ناسيوناليسم منفى
سيامک کاکايى متخصص مسائل ترکيه بر اين باور است که ترکيه اساسا خواهان نابودى پ.ک.ک است و سلاح بر زمين گذاردن آنها نيز نمىتواند مانع برخورد دولت ترکيه با آنها شود. در عين حال بر اين باور است که دولت اردوغان رويکرد متعادل و منعطفى را در برابر کردها اتخاذ کرده است. وى موانع يک صلح کامل ميان پ.ک.ک و دولت ترکيه را بهطور مفصل برشمرده است.
در انتخابات شهردارىهاى ترکيه حزب «جامعه دموکراتيک کرد» توانست از رقيب خود يعنى حزب عدالت و توسعه پيشى بگيرد. اين حزب در حال حاضر 20 نماينده هم در پارلمان دارد. اين در حالى است که ارتباطات نزديک و نانوشتهاى هم ميان اين دو حزب وجود دارد. بدين معنا که اين نزديکىها ناشى از فشارى است که از سوى سکولارها بر اين دو حزب وارد مىشود. مىخواستم بپرسم اين پيروزى و جبههگيرى جامعه دموکراتيک کرد در برابر حزب عدالت و توسعه ناشى از چيست؟
پيروزى اين حزب در شهردارىها رخداد جديدى نيست چرا که دستکم در چندين انتخابات پيشين احزابى مثل دهاپ وهادپ و غيره هم همواره در انتخابات شهردارىها پيروز مىشدند.ولى آنچه مهم است موقعيتى بود که اين حزب توانست در انتخابات پارلمانى ترکيه بدست آورد و اين معمولاً باانتخابات يکسال و نيم پيش ترکيه متفاوت است. در انتخابات قبلى معمولاً احزابى که طرفدار کردها بو دند مثل هادپ و دهاپ و غيره معمولا بين 6 تا 7 درصد را مىتوانستند بدست آورند. ابتکارى که جامعه دموکراتيک به خرج داد اين است که نامزدهاى مستقلى را معرفى کرد و اينها در شهرهاى مختلف کردنشين عمدتاً توانستند به پارلمان راه يابند. پس از اين پيروزى بود که جامعه دموکراتيک آمد و در درون پارلمان ترکيه نيروهاى خود را سامان داد و به عنوان جامعه کرد بيست کرسى يا بيشتر را بدست آورد.
پس در واقع با اين حضور مىتوان گفت کردها در ترکيه به رسميت شناخته شدند که توانستند در پارلمان هم حضور يابند؟
اين بحث بسيار عميقى است اما نمىتواند به معناى به رسميت شناختن آنها باشد.
البته در چند سال اخير و در دولت عدالت و توسعه ما شاهد تغييرات عمدهاى در رويکرد احزاب پيشين اسلام گرا همانند حزب فضيلت بوديم. تا حدودى اينها رويکرد منعطفترى نسبت به حقوق کردها در قياس با حزب جمهورىخواه خلق، حزب دموکرات، حزب مام ميهن و يا احزاب لائيک و تندروى ملىگراى ترکيه داشتند.نگرش احزاب اسلام گرا مبتنى است بر حل مساله کردها در چارچوب روشهاى سياسى و بهبود اوضاع اقتصادى و اجتماعى مناطق کردنشين و به همين دليل است که در چند سال گذشته هم شاهد بوديم که در دولت اردوغان آن وضعيتهاى فوقالعاده در 4 استان کردنشين برداشته شد. يک سرى شرايط جديد هم البته در ارتباط با اتحاديه اروپا پديد آمده که در منطقه هم تاثيرگذار است. در اين ميان دو عامل هم بر رويکرد عدالت و توسعه يا نگاهى که اردوغان در مساله کردها داشته بسيار موثر بوده است. ديدارهايى که از دياربکر در چند سال گذشته داشته و بحث شبکه سراسرى کرد که متاثر از دو عامل بوده:
اول اينکه مساله وضعيت جديد شمال عراق است يعنى وضعيت کردستان عراق نوعى نگرانى در ترکيه را دامن زده است مبنى بر اينکه وضعيت اين منطقه بر مناطق کردنشين ترکيه تاثثيراتى بر جا بگذارد. افزون بر اين معيارهايى هم هست که اتحاديه اروپا از ترکيه خواسته تا مساله کردها را حل و فصل کند. در کنار اين دو عامل اصلى يک عامل ديگرى است که شايد بتوان آن را عامل موازى گفت و فکر مىکنم که آن شبکههاى متعدد کردى در شمال عراق و در اروپا و تاثيرهايى است که اين شبکهها مىتواند بر صحنه داخلى ترکيه بگذارد.
به هر حال اينها وضعيتى بود که اردوغان و حزب عدالت را بر آن داشت که در جهت حل و فصل مشکل کردها بر آيند و در کنار آنها بحث رسيدگى به وضعيت اقتصادى و رفاهى مردم کرد بود. شايد همين رويکرد عامل مهمى در ميزان مقبوليت حزب عدالت در مناطق مختلف کردنشين بود البته نه در ارتباط با انتخابات شهردارىها بلکه در ارتباط با انتخابات سراسرى و پارلماني. آن نگاهى که عدالت و توسعه دارد با احزاب ديگر بسيار متفاوت است. در عين حال و با توجه به تحولات جديد بود که به نحوى تغييراتى در اين نگرش را ايجاد کرد. به هرحال اينها وضعيتى است که حزب عدالت و توسعه در حال پيگيرى آن است. از رهگذر چنين نگرش يا تغيير در چنين سياستهايى است که حزب عدالت در پى جلب نظر کردها را در رابطه با انتخابات آتى است. به هر حال از اين رهگذر در ديپلماسى خارجىاش هم استفاده مىکند.
پيروزى کردها در حالى است که دولت اردوغان شبکهتلويزيونى سراسرى براى کردها به راه انداخته است. اين شبکه سراسرى کرد از يک طرف و از طرف ديگر حملاتى که عليه کردها صورت مىگيرد است. مىخواستم بپرسم اصولا آيا ارتباطى ميان کردهاى ترکيه و پ.ک.ک هست. اگر هست در چه سطحى است؟ و اصولاً نگاه دولت ترکيه به کردها بطور کلى و به پ.ک.ک به طور اخص چگونه است؟
در اين زمينه يک نگاه تاريخى وجود دارد. بعد از تشکيل جمهورى ترکيه نگاه دولتمردان اين کشور شايد تا اواسط دهه 80 و بطور کلى تا دهه 90 يک نگاه تند و سرکوبگرانه در رابطه با کردها و موضع کردها بود. همواره حتى هويت و قوميت کردها را نفى مىکردند. يک واژه بسيار مشهورى که آقاى گورسل در دوران رياست جمهورى خود گفته بودواژه«ترکهاى کوهنشين يا کردهاى کوهى»بود.اين واژه ترکهاى کوهنشين نشان داد که نگاه دولتهاى ترکيه و عمدتاً نظاميان به کردها چگونه است. افزون بر اين يک سرى احزاب يا جنبشهاى غيرقانونى کردى هم در اوايل دهه 80 در ترکيه شکل گرفت مثل حزب کارگران کردستان ترکيه. اين حزب در سال 1984 عملاً رويکرد نظامى يا استفاده از سلاح را عليه دولت ترکيه به کار گرفت که البته پيش از آن احزاب و جنبشهاى ديگرى مثل شيخ سعيد پيرا، جنبش آرارات و قيام «در سين» نيز از چنين روشهايى استفاده کرده بودند. اينها هميشه با دولت مرکزى در تنش و چالش بودند. از طرفى آنها براى به رسميت شناختن حقوق طبيعى خود مىجنگيدند. اين در حالى بود که حدود 14 استان کردنشين وجود داشت. بنابراين در بررسى مساله کردهاى ترکيه نمىتوان مسائل تاريخى را ناديده انگاشت. از سال 1984 پ.ک.ک سلاح به دست گرفت (اين حزب از سال 1978 تشکيل شد) و در سوريه و لبنان هم حضور داشتند. اما در دهه 90 که کردستان عراق وضعيت جديدى پيدا کرد، پ.ک.ک عمدتا در شمال عراق مستقر شدند و پايگاههايش نيز در کردستان عراق بود. از سوى احزاب کرد عراقى هم به نحورى حمايت مىشدند و اين شرايطى را پديد آورد که همچنان موجبات دغدغه امنيتى ترکيه نسبت به شمال عراق را فراهم آورد. در واقع بحث کردها و پ.ک.ک را بايد از هم تفکيک کرد. ا لبته در ترکيه هنوز ديدگاههايى منفى در اين رابطه وجود داردو شايد بتوان اين ديدگاهها را به نظاميان و لاييکها ربط داد که ديدى منفى نسبت به پ.ک.ک. وطرفداران آن داشتند.اتهام احزاب طرفدار کرد مثلهادپ و دهاپ همهحمايت از پ.ک.ک بود و حتى اين را عنوان مىکردند که اين دو حزب شاخه سياسى پ.ک.ک هستند. در سال 94 يک حزب کرد توانست به پارلمان ترکيه راه پيدا کند که مشهورترين عضو آنها «ليلا زانا»بود که يک فعال سياسى کرد بود. حتى در پارلمان هم با پوشش کردى شرکت مىکرد. در آن وضعيت که جامعه ترکيه بسيار سياست کردستيزى داشت اينها را از پارلمان اخراج و دستگير کردند و برخى از آنها براى مدت 15 سال زندانى شدند. البته چندسال پيش بخشيده شدند. ولى مشخص است که سيستم سياسى در ترکيه و نگاهى که به کردها داشتند به چه شکلى است و به همين دليل پ.ک.ک هم در سالهاى گذشته تا هنگام دستگيرى اوجالان از قدرت نسبتا بالايى برخوردار بود. از 99 به بعد تغييراتى در ساختارها و مواضع پ.ک.ک شاهد هستيم.
اما در داخل ترکيه در 7-6 سال گذشته يا بهتر است بگوييم از سال 2000 به بعد به تدريج نگاهها در حال تغيير کردن است و بهخصوص در دولت اردوغان و حزب عدالت و توسعه تفاوتهاى آشکارى در مواضع دولت ترکيه نسبت به مساله کرد ايجاد شده که بين پ.ک.ک و مساله کردهاتفکيک ايجاد کرده.اين تغيير هم متاثر از يک سرى مسائل منطقهاى و بينالمللى بود که بر مواضع دولت اردوغان هم تاثير گذاشته است اگر چه نگرش اسلامگراها نسبت به کردها تا حدودى متفاوت از احزاب لاييک در ترکيه است. به هرحال تا حدودى اين تفکيک ايجاد شد اما در محيط داخلى ترکيه نگرانى بين جريانهاى سياسى رسمى مثل جامعه دموکراتيک کرد وجود دارد.هنوز اين اتهام يا سوءظن در ترکيه نسبت به جامعه دموکراتيک کرد وجود دارد که اين حزب حامى پ.ک.ک است. اما پ.ک.ک هم در سالهاى اخير چندبار تغييرنام داد. يکبار نام خود را به «کادک» و بار ديگر به «کنگره گهل» تغيير داد اما در واقع اينها همان پ.ک.ک هستند.
يک جور رد گمکردن بود؟
بله. اتحاديه اروپا پ.ک.ک را در ليست تروريستها قرار دادو شاخههاى سياسى و فرهنگى پ.ک.ک بسيار تلاش کردند که در چارچوب آن واژه (تروريسم) قرار نگيرند. اسمشان را تغيير دادند اما تغيير اسم در رويکرد دولت ترکيه نسبت به پ.ک.ک هيچ تغييرى ايجاد نکرد.
اخيرا کميتهاى سهجانبه ميان ترکيه – عراق و آمريکا براى مقابله با پ.ک.ک تشکيل شد. به گونهاى که نصير آتالاى، وزير کشور ترکيه خواستار شدت عمل در برابر کردهاى پ.ک.ک شد. اصولا ماهيت اين گروه چگونه است و داراى چه سطحى از تهديد براى امنيت ملى ترکيه است. چنانکه نورى المالکى نخست وزير عراق هم چندى پيش به ترکيه رفت و محور ديدار او با اردوغان همين موضوع بود. آيا پ.ک.ک به راستى براى امنيت ملى ترکيه يک تهديد است؟
در ابتداى دهه 90 تا سال 2003 که در منطقه کردستان عراق يک وضعيت شبهخودمختار ايجاد شده بود و در شرايطى که خلأ سياسى در کردستان عراق به وجود آمده بود سبب شد که از يکسو پ.ک.ک بتواند در آنجا مقر و استحکامات خود را برقرار کند و از سوى ديگر ترکيه هم با استفاده از همين خلأ سياسى کردستان عراق را به حياط خلوت خود تبديل کرد. بارها ارتش ترکيه عمليات گسترده نظامى در شمال عراق آن هم به بهانه سرکوب پ.ک.ک انجام داد اما در کنار اين ترکيه همواره اين نگرانى را داشته تا بتواند مانع از شکل گيرى يک تهديد امنيتى براى خود در منطقه کردستان عراق شودچرا که چنين تهديدى مىتواند امنيت و منافع ملى ترکيه را با خطر مواجه سازد. بنابراين اين گروه براى آنها يک ابزار مهمى بود تا بتوانند بااستفاده از اين اهرم يا ابزار در شمال عراق به شکلى حضور نظامى پيدا کنند. اما حمله آمريکا به عراق در سال 2003 شرايط را دگرگون کرد و ترکيه ديگر نمىتوانست به کردستان عراق حمله نظامى کند. بىاعتمادى ترکيه نسبت به سياست آمريکا در قبال ترکيه و کردستان عراق زياد شد به اين دليل که ترکيه در جنگ عراق،آمريکا را همراهى نکرده بود بنابراين اين سوءظن پيش آمد که ممکن است به شکلى آمريکا از پ.ک.ک به عنوان ابزار عليه ترکيه استفاده کند.
يعنى واقعا احتمال چنين اتفاقى بود؟
در رسانههاى ترکيه در اين مورد مطالب بسيارى نوشته شد.
آيا اين احتمال هست که ايالاتمتحده از ابزار پ.ک.ک به عنوان يک حربه يا آلترناتيوى عليه ترکيه استفاده کند؟ اين تعبير درست است؟
اجازه بدهيد اين را از نگاه دولت يا رسانههاى ترکيه بررسى کنم. اين سوء ظن دو دليل داشت: يکى اينکه آمريکا به درخواستهاى مکرر ترکيه براى سرکوب پ.ک.ک و رفع نگرانىهاى ترکيه در شمال عراق بىتفاوت و بىاعتنا بود و تا دو سال پيش اين بىاعتنايى مقامهاى ترکيه را بسيار آزار مىداد. همچنين بحثهايى مطرح شد مبنى بر اينکه آمريکا در شمال عراق به شکلى در تجهيز پ.ک.ک نقش داشته. اين در رسانههاى ترکيه مطرح شد و گفته شد به پ.ک.ک سلاح دادند. دوم اينکه شاخههايى که از پ.ک.ک جدا شد (مثل ميهنپرستان کردستان عراق البته اگر درست گفته باشم که رياست آنها را عثمان اوجالان برادر عبدالله اوجالان به عهده داشت) به اين برداشت دامن زد که ارتباطاتى ميان اين گروه و آمريکا هست. اينها موضوعاتى بود که در رسانههاى ترکيه زياد روى آن مانور داده شد و اين بر دامنه بىاعتمادى ترکيه از آمريکا افزود. در همين حال کميتهسه جانبه امنيتى بين آمريکا، عراق و ترکيه شکل گرفت. در اينجا افرادى هم از سوى آمريکا و هم ترکيه به عنوان نماينده ويژه بررسى معضل پ.ک.ک انتخاب شدند که اين کميته نتوانست ره به جايى ببرد تا در نشست پيشين که براى ترکيه عملا محرز شد که بحث پ.ک.ک و انتظار از آمريکا در اين رابطه بيهوده است. در کنار اين مساله آزادىعمل کردهاى ترکيه در کردستان عراق و نوعى فدرال شدن عراق و منطقهکردستان آن دامنه نگرانى امنيتى ترکيه نسبت به وضعيت کردستان عراق را بيشتر کرد. اگر بخواهيد بحث کرکوک و مسائل ديگر را به اين اضافه کنيد مىفهميد که چقدر اصطکاک وجود دارد.
تدابير يا اقداماتى که ترکيه براى مواجهه با پ.ک.ک اتخاذ کرد فقط نظامى است؟ چون آن چيزى که ما شاهد هستيم عمدتا رويکردهاى نظامى است؟
به طور کلى رويکرد ترکيه به پ.ک.ک همواره رويکرد نظامى بود. هيچگاه يک رويکرد سياسى را نداشته و به دليل همين تدابير سختگيرانه بوده که پ.ک.ک را به عنوان يک حزب کاملا تروريستى مىشناسند و به ضرورت سرکوب و از بين بردن آن تاکيد دارند. در دو سال اخير يک تغييراتى ايجاد شد نه در رويکرد ترکيه بلکه در نگرش آمريکا و آن زمانى بود که آمريکا به ارتش ترکيه اجازه داد که از طريق هوايى و در يک مدت کوتاه چند روزه يک عمليات محدود زمينى را در شمال عراق انجام دهد و هواپيماهاى ترکيه هنوز هم مناطقى از شمال عراق را به بهانه سرکوب پ.ک.ک بمباران مىکنند. در اين بين وضعيت کردستان عراق و رويکرد تندى که مقامات محلى کردستان عراق نسبت به ترکيه داشتند يک عامل جديدى در شمال عراق بود. در عين حال آمريکا مخالف چنين سياستى بود. اگرچه آمريکا به حملات هوايى ترکيه در شمال عراق چراغ سبز نشان داد اما اين پرسش همواره مطرح بود که با وجود آنکه از دهه 90 ترکيه بارها به شمال عراق لشگرکشى کرده و تا عمق دهها کيلومترى شمال عراق پيش رفت پس چرا پ.ک.ک سرکوب نشد و از بين نرفت؟ دوم اينکه در چند سال اخير هم که حملات هوايى بوده اما باز شاهد فعال بودن پ.ک.ک هستيم و عملياتهايى که اين گروه در داخل ترکيه انجام مىدهد اين نگرانى را همچنان باقى گذاشته واين نکته از ديد برخى استراتژيستها قابل توجه بود که ممکن است رويکرد نظامى ترکيه عليه پ.ک.ک نتوانسته نتيجهبخش باشد نه در زمانى که لشگرکشى مىشد و نه در شرايطى که بمبارانها ادامه دارد.
آن کميته امنيتى سه جانبه هم تاکنون نتوانسته يک راهکار جدى پيدا کند. در کنار اينها به نظر مىرسد که عناصر پ.ک.ک از سوى احزاب کرد عراقى مورد حمايتقرار مىگيرندو اين يک شرايطى به وجود آورد که عراق همچنان به عنوان يک نگرانى براى ترکيه و سياست خارجى اين کشور باقى است. به همين دليل است که در نشستهايى که مقامهاى ترکيه با آمريکا و عراق دارند همواره يکى از عمدهترين موضوعاتشان پ.ک.ک است. در يک دو سال اخير زمانى که آمريکا در خاورميانه پيگير سياست خاورميانه جديد بود در اين زمان نياز به ترکيه از سوى آمريکابيشتر احساس شد و خيلىها معتقدند که چراغ سبز ترکيه براى بمباران مستمر شمال عراق بىتاثير از نگاه آمريکا نبود. و يا تعريفى که آمريکا از ترکيه در چارچوب طرح جديد خاورميانه ارايه داد نيز در اين راستا بى تاثير نبود. با توجه به آن نگرانىهايى که از سوى ترکيه وجود داشته و اعتمادى که هرگز در دوران بوش براى ترکيه حاصل نشد براى ترکيه، الان مقامهاى ترکيه با توجه به سفرى که باراک اوباما به آنکارا داشت و بحثهايى که مطرح شد اين ذهنيت در ترکيه شکل گرفت که آمريکا ترکيه را در از بين بردن پ.ک.ک همراهى مىکند. اما در عراق ديدگاهها تفاوت دارد. دولت عراق خودش درگير مشکلات امنيتى در داخل است و بعيد است که رويکردى جدى در مواجهه با پ.ک.ک اتخاذ کند.
بهنظر شما ترکيه نمىخواهد يا نمىتواند دنبال يک طرح جامع صلح براى حل منازعات ميان خود با پ.ک.ک و يا يک نقشه راه کردى براى خاتمه منازعات باشد. چنانکه عبدالرحمان الچادرچى مسوول روابط خارجى حزب کارگران کردستان ترکيه چند روز پيش از مقامهاى ترکيه خواست که اين درگيرىها را پايان دهند و يک نقشه راه براى حل بحران ارائه شود. موانع شکلگيرى يک نقشه راه کردى چيست؟
فکر مىکنم موانع ميان اين دو چند عامل تاثيرگذار است: اول خود پ.ک.ک در داخل چند دسته شده و پ.ک.ک هم همواره بحث کنار گذاشتن سلاح را مطرح کرده اما مورد پذيرش ترکيه قرار نگرفته. دوم، وضعيت کردستان عراق است که همچنان يک مامنى براى پ.ک.ک است و در اين ميان حمايتهايى هم وجود دارد. سوم، دولت عراق نمىتواند به عنوان يک طرف کاملا مطمئن در مذاکرات حضور يابد چون هنوز از اختيارات يا توانايى برخوردار نيست و نتوانسته بر مشکلات داخلى فائق آيد تا بتواند به چنين موضوعاتى رسيدگى کند. عامل چهارم نقش دوگانه آمريکاست. آمريکايىها در ارتباط با حضور گروههاى تروريستى فضايى را براى آنها باقى گذاشته و آمريکا همه نگاهش به قضيه را يک گونه و هماهنگ نکرد تا براى از بين بردن پ.ک.ک کارى کند. شايد از يکسو نگران است حساسيتها بيشتر شود و از سوى ديگر هم آن را به عنوان يک عامل درجه اول براى خود تعريف نمىکند. پنجم خود ترکيه است. در واقع ترکيه هرگز يک راهحل جامعى را اتخاذ نکرده که بتواند از آن طريق شيوه رفتار مقابل را مورد سنجش قرار دهد و منجر به اتخاذ يک رويکرد معقول شود. ترکيه به هيچوجه اين گروه و شاخههاى آن را قبول ندارد.
حتى اگر سلاح بر زمين بگذارند؟
اصلا اين گروه را قبول ندارد. مىگويد بايد خودشان را معرفى و تسليم کنند و قانون عفو عمومى هم ممکن است شامل حال آنها نشود. اين نگرانىها را در داخل پ.ک.ک زياد کرده چرا که اطمينان خاطرى وجود ندارد و بنابراين همين موضوع را بغرنجتر کرده. عامل ششم هم اين است که در سطح منطقه يک همفکرى منطقهاى براى حل اين موضوع به وجود نيامده. اما اخيرا اينگونه برداشت مىشود که نزديکىهايى بين ترکيه- عراق- آمريکا در مورد اين گروه ايجادشده و وقتى اين احتمال مطرح شده که ممکن است يک معامله يا توافقى براى حل پ.ک.ک انجام شود چهار احتمال شکل مىگيرد که اول، پ.ک.ک به شکلى خلع سلاح شود و در عراق باقى بماند. و دوم اينکه مورد عفو عمومى قرارگرفته و به ترکيه برگردند. سوم. اتخاذ يک عامل سياسى است که هم مورد توجه آمريکا ست و هم عراق روى اين زياد مانور مىدهد. چهارم اينکه ترکيه بايد انعطاف نشان دهدو از آن سياستهاى سرکوب گرانه دورى کند و شرايط را براى مذاکرات و گفتگوها در خصوص حل اين معضل فراهم کند. اما يک عامل جديدى که نبايد در اين بين ناديده گرفت اين است که از لحاظ ملاحظات استراتژيک باقى ماندن پ.ک.ک در شمال عراق به عنوان يک اهرم براى ترکيه مطرح است و به نفع آن کشور است.
اين ديدگاه در کشورهاى جهان سومى هست که هميشه ناکامىهاى داخلى به گردن يک عامل يا دشمن خارجى بيفتد. آن اهرمى يا حربهاى که شما فرموديد به همين معنا باز مىگردد؟
اين هم هست اما منظور من از اين اهرم اين است که اين ممکن است يک فضاى تبليغاتى يا شيوه روانى براى ترکيه ايجاد کند و به همين بهانه يک سرى چشمداشتها و ملاحظات و منافع امنيتى که دارد را پيگيرى کند. بحثهاى زيادى در شمال عراق هست که ترکيه را نگران کرده که در بين آنها مساله کرکوک بسيار مهم است. اينها اين اجازه را به ترکيه مىدهد که با مانور دادن بر روى پ.ک.ک، انجام عمليات و عوامل ديگر اوضاع مناطق کردنشين عراق را در قالب پ.ک.ک رصد کند. نحوه تحرک سياسى کردهاى عراق، نقاط احساس که ترکيه براى خود تعريف کرده مثل کرکوک و همچنين مسائل مربوط به ترکمنها در عراق همچنان يک عامل بالقوه مانور براى ترکيه در سالهاى آينده خواهد ماند.
*منبع: روزنامه اعتماد ملی
نظر شما :