سیاست خارجی هند در عصر مانموهان سینگ
مردی که فراتر از زمان خویش بود
نویسنده: پرهام پوررمضان، پژوهشگر و دکتری علم سیاست دانشگاه تهران
دیپلماسی ایرانی: در این کوتاه نوشتار به دنبال این هستم که تبینی داشته باشم بر رویکرد نخست وزیر فقید هند جناب مانموهان سینگ که می توان از او با عنوان پرچم دار تغییر سیاست خارجی در هند یاد کرد. در دوران نخستوزیری مانموهان سینگ تحولات قابل توجهی در رویکرد هند به روابط بینالملل را شاهد بوده ایم به طوی که در این عصر رشد اقتصادی قابل توجهی در هند رخ داده که به دوران "رشد هند" معروف شده است. سیاستهای لیبرالیزاسیون اقتصادی با تاکید بر سرمایهگذاری خارجی، رونق بخش خصوصی و بهبود زیرساختها، نقش مهمی در این رشد ایفا کردند. دولت ائتلافی سینگ توانست تا حد زیادی ثبات سیاسی را حفظ کند و این امر زمینه را برای اجرای برنامههای توسعهای فراهم کرد.
حال با توجه به موارد مذکور میتوان گفت که سیاست خارجی وی بر واقعگرایی و چندجانبهگرایی استوار بود از این رو میان او و پیشینیان اش تفاوت های چشمگیری قابل درک است در ادامه این کوتاه نوشتار به رویکردهای وی در سیاست خارجی خواهیم پرداخت:
1- تمرکز بر رشد اقتصادی: سیاست خارجی سینگ به طور قابل توجهی با اهداف اقتصادی گره خورده بود. وی تلاش کرد با تقویت روابط تجاری و سرمایهگذاری خارجی، موتور رشد اقتصادی هند را تقویت کند. این امر به گسترش روابط اقتصادی با قدرتهای جهانی از جمله ایالات متحده، چین و کشورهای اروپایی منجر شد.
2- چندجانبهگرایی فعال: سینگ از نقش فعال هند در سازمانهای چندجانبه همچون سازمان ملل متحد، بریکس و گروه ۲۰ پشتیبانی کرد. وی بر اهمیت همکاری بینالمللی در حل و فصل مناقشات و مقابله با چالشهای جهانی تاکید داشت.
3- روابط با همسایگان: سینگ به دنبال بهبود روابط با همسایگان هند، به ویژه پاکستان، بود. گرچه تلاشهایی برای بهبود روابط با پاکستان انجام شد (مانند گفتوگوهای صلح)، اما موفقیتهای آن محدود بود و تنشهای منطقهای همچنان پابرجا ماند.
روابط با سایر همسایگان همچون بنگلادش و سریلانکا نیز در این دوران مورد توجه قرار گرفت و شاهد پیشرفتهایی بود.
4- روابط با ایالات متحده: در دوران سینگ شاهد تحولاتی شگرف در روابط هند و ایالات متحده بودیم. گرچه هند روابط خود با روسیه را حفظ کرد، اما همکاریهای استراتژیک با ایالات متحده در حوزههای مختلف، از جمله دفاع و تکنولوژی، گسترش یافت. امضای توافقنامه هستهای هند و ایالات متحده نیز نقطه عطفی در این روابط محسوب میشود.
5- روابط با چین: روابط هند و چین در دوران سینگ پیچیده بود. از یک سو، همکاری اقتصادی رو به گسترش بود، اما از سوی دیگر، اختلافات مرزی و رقابت استراتژیک همچنان پابرجا بود.
در راستای سنجش نقاط قوت و ضعف نیز می توان بیان کرد که سینگ با رویکرد متعادل و واقعبینانه خود، توانست روابط هند با قدرتهای جهانی را بهبود بخشد و زمینه را برای رشد اقتصادی سریعتر فراهم کند.
فعالیت در عرصه چندجانبهگرایی نیز جایگاه هند در صحنه جهانی را ارتقا داد از این رو این مهم رو می توان عنصر قوتزا در نظر گرفت.
با این حال، ارزیابی سیاست خارجی سینگ بدون توجه به محدودیتهای آن ناقص خواهد بود؛ چراکه پیشرفتهای نسبی در روابط با همسایگان، با چالشهای جدی روبهرو و حل و فصل اختلافات منطقهای با کندی همراه بود. همچنین، عدم تمرکز کافی بر تقویت نهادهای داخلی، باعث شد تا برخی از دستاوردهای سیاست خارجی، به طور کامل به ثمر ننشیند. در دیگر سخن علی رغم تلاشها برای بهبود روابط با همسایگان، بهویژه پاکستان، پیشرفتها محدود و ناپایدار بودند و تنشهای منطقهای همچنان به عنوان یک چالش اساسی باقی ماندند.
تمرکز بر رشد اقتصادی، گاهی اوقات به هزینهی مسائل مهمتر امنیت ملی و دیپلماسی عمومی نادیده گرفته میشد. علاوه بر این، عدم توجه کافی به تقویت نهادهای داخلی و دیپلماسی عمومی، از بهرهبرداری کامل از پتانسیل دستآوردهای سیاست خارجی در سطح داخلی مانع شد.
در نهایت باید بیان کرد که سینگ به طور فعال از دیپلماسی اقتصادی به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف رشد استفاده کرد. وی بر تقویت روابط تجاری و سرمایهگذاری خارجی تمرکز کرد و برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و دسترسی به بازارهای جهانی تلاش فراوانی کرد. این امر مذاکرات تجاری دو جانبه و چند جانبه، کاهش موانع تجاری و ترویج صادرات را شامل می شد. با این حال، تمرکز بر رشد اقتصادی همواره بدون چالش نبود. انتقادات به این رویکرد عمدتاً به عدم توجه کافی به مسائل اجتماعی و محیط زیستی مرتبط با رشد اقتصادی مربوط میشد. همچنین، برخی مخالفان بر این باور بودند که این رویکرد به افزایش هزینه منافع ملی در برخی موارد منجر شده است.
نظر شما :