انعطاف در سياست خارجى؛ ضرورت اجتناب ناپذير!

۱۵ فروردین ۱۳۸۸ | ۲۰:۰۹ کد : ۴۲۵۹ باشگاه خوانندگان
يادداشت بهرام گل‌زاده در مورد مطلب اسماعيل کوثرى در ديپلماسى ايرانى

 جناب آقای اسماعیل کوثری نماینده و عضو محترم کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس هشتم در گفتاری که سایت دیپلماسی ایرانی آن را منتشر کرد از موفقیت سیاست خارجی و عملکرد دیپلماتیک کشور در سال ۸۷ سخن به میان آورده و نمره آن را قابل قبول خوانده است. هرچند این نماینده مجلس که به اعتبار حضور در یک کمیسیون تخصصی مجلس، بايد اطلاعات تخصصى تر در خصوص سياست خارجى، عملکرد دست اندرکاران دستگاه ديپلماسى و ميزان موفقيت يا عدم موفقيت ايران در اين حوزه مهم در اختيار داشته باشد، اما به هر شکل در محتواى يادداشت ايشان آن طور که اقتضاء مى کرد به مصاديق روشنى درباره نظر ارائه شده اشاره نشده بود.

 البته اين قلم در مقام پاسخگويى به نظرات اين نماينده محترم برنيامده زيرا که حقايق و واقعيت هاى پيش رو، همگان از جمله افکار عمومى و صاحبنظران و کارشناسان سياست خارجى را از شنيدن نظرات نقادانه بى نياز مى کند. اما در حدى که بتوان تا حدودى به شفاف کردن بيشتر موضوع پرداختن به نکاتى را ضرورى مى دانم؛ از جمله اينکه چه خوب بود جناب کوثرى به مصاديقى روشن از دست آوردهاى مثبت اشاره مى کردند. براى نمونه در ارتباط با يکى از آخرين تحولات در صحنه ى سياست خارجى بايد به تيره شدن روابط ميان ايران و مراکش و واکنش هاى از موضع طلبکارانه دولت اين کشور اشاره کرد که آيا اين برخورد نتيجه غفلت دستگاه ديپلماسى بوده يا اينکه دولت مراکش ادعاهاى واهى و غيرمنطقى داشته است؟

اگر ناشى از همان کم تدبيرى دست اندرکاران و کارشناسان وزارت خارجه بوده بايد روشن کرد که غفلت از کجا ناشى مى شود؟ به خصوص آنکه برخورد دولت مراکش در حساس ترين شرايط منطقه و حوادث مربوط به غزه و تحولات پس از آن صورت گرفت. و اگر اقدام مراکشى ها خارج از عرف و چارچوب روابط ديپلماتيک و بهره مندى از هرگونه منطق ديپلماتيک بوده دستگاه سياست خارجى چه تمهيداتى براى رويارويى با اين زياده خواهى داشته است؟

بحث ديگر تحرکات سياسى و ديپلماتيک اخير دولت عربستان و برخى دولت هاى عربى است که همگى در جهت به حاشيه راندن اهميت نقش تهران در تحولات منطقه اى و تلاش براى سازمان دادن جبهه اى عربى عليه جمهورى اسلامى بوده است. در اين مورد خاص نيز بايد تحليل کرد که به وجود آمدن اين شرايط ناشى از قوت در دستگاه ديپلماسى کشور بوده يا ضعف و غفلت؟! مشابه همين مورد را نيز در موضوع مربوط به بحرين داشتيم که به ظاهر با سفر وزير امور خارجه به منامه تلاش شد تا حدودى از تبعات اين تنش کاسته شود!

موضوع جدى تر؛ که در طول سال گذشته ادامه يافته است، بحث کم رنگ بودن سياست تنش زدايى به عنوان اولويت کشور در ايجاد روابط بدون تنش واسترس با کشورهاى موثر در صحنه ى سياست جهانى است که بايد ديد تا چه حدودى موفق بوده ايم. آيا قادر بوده ايم که تنش ها را کاهش دهيم؟ و براى نمونه مانع از تصويب قطعنامه هاى تحريم اقتصادى عليه کشور شويم؟ چه خوب است جناب کوثرى به اين نکات توجه کرده و آن را در دستور مباحث تخصصى و کارشناسى در کميسيون مربوطه مجلس قرار دهند و به مسائل ملى و کلان،  پخته تر و خارج از گرايشات سياسى توجه نمايند و ببينند که آيا دستگاه ديپلماسى کشور چه تدابير کارشناسى و مکانيسمى ديپلماتيک براى خروج از اين بن بست ها و تنظيم روابط با کشورها و سازمان هاى بين المللى انديشيده اند؟

استدلال آقاى کوثرى اين بوده که توانسته ايم در موضوع هسته اى حمايت اکثر کشورها به خصوص کشورهاى غيرمتعهد را جلب نماييم، اما روشن نکرده اند که خروجى و منافع اين حمايت ها چه بوده است؟ آيا براى نمونه توانسته تا حدودى مانع از اقدام ها و تصويب قطعنامه هاى تحريمى عليه کشور شود؟ حمايت اين کشور ها تا چه اندازه در تثبيت سياست هاى طراحى شده خارجى کشور موثر و مفيد واقع شده است؟ همچنانکه شاهد بوده ايم در جلسات شوراى حکام آژانس هسته اى برخى از همين کشورهاى عضو جنبش عدم تعهد به رغم تعهدات داده شده در مواردى با فضاى قالب در شورا همراهى و همکارى کرده اند. تلاش ها و برنامه هاى نتيجه بخش دستگاه ديپلماسى کشور براى خروج از اين شرايط چه بوده و تا چه اندازه با موفقيت همراه بوده است؟

در مورد مسائل و رخدادها و تحولات سياسى منطقه اى و جهانى، براى نمونه در مقايسه با رفتارها و اقدامات ديپلماتيک دولت ترکيه و ايفاى نقش موثر، در پيگيرى مسائل منطقه اى ما تا چه اندازه موفق بوده ايم؟ آيا روابط فعلى ايران با عربستان، مصر، مراکش و برخى کشورهاى عربى که همه مى دانيم نسبت به سال هاى قبل با عقب گرد رو به رو هستيم، نتيجه و محصول سياست هاى موفق دستگاه ديپلماسى کشور است؟ همچنين در ايجاد رابطه استراتژيک با کشورهاى موثر اروپايى تا چه اندازه موفق بوده ايم آيا تواسته ايم با اتخاذ سياست هاى منطقى و موضع گيريهاى به موقع و تاثير گذار درخصوص تحولات منطقه اى و جهانى‘  از اجماع آنان و قرار گرفتن در کنار آمريکا پيشگيرى  کنيم؟ 

 انتظار مى رود که جناب اقاى کوثرى پیرامون نکات مطرح شده با اشاره به مصاديق، روشن تر و تشريح آنچه که از آن با عنوان مواضع متفاوت کشورهاى اروپايى ياد کرده اند، در خصوص موفقيت ها مشخص تر سخن بگويند. 

اگر به زعم ايشان "اروپايى ها خواسته هاى به ناحق از ايران دارند"، که آن را نبايد در مورادى بعيد دانست، اما تصور نمى کنند که اين خواسته هاى به ناحق ممکن است در برخى مواقع به دليل ضعف در ديپلماسى به کار گرفته شده توسط ديپلمات هاى دستگاه سياست خارجى و اتخاذ برخى سياست هاى محاسبه نشده باشد؟ آيا اينکه کشور يا مجموعه کشورهايى تصميم بگيرند که از ما خواسته هاى به ناحق داشته باشند، بايد آن را ناشى از چه بدانيم؟ آيا در سال ۷۸ توانسته ايم با اتخاذ سياست خارجى موفق و حساب شده مانع از تحقق خواسته هاى ناحق برخى کشورها شويم؟!

 بايد تعريف واضح ترى از "ديپلماسى همواره مستقل" داشت که جناب آقاى کوثرى بدان اشاره کرده اند. البته ترديدى در اين نداريم که بايد ديپلماسى کشور به معناى واقعى و رايج مستقل و تنها در مسير  تامين منافع ملى باشد اما آيا اين به مفهوم محروم کردن خود از تعامل منطقى و منافع محور با دنيا و  پرهيز از حضور در تصميمات جمعى و پيمان هاى منطقه اى است؟ آيا در دستگاه ديپلماسى کشور تا کنون به سياست هاى برد - برد هم عنايتى شده است؟

 براى نمونه تا چه اندازه توانسته ايم از موقعيت استراتژيک و ميزان نفوذ خود در عراق و افغانستان و نقش خود در تحولات در اين کشورها بهره کافى گرفته و از فرصت هاى بدست آمده در مسير منافع ملى استفاده کنيم؟ آيا کميسيون امنيت ملى و سياست خارجى مجلس به عنوان دستگاه قانون گذار و ناظر، در اين ارتباط و نظارت بر عملکرد وزارت امور خارجه اقدامى صورت داده است؟ ديپلماسى هاى بکار گرفته شده توانسته درحد انتظار منافع ملى را تامين نمايد؟

 در چند مورد توانسته ايم با بهره گيرى از رخدادها و حوادث در مناطق مختلف جهان‘ از فرصت هاى برابر با ديگر کشورها‘ در جهت منافع ملى قدم هاى مثبت برداريم؟ و تا چه ميزان در ديپلماسى جمعى و منطقه اى فعال و موفق عمل کرده و بطور کلى واقع گرايانه با مسائل مختلف منطقه اى و جهانى برخورد داشته ايم؟ به نظر مى رسد که نمره ما در حضور جدى و فعال و تاثير گذار در نهادها و موسسات منطقه اى و جهانى آنچنان که جناب کوثرى گفته اند قابل قبول نباشد و البته  تلاش هايمان با کاستى هاى همراه بوده است.
 
آيا بهتر نيست که سياست خارجى و ديپلماسى کشور طورى تعريف و تبيين شود که تاکيد بر روى منافع ملى و پافشارى عقلانى و منطقى بر تامين آن همانند ساير کشورها، و البته با بهره گيرى از فنون ديپلماسى، در مواردى هم خود را درگير برخى مشکلات جهانى که در مسير تامين منافع ملى کشور قرار ندارد، قرار نداده و نسبت به برخى موضوعات نيز انعطاف سياسى داشته و جاده سياست خارجى را از ناهموارى و ادامه مسير در پستى و بلندى خارج کرده و مسير را  صاف و هموار سازيم؟  اميدواريم که اين گونه باشد.


نظر شما :