گفتگوی تعهدآور 1+5 و یک دوراهی برای ایران
از زمانی که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در مقاله ای از احتمال مذاکره بدون پیش شرط آمریکا با ایران نوشت، برخی مقامات ایرانی ضمن تغییر لحن خود در برابر امریکا و کشورهای 1+5، از آمادگی برای مذاکره با غرب سخن گفتند و برداشته شدن هرگونه پیش شرط را از سوی طرف مقابل، به مثابه اجرای پیش شرط ایرانی ماجرا مطرح کردند.
بازتاب مقاله نیویورک تایمز درباره احتمال لغو پیش شرط امریکا در مذاکرات با تهران آن قدر وسیع بود که هیلاری کلینتون در مصاحبه ای مجبور به رفع شبهه – و به نوعی تکذیب – شد و اعلام کرد که پیش شرط این کشور درخصوص تعلیق غنی سازی از سوی ایران همچنان به قوت خود باقی است.
با این وصف همچنان برخی تحلیل ها حاکی است که اتخاذ لحنی متفاوت از جانب ایالات متحده در قبال ایران و در جریان مذاکرات 1+5 محتمل است. از آنجا که ایران نسبت به این مذاکرات و گفت و گو با غرب اشتیاق نشان داده و در چند مرحله از تمایل خود به مذاکره – با اعمال پیشنهادهای خود – سخن گفته، انتظار می رود که روش کشورهای غربی نیز در برخورد با ایران نسبت به سابق متفاوت باشد.
مقاله 14 آوریل دیوید سنگر با عنوان "ایالات متحده ممکن است شرط کلیدی برای مذاکره با ایران را لغو کند"، حاکی از آن بود که دولت اوباما و متحدان اروپایی پیشنهادهایی را بررسی می کنند که در آن موضوع تعلیق غنی سازی در اولویت و پیش شرط قرار ندارد.
این نویسنده آورده بود که قرار است به جای شرط تعلیق زودهنگام، از ایران خواسته شود تا به تدریج فعالیت های اتمی خود را در معرض بازرسی قرار دهد و این اختیار را نیز داشته باشد که در مدت زمان برقراری گفت و گوها، غنی سازی اورانیوم را دنبال کند.
تغییر رویکرد تا بدین پایه، آن قدر عجیب و دور از ذهن می نمود که ابتدا ایران را در بهتی ناشی از ذوق فرو برد و کمی بعد، تمجیدها و استقبال از آن آغاز شد. تا پیش از آن خط قرمز امریکا و باطبع متحدان اروپایی و آنچه منجر به اعمال تحریم ها علیه ایران می شد، چیزی جز سر باز زدن ایران از تعلیق نبود؛ بنابراین ارزیابی شرایط جدید - اگر با حذف یکی از شروط اساسی همراه می شد - به اندکی زمان نیاز داشت.
نیویورک تایمز نوشته بود که این پیشنهاد با قول اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی اش که از "مذاکرات بدون پیش شرط" با ایران سخن گفته بود، همخوانی دارد و به همین دلیل نمایندگان ایالات متحده قصد دارند به هر ترتیب ایران را پای میز مذاکره بنشانند.
حضور ایران در جریان گفت و گوهای هسته ای موضوع بااهمیتی است که غرب بیش از تهران بر آن اصرار دارد. تلاش های غرب به وضوح نشان می دهد که آنها مایل اند تکلیف خود را هر چه زودتر با تهران مشخص کنند. ایران که در این زمینه ترجیح به اتلاف وقت می داد و منتظر تغییر شرایط موجود و بروز تنگناهای بیشتر برای متحدان در خاورمیانه مانده بود، با روی کار آمدن باراک اوباما و تفاوت کلام و رفتار وی نسبت به جورج بوش به مرحله حساسی از مذاکرات رسید.
در حال حاضر سیاست های ایالات متحده در قبال مخالفانش چه در خاورمیانه و چه در آمریکای لاتین، عملگرا و البته توام با ارزیابی همه جانبه نشان می دهد. امریکای کنونی حاضر به هزینه دادن در جنگ ها و تقابل های بین المللی به طور منفرد نیست و حل معضلات جهانی را به تشریک مساعی با اروپا و ائتلاف های منطقه ای واگذارده است.
آمریکا به نوعی نقش سوئیچر و کارگردان را در قبال چالش های جهانی و خاورمیانه ای برعهده گرفته است. اوباما نیز به تناوب از تقسیم وظایف و پذیرش مسئولیت از جانب دولت های اروپایی – به علاوه روسیه – سخن گفته و در اجلاس هایی که تاکنون پشت سر گذاشته، روندی این چنین را پیش برده است.
آن طور که هیلاری کلینتون اذعان کرد، آمریکا نگاه خود را در مذاکرات آتی 1+5 بر اساس این تحولات اما بدون حذف پیش شرط تعلیق غنی سازی شکل داده است. اوباما نیز پیش از آن به زبانی دیگر گفته بود که ایران می تواند کشوری دارای انرژی هسته ای باشد اما بدون دستیابی به فناوری نظامی. و معنی این عبارت همان توقف غنی سازی بود.
از سوی دیگر از آنجا که خطوط قرمز ایران و غرب در بحث هسته ای با یکدیگر تلاقی داشته و تفاهم برانگیز نشان نمی دهد، به نظر نمی رسد که کشورهای متحد بخواهند به یکباره فضای امتیازآوری را در اختیار ایران قرار دهند. جمهوری اسلامی ایران تاکنون هزینه های بالایی به لحاظ مادی و معنوی مصروف داشته و به دلیل قرار گرفتن در موقعیت ویژه، قدرت عکس العمل و بازی روباز را در قبال روسیه و همسایگان عرب از دست داده است.
به هر شکل پیشنهادها برای قانع کردن ایران به گفتگوهای هسته ای ثمربخش بوده و ایران راغب به شنیدن شده است. صرف شنیدن و حضور در مذاکره اتفاق مهمی به حساب می آید. امریکا و متحدان این گونه پیش می روند که اگر ایران نسبت به سیاست ها و تغییر لحن های مختلف، واکنشی یکسان از خود نشان داد و حاضر به قبول هیچ یک از حالات و الحان طرف مقابل نشد، بتوانند موضع دست بالا اختیار کرده و باصطلاح حجت را تمام شده تلقی کنند.
مشارکت و همنوا شدن متحدان اگر با هم صدایی روسیه همراه شود، ماهیت حقیقی سیاست های ایالات متحده آشکار خواهد شد. امریکا در صورت تن ندادن ایران به گفتگوها و یا رد پیشنهادها این طور وانمود خواهد کرد که تمام راه ها را رفته و از هر سو که رفته به در بسته خورده است. از سوی دیگر در صورتی که ایران انعطافی در رفتار خود نشان دهد و مشوق ها و امتیازهای کوتاه مدت را بپذیرد، غرب باز به خواسته خود دست یافته است.
نکته نغز اینجاست که امریکا به موضوع پیش شرط به عنوان یک تعهد می نگرد. به بیان دیگر، دولت امریکا مقوله توقف غنی سازی هسته ای از سوی ایران را بیش از "پیش شرط" به مثابه یک "تعهد" عنوان می کند. طرح مسئله تعلیق به مثابه یک تعهد، این تفاوت را ایجاد می کند که ایران می بایست خود را ملزم به رعایت آن کند و جهان نیز این خواسته را به مثابه یک تعهد عنوان کرده است و نه پیش شرط.
رابرت وود جانشین سخنگوی وزارت امور خارج آمریکا در نشست 9 آوریل خود با خبرنگاران گفت: جامعه بین الملل نگرانی های خیلی جدی در مورد پیشرفت هسته ای ایران دارد. ما دوباره از ایران می خواهیم تا تعهداتش را رعایت کند. پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد یک مجموعه مشوق ها را به ایران پیشنهاد داده اند و این پیشنهاد هنوز به قوت خود باقی است. ما می خواهیم ایران به خواست جامعه بین الملل تمکین کند. ما از ایران خواسته ایم فعالیت های غنی سازی را به حال تعلیق درآورد. ما می خواهیم این کار انجام شود. این فقط خواست ایالات متحده نیست؛ این خواست کشورهای دیگر هم هست.
مسئله لغو پیش شرط در مذاکرات ایران و غرب نه از سوی هیلاری کلینتون و نه هیچ مقام دیگری، تکذیب شدنی نیست. چه آنکه در همان نشست 9 آوریل، این لفظ از زبان رابرت وود نیز شنیده شده است. او واژه تعهد را به جای پیش شرط نشانده و گفته است: "ما اعلام کرده ایم که حاضریم بدون پیش شرط با ایران گفتگو کنیم. اما ایران تعهداتی دارد."
و تعهدات ایران را این طور شرح می دهد: "ما همواره گفته ایم که ایران حق دارد برنامه هسته ای غیر نظامی داشته باشد اما چنین برنامه ای مسئولیت هایی هم به همراه دارد. ایران در رابطه با بعضی از نگرانی های جامعه بین الملل درباره مایل به همکاری نبوده است..."
غرب معتقد است که ایران پاره ای تعهدات بین المللی دارد که می بایست آنها را رعایت کند. رابرت وود در این باره گفته است: "ایران می داند چه کارهایی باید انجام دهد. این نگرانی ها به خودی خود محو نمی شوند، هرچند که ما حاضریم با دولت ایران مستقیما وارد گفتگو شویم."
از نگاه کشورهای متحد، تعلیق غنی سازی شرط (تعهد) اولی است که می بایست از سوی ایران صورت بگیرد. اثبات ماهیت صلح آمیز برنامه های ایران منوط به تعلیق فعالیت هاست. ایران این امر را پیش شرطی پدیرفتنی و منطقی نمی داند و معتقد است که تعلیق در سال های گذشته، به خوبی پاسخ داده نشده است. غرب نیز بر این باور است که ایران خیلی زودتر از انتظارات، دست از تعلیق کشید.
بنابراین اگر آقای وود می گوید: "پیش شرطی برای گفتگوی مستقیم با ایران تعیین نکرده ایم" درواقع، معنایش این است که الزاماتی را متوجه ایران می دانند که دیگر جنبه امریکایی صرف ندارد و به دلیل اجماع اروپایی ها بر آن، عنوان تعهد و تضمین بر آن نهاده اند.
حالا اینکه ایران بسته پیشنهادی غرب را می پذیرد و یا همچنان آن را مغایر با اصول و انتظارات خود می پندارد، مسئله ای است که غرب بیش از پیش انتظار آن را می کشد. جبهه امریکا و متحدانش با ادبیات و پیشنهادهای به ظاهر تازه خود، قصد دارد آستانه انعطاف پذیری خویش و رقیب را به معرض دید جهان بگذارد و از نتیجه مذاکرات به نفع شایسته ای بهره ببرد. پاسخ ایران به گفتگوها - مثبت یا منفی – کافی است تا غرب نسبت به آینده مناسبات خود با این کشور اعلام موضع کند. در این میان نتیجه گفتگوها هر چه باشد، غرب به دلیل اجماع حاصل شده و شراکت و وظایف محول شده، قادر خواهد بود به اهداف خود در قبال این کشور دست پیدا کند. گفتگوهای مثبت مذاکرات را پیش خواهد برد و فضای منفی، توجیهات بین المللی لازم را برای برخورد با ایران به دست غرب خواهد داد. با این وصف می توان گفتگوی آتی ایران و 1+5 را به یک دوراهی ناگزیر توصیف کرد.
نظر شما :