راه خروج از بن بست مذاکرات

آفت زدائی از دیپلماسی

۲۸ بهمن ۱۴۰۳ | ۰۰:۰۰ کد : ۲۰۳۱۱۸۷ سرخط اخبار
نویسنده خبر: ناصر نوبری
ناصر نوبری در یادداشتی می نویسد: دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران آفت زده شده است و تا از دیپلماسی آفت زدائی نشود بطور مکرر در مذاکرات با آمریکا و غرب و قدرتها شکست خواهیم خورد. تجربه مکرر شکست در مذاکرات با آمریکا و غرب موجب شده که برای پرهیز از تکرار تجربه تلخ این شکست‌ها اکنون بر اساس نظر مقام معظم رهبری به حق باید از مذاکره با آمریکا پرهیز کنیم.
آفت زدائی از دیپلماسی

دیپلماسی ایرانی: دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران آفت زده شده است و تا از دیپلماسی آفت زدائی نشود بطور مکرر در مذاکرات با آمریکا و غرب و قدرتها شکست خواهیم خورد. تجربه مکرر شکست در مذاکرات با آمریکا و غرب موجب شده که برای پرهیز از تکرار تجربه تلخ این شکست‌ها اکنون بر اساس نظر مقام معظم رهبری به حق باید از مذاکره با آمریکا پرهیز کنیم. اما باید در مورد علت اصلی این شکست‌ها با جدیت مداقه کنیم. آنچه که بسیار مهم بوده و باید بدان توجه ویژه داشت آنست که لزوما تنها علت این تجربه شکستها طرفهای آمریکائی و غربی نبوده اند بلکه علت اصلی این شکستها وجود آفت اعتماد به دشمن در دیپلماسی ایران بوده است. اینکه میگوئیم آمریکائیها عهد شکنی کردند و نه فقط ترامپ بلکه حتی دولت امضا کننده برجام نیز بر آن پایبند نشد کاملا درست است و حتی دولت اول ترامپ بجای پایبندی بدان برعکس  فشار حداکثری علیه ایران وارد کرد. اما مگر در دیپلماسی با دشمن قداره بند کینه جو میتوان توقع معرفت و اخلاقمداری و وفای به عهد داشت!؟

فرصت‌طلبی و فریبکاری و سوء استفاده از ضعفها و پیمان شکنی و وارد کردن ضربات کاری نا به هنگام طبیعت و خصلت دشمن است. حتی دشمن عامدانه عملیات فریب انجام می‌دهد تا ما را مشغول آن کند و موقعیتی بدست آورد تا بتواند ضربات کاری تر وارد کند. کارزار ما با آمریکا چنین کارزار دو دشمن است و ما مرتب مرگ بر آمریکا میگوئیم و آنرا شیطان بزرگ می‌خوانیم اما از شیطان بزرگ بجای مکر و حیله، توقع معرفت و اخلاق و وفای به عهد داریم! اما طرف آمریکائی به این دشمنی ما باور دارد و بر همین اساس تمام کارزار خود با ما از جمله مذاکرات را در چارچوب کارزار با دشمن سازماندهی می‌کند. اما خود ما علی رغم شعارهای دشمنانه مان علیه آمریکا بر این دشمنی طرف مقابل باور نداریم و در دیپلماسی مان با آنها (دشمن) مانند دو رفیق توقع معرفت و اخلاق و وفای به عهد و مردانگی از طرف مقابل داریم! این موضوع، بیست و چهار سال پیش در همین روزها بحث اصلی جلسه سری شورای راهبردی وزارتخارجه در بهمن ماه سال ۱۳۷۹ بود.

این جلسه شورای راهبردی وزارتخارجه متشنج شد. موضوع جلسه، استراتژی در قبال سازمان‌های بین المللی خلع سلاحی و هسته ای بود. آقای ظریف معاون بین الملل وقت در اینخصوص استراتژی "اعتمادسازی" را مدتی بود ارائه کرده بود اما بخش ما (مرکز راهبردی) آنرا رد کرده بود. برای طرح یک استراتژی در شورای راهبردی وزارتخارجه لازم بود اول در مرکز راهبردی تایید شود اما اینبار بدون تایید مرکز ما، آقای وزیر مستقیما این طرح را برای تصویب به شورا آورده بود.

ملخص استراتژی اعتمادسازی این بود که آنچه طرفهای مقابل خواستند ما اجرا کنیم تا اعتمادشان جلب شود و پس از حصول اعتمادشان، آنها منافع و خواستهای ما را تامین و برآورده خواهند کرد. ما با این استراتژی مخالف بودیم و معتقد بودیم نهایت و اساس این استراتژی معامله نقد از سوی ما و نسیه از طرف مقابل است. در جلسه بنده در اینخصوص صحبت کردم و تاکید کردم که آنها امتیازات مورد نظرشان را نقد از ما بنام اعتمادسازی خواهند گرفت و بعد وقتی موعد امتیازات مورد نظر ما شد با انواع بهانه ها طفره رفته و امتناع خواهند کرد و دوباره ما اما با دست خالی مجددا با فشار آنها مواجه خواهیم شد.

بنده تصریح کردم که دوستان تخصص کار روابط دوجانبه با ابر قدرتها را ندارند و بیش از اندازه به سازمان‌ها و توافقات بین المللی بها می‌دهند. تاکید کردم که قدرتهای فائقه در زمان انتخاب بین منافع ملی خود و تعهدات بین المللی، منافع ملی را ارجح و بر تعهدات بین المللی پشت خواهند کرد. در اینخصوص مصادیق و نمونه های مستند نیز برشمردم. اما معاون بین الملل اصرار داشت که هر موضوعی به تعهد بین المللی تبدیل شود دیگر کشوری در هر رده ای از قدرت نمیتواند از آن تعهد سرباز زند. بنده موکدا تصریح نمودم ما نمی‌توانیم به معاهدات بین المللی تکیه کنیم و آنها ضمانت لازم و کافی در برابر ابرقدرتها تامین نخواهند کرد. تنها استراتژی کارساز قابل تضمین بین کشوری چون ما با طرفهائی که شامل ابرقدرت‌های در تخاصم با ما باشد فقط و فقط استراتژی امتیازات متناظر متقابل همزمان میباشد.

بنده برای روشن شدن استراتژی پیشنهادی خود روی میز یک لیوان بود و یک فنجان به حضار گفتم فرض کنید آنها لیوان ما را می‌خواهند و ما فنجان آنها را می‌خواهیم در این لحظه یک دستم را روی لیوان گذاشتم و دست دیگرم را روی فنجان و گفتم فرض کنید دست روی لیوان ما هستیم و دست روی فنجان آنها هستند. باید در این لحظه بطرف مقابل بگوئیم:  دستتو بردار تا دستمو بردارم تا  همزمان تو لیوان را برداری و من فنجان را بردارم. تاکید کردم باید این اساس معامله نقد به نقد با قدرتهای فائقه جهانی باشد و هیچ معاهده و سازمان و معاهدات بین المللی نمیتواند تضمینی بر پایبندی ابرقدرت جهانی بر تعهداتش باشد و این سازمان‌ها و معاهدات بین المللی برای آنها صرفا یک پوشش برای پیشبرد منافعشان در قبال امثال ماست و اگر توافقات بین المللی را مغایر با منافعشان ببینند با تکیه بر قدرت فائقه شان بر آنها پشت خواهند کرد‌.

بعداز یک ساعت گفتگو آقای وزیر گفتند کفایت مذاکرات و گفتند موضوع مورد بحث، یک موضوع بین المللی سازمان‌های بین المللی بوده و با توجه به تخصص بخش بین الملل ، استراتژی "اعتماد سازی" معاونت بین الملل تصویب میگردد. بنده اعتراض کردم و تاکید کردم این موضوع بسیار مهم  و اساسی است و با منافع حیاتی ملت ایران مرتبط است و نباید با یک ساعت گفتگو کفایت مذاکرات اعلام و تصویب شود. اهمیت موضوع ایجاب میکند شب تا صبح هم که شده روی آن بحث را ادامه دهیم. تاکید کردم این موضوع ظاهرش بین المللی است اما ماهیتا یک استراتژی در قبال ابرقدرتهاست و لذا برعکس است و اساسا در تخصص معاونت مربوط به سازمان‌های بین المللی نیست و در تخصص ماست که کار دوجانبه و تنگاتنگ با ابرقدرتها کرده ایم و شناخت ماهیتی از ابرقدرتها داریم. آقای وزیر در جواب بنده گفتند من وزیر و رئیس جلسه هستم و من کفایت مذاکرات و مصوبه جلسه را تشخیص میدهم و لذا دستور طرح موضوع بعدی را دادند. در این هنگام بنده از جا برخاستم و گفتم بنده بعنوان اعتراض جلسه را ترک میکنم چون مطمئنم این مصوبه برای ملت ایران بسیار مصیبت ساز و خسارت بار خواهد بود و نمی‌خواهم نام بنده از اعضای تصویب کنندگان این جلسه باشد. آقای وزیر بلافاصله دستور اخراج بنده را صادر کردند. هنگام ترک جلسه بنده درنگ کردم و قبل از خروج از جلسه خطاب به آقای وزیر گفتم شما امروز قدرت دارید و مرا اخراج میکنید اما روزی خواهد رسید که باید بابت کار امروزتان به ملت بزرگ ایران پاسخگو باشید.

بنده آن زمان مشاور راهبردی وزیر بودم و چند روز بعد آقای دکتر منفرد رئیس مرکز راهبردی هم بر همین موضع پافشاری کردند و ایشان هم برکنار شدند. هفته بعد شنیدم آقای خاتمی (رئیس جمهور وقت) از این واقعه بعنوان کودتا در وزارت‌خارجه یاد کردند. آقای خاتمی برای خنثی سازی و مقابله با آن کودتا و تداوم کار راهبردی و حرفه ای ما، جایگاهی ویژه بنام کمسیون ویژه برای ما در ریاست جمهوری ایجاد کردند.  آنها استراتژی اعتمادسازی مصوب خود را بردند تا از طریق شورایعالی امنیت ملی در کشور اجرائی کنند. معاون بین الملل و وزیر خارجه و دبیر شورای‌عالی امنیت ملی وقت(آقای روحانی) همگی در اینخصوص همسو بودند. اما آقای خاتمی یک کمسیون ویژه در ریاست جمهوری ایجاد کردند تحت عنوان " کمسیون ویژه سیاسی امنیتی و روابط خارجی دولت" و آقای رئیس جمهور با شناخت و اعتمادی که به آقای دکتر منفرد رئیس برکنار شده مرکز راهبردی وزارتخارجه داشتند ایشان را دبیر این کمسیون ویژه در ریاست جمهوری کردند.

پس از تشکیل چند جلسه و تحکیم موقعیت این کمسیون ویژه که عملا رقیب و عمدتا جایگزین شورایعالی امنیت ملی شده بود،  در قبال معاهدات و توافقات خلع سلاح هسته ای، همان استراتژی مورد نظرمان یعنی "امتیازات دو طرفه متقابل متناظر همزمان" را به تصویب کمسیون ویژه رساندیم. روی این مصوبه گردش اداری و ساختاری لازم انجام شد و برای ابلاغ به وزارتخارجه و دیگر دستگاهها آماده شد. اما طرفهای مقابل بیکار ننشستند و آقای رئیس جمهور را شدیدا تحت فشار قرار دادند. آقای رئیس جمهور پس از مدتها مقاومت اما اجبارا برای جلوگیری از خطر وقوع انشقاق در دولت و حفظ وحدت دولت، کمسیون ویژه را منحل کردند و عذر ما را خواستند و آن "استراتژی امتیازات متقابل متناظر همزمان" نیز به محاق رفت و دیگر ابلاغ نشد. این اتفاق در سال ۱۳۸۰ بوقوع پیوست و بدین‌ترتیب ما دیگر جائی نداشتیم و به کف خیابان رانده شدیم. یک سال بعد ماجرای مذاکرات اول هسته ای آغاز شد و سه وزیرخارجه انگلیس و فرانسه و آلمان به ایران آمدند.

ایران بر اساس همان استراتژی اعتماد سازی عمل کرد و هر آنچه طرف غربی خواست را پذیرفت و برنامه هسته ای را تعلیق کرد و مراکز مربوطه را پلمپ کرد و گزارشات مبسوط و امکان بازرسیهای فوق العاده را برای طرف مقابل فراهم کرد. اما نهایتا طرف مقابل همانطور که ما پیش بینی کرده بودیم خلاف عهد کرد و وقتی نوبتش شد با بهانه جوئی از تعهداتش سر باز زد و پرونده ایران را مختومه نکرد. ایران عمیقا از خلاف عهد طرف مقابل ناراحت شد و به تعلیق پایان داد و پلمپها را شکست. طرف مقابل هم پر خلاف عهد خود بر فشار خود افزود و پرونده ایران را از شورای حکام به شورای امنیت سازمان ملل برد و کارزار و سیکل کشمکش بین دو طرف در گرفت و پی در پی قطعنامه های تحریمی از شورای امنیت علیه ایران صادر گردید.

با روی کار آمدن دولت آقای روحانی دوباره مذاکرات باز بر اساس همان استراتژی شکست خورده "اعتماد سازی" آغاز گردید و پس از دو سال مذاکره بالاخره توافقی بنام برجام حاصل شد و باز اساس این توافق برای اعتماد سازی، معامله نقد از سوی ما و نسیه از طرف مقابل بود. باز ایران تمام تعهداتش را اجرا و عملی کرد و دوباره وقتی نوبت طرف مقابل شد با انواع بهانه ها با حفظ ظاهر اما عملا از اجرای تعهداتشان طفره رفتند بطوریکه رئیس بانک مرکزی وقت نتیجه اقدامات طرف مقابل را " تقریبا هیچ" نامید. با تعویض دولت در آمریکا، ظاهر سازی در طفره روی هم کنار گذاشته شد و برجام پاره شد و ایران تحت فشار حداکثری قرار گرفت و بد عهدی آمریکا بوضوح آشکار و محقق شد.

نظریه ما کاملا ثابت شد، اساسا یک قدرت فائقه فقط منافع ملی خود را اصل می‌داند و به توافقات و تعهدات بین المللی در صورت تعارض با منافع ملی پشت می‌کند و زیر پا می‌گذارد و هیچ سازمان و تعهد بین المللی هم جلو دار آن نمیتواند باشد. دولت آمریکا اراده کرد برجام را پاره کرد و ایران را تحت فشار حداکثری قرار داد و قطعنامه شورای امنیت را زیر پا گذاشت و اروپا و چین و روسیه هم نتوانستند مانع شوند. این همان حقیقتی است که ۲۴ سال پیش در جلسه راهبردی وزارتخارجه بر آن تاکید کردیم که هیچ نهاد بین المللی نمیتواند جلودار یک قدرت فائقه گردد و نباید به این معاهدات و سازمانهای بین المللی تکیه کرد. هیچگونه تضمینی در برابر یک قدرت فائقه وجود ندارد. تضمین نهادهای بین المللی در برابر یک قدرت فائقه قابل دوام نیست و تضمین نهادهای خود آن قدرت فائقه مانند تضمین دولت و کنگره آن قدرت نیز مانند تضمین پنجه یک گرگ در قبال دیگر پنجه همان گرک است.  بنابراین باید مذاکرات صرفا بر اساس " استراتژی امتیازات متقابل متناظر همزمان" انجام شود و توافقات حاصل از اینگونه مذاکرات عملا دارای مکانیزم خود تضمینی است.

در جنگ غزه دیدیم که بینهایت وحشیت و ددمنشی رژیم صهیونیستی بر خلاف تعهدات و موازین بین المللی اما بدلیل تکیه رژیم صهیونیستی بر قدرت فائقه آمریکا قابل مهار نبود. حتی پس از محکومیت رژیم صهیونیستی در دیوان دادگستری بین المللی ، دولت بایدن آنرا قویا رد کرد و دیوان دادگستری را قویا محکوم کرد و دولت ترامپ هم اکنون تصمیم به تحریم دیوان دادگستری گرفته است. اعمال قدرت بر اساس منافع قدرت فائقه حقیقت و ماهیت تعامل نهائی بین یک قدرت فائقه و سازمان‌های بین المللی است. ما بیش از دو دهه پیش بر این حقیقت تصریح و تاکید کردیم اما متأسفانه بی توجهی شد و این همه خسارت و رنج و مشقت و مخمصه و تجربیات مکرر شکست برای کشور پدید آمد.

اگر ما دیپلماسی با قدرت فائقه را از آفت اعتماد سازی با دشمن و اعتماد به دشمن و سازمان‌های بین المللی پاک کنیم و بجای معامله نقد با نسیه، بر اساس استراتژی " امتیازات متناظر متقابل همزمان" یعنی " استراتژی معامله همزمان نقد به نقد"  مذاکرات را سازماندهی نمائیم هیچگاه تجربه شکست و بیم از بد عهدی طرف مقابل را نخواهیم داشت چون اقدامات متقابل و متناظر و مشروط بر تحقق همزمان دو طرفه صورت میگیرد و لزوم اخذ هرگونه تضمینی نیز منتفی میگردد. همین امروز بدون هرگونه نگرانی از بد عهدی طرف مقابل میتوانیم وارد چنین مذاکراتی شویم.

این استراتژی یک پلان و طرح اجرائی دقیق و حرفه ای با تمام جزئیات دارد که در  فرصت و مجال مناسب بدان پرداخته میگردد. این نه تنها نادیده نگرفتن خون سردار شهیدمان نیست بلکه در مسیر صیانت از دستآوردهای او میباشد. کدام کارزار و مواجهه بین دو دشمن بدون خون ریزی از دو طرف بوده، پیامبر اکرم با قاتلان سردار بزرگ اسلام حمزه سید الشهدا مذاکره و صلح کرد اما همین، مقدمه فتح بزرگ مکه گردید. ما با صدام قاتل سرداران بزرگمان مذاکره و صلح کردیم اما نهایتا سقوط و هلاکت صدام را شاهد شدیم. در کارزار با دشمن بجای تکیه بر احساسات و عواطف باید با تدبیر و خدعه و نیرنگ و فریب وارد شد و هدف را پی گرفت. امروز اساس روابط بین الملل نه فقط با قدرتهای فائقه بلکه با همه کشورها، نه اخلاق و معرفت و...بلکه برقراری توازن بین اهرم‌ها و منافع متقابل متناظر بین کشورهاست.

ترامپ طی یک یادداشت دستورالعملی استراتژی آمریکا را در قبال ایران در ابعاد گوناگون اعلام کرده و امضا کرده است و همزمان اعلام آمادگی برای مذاکرات کرده است. ما هم متقابلا استراتژی خود را طی یک یادداشت دستورالعملی در قبال آمریکا در ابعاد گوناگون منطقه ای و بین المللی سیاسی نظامی امنیتی اقتصادی فرهنگی اعلام و امضا کنیم و همزمان اعلام آمادگی برای مذاکرات کنیم و در چارچوب "استراتژی امتیازات متناظر متقابل همزمان" وارد مذاکره و معامله همزمان نقد به نقد شویم. در حال حاضر روسیه و چین و اروپا و بسیاری از کشورها بدنبال مذاکره با آمریکا هستند آنها بیش از ما به بدعهدی آمریکا و ترامپ واقف هستند اما بدون هراس و نگرانی در یک چارچوب متوازن حرفه ای مستحکم مذاکره می‌کنند و از غیبت ما نیز خرسندند چون موجب سوء استفاده آنها از برگ ایران در مذاکراتشان با آمریکا میگردد.

مذاکره توسط واسطه ها عملا موجب میگردد نه تنها باید به خواسته طرف مقابل بلکه باید منافع واسطه ها را هم لحاظ کنیم. همین جوان سی و چند ساله کره شمالی شش سال پیش بی واسطه و مستقیما ترامپ را برای مذاکره کشاند به پیاده روی در مرز خاکی دو کره و سر و پا و صورت ترامپ را خاکی کرد و ترامپ دست از پا درازتر برگشت و کره هم ذره ای مواضع و منافع و ژست و اعتبار ضد آمریکائی خود را از دست نداد. در واقع باید تصریح کرد که این یک آفت مهلک دیپلماسی ماست که با آن استراتژی "اعتماد سازی" و معامله نقد با نسیه بیش از دو دهه است که وارد پیکر دیپلماسی ایران شده و نتیجتا امروز در ایران، مذاکره معادل از دست دادن یکطرفه امتیازات و ناکامی و شکست میباشد./شرق

ناصر نوبری

نویسنده خبر

ناصر نوبری، مسئولیت‌هایی نظیر رئیس مرکز راهبردی وزارت امور خارجه، مشاور امور استراتژیک وزیر امور خارجه، سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۰، مؤسس و اولین رئیس دفتر ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: ایران مذاکره


نظر شما :