع فعلی به عنوان یک ابزار سیاسی استفاده می شود که در دستیابی به اهداف تبلیغاتی نظام، کارکرد قابل توجهی دارد. این اهداف البته همان گونه که ذکر آن رفت نمونه ای در داخل نیز دارد و جز در مناطق جنوبی و حاشیه نشین که محتاج قهرمان هستند ظهور نمی یابد؛ قهرمان هایی از جنس مردم تیره روز برای تزریق امید و غرور در آینده ای نه چندان معلوم.
نظر شما :