ساختار سیاسی و حزبی ایالات متحده، چالشهای حزب سوم و ابتکار ایلان ماسک
دیکتاتوری دوحزبی

حسین فاطمی، روزنامه نگار
دیپلماسی ایرانی: ایالات متحده آمریکا از زمان شکلگیری نظام سیاسی مدرن خود در اواخر قرن هجدهم، تحت سلطه یک نظام دوحزبی متشکل از دو حزب اصلی دموکرات و جمهوریخواه قرار داشته است. این دو حزب از سال 1852 تمامی انتخابات ریاستجمهوری را بردهاند و از سال 1856 کنترل کنگره را در دست داشتهاند. نظام انتخاباتی آمریکا، بهویژه کالج انتخاباتی و قوانین سختگیرانه دسترسی به برگههای رأی در ایالتها، بهطور ساختاری به نفع این دو حزب عمل کرده و ورود احزاب سوم را به شدت دشوار کرده است.
با این حال، نارضایتی فزاینده از نظام دوحزبی، بهویژه در دهههای اخیر، منجر به ظهور بحثهایی درباره نیاز به یک حزب سوم شده است. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که بخش قابلتوجهی از آمریکاییها از ایده ایجاد حزب سوم حمایت میکنند، اما ابتکار ایلان ماسک برای تأسیس «حزب آمریکا» با استقبال محدودی مواجه شده است.
ریشههای نظام دوحزبی در ساختار سیاسی و حزبی آمریکا
نظام دوحزبی آمریکا ریشه در تاریخ سیاسی این کشور دارد. در زمان امضای قانون اساسی آمریکا در سال 1787، هیچ حزب سیاسی مبتنی بر آرای مردمی وجود نداشت. اما نیاز به سازماندهی برای پیروزی در منازعات سیاسی، بهتدریج منجر به شکلگیری احزاب شد. حزب دموکرات در سال 1828 و حزب جمهوریخواه در سال 1854 تأسیس شدند و از آن زمان بهعنوان دو حزب غالب، صحنه سیاسی آمریکا را تحت کنترل خود درآوردهاند.
این نظام دوحزبی به دلایل ساختاری و نهادی پایدار مانده است. نخست، سیستم کالج انتخاباتی در انتخابات ریاستجمهوری، که در آن برنده هر ایالت تمام آرای الکترال آن ایالت را کسب میکند، احزاب کوچکتر را به حاشیه میراند. برای مثال، در انتخابات 1992، راس پرو، نامزد مستقل، با کسب 19 درصد آرای مردمی، حتی یک رأی الکترال به دست نیاورد. دوم، قوانین ایالتی برای دسترسی به برگههای رأی، که اغلب به جمعآوری امضاهای گسترده یا ثبت رسمی حزب نیاز دارند، موانع قانونی و مالی قابلتوجهی ایجاد میکنند. سوم، انعطافپذیری دو حزب اصلی در جذب ایدههای احزاب سوم، از جذابیت احزاب جدید کاسته است.
علاوه بر این، قطبیسازی سیاسی فزاینده در سالهای اخیر، شکاف بین دموکراتها و جمهوریخواهان را عمیقتر کرده و توانایی کنگره برای تصویب قوانین کلیدی را کاهش داده است. نظرسنجی مرکز تحقیقات «پیو» در ژوئن 2024 نشان داد که تنها 22 درصد آمریکاییها معتقدند دولت فدرال «تقریباً همیشه» یا «بیشتر اوقات» کار درست را انجام میدهد، که نشاندهنده کاهش اعتماد عمومی به نهادهای حاکمیتی است. این نارضایتی، زمینهساز درخواستهای فزاینده برای ایجاد حزب سوم شده است.
نارضایتی عمومی از نظام دوحزبی و حمایت از حزب سوم
دیگر نظرسنجیهای انجام شده نیز نشاندهنده نارضایتی گسترده از نظام دوحزبی است. بر اساس نظرسنجی مؤسسه یوگاو در ژوئن 2025، 46 درصد از آمریکاییها معتقدند که یک حزب سوم در چشمانداز سیاسی فعلی ضروری است، با 47 درصد دموکراتها و 35 درصد جمهوریخواهان از این ایده حمایت میکنند. نظرسنجی سیانان نیز نشان داد که 63 درصد آمریکاییها حامی ایجاد حزب سوم هستند، در حالی که نظرسنجی کوانتوس اینسایتس گزارش داد که 40 درصد از رأیدهندگان، بهویژه مردان جمهوریخواه، از تشکیل حزب جدید استقبال میکنند. همچنین، مطالعه گالوپ در سال 2024 نشان داد که 43 درصد آمریکاییها خود را مستقل میدانند، در حالی که تنها 28 درصد به هر یک از دو حزب اصلی وابستهاند.
این آمارها موید آن است که که نارضایتی از نظام دوحزبی ریشه در ادراک عمومی از ناکارآمدی، فساد، و عدم نمایندگی منافع اکثریت دارد. ایلان ماسک نیز با انتقاد از سیستم دوحزبی، آن را به یک «نظام تکحزبی» تشبیه کرده که به گفته او، منافع 80 درصد مردم را نمایندگی نمیکند. او در پلتفرم ایکس اعلام کرد که «حزب آمریکا» برای بازگرداندن آزادی و مقابله با اسراف و فساد تأسیس شده است. با این حال، این ابتکار با چالشهای متعددی مواجه است.
ابتکار ایلان ماسک؛ حزب آمریکا و موانع پیش رو
ایلان ماسک پس از جدایی از ترامپ و در ژوئیه 2025 از تأسیس «حزب آمریکا» خبر داد که هدف به چالش کشیدن نظام دوحزبی آمریکا بود.. او این تصمیم را پس از اختلاف با رئیسجمهور آمریکا، و بهویژه پس از تصویب لایحه اقتصادی «بزرگ و زیبا» اعلام کرد که به گفته او، کسری بودجه فدرال را افزایش میدهد. ماسک در نظرسنجیای که در پلتفرم ایکس برگزار کرد، گزارش داد که 65.4 درصد از 1.2 میلیون شرکتکننده از تأسیس حزب جدید حمایت میکنند. با این حال، این نظرسنجی به دلیل عدم محدودیت به شهروندان آمریکایی و آسیبپذیری در برابر رباتها، از نظر علمی قابلاتکا نیست.
نظرسنجیهای معتبرتر، مانند نظرسنجی دانشگاه کوینیپیاک، نشان میدهند که تنها 17 درصد از رأیدهندگان آمریکایی به پیوستن به حزب ماسک تمایل دارند، در حالی که 77 درصد چنین قصدی ندارند. نظرسنجی سیانان نیز گزارش داد که حمایت از حزب سوم در صورت ارتباط با نام ماسک از 63 درصد به 25 درصد کاهش مییابد. این کاهش علاقه بهویژه در میان رأیدهندگان مستقل و دموکراتها مشهود است. دلایل این عدم اقبال را میتوان در چند عامل بررسی کرد:
موانع ساختاری: نظام انتخاباتی آمریکا، با تکیه بر کالج انتخاباتی و قوانین سختگیرانه ایالتی، موفقیت احزاب سوم را دشوار میکند. تاریخ سیاسی آمریکا نشان میدهد که آخرین موفقیت قابلتوجه یک حزب سوم به سال 1968 بازمیگردد، زمانی که جورج والاس 46 رأی الکترال کسب کرد.
تصویر عمومی ماسک: ایلان ماسک، با وجود نفوذ گسترده در پلتفرم ایکس و ثروت عظیم، به دلیل جنجالهای اخیر، از جمله اختلاف با ترامپ و اتهامات مربوط به سیاستهای مالی، با کاهش محبوبیت مواجه شده است. نظرسنجی سیانان نشان داد که امتیاز خالص محبوبیت او در میان جمهوریخواهان از 61+ به 6+ کاهش یافته است.
عدم شفافیت برنامهها: ماسک تاکنون جزئیات مشخصی درباره ساختار، رهبری، و برنامههای حزب آمریکا ارائه نکرده است. این ابهام، اعتماد عمومی را کاهش میدهد.
قطبیسازی سیاسی: فضای سیاسی قطبیشده آمریکا، که در آن رأیدهندگان به شدت به یکی از دو حزب اصلی وفادارند، فضای کمی برای احزاب سوم باقی میگذارد.
چالشهای تاریخی احزاب سوم در آمریکا
تاریخ سیاسی آمریکا پر از تلاشهای ناموفق احزاب سوم است. حزب سبز، حزب لیبرتاریان، و حزب قانون اساسی نمونههایی از احزاب کوچکتر هستند که علیرغم حضور در برخی ایالتها، نتوانستهاند در سطح ملی تأثیرگذار باشند. تلاشهای قبلی، مانند کمپین راس پرو در 1992، نشان داد که حتی با کسب آرای مردمی قابلتوجه، موفقیت در کالج انتخاباتی تقریباً غیرممکن است.
احزاب سوم اغلب بهعنوان «تخریبگر» عمل کردهاند، یعنی با جذب آرای یکی از دو حزب اصلی، نتیجه انتخابات را به نفع حزب دیگر تغییر دادهاند. برای مثال، تحلیلگران معتقدند که حزب ماسک ممکن است با جذب آرای جمهوریخواهان، بهویژه در انتخابات میاندورهای 2026، به نفع دموکراتها عمل کند. این نقش تخریبگری، اگرچه میتواند به مذاکره برای کسب نفوذ منجر شود، بهندرت به قدرتگیری مستقیم احزاب سوم میانجامد.
آیا حزب سوم امکان موفقیت دارد؟
با توجه به موانع ساختاری، قانونی، و فرهنگی، موفقیت یک حزب سوم در سطح ملی در آمریکا بسیار دشوار است. با این حال، ابتکار ماسک میتواند در سطح محلی یا در انتخابات کنگره تأثیرگذار باشد. او اعلام کرده که حزب آمریکا در ابتدا بر کسب چند کرسی در مجلس نمایندگان و سنا تمرکز خواهد کرد تا بهعنوان یک نیروی تعیینکننده عمل کند. این استراتژی، در صورت موفقیت، میتواند به حزب آمریکا قدرت مذاکره با دو حزب اصلی بدهد، اما نیازمند منابع مالی عظیم و سازماندهی قوی است.
علاوه بر این، نارضایتی عمومی از نظام دوحزبی و کاهش اعتماد به نهادهای حاکمیتی میتواند فرصتی برای احزاب سوم فراهم کند. با این حال، موفقیت چنین حزبی به توانایی آن در ارائه برنامههای مشخص، جذب رهبران معتبر، و غلبه بر موانع قانونی و فرهنگی بستگی دارد. در مورد حزب ماسک، چالشهای شخصیتی، از جمله کاهش محبوبیت او و نبود جزئیات برنامهریزی، موفقیت را دشوارتر میکند.
آینده نظام حزبی آمریکا
نظام دوحزبی آمریکا، با وجود نارضایتی عمومی، به دلیل ساختارهای نهادی و انعطافپذیری احزاب اصلی، همچنان پایدار است. ابتکار ایلان ماسک برای تأسیس «حزب آمریکا» نشاندهنده نارضایتی عمیق از وضعیت موجود است، اما عدم اقبال عمومی به این حزب، همراه با موانع ساختاری، شانس موفقیت آن را کاهش میدهد. با این حال، این تلاش میتواند بهعنوان یک کاتالیزور برای اصلاحات در نظام سیاسی عمل کند، بهویژه اگر بتواند ایدههای جدیدی را به گفتمان سیاسی تزریق کند. برای موفقیت در بلندمدت، هر حزب سوم باید بر موانع ساختاری غلبه کرده و اعتماد عمومی را جلب کند، کاری که تاکنون در تاریخ آمریکا بهندرت محقق شده است./هفت صبح
نظر شما :