لزوم حضور اعراب در مذاکرات بینالمللی با تهران
نگاهی به عدم حضور اعراب در مذاکرات هستهای با ایران
از سال 2002 بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی سعی کردند که از راه دیپلماتیک با ایران وارد مذاکره شوند. اتحادیه اروپا در این زمینه اتحاد و یکپارچکی از خود نشان داده است. روسیه، یکی از تامینکننندگان اصلی تکنولوژی هسته ای ایران نیز همچنین در مذاکراه با ایران همکاری می کند. یکی دیگر از کشورهای فعال در این حوزه چین است که روابط خوب و محکم اقتصادی با ایران دارد. حتی ایالات متحده امریکا، که پیش از این از مذاکره مستقیم با ایران اجتناب می کرد، مذاکره کننده خود را برای مذاکره با ایران ارسال کرد. با این وجود تاکنون، همسایگان منطقه ای ایران، یعنی کشورهای عربی، در کنار چند ملاقات دوجانبه ناموفق با محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران در این مذاکرات حضور نداشتند.
اکنون زمان آن است که این محرک تغییر کند. بی فکری کشورهای عربی در واگذاری این مسئله تنها به 5 عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل سبب شده است تا راه حل اصلی خودبه مشکلی تبدیل شود که امنیت کلی منطقه را در معرض خطر قرار دهد. این درحالی است که در خصوص مذاکره با کره جنوبی همسایگان این کشور نقش مهمی در سر میز مذاکره داشتند. بنابراین اعراب باید استراتژی های خود را در قبال موقعیت برنامه هستهای ایران را با سایر بازی کنان بین المللی در این حوزه در میان بگذارند.
برای رسیدن به این هدف، کشورهای عربی باید تنش های خود با یکدیگر را به کناری بگذارند، یعنی اختلافات ایدئولوژیکی و مسائل اقلیمی، تا بتوانند در کنار یکدیگر بایستند و با ایران مذاکره کنند. در عوض دولت های عربی باید روابط خود با تهران را عادی کنند و فضای جدیدی در روابط دیپلماتیک خود بر پایه، اعتماد متقابل، شفاف بودن و احترام متقابل بنا کنند.
در این میان برای کشورهای عربی مانند مصر این از اهمیت بالایی برخوردار است که بتواند روابط دیپلماتیک با ایران برقرار کند. این عادیسازی روابط می تواند بین تهران و پایتخت کشورهای عربی سبب گفت و گو شود.
زمانی که این مسئله محقق شود، کشورهای عربی باید با استفاده از اتحادیه عربی به عنوان پایه ای برای مذاکره بین اعراب، ایران و غرب استفاده کنند.
همانطور که پیش از این نیز به آن اشاره کردیم، اتحادیه عربی باید با استفاده از روابط خوب خودش با اتحادیه اروپا، روسیه، چین و به طور خاص، ایالات متحده امریکا باید میزبانی این گفت و گوهای چند جانبه را برعهده بگیرد.
به جای ادامه مذاکرات در پایتخت های اروپایی، این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است که اتحادیه عربی بتواند این گفت و گوها را به خاورمیانه منتقل کند. چنین ابتکاری به دولت های عربی این اجازه را می دهد تا با استفاده از مهارت های دیپلماتیک خود ایران را برای همکاری بیشتر قانع کنند.
بنابراین کشورهای حاشیه خلیج فارس باید همکاری های خود را با ایران افزایش دهند. به عنوان مثال، ایران خواهان ایجاد یک منطقه آزاد در میان کشورهای شورای عالی همکاری های خلیج فارس است. در سال های اخیر ایران بسیاری از سرمایه گذاری های خود را به سمت کشورهایی از خلیج فارس روانه کرده است که اقتصاد پویا و در حال توسعه ای دارند که این کشورها شامل قطر و عمان می شوند. تهران همچنین به عنوان یک شریک تجاری امارات متحده عربی به شمار می رود.
عراق نیز می تواند در روند این پروسه کمک کند. به طور واضح مبارزه علیه تروریسم و کاهش تنش ها در عراق اولین اولویت دولت عراق به شمار می رود. اما عراق نباید از توسعه برنامه هسته ای ایران غافل شود. امنیت ملی عراق و ایران با توجه به مرزهای طولانی این دو کشور و تاریخ به هم گره خورده و باورهای دینی این دو کشور شدیدا به یکدیگر وابسته است. بنابراین جای هیچ تعجبی نیست که امریکا و ایران در بغداد در خصوص مسئله امنیتی عراق با یکدیگر گفت و گو کنند. چنین گفت و گوهایی می تواند مسائل هسته ای را نیز در بر بگیرد.
از طرف دیگر سوریه نیز می تواند از این موقعیت با توجه به روابط خوبش با تهران استفاده کند. بنابراین سوریه نیز می تواند چهره خود را در جوامع بین المللی تغییر دهد و این شانس را به خود بدهد تا به آغوش جامعه بینالمللی بازگردد. طی آخرین سفر نیکولا سارکوزی، رییس جمهور فرانسه به سوریه در تاریخ 5 سپتامبر از دمشق خواست تا با استفاده از روابط خود با ایران مسئله هسته ای ایران را حل کند.
از طرف دیگر، کشورهای افریقای شمالی نیز می توانند در مسئله وارد شوند. به طور خاص، لیبی می تواند به ایران نشان دهد که چگونه تعلیق برنامه های هسته ای این کشور در سال 2004 توانست روابط این کشور با جامعه بین المللی را بهبود بخشد. لیبی در اوایل سال جاری توانست بدون هیچ مخالفتی رهبری شورای امنیت سازمان ملل را برعهده بگیرد. از طرف دیگر در حال حاضر بسیاری از شرکت های بین المللی در حال رقابت برای تسخیر بازارهای لیبی هستند.
الجزیره نیز سابقه حل مسائل با ایران را دارد. به عنوان مثال، در سال 1975، الجزیره توانست در مشکلات مرزی بین ایران و عراق میانجیگری کند که به توافقنامه الجزیره انجامید. مدت کوتاهی پس از انقلاب اسلامی در سال 1979، الجزیره نقش میانجیگری را بین تهران و واشنگتن بر سر گروگان های امریکایی در ایران بازی کرد و توانست اعتماد هر دو کشور را به خود جلب کرد.
به طور شفاف، همسایگان عربی ایران می توانند نقش بیشتری در این روند در کنار جامعه بین المللی داشته باشند تا بتوانند مساله هسته ای ایران را به گونه ای موثرتر برطرف کنند. اما اگر دولت های عربی همچنان بی اعتنا باقی بمانند، غرب همچنان به تلاش خود برای محدود کردن حقوق هسته ای ایران ادامه خواهد داد.
نظر شما :