سختیهای کار تازه برجسته میشوند
شباهتهای تاریخی و چالشهای اجرای مرحله دوم طرح صلح غزه
نویسنده: برایان مایکل جنکینز، مشاور ارشد رئیس موسسه رند و نویسنده کتابها، گزارشها و مقالات متعدد درباره موضوعات مرتبط با تروریسم. مشهورترین کتاب او «آیا تروریستها هستهای خواهند شد؟» است.
دیپلماسی ایرانی: جهان میتواند به حق آتشبس غزه، بازگشت گروگانهای زنده و تحویل کمکهای بشردوستانهی به شدت مورد نیاز را جشن بگیرد. اگرچه این توافق نشاندهندهی پذیرش واقعیتهای سخت توسط هر دو طرف است، اما تصور رسیدن به این مرحله بدون مداخلهی شخصی رئیس جمهور ترامپ دشوار است. چالش فعلی، حفظ شتاب از طریق موانع بلند پیش رو خواهد بود.
اختلافات اساسی همچنان پابرجاست. اگرچه مذاکرهکنندهی حماس در قاهره گفت که این جنش «پیروز» شده است، اما مرحلهی بعدی طرح صلح غزه، خلع سلاح و از رده خارج کردن حماس را ایجاب میکند. جنگجویان حماس باید سلاحهای خود را تحویل دهند. نیروی شبهنظامی آن عملاً منحل خواهد شد. زیرساختهای نظامی و تأسیسات تولید سلاح آن نابود خواهد شد.
حماس خود را یک نیروی شکستخورده نمیبیند. متقاعد کردن فرماندهان و جنگجویان آن برای موافقت با مفادی که آنها نه تنها تسلیم، بلکه ارتداد میدانند، آسان نخواهد بود. ترک مبارزه، عهد حماس – درک خود از وظیفهاش در قبال خدا – را نقض میکند. طبق میثاق سال ۱۹۸۸، حماس «تلاش میکند تا پرچم الله را بر فراز هر وجب از فلسطین برافراشته کند»، که آن را موقوفه اسلامی «تقدیس شده برای نسلهای آینده مسلمان تا روز قیامت» میداند. در این میثاق آمده که فلسطین توسط یهودیان غصب شده است و این امر «برافراشتن پرچم جهاد را اجباری میکند». «مقاومت و سرکوب دشمن» «وظیفه فردی هر مسلمان» است. «راه حلهای به اصطلاح صلحآمیز... با اصول جنبش مقاومت اسلامی در تضاد هستند.»
حماس تحت فشار دولتهای عربی، در سال ۲۰۱۷ متممی بر میثاق خود منتشر کرد. در این متمم، اشاره به کشتن یهودیان حذف و دشمن به عنوان «پروژه صهیونیستی» تعریف مجدد شد. این متمم همچنین تمایل حماس را برای پذیرش یک دولت موقت فلسطینی ابراز کرد – اما تنها به عنوان گامی به سوی آزادسازی تمام فلسطین «از رودخانه تا دریا». این متمم تعهد حماس به مبارزه مسلحانه خود را تغییر نداد و زبان دستوراتی که فرماندهان حماس به نیروهای خود قبل از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ داده بودند، طرز فکر اساسی این سازمان را آشکار میکند.
مشخص نبود که حماس چگونه خود را با وضعیت جدید وفق خواهد داد. آیا تصمیم میگیرد با طرح صلح همراه شود و مبارزه مسلحانه خود را موقتاً متوقف کند تا در نهایت به عنوان یک نیروی سیاسی و نظامی در غزه بازسازی شده دوباره ظهور کند؟ یا از خلأ ناشی از عقبنشینی نیروهای اسرائیلی برای تسویه حساب و تثبیت مجدد اقتدار خود استفاده خواهد کرد؟
نشانههای اولیه از استراتژی حماس، تصویر متفاوتی را ارائه میدهد – انطباق نسبی، اما عزم راسخ برای حفظ کنترل.
بازگشت گروگانها
توافق موقت از حماس میخواست که تمام گروگانها، زنده و مرده، را بازگرداند. اسرائیل به طور قابل درکی مشکوک بود که حماس سعی خواهد کرد برخی از گروگانها را برای طولانیتر کردن روندی که قبلاً داشت، نگه دارد. مذاکره برای آزادی یک سرباز اسرائیلی که توسط حماس در سال ۲۰۰۶ اسیر شده بود، پنج سال طول کشید.
نگهداری اجساد نیز اهرم فشاری است. در یک مورد قبلی، حماس بقایای دو سرباز اسرائیلی را بیش از یک دهه نگه داشت. بقایای یکی از آنها در ژانویه ۲۰۲۵ توسط نیروهای اسرائیلی بازیابی شد. دیگری هنوز بازگردانده نشده است.
حماس تمام گروگانهای زنده را آزاد کرد، اما در روزهای بعد، بقایای تنها ۱۵ نفر از گروگانهای فوت شده را بازگرداند و ۱۳ نفر را بدون بازگشت باقی گذاشت. حماس گفت که نمیتواند اجساد بیشتری پیدا کند. سطح تخریب در غزه مطمئناً بازیابی اجساد را دشوار کرده است. همچنین ممکن است بقایای برخی از گروگانهای فوت شده که مفقود شدهاند، توسط جناحهای دیگر نگهداری شوند. متأسفانه، مانند همه جنگها، برخی ممکن است هرگز بازیابی نشوند.
آیا حماس دوباره تعلل میکند و به عنوان وسیلهای برای تقویت موضع خود در مذاکرات آینده، به بقایای اجساد چنگ میزند؟ هرگونه تلاشی از سوی حماس برای ربط دادن پیشرفت در بازگرداندن بقایای اجساد به سایر مسائل، با خشم مواجه خواهد شد.
انجمن گروگانها و خانوادههای مفقودین و دولت اسرائیل، مخالفت حماس را نقض آشکار توافقنامه خواندند. دولت اسرائیل تحت فشار شدید داخلی برای حل و فصل اوضاع و مشاهده تلاش حداقلی حماس برای یافتن اجساد، اعلام کرد که کمک به غزه را تا زمان بازگرداندن اجساد باقیمانده محدود خواهد کرد. این موضوع میتواند ماهها و سالها به عنوان یک موضوع بحثبرانگیز باقی بماند.
کافی است احساسات شدید، سوءظن به لاپوشانی و خشم پایدار در ایالات متحده در مورد مسئله اسرای جنگی/مخفیکاریشده را که دههها پس از جنگ ویتنام ادامه داشت، به یاد بیاوریم. پرچمهای اسرای جنگی/مخفیکاریشده هنوز هم به طور برجسته در ایستگاههای پلیس و آتشنشانی، پمپبنزینها و سایر اماکن خصوصی برافراشته میشوند. قانونی که در سال ۲۰۲۰ تصویب شد، برافراشتن پرچم اسرای جنگی/مخفیکاریشده را در مکانهای خاص فدرال الزامی کرد.
چه کسی بر غزه حکومت خواهد کرد؟
به محض اینکه جنگجویان حماس توانستند از تونلهای خود بیرون بیایند، به جناحهای رقیب حمله کردند و کسانی را که به همکاری متهم میکردند، در ملاء عام اعدام کردند. مشخص نیست که آیا این اقدامات نشاندهندهی یک تشنج تسویه حساب است یا نبردهای بیشتری رخ خواهد داد. حماس اعلام کرد که اعدامها را متوقف خواهد کرد. اما تنشها همچنان پابرجاست. شرایط امنیتی میتواند به سرعت رو به وخامت بگذارد.
معاهده ۱۹۲۱ انگلیس و ایرلند که به جنگ استقلال ایرلند پایان داد، به جنگ داخلی در ایرلند منجر شد. پایان شورش M-19 در کلمبیا در سال ۱۹۹۰ به ترور رهبران سابق آن منجر شد و گذار پیشبینیشدهاش به یک حزب سیاسی را از بین برد. حماس با نمایش خشونت در حال حاضر، روشن میکند که مسئول امور است و یک محیط صلحآمیز به همکاری آن بستگی دارد.
آیا حماس با "از رده خارج کردن" سلاحهای خود موافقت خواهد کرد؟
این بزرگترین مانعی خواهد بود که باید در مذاکرات مرحله دوم بر آن غلبه کرد. نخست وزیر نتانیاهو هشدار داد که اگر حماس خلع سلاح نشود، اسرائیل عملیات نظامی را از سر خواهد گرفت. با این حال، مقامات حماس گفتهاند که خلع سلاح کاملاً منتفی و قابل مذاکره نیست. رئیس جمهور ترامپ گفت که با حماس ارتباط برقرار کرده و به آنها هشدار داده است که «اگر آنها خلع سلاح نشوند، ما آنها را خلع سلاح خواهیم کرد. و این اتفاق به سرعت و شاید با خشونت رخ خواهد داد.» رئیس جمهور گفت که آنها موافقند.
کنار گذاشتن سلاح همیشه بزرگترین چالش در مذاکرات برای پایان دادن به جنگهای چریکی و مبارزات تروریستی است. شبهنظامیان مذاکرات را به عنوان گذار از جنگ به صلح نمیبینند، بلکه آن را ادامه مبارزه مسلحانه با روشهای دیگر میدانند. تحویل سلاح به معنای پذیرش شکست است. ارتشهای منظم میتوانند به پادگانهای خود بازگردند. برای نیروهای مبارز مسلح، خلع سلاح به معنای انقراض است.
اسلحه برای نهادهایی مانند حماس اهمیت سیاسی و روانی دارد. دولتها با مزیت مشروعیت به مذاکرات میآیند. جنگجویان حماس با شلیک به میز مذاکره راه خود را باز کردند – جایگاه آنها از خشونت ناشی میشود. اسلحههای آنها نماد تعهد پایدار به آرمان آنهاست. آنها به اهرمها فشار مداوم میدهند، در حالی که به رهبران اجازه میدهند نظم داخلی را حفظ کنند و جنگجویان خود را برای از سرگیری جنگ آماده نگه دارند.
جنگجویان حماس همچنان به دیدگاههای افراطی خود که از کودکی توسط سیستم آموزشی تحت مدیریت حماس القا شده است، پایبند هستند، اما آنها به دلایل شخصی نیز به این گروه پیوستهاند – انتقام نقش بزرگی ایفا میکند. طبق گزارشها، درصد قابل توجهی از جنگجویان حماس در اوایل سال ۲۰۲۴، یتیمان جنگهای قبلی در غزه بودند. بدون شک، بسیاری از کسانی که از سال ۲۰۲۳ به حماس پیوستهاند، بستگان خود را در جنگ فعلی از دست دادهاند یا معیشت خود را در اثر جنگ نابود کردهاند.
حمل سلاح به رفاقت، حس عضویت در یک سیستم برادری و هویت جمعی کمک میکند که این حس با خلع سلاح از بین میرود. کنار گذاشتن اسلحه به معنای رها کردن چیزی در ازای آیندهای نامشخص است که به یک شیوه زندگی تبدیل شده است. این امر باعث میشود مردان بیدفاعی و انزوا و ناتمامی به انجام رساندن فرایند یک هدف را احساس کنند.
متقاعد کردن نیروهای شورشی برای از رده خارج کردن سلاحهایشان، مسئلهای پیچیده در حل و فصل درگیریهای گذشته بوده است. کاهش مقاومت، تأیید پایبندی به توافق و برآورده کردن سایر منافع، اغلب به طراحی دقیق و مداخله خارجی نیازمند بوده است.
پس از توافقنامههای صلح ۱۹۹۲، چریکهای مارکسیست در السالوادور، انبارهای سلاح خود را در خارج از السالوادور تحت نظارت هیئت ناظر سازمان ملل متحد در السالوادور نابود کردند.
پس از دههها تلاش ناموفق، جدیدترین مذاکرات برای پایان دادن به شورش طولانی مدت توسط گروه مسلح انقلابی کلمبیا (FARC)، «زمین گذاشتن» سلاحهای هزاران نفر از اعضای FARC تحت نظارت سازمان ملل به جای «خلع سلاح» را شاهد بود. با این حال، برخی از مخالفانی که از تسلیم سلاحهای خود امتناع ورزیدند، از این گروه جدا شدند تا گروههای مسلح جدیدی ایجاد کنند، به سایر گروههای شورشی فعال کلمبیا پیوستند یا در قاچاق مواد مخدر مشغول به کار شدند. و صدها نفر از کسانی که سلاحهای خود را زمین گذاشتند، متعاقباً توسط افراد متعصبی که آنها را خائن میدانستند یا به دلیل آدمرباییها و قتلهای گذشته فارک، هدف قتلهای انتقامجویانه قرار گرفته بودند، کشته شدند.
متقاعد کردن ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) و گروههای شبهنظامی وفادار به از رده خارج کردن سلاحهایشان، سالها مذاکره پس از پایان جنگ در توافقنامههای جمعه خوب ۱۹۹۸ و چهار سال دیگر برای تکمیل آن طول کشید. IRA از تحویل سلاحهای خود به بریتانیاییها خودداری کرد، اما در عوض موافقت کرد که سلاحهای خود را "کاملاً و به طور قابل تأیید غیرقابل استفاده" قرار دهد.IRA سلاحهای خود را از انبارهای مخفی اسلحه به بازرسان تحت نظارت کمیسیون بینالمللی مستقل از رده خارج کردن سلاحها به ریاست یک ژنرال کانادایی تحویل داد.
سلاحها از هم جدا و در بتن مهر و موم شدند. هیچ پوشش رسانهای مجاز نبود و هیچ عکسی منتشر نشد، اما این روند رسماً توسط یک کشیش کاتولیک و یک کشیش متدیست مشاهده شد.
گروه جداییطلب باسک، اتا، در سال ۲۰۱۱ با آتشبس نهایی و دائمی موافقت کرد، اما از رده خارج کردن زرادخانه سلاح گرم و مواد منفجره آن تا سال ۲۰۱۷ طول کشید. در این مورد، این گروه سلاحهای خود را به مقامات فرانسوی تحویل داد. یک گروه باسک فرانسوی در این فرآیند کمک کرد.
در تمام این موارد، مذاکرهکنندگان به دنبال راههایی برای تضمین یک فرآیند منظم بودند که از تحقیر جنگجویان جلوگیری کند و در عین حال تأیید کند که سلاحها از رده خارج شدهاند. همه این موارد شامل نظارت و تأیید بینالمللی بود.
در هر چهار مورد، کسانی که سلاحهای خود را تحویل میدادند، مشتاقانه منتظر نوعی مشارکت در دولت آینده، حداقل از طریق شاخه سیاسی خود بودند. با این حال، طرح صلح ۲۰ مادهای، حماس را از هرگونه نقشی در حکومت غزه، به طور مستقیم، غیرمستقیم یا به هر شکلی، منع میکند.
برخی در موضع حماس انعطافپذیری میبینند. مصر گفته که حماس مایل است سلاحهای خود را "منجمد" کند. به نظر میرسد این بدان معناست که آنها را نگه میدارد اما از آنها جز در دفاع استفاده نخواهد کرد. از آنجایی که حماس، اسرائیلیها را غصبکننده سرزمین فلسطین میداند، مفهوم دفاع انعطافپذیر به نظر میرسد. حماس ممکن است سعی کند سلاحهای گرم و سبک خود را حفظ کند، اما موشکهای باقیمانده خود را تحویل دهد. اسرائیل احتمالاً وعدهای مبنی بر حفظ سلاحهای خود اما عدم تحویل آنها به عنوان سلاحهای از رده خارج شده نخواهد دید. و حماس میتواند به سرعت موشکهای جدیدی تولید کند.
آیا اعضای حماس عفو خواهند شد؟
طرح صلح از «اعضای حماس» میخواهد که در ازای عفو، به همزیستی مسالمتآمیز متعهد شوند، و این نشان میدهد که این اقدامی است که از افراد خواسته شده است. آیا پیشنهاد عفو شامل اعضای حماس که مرتکب قتل شدهاند نیز میشود؟ به گفته سازمانهای حقوق بشری، حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ شامل جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت بود و دادستان کل دادگاه بینالمللی درخواست حکم بازداشت برای رهبران حماس را کرد (بدون پذیرش گناه، اسرائیل میتواند درخواست کند که هرگونه عفوی که به حماس ارائه میشود، به طور خودکار شامل سربازان و مقامات اسرائیلی نیز شود).
از نظر تاریخی، حل و فصل عفو عمومی سالها طول کشیده است. توافق اولیه جمعه خوب با ارتش جمهوریخواه ایرلند شامل عفو رسمی نبود، اگرچه برخی از اعضای زندانی ارتش جمهوریخواه ایرلند زودتر آزاد شدند و به برخی از فراریان اطلاع داده شد که دیگر تحت تعقیب قرار نخواهند گرفت. در سال ۲۰۲۳، پارلمان بریتانیا لایحهای را تصویب کرد که مصونیت مشروط برای اعمالی که در طول ناآرامیها انجام شده بود، فراهم میکرد، اما این لایحه توسط دادگاه بلفاست رد شد. این موضوع همچنان حل نشده باقی مانده است.
شورشیان فارک در کلمبیا به دلیل جرائم جزئی مشروط به تسلیم سلاح عفو شدند، اما نه برای جنایات جنگی یا جنایات علیه بشریت. مجازاتهای سبک برای کسانی که به هزاران قتل و آدمربایی انجام شده توسط فارک اعتراف کردند، مسئله مهمی بود. پس از آنکه یک همهپرسی عمومی شرایط اولیه سال ۲۰۱۶ را رد کرد، لایحهای اصلاحشده توسط کنگره کلمبیا تصویب شد.
در آفریقای جنوبی، عفو بخشی از کمیسیون «حقیقت و آشتی» بود. تصور وقوع چنین چیزی در شرایط فعلی غزه دشوار است.
آیا میتوان جنگجویان حماس را دوباره به کار گرفت؟
در حالی که خلع سلاح حماس مطلوب به نظر میرسد، به طور متناقضی، میتواند خطرات جدیدی ایجاد کند. همانطور که ایالات متحده در عراق آموخت، سربازان عراقی که ناگهان خلع سلاح شده و بدون حقوق شده بودند به مقاومت مسلحانه پیوستند و درگیری را تشدید و طولانیتر کردند.
سربازان بیکار و بیکس و کار حماس میتوانند حملات تروریستی انفرادی انجام دهند. یا میتوانند به باندهای جنایتکار بپیوندند. با سرازیر شدن کمکها و بازسازیهای گسترده، فرصتهای فراوانی برای دزدی و اخاذی وجود خواهد داشت. هر یک از این تحولات، مستقیماً شرایط لازم برای انجام فعالیتهای تجاری پیشبینیشده در طرح صلح را تهدید میکند.
راههای پرداخت به جنگجویان حماس برای انجام وظایفی که به بازسازی کمک میکنند، باید بررسی شود. اخوان المسلمین که در دهه ۱۹۲۰ فعالیت خود را آغاز کرد و حماس شاخهای از آن است، در اصل یک جنبش معنوی و اجتماعی بود که خدمات اجتماعی انجام میداد و بیمارستانها، مدارس، باشگاههای ورزشی و شرکتهای تجاری تأسیس میکرد. غزه نیازهای گستردهای دارد و حماس نیرویی منضبط دارد.
جنگجویان سابق میتوانند به عنوان مراقب، پزشک، امدادگر اورژانس و متخصص مهمات منفجر نشده فعالیت کنند – ادامه یک جهاد بدون خشونت که بر مردم متمرکز است تا سرزمین.
چگونه نیروی ثباتبخش بینالمللی با حماس تعامل خواهد داشت؟
یکی از اجزای کلیدی طرح صلح ۲۰ مادهای، ایجاد یک نیروی ثباتبخش بینالمللی (ISF) است که قرار است تا اول نوامبر مستقر شود، اما ISF ممکن است برای ورود به منطقه درگیری مداوم آماده نباشد.
نیروی ثباتبخش بینالمللی به عنوان یک نهاد موقت برای حفظ نظم در نظر گرفته شده است، در حالی که یک نیروی دائمی فلسطینی میتواند به عنوان نوعی داربست بین کنترل فعلی حماس و یک ژاندارمری نهایی فلسطین استخدام و آموزش ببیند. ترکیب ISF هنوز منوط به مذاکره است. اسرائیل ممکن است برخی از کشورهای شرکتکننده را وتو کند و احتمالاً با ایده یک نیروی پلیس نهایی فلسطین تحت نظر تشکیلات خودگردان فلسطین مخالفت خواهد کرد. آنچه به عنوان موقت پیشبینی شده است، میتواند طول عمر طولانی داشته باشد.
طرح صلح خواستار آن است که ISF مسئولیت فرآیند انحلال را بر عهده بگیرد. کشورهایی که پرسنلی را به ISF ارائه میدهند، احتمالاً ماموریت خود را تضمین خلع سلاح و خلع سلاح حماس نمیدانند، چه رسد به اینکه به عنوان مجری اسرائیل دیده شوند. انحلال ممکن است تحت نظارت یک نهاد جداگانه که هنوز ایجاد نشده است، بهتر عمل کند.
حماس همچنان یک نیروی مسلح قدرتمند خواهد بود و کنترل بخش زیادی از جمعیت غزه را در دست خواهد داشت، زمانی که نیروهای امنیتی چند ملیتی(ISF) از راه برسند. این دو نیرو چگونه با هم تعامل خواهند داشت؟ به عنوان یک مقایسه تقریبی، رابطه بین ارتش ملی لبنان و حزب الله را در اوایل دهه ۲۰۰۰ در نظر بگیرید. این دو نیرو در کنار هم وجود داشتند، به طوری که نیروهای مسلح لبنان نماینده حاکمیت ملی بودند، اما حزب الله به وضوح نهاد قدرتمندتر بود.
در غزه، نیروهای امنیتی چند ملیتی ممکن است در نهایت خیابانها را کنترل و از برخی تأسیسات محافظت کنند، اما در غیر این صورت از درگیری با حماس که به نظر میرسد مصمم است قدرت بالفعل باقی بماند، اجتناب کنند.
درسی که از مداخلات گذشته آموخته شده است: مقیاس استقرار اولیه نیروهای متشکل از نیروهای امنیتی چندملیتی باید بسیار زیاد باشد – نه برای پیروزی در یک نبرد، بلکه برای جلوگیری از آن. با فراهم شدن شرایط، میتوان این نیرو را کاهش داد. حمایت سازمان ملل میتواند برای اعتبار و مشروعیت مفید باشد، اما پیچیدگیهای دیگری را نیز ایجاد میکند.
انتظار مذاکرات طولانی
مذاکرات شتابیافتهای که به توافق بین اسرائیل و حماس در مورد گامهای اولیه منجر شد، مذاکرات را به مرحله بعدی پرتاب کرد. حفظ شتاب بسیار مهم است. عنوان سندی که اسرائیل و حماس بر سر آن توافق کردند، «مراحل اجرایی پیشنهاد رئیس جمهور ترامپ برای پایان جامع جنگ غزه» است. در ۱۳ اکتبر، رئیس جمهور ترامپ به همراه روسای جمهوری مصر و ترکیه و امیر قطر سند جداگانهای را در مصر با عنوان «اعلامیه ترامپ برای صلح و رفاه پایدار» امضا کردند.
همانطور که این عناوین نشان میدهند، مفهوم اساسی طرح صلح غزه این است که پتانسیل صلح پایدار، همزیستی مسالمتآمیز و – برای فلسطینیها – وعده «مسیری معتبر برای خودمختاری و تشکیل کشور فلسطین» فلسطینیها و اسرائیلیها را ترغیب میکند تا اختلافات خود را کنار بگذارند – و تناقضات موجود در طرح را نادیده بگیرند – به اندازهای که اجازه دهد تحولات اقتصادی و سیاسی که واقعیت آنها را تغییر میدهد، محقق شود.
اما یکی از نکات قابل توجه در مذاکرات برای پایان دادن به شورشها و کارزارهای مبارزات مسلحانه گذشته توافقات مربوط به خلع سلاح، ترخیص نیروها و عفو عمومی است که دشوارترین مراحل توافقات برای دستیابی هستند. دستیابی به آنها میتواند سالها طول بکشد و به توجه دقیق و مداوم نیاز دارد. اگر مذاکرات با شکست مواجه شود، در اینجا نیز با شکست مواجه خواهد شد.
منبع: رند / ترجمه: سید علی موسوی خلخالی



نظر شما :