معادلات جدید برای خلع سلاح حزاب الله
لبنان در چهارراه وزن کشی

حسین فاطمی، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: تحولات اخیر لبنان بار دیگر این کشور بحرانزده را در کانون مناقشات منطقهای و بینالمللی قرار داده است. بعد ازحملات مکرر اسرائیل و روی کار آمدن دولت جوزف عون (رئیس جمهور) و نواف سلام (نخست وزیر) در لبنان، فشارهای ایالات متحده، برخی کشورهای عربی بر بیروت برای خلع سلاح حزبالله در حالی افزایش یافته که این گروه طی دهههای گذشته بهعنوان بخشی از معادله امنیتی و سیاسی لبنان شناخته شده و در معادلات بازدارندگی برابر تجاوزات خارجی نقش ایفا کرده است.
هشدارهای جدید دولت ترامپ مبنی بر قطع کمکهای مالی و حتی تهدید به آغاز عملیات نظامی جدید اسرائیل، در حالی مطرح میشود که دولت و ارتش لبنان اخیراً طرحی برای محدود کردن سلاح به نهادهای رسمی آماده کردهاند؛ طرحی که با استقبال بخشی از کابینه روبهرو شد، اما خروج وزرای حزبالله و جنبش امل از جلسه نشان داد اجماع داخلی درباره این موضوع همچنان دور از دسترس است.
مخالفان این طرح معتقدند هرگونه اقدام یکجانبه بدون تضمینهای روشن از سوی اسرائیل برای توقف تجاوزات و عقبنشینی کامل از خاک لبنان، نه تنها امنیت کشور را تقویت نمیکند، بلکه میتواند موازنه شکننده داخلی را به نقطه انفجار بکشاند. در عین حال، موافقان آن را گامی در جهت بازگرداندن ثبات و جذب حمایت اقتصادی بینالمللی ارزیابی میکنند. در چنین شرایطی، لبنان در آستانه تصمیمی تاریخی قرار گرفته است: انتخاب میان فشارهای خارجی و الزامات امنیتی داخلی، آن هم در فضایی که بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این کشور را در آستانه فروپاشی کامل قرار داده است.
فشارهای خارجی و معادلات منطقهای
تحولات اخیر لبنان را نمیتوان بدون در نظر گرفتن فشارهای خارجی تحلیل کرد. ایالات متحده و برخی کشورهای عربی با استفاده از اهرمهای مالی و سیاسی تلاش دارند دولت لبنان را به سمت خلع سلاح حزبالله سوق دهند. بهویژه پس از تحولات سوریه و محدود شدن مسیرهای لجستیکی، برخی تحلیلگران این مقطع را «لحظه ضعف» برای حزبالله توصیف میکنند و معتقدند شرایط برای تغییر موازنه قوا فراهم شده است.
با این حال، تجربه تاریخی لبنان نشان داده هرگونه فشار خارجی بدون در نظر گرفتن حساسیتهای داخلی، معمولاً به نتیجه معکوس منجر میشود. خروج نیروهای آمریکایی پس از حمله ۱۹۸۳ و شکست پروژههای مختلف صلحسازی در دهههای گذشته نشان میدهد لبنان میدان پیچیدهای است که معادلات آن با فشار و تهدید بهسادگی تغییر نمیکند.
از سوی دیگر، اسرائیل و شخص نتانیاهو با استناد به ادعای «نقض آتشبس» توسط حزبالله، زیرساختهای جنوب لبنان را هدف قرار داده و حتی از ایجاد «منطقه امنیتی» مشابه دهه ۱۹۸۰ سخن میگوید. این رویکرد نهتنها نگرانیهای امنیتی لبنان را تشدید کرده، بلکه مخالفان خلع سلاح را در موضعی تقویتشده قرار داده است که هرگونه اقدام یکجانبه را همسو با اهداف تلآویو میدانند.
موضع دولت و ارتش لبنان
در سطح داخلی، دولت لبنان طرح ارتش برای محدود کردن سلاح و گسترش حاکمیت دولتی را بررسی کرده است. وزیر اطلاعرسانی پس از نشست کابینه اعلام کرد این طرح در چند مرحله اجرا میشود و ارتش موظف است هر ماه گزارشی از روند کار ارائه دهد. با این حال، محتوای دقیق طرح محرمانه باقی مانده و همین مسئله فضای گمانهزنی را تقویت کرده است.
ارتش لبنان بهعنوان نهادی ملی که تلاش دارد از شکافهای سیاسی دور بماند، در موقعیت حساسی قرار گرفته است. فرماندهی ارتش ضمن تأکید بر پایبندی به قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت، اعلام کرده اجرای طرح منوط به تعهد سایر طرفها از جمله اسرائیل است. این موضع نشان میدهد حتی در بالاترین سطوح نظامی لبنان نیز نگرانیهایی درباره واکنشهای احتمالی اسرائیل و پیامدهای داخلی این اقدام وجود دارد.
همزمان، دولت لبنان امیدوار است با پیشبرد این طرح بتواند حمایت اقتصادی کشورهای عربی و غربی را جلب کند. با این حال، مشروط شدن کمکها به اقدام علیه حزبالله، دولت را میان فشارهای خارجی و ملاحظات داخلی در تنگنای بیسابقهای قرار داده است.
واکنش حزبالله و جریانهای همسو
حزبالله و متحدانش این طرح را مغایر با «میثاق ملی» و توازن قدرت داخلی دانسته و از جلسه کابینه خارج شدند. این اقدام حامل پیامی روشن به دولت و حامیان خارجی آن بود که «هرگونه تصمیم درباره آینده سلاح مقاومت بدون اجماع ملی، مشروعیت سیاسی نخواهد داشت.»
از دیدگاه حزبالله، سلاح مقاومت تا زمانی که تهدیدهای خارجی علیه لبنان پابرجاست، بخشی جداییناپذیر از معادله بازدارندگی است. تجربه جنگ ۳۳ روزه و حملات مکرر رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان، این نگاه را در میان بخشی از جامعه لبنانی تقویت کرده که خلع سلاح بدون تضمینهای امنیتی، کشور را در برابر تجاوزات آسیبپذیرتر میسازد. همچنین خروج وزرای جنبش امل و برخی شخصیتهای مستقل شیعه از جلسه نشان داد مخالفت با طرح ارتش صرفاً موضع حزبالله نیست، بلکه ریشه در نگرانیهای گستردهتری درباره آینده موازنه قدرت و هویت ملی لبنان دارد.
سناریوهای پیشرو و نقش میانجیگریها
یکی از موضوعات کلیدی در این بحران، نقش میانجیگری بینالمللی است. برخی تحلیلگران معتقدند تنها با تضمینهای روشن درباره عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان و توقف تجاوزات، میتوان درباره آینده سلاح مقاومت گفتوگو کرد. در این میان، آمریکا تلاش دارد نقش میانجی را ایفا کند، اما بیاعتمادی عمیق میان طرفهای لبنانی و اسرائیلی این روند را دشوار کرده است.
سناریوهای پیشرو از توافق تدریجی بر سر محدودیتهای مشخص برای سلاح مقاومت تا بازگشت به تنشهای گسترده سیاسی و حتی نظامی متغیر است. در بهترین حالت، لبنان میتواند با استفاده از فضای دیپلماسی، همزمان به تضمینهای امنیتی و حمایت اقتصادی دست یابد؛ در بدترین حالت، عدم توافق میتواند زمینهساز بحران جدیدی شود که پیامدهای آن فراتر از مرزهای لبنان خواهد بود.
دوراهی دشوار لبنان
لبنان امروز در برابر دوراهی دشواری قرار دارد؛ از یکسو فشارهای خارجی و وعدههای کمک اقتصادی، و از سوی دیگر ملاحظات امنیتی و حساسیتهای داخلی. تجربه تاریخی این کشور نشان داده هرگونه تصمیم شتابزده میتواند تعادل شکننده سیاسی و طایفهای را برهم بزند. راهحل پایدار مستلزم گفتوگوی ملی، تضمینهای بینالمللی و پرهیز از هرگونه اقدام یکجانبه است. در غیر این صورت، نهتنها بحران اقتصادی و سیاسی لبنان حل نخواهد شد، بلکه خطر درگیریهای داخلی و تجاوزات خارجی نیز افزایش مییابد. آینده لبنان به توانایی رهبران این کشور در ایجاد توازن میان فشارهای بیرونی و الزامات امنیتی داخلی بستگی دارد؛ توازنی که در صورت تحقق، میتواند راه را برای بازسازی اقتصادی و ثبات سیاسی هموار کند، اما در صورت شکست، این کشور را وارد مرحلهای تازه از بحرانهای پیچیده خواهد کرد./هفت صبح
نظر شما :