چرا غرب به پاکستان کمک میکند؟
در اجلاس توکیو کشورهای کمک کننده متعهد شدند در مجموع مبلغ پنج میلیارد و 280 میلیون دلار به پاکستان کمک کنند.
میرمحمود موسوی، سفیر سابق ایران در پاکستان سابقه کمکهای غرب به پاکستان و علل و نتایج آن را در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی شرح دادهاست.
کمک به پاکستان پیش از این نیز وجود داشت. حتی پیش از واقعه افغانستان و اشغال این کشور توسط شوروی سابق، کمکها به پاکستان وجود داشت، چراکه پاکستان کشور نوپایی بود که دچار دو جنگ سخت شد، بعد از آن تجزیه شد و بنگلادش بهوجود آمد و از طرف دیگر مسائل و مشکلات دیگری داشت که زمینهساز مشکلات داخلی، اقتصادی و سیاسی شد که از جمله میتوان به کمبود منابع زیرزمینی، جمعیت بالا و حکومتهای نظامی که گاهی مسئله ثبات را زیر سوال میبردند، اشاره کرد. مجموعه این عوامل باعث شد پاکستان از قوت اقتصادی لازم برای اینکه بتواند دولت و ملت جدیدی را بسازد بیبهره بماند. پس از آن در جهان دو قطبی، تاریخ پاکستان متصل شد به واقعه اشغال افغانستان توسط شوروی که آن نیز برای منطقه یک واقعه بسیار مهم بود.
درآمد پاکستان از سه منبع تامین میشود. در گذشته حمایتهای غرب در قالب کمکهای اقتصادی و نظامی بود که سالانه عمدتا از طرف امریکا مبلغ800-700 میلیون دلار به پاکستان ارسال میشد. در همین راستا کمکهایی هم تحت عنوان کنسرسیومی به پاکستان ارائه میدادند که از مجموعه برخی از کشورها بود. ما شاهد این کمکها در دهه 80 میلادی بودیم که مکمل اقتصاد پاکستان بود. در کنار اینها پاکستان نیز درآمدهای داخلی خود را داشت که دسته دوم کمکها را تشکیل میداد و سوم وجوهاتی که از محل ارسال کارگران پاکستانی از سایر کشورها وارد پاکستان میشد. این سه منبع، منابع اقتصادی پاکستان را تشکیل می دادند. آخرین رقمی که در این زمینه وجود دارد مبلغ 7 میلیارد دلار است که کارگران پاکستانی سال گذشته به این کشور وارد کردند. این رقم، رقم قابل توجهی برای یک کشور است.
این قضیه فقط یک وجه از مشکلات است. وجه دوم مشکلات، پدیدآمدن مجموعه ای از تحولات سیاسی و اجتماعی در این منطقه است که غیر از توسعهنایافتگی، حضور و تقابل قدرتهای دیگر در این منطقه آن را پررنگ تر میکند که در تاريخ منطقه فصل اول آن اشغال افغانستان توسط شوروی نیست؛ نباید فراموش کنیم که بریتانیا 200 سال به عنوان استعمارگر در این منطقه حضور داشت، پس از آن شوروی افغانستان را اشغال کرد و وضعیت اقتصادی سیاسی و اجتماعی این منطقه را بهم ریخت؛ مبارزهها و جهادها در این منطقه شروع شد و میلیونها نفر چه در داخل افغانستان و چه از افغانستان به خارج جابهجا شدند و این کشور و این منطقه از رشد طبیعی خودش جدا شد. مقصراصلى بخش بزرگی از این وقایع تلخ کشورها و قدرتهای خارجی بودند. اما اگر به طور خلاصه بخواهیم بررسی کنیم، عوارض یک چنین نابسامانیهایی بالاخره در سال 2001 گریبانگیر غرب نیز شد و آنچه که در نیویورک با حمله به برجهای دوقلو و وزارت دفاع امریکا اتفاق افتاد، غرب را متوجه این موضوع کرد که این امواج میتواند تا کجا حرکت کند.
بعد از آن بود که ما حرکتهای دیگری را از طرف غرب شاهد بودیم اما در طول چند سال، غرب و به خصوص امریکا به این نتیجه رسیدند که طرحهایش برای کنترل جریانهای افراطی که در این منطقه زاییده شده بود موفق نیست و ناچار است جدای از مسائل نظامی به مسائل توسعهای هم فکر کند. اینجا مجددا مسئله کمکها هم برای جهان غرب و هم برای دولت پاکستان جدی شد. کمکهایی که در عرض این سالها توسط امریکا به پاکستان شده است، توسط خود منابع غربی 11 میلیارد دلار در طول 5 سال، اعلام شدهاست. اين قضيه بستر ساز فصل جدیدی از کمکها میشود و طبیعتا این توقع را در پاکستان ایجاد میکند که اگر پاکستان موظف است جلوی جریان افراط بایستد و این سیاست را هم در واشنگتن و هم در اروپا خواستار آن هستند، اين امر هزینه دارد و غرب باید در قبال این سیاست سهمی از هزینهها را به گردن بگیرد. پاکستان خودش را محق میداند که در فرصتهای مختلف خواستار کمکهای اقتصادی شود و به درستی هم اشاره میکند که بدون این کمکهای اقتصادی نمیتواند با جمعیت 160-170 میلیون نفری در مقابل این موجهای سیاسی و اجتماعی که در منطقه وجود دارد سرپا بایستد. این بستر اصلی جریانهای کمکها است.
کمکها در دهه 80 میلادی کلا در اختیار دولت و ارتش پاکستان قرار داشت. بعد از جریان 11 سپتامبرهم این کمکهای ارسالی که عمدتا جنبه نظامی داشت و در یک بخشهایی آموزشی و در بخش کوچکی مربوط به توسعه میشد، همچنان عمدتا در اختیار دولت و ارتش قرار گرفت، ولی همزمان زمزمههایی در محافل غربی عنوان شد که این کمکها در جای خودش هزینه نمیشود و شاید برخی مراکز و برخی افراد از این کمکها سوءاستفاده می کنند. این مسئله هم مطرح شد که این کمکها بیش از آنکه جهت امنیتی داشته باشد باید در جهت توسعه پاکستان باشد. از اینجا بود که شاهد بودیم که غرب توجه بیشتری روی سازوکاری نشان میدهد که بتواند این هزینهها را رصد بکند و ببیند که در جای خود عمل میشود یا خیر. در آینده هم این رصد را بیش از گذشته خواهیم دید.
نظر شما :