عضویت در ناتو جادو نیست

۱۴ شهریور ۱۳۸۷ | ۰۳:۴۹ کد : ۲۶۰۲ اخبار اصلی
عضویت در ناتو جادویی نیست که خود به خود از کسی حمایت کند. این حمایت ها نیازمند برنامه های عملیانی و تعهدات دفاعی با هزینه های بالا است. این بدان معنا است که امریکا باید نیروهای خود را در پایگاه­هایی دائمی برای دفاع از هریک از اعضای ناتو مستقر کند، همانطور که طی جنگ سرد در داخل مرزهای آلمان چنین کرده بود. يادداشتى از فرانسيس فوکوياما
عضویت در ناتو جادو نیست
یک ایده ای که شما دیگر هرگز آن را نخواهید شنید و در این دوره هم توسط باراک اوباما و هم توسط جان مک­کین در رقابت های ریاست جمهوری مطرح شده است، این عقیده کلی است که کار اصلی در سیاست خارجی امریکا، در دوره بعدی ریاست جمهوری این است که با یک مدیریت درست تعادل نادرست قدرت جهانی را تغییر دهند و به طور چشمگیری از تاثیر امریکا در جهان بکاهند. این یک فرضیه نیست، بلکه موضوعی است که امروز با آن روبه رو هستیم.
 
آنچه که سبب شد تا نتوانیم این تغییرات قدرت در جهان را درک کنیم حوادثی است که در حمله روسیه به گرجستان اتفاق افتاد. از زمان حکومت یلتسین، امریکا سیاست های متفاوتی را در قبال روسیه اتخاذ کرده است؛ از جمله این سیاست ها توسعه ناتو، بالکان، سیستم دفاع موشکی، سیاست های امریکا در قبال ایران و حقوق بشر در روسیه است. دیپلماسی، همانطور که تا امروز بوده است، یعنی متقاعد کردن روسیه برای پذیرفتن تمام آنچه که در لیست ما وجود دارد و اعلام این نکته که ترس ها و نگرانی­های آنها بی مورد است. امریکا هرگز به رابطه خود با روسیه به چشم یک رابطه چانه­زنی نگاه نکرده است. امریکا هرگز از خواسته­های خود به‌خاطر خواسته­های روسیه کوتاه نیامده است. امریکا گویی در مقابل کسی قرار دارد که حرفش را نمی فهمد، بنابراین تصور می کند که اگر خواسته­های خود را با صدای بلند مدام تکرار کند می تواند به نتیجه برسد.
 
ژست دولت جورج بوش توازن قدرت دهه 1990 را که در آن روسیه ضعیف بود و تنها چند کارت برای بازی در اختیار داشت را برهم زده است. اکنون دیگر شرایط آن دوره تغییر کرده است. تضاد بین حمله مسکو به چچن در سال 1994 و حمله به گرجستان در سال 2008 نمایشی است: همان قدر که امریکا از رفتار روسیه در مقابل جدایی طلبان چچن استقبال نمی­کرد، عملیات ارتش روسیه نیز بسیار ناکارآمد بود. اما امروز، همه در این اندیشه ­اند که قدرت نمایی بعدی روسیه کجا خواهد بود.
 
اگر بتوانیم زمان را به عقب برگردانیم و به ماه فوریه، زمانی که کوزوو با حمایت امریکا اعلام استقلال کرد برگردیم به عوامل این معامله می رسیم. در لیست امریکا استقرار سپر دفاع موشکی و استقلال کوزوو در صدر قرار داشت. استقرار سپر دفاع موشکی موضوعی آزاردهنده برای روسیه بود، چرا که این کشور هرگز گفته‌های امریکا در خصوص استقرار این سیستم برای مقابله با ایران را باور نکرد. استقلال کوزوو نیز امنیت مردم کوزوو را بالا نبرد اما یک بخش جدایی طلبی را به رسمیت شناخت که موجب خشنودی هیچ کس نیست. به همین دلیل است که برخی از اعضای ناتو از جمله اسپانیا از این استقلال حمایت نکردند.
 
سخت­ترین انتخاب نیز در عضویت گرجستان و اکراین در ناتو بود. این کشورهای دموکراتیک به شدت محق حمایت امریکا هستند. اما آنجلا مرکل، صدراعظم آلمان، بر این باور است که اصل همکاری ناتو بر این پایه استوار است که حمله به یکی از کشورهای عضور ناتو در واقع حمله به کل کشورهای عضو است. این بدان معنا است که امریکا باید نیروهای خود را در پایگاه­هایی دائمی برای دفاع از هریک از اعضای ناتو مستقر کند، همان‌طور که طی جنگ سرد در داخل مرزهای آلمان چنین کرده بود. عضویت در ناتو جادویی نیست که خود به خود از کسی حمایت کند. این حمایت ها نیازمند برنامه های عملیانی و تعهدات دفاعی با هزینه های بالا است.
 
دولت بوش نمی­تواند در خصوص عضویت گرجستان و اکراین به ناتو جدی باشد. چراکه در صورت عضویت این کشورها به ناتو امریکا نمی­تواند امنیت واقعی این کشورها را تضمین کند، بنابراین گرجی ها به سرعت به این نتیجه خواهند رسید که عضویت آنها در این کلوپ یک اشتباه بزرگ بوده است.
 
تصوری که چند سال پیش می­توانست به واقعیت تبدیل شود امروز دیگر کارآیی ندارد. دولت بوش کوزوو را به رسمیت شناخته است و قرارداد استقرار سیستم دفاع موشکی را در لهستان امضا کرده است. حالا در شرایطی که نیروهای روسی همچنان در بخش هایی از گرجستان حضور دارد، سازگار کردن روسیه کار خردمندانه­ای نیست. این جمله­ها به معنای معذرت­خواهی از رفتار مسکو نیست. روسیه از حق تجاوز به خاک گرجستان و یا تغییر دولتی که در یک انتخابات دموکراتیک انتخاب شده است برخوردار نیست. سخنان آقای پوتین در خصوص نسل کشی گرجستان و توطئه امریکا به طور قطع یادآور " دروغ بزرگ" دوران شوروی سابق است. این واقعیت که احساسات روس ها خدشه دار شده است به معنای این نیست که آنها حق هر کاری را دارند.
 
کیشور محبوبانی، استاد دانشگاه ملی سنگاپور معتقد است که یکی از دلایل کاهش قدرت امریکا در دهه اخیر اعتبار معنوی این کشور است. پس از آنکه روسیه به گرجستان حمله کرد، مقامات امریکایی اعلام کردند که قدرت های قرن بیست و یکم برای تغییر حکومت کشورهای دیگر استقلال آنها را به مخاطره نمی­اندازند. ترویج دموکراسی – که البته چیز خوبی است – توسط مروجان آن در عراق با شکست بزرگی رو به رو شد.
 
دو دولت پیشین امریکا می­توانند وانمود کنند که بر اقتصاد و امنیت تسلط کافی داشتند. اما دولت بعدی نمی­تواند چنین ادعایی داشته باشد. اقدام بعدی برای ایجاد تعادل بین چیزهایی است که ما می­خواهیم و آن چیزهایی که در واقعیت می­توانیم به دست آوریم.
 
این به آن معنا نیست که از اهدافمان که همان ترویج دموکراسی است صرف نظر کنیم. اما رییس جمهور بعدی باید از معنای واژه ترویج دموکراسی زهرزدایی کند. ما باید به دنبال راه های جدیدی برای حمایت از اکراین و گرجستان باشیم. اکنون باید برنامه هایی برای دفاع از کشورهای عضو ناتو مانند لهستان و کشورهای حوزه بالتیک داشته باشیم تا آنها را از گزند یک روسیه خشن بازاحیا شده نجات دهیم.
*این مقاله توسط فرانسیسن فوکویاما نوشته شده و در تاریخ 2 سپتامبر 2008 در فایننشیال تایمز به چاپ رسیده است.

نظر شما :