روابط ایران و مصر تاریک تر از تیرگی
وزارت امور خارجه مصر با احضار حسین رجبی، سرپرست دفتر حفاظ منافع ایران در قاهره، اعتراض رسمی خود را نسبت به آنچه که اظهارات خصمانه مقامات جمهوری اسلامی ایران و مداخله در امور داخلی مصر تعبیر شده به وی ابلاغ کرد.
پس از آن که مقام های مصر مدعی شدند که رهبر حزب الله لبنان متهم به توطئه برای خرابکاری و تلاش برای تامین منافع این جنبش در کشورهای عربی است و در راستای فراهم سازی بسترها برای نفوذ ایران در منطقه گام بر می دارد، منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران، این اظهارات را "تهمت ها و برچسب های نخ نما و کهنه" توصیف کرد و افزود که این اظهارات راه به جایی نمی برد.
اعتراض وزارت امور خارجه مصر به سخنان مقامات ایرانی به اتفاقات چند روز پیش باز می گردد، همان اتفاقاتی که در جریان آن تعدادی از افراد که گفته می شود با حزب الله لبنان ارتباط داشته اند به اتهام تهدید امنیت ملی مصر در این کشور بازداشت شدند، جرم این افراد ارتباط با حزب الله نبود بلکه آنها به بهره گیری از این ارتباط در جهت تخریب منافع و مصالح ملی مصر و ارتقای جایگاه و اعتبار حزب الله در منطقه عربی، متهم شدند.
اما این اتهامات و اختلاف جدید میان مصر و حزب الله چه ارتباطی با ایران دارد که آتش آن دامن روابط تهران و قاهره را گرفته است، روابطی که پیش از این نیز دوران رونق و گرمی را نمی گذراند؟
ایران و مصر هر چند سی سال است روابطی مستقیم و در حد سفارت را از یکدیگر محروم کرده اند اما روند تنش ها و تیرگی های در یک سال اخیر به سراشیبی افتاده است.
مسائلی از جمله نام یک خیابان، ساخت یک فیلم و در اوج تحولات، جنگ بیست و دو روزه غزه، روند اختلافات ایران و مصر را شدیدتر کرد، اما اکنون موضوع اختلاف حزب الله است، ایران در خصوص حزب الله هیچ گاه وارد بازی های سیاسی جهان عرب نشده و حمایت های همه جانبه خود از این جنبش را در چهارچوب تقویب حرکت مقاوت در جهان اسلام و به ویژه علیه تجاوزات اسرائیل تفسیر کرده است، تفسیری که در آن همواره به حقوق امت اسلام و اعراب توجه خاصی شده است. در واقع مقاومت در نگاه ایران جریانی است که طی آن جهان اسلام - که اعراب، اساس آن را تشکیل می دهند- به دنبال حقوق حقه خود در برابر متجاوزین هستند و باید حقوق خود را مطالبه کنند. با این تفسیر بی تردید بسیاری از مردمان منطقه حامی مقاومت می شوند، چراکه در جریان مقاومت از حقوق امت اسلام و اعراب یاد شده و مطالبه این حقوق هدف گذاری شده است.
به این ترتیب می توان به ظرافت موضوع اختلاف ایران و مصر بر سر جنبش مقاومت حزب الله تا حدودی پی برد، مصر این جنبش را جنبشی شیعی با حمایت قاطع ایران می داند، ایران، حزب الله را مظهر مقاومت در برابر اسرائیلی می داند که سال هاست حقوق ملت فلسطین را ضایع کرده و هنوز این بی عدالتی ها و حق کشی ها ادامه دارد.
از سوی دیگر، مصر همانند دیگر متحدین میانه روی عربی خود، کشوری غیر عربی را منادی مقاومت در منطقه می بیند که این امر خود فی نفسه برای کشورهای متعصب عربی بسیار خفت بار است و ایران، مصر را همچون برخی دیگر از کشورهای عرب از سکوت پیشگان در برابر ظلم و تجاوز می داند و این تفاوت دیدگاه ها به اندازه ای عمیق است که جمع آن با اختلافات مذهبی شیعه و سنی نیز دیگر مجالی برای بررسی زمینه های اشتراک به دو طرف در کوتاه مدت نمی دهد و سرانجام کار این می شود که با هر تحولی در منطقه، زمزمه های اوج گیری اختلافات میان ایران و یک کشور عربی شنیده می شود.
حزب الله و نگرانی اعراب از ایران
اما این بار موضوع بیش از تیرگی در حال افزایش روابط تهران و قاهره است، موضوع بر سر حزب الله است که در صورت تسری نوع نگاه مصر به دیگر کشورهای عربی منطقه در خصوص اهداف این جنبش، می تواند پیامدهای خطرناکی برای آینده منطقه داشته باشد.
مصر و برخی دیگر از کشورهای عربی همچون عربستان و کویت حدود سه سال است ( از سال 2006 تاکنون) که معتقدند این جنبش فرا ملی در بسیاری از کشورهای منطقه و خارج از منطقه فعال بوده است، با این وجود این کشورها تاکنون نسبت به نحوه عمل اعضای این جنبش در کشورهای خود حساس نبوده اند و اکنون با اقدامات مصر در برخورد با افرادی که قاهره مدعی است عاملان حزب الله در تخریب امنیت و ثبات مصر هستند، جریان کنترل فعالیت نیروهای حزب الله در منطقه کلید خورده است. از این پس می توان انتظار داشت که اتهامات گوناگونی به نیروهای فعال حزب الله در کشورهای خاورمیانه زده شود، اتهاماتی که ریشه در نگرانی اعراب از قدرت یابی ایران در منطقه، زیر سئوال بردن عزم جهان عرب برای سامان دادن به اوضاع فلسطین، تاثیرگذاری ایران بر ملل عرب، توسعه گرایش به سوی مذهب شیعه و اختلال در نظم قدیمی حاکم بر ساختار حکومتی اعراب دارد.
اما هدف از این برخوردها و کنترل ها چیست؟ بی شک در پاسخ باید گفت که هدف نهایی مصر و برخی دیگر از متحدان عربی این کشور در کنترل دقیق حرکات حزب الله در منطقه، ایران است، در دیدگاه این کشورهای موثر جهان عرب، با فشار بر حزب الله، در عمل این ایران است که تحت فشار قرار می گیرد و با کنترل نیروهای حزب الله در واقع دست جمهوری اسلامی ایران برای رهبری حرکت مقاومت در منطقه بسته می شود، با کنترل ایران این اعراب خواهند بود که ضمن کاهش نگرانی هایشان از قدرت یابی ایران، محدوده قدرت خود را توسعه داده و منادی مقاوت البته به شیوه ای عربی می شوند.
در همین چهارچوب، مصر دو راهکار را در مورد افرادی که به اتهام اخلال در امنیت مصر و حفظ منافع حزب الله و ایران در منطقه دستگیر شده اند، مد نظر دارد؛ یا اعدام این متهمان یا عذرخواهی رسمی سید حسن نصرالله از دولت مصر، هر دو راهکار جایگاه حزب الله را در منطقه به شدت تخریب می کند و حزب الله نیز ایران را حامی متعهد خود در منطقه می داند. به این ترتیب می توان از حرکتی جدید در محدود کردن قدرت ایران در منطقه از سوی کشورهای عربی یاد کرد.
حال با این اوصاف دیگر نمی توان روابط تهران و قاهره را تیره توصیف کرد، این روابط این روزها و احتمالا با رویدادهای آینده، از مرز تیرگی گذشته است، اما شاید باز هم جایی برای اشتراک دیدگاه ها وجود داشته باشد.
نظر شما :