ماجرای خرید تسلیحاتی عراق از روسیه چیست؟
خریدهای تسلیحاتی عراق از امریکا و روسیه بسیاری از کارشناسان را به این فکر برده که آیا تعارضهایی در سیاستهای دولت عراق به وجود آمده است. عدهای حتی پا را فراتر نهاده و این گونه تحلیل کردند که در سایه تضعیف قدرت ایالات متحد در سایه بحران اقتصاد جهانی و تعیین خط قرمز برای عراق و تعیین زمان برای خروج نیروهای امریکایی از عراق، دولت مالکی قصد دارد جای خالی امریکا را با روسیه پر کند، تحلیلی سطحی که ناشی از دیدگاههای سنتی پانعربیستی در عراقی که دیگر رنگ و بوی پان عربیسم همانند سابق ندارد، میشود.
امنیت ملی
یکی از موضوعهای کنونی مطرح در عراق مسئله امنیت ملی این کشور است. عراق پس از سقوط رژیم بعثی در سال 2003 تا کنون با بحرانهای شدید امنیتی مواجه بوده که به گفته آمار سازمان جهانی حقوق بشر جان نزدیک به 500 هزار عراقی را گرفته است.
در این جا مجبوریم مسئله امنیت در عراق را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم. پرسشی که مطرح میشود، این است که مسببان اصلی عدم ثبات در عراق چه کسانی هستند؟ اگر سطحی بخواهیم نگاه کنیم و بسیار ساده به اخبار بنگریم، این القاعده است که بیشترین ضربه امنیتی را به عراق وارد کرد و در حقیقت عامل اصلی انفجارها و خونریزیها در عراق بود. اما حقیقت چیز دیگری است. القاعده وجهی از یک پازل چند وجهی تاثیر گذار در ناامنیهای عراق بود که بدون وجوه دیگر هیچگاه امکان انجام این فعالیتهای خطرناک و گسترده را در عراق نداشت.
موفق الربیعی، مشاور عالی امنیت ملی عراق پس از واکاوی در لب تاب شخصی زرقاوی رهبر القاعده در عراق پس از مرگش، گفت: «القاعده برای هر خودروی بمبگذاری شده از لحاظ تهیه خودرو تا لحظه انفجار آن نزدیک به 600 هزار دلار هزینه میکند.»
طبیعی است چنین حجمی از منابع مالی را یک جریان به ظاهر راکدی که فعالیتهایش در سطح عمومی ممنوع است، نمیتواند تهیه کند. طبیعی است که قدرتی از این جریان حمایت میکند.
وجه سوم این ماجرا به همپیمانهای بالقوه القاعده در عراق باز میگردد. نگاهی به مکانهای فعالیتهای القاعده بیندازیم. عموم نقاطی که القاعده بر آن متمرکز بود، اماکن سنی نشین دور افتاده عراق بودند که شاید نام آنها را تا قبل از آن بسیاری از عراقیها هم نشنیده بودند. چه کسی این مکانها را به القاعده گفته بود، نقشهای در اختیارشان گذارده بود و در نهایت زمینهها و امکانات لازم برای حضور القاعده در آن نقاط را تهیه کرده بود؟ این اقدام را هیچ کسی انجام نمیداد به غیر از حزب بعث که از لحاظ سبعیت دست کمی از القاعده ندارد. تمام نقشههای کور عراق را بعثیها در اختیار القاعده قرار میدادند. رابطه تنگاتنگ القاعده با بعثیها به اندازهای پررنگ بوده که در سال 2006 هنگامی که ناامنی در عراق به اوج خود رسید، مناطق سنینشین تحت نفوذ القاعده که عمدتا در شمال غرب عراق قرار دارند میان بعثیها و القاعده تقسیم شدند.
حال این پرسش مطرح میشود که چه کسانی از بعثیها حمایت میکرده است که این همه منابع کلان نظامی را در اختیار القاعده میگذاشتند؟ اگر به نوع رابطه کشورهای عربی با دولت عراق حتی تا زمان حال نظری بیندازیم به راحتی جواب این پرسش را در مییابیم. کشورهای عربی. سوریه علاوه بر این که خود از یک رژیم بعثی برخوردار است، شمار بسیاری از فرماندهان و مقامهای ارشد حزب بعث عراق را در خاک خود نگهداری میکند که آنها بسیاری از عملیات ضد عراقی را از آن کشور هدایت میکنند. اردن تمام خانواده صدام حسین از رغد صدام گرفته تا همسرش ساجده و دیگر زنان صدام را در کاخهای مجلل عمان تحت نظارت خاندان سلطنتی و با شدیدترین تدابیر امنیتی محافظت میکند و در پاسخ به اظهارات دولت عراق که خواهان استرداد یا اخراج آنها از اردن است، میگوید، خانواده صدام حسین آبروی اردن هستند و ما نمیگذاریم خدشهای به حیثیت ما وارد شود. بگذاریم از این که چندین شبکه ماهوارهای افراطی وابسته به بعث از اردن پخش میشوند یا میشدند. دولت عربستان سعودی از رژیم بعث حمایت بیشائبه میکند و حتی در همکاریهای امنیتی با دولت عراق از دادن اطلاعات کامل درباره بعثیها امتناع میکرد و تنها به دادن اطلاعات ساده صرف مربوط به القاعده آن هم تحت فشار شدید ایالات متحد به رهبری جورج بوش، به دولت عراق بسنده میکرد. نتیجه آن میشد که دولت عراق هر کار میکرد باز هم ضربات تروریستی شدیدی را شاهد بود. بگذریم از این که مصر و یمن و امارات متحد عربی و قطر و ... تا چه اندازه از سقوط رژیم بعث در عراق خود را متضرر میدیدند و تا چه اندازه علیه دولت عراق فعالیت کردند. سرمایههای برباد رفته ملت عراق توسط رهبران بعثی در امارات و قطر سرمایهگذاری شدهاند.
اما این نقش کشورهای عربی بود. در این میان کشورهای غیر عرب اروپایی نیز کم شیطنت نکردند. نگاهی به سلاحهای مورد استفاده القاعده در عراق بیندازیم، اغلب آنها سلاحهای روسی هستند که مقادیر متنابهی از آنها از تکنولوژی روز روسی بهره بردهاند. فلاح شنشل، فرمانده عملیات نظامی وزارت کشور عراق، یک مرتبه در گفت و گویی در ابتدای سال 2007، ابراز شگفتی کرده بود که سلاحهای روسی چرا باید در اختیار القاعده باشند در حالی که نیروهای عراق خود از وجود چنین سلاحهایی در کشورشان بیخبرند.
نوری مالکی نخستوزیر عراق در سال 2007 از دولت روسیه خواست، سلاحهای سبک در اختیار کشور قرار دهد، اما دولت روسیه از این کار امتناع کرد. موضوعی که به شدت باعث ناراحتی دولت عراق شد به گونهای که جلال طالبانی رئیس جمهوری این کشور این ناراحتی را در گفت و گویی با شبکه العربیه در برنامه ویژه این شبکه با عنوان «بصراحه» گفت. مالکی حتی علنا گله کرد که دولت روسیه حاضر نشده نوری مالکی به عراق سفر کند چرا که خواهان در اختیار داشتن امتیازهای داده شده به دولت روسیه در زمان رژیم بعث بود. این چالش بدانجا رسید که هنگامی که نوری مالکی تقاضای مشابهی را از دولت چین کرد، این دولت رسما به اطلاع نخست وزیر عراق رساند، فشارهای خارجی به ویژه کشور روسیه به اندازهای گسترده است که امکان انجام چنین خواستهای را نداریم.
اما تمام این احوال تا نیمههای سال 2007 جریان داشت. از ابتدای سال 2008 روند بمبگذاریها در عراق به شدت سیر نزولی پیدا کرد که در کنار افزایش نیروهای امریکایی و استراتژیهای نظامی امریکا دلایل دیگری نیز داشت. دولت عراق در کنار حامی اصلی خود یعنی ایالات متحد تن به سازش با کشورهای عربی و متعاقب آن قدرتهایی همانند روسیه داد. بسیار واضح است عراق همانند بسیاری از کشورهای دنیا به ویژه اعراب وجه المصالحه دیگر کشورها قرار گرفت و در نهایت تن به یک سری امتیازها به نفع آنان داد. این امتیاز از اروپا تا سوریه را شامل میشد. در حقیقت این سازشها است که آرامش برای عراق به ارمغان آورده است. روسیه نیز با روی کار آمدن دولتی طرفدار آرامش با مسکو در واشنگتن خواستار امتیازهایی از عراق بود که با هموار شدن سفر مالکی به روسیه تا حدودی دریافت این امتیازها تضمین شد. از جمله احیای معاهدههای چند میلیارد دلاری دولت روسیه با دولت بعثی در قبال فروش سلاحهای سبک به عراق و عادی شدن روابط با این کشور.
نظر شما :