اهمیتهای فوقالعاده سه جزیره کلیدی
سودای جزایر سهگانه برای امارات برای چیست؟
دیپلماسی ایرانی: طی روزهای گذشته و همزمان با تحولات امنیتی غرب آسیا و با درنظرگرفتن احتمال تحلیلهای امنیتی سران امارات دررابطه با تحلیلرفتن انرژی ایران در روزهای اخیر امارات متحده دوباره ادعاهای ارضی خود را دررابطه با جزایر ایرانی مطرح کرده است. چرا امارات متحده عربی به دنبال کاهش حاکمیت سرزمینی ایران در سه جزیره و تسخیر آنهاست؟
1- اهمیت نظامی:
جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک در تنگه هرمز بهعنوان نقاط راهبُردی، نقش مهمی در امنیت و نظارت نظامی در خلیجفارس دارند. این جزایر به تقویت دفاع ایران و حفظ امنیت کشتیرانی کمک میکنند و بهعنوان سنگرهای دفاعی عمل میکنند. نزدیکی این جزایر به یکدیگر امکان نظارت و دفاع مؤثر را فراهم میآورد و آنها بهعنوان داراییهای نظامی باارزش شناخته میشوند. همچنین، این جزایر میتوانند میزبان تجهیزات نظامی باشند. بااینحال، کنترل نظامی ایران بر این جزایر ممکن است حاکمیت اقتصادی امارات متحده عربی را به خطر اندازد و ادعاهای این کشور بر جزایر سهگانه به همین دلیل است.
2- اهمیت استراتژیک برای تضعیف ایران:
جزایر تنگه هرمز به دلیل موقعیت راهبُردی خود در حملونقل نفت جهانی اهمیت زیادی دارند. کنترل این جزایر به امارات و ایران اجازه میدهد بر ترافیک دریایی و امنیت خود تأثیر بگذارند. تنگه هرمز حدود 20 درصد نفت جهان را منتقل میکند و جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک بهعنوان نقاط کلیدی، تأثیر مستقیمی بر صادرات نفت ایران و تجارت خارجی دارند. کنترل این جزایر به ایران کمک میکند تا بر خطوط دریایی تسلط یابد و امنیت کشتیرانی را حفظ کند. این جزایر برای امنیت ملی و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران حیاتی هستند و بخش بزرگی از از تجارت ایران از این مسیر انجام میشود و کنترل جزایر نزدیک به تنگه هرمز بهعنوان یک اهرم حفظ امنیت اقتصادی است، در صورت تسلط امارات بر آنها، ایران ممکن است از نظر اقتصادی به امارات وابستهتر شود و این امر به افزایش قدرت سیاسی امارات منجر خواهد شد.
3- امکان دسترسی بیشتر به منابع نفتی و صید ماهی:
در برخی از تحلیلها دراینرابطه گفته میشود که امکان وجود منابع نفتی در محیط پیرامونی جزایر سهگانه وجود دارد همچنین برخی دیگر از تحلیلهای اقتصادی میگوید که تسلط امارات بر جزایر میتواند یک مزیت برای امارات در رابطه با صید ماهی برای ماهیگیران این کشور باشد.
4- مسیرهای حمل و نقل نفت و مسیرهای تجاری:
جزایر تنگه هرمز بهخاطر موقعیت استراتژیک خود، نقش حیاتی در حملونقل نفت جهانی ایفا میکنند. تسلط امارات متحده عربی بر این جزایر به آن کشور این امکان را میدهد که بر ترافیک دریایی و امنیت خود تأثیر بگذارد. جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک بهعنوان نقاط کلیدی در این منطقه، تأثیر مستقیمی بر صادرات نفت و تجارت خارجی دارند. تسلط ایران بر این جزایر به او کمک میکند تا بر خطوط دریایی تسلط یابد و امنیت کشتیرانی را حفظ کند. امنیت مسیرهای تجاری دریایی، بهویژه در تنگه هرمز، برای اقتصاد امارات و دیگر کشورها حیاتی است. این تنگه یکی از مهمترین نقاط عبور نفت در جهان به شمار میرود و هرگونه اختلال در آن میتواند عواقب جدی برای بازارهای جهانی و اقتصادهای وابسته به نفت به همراه داشته باشد. جزایر مذکور در کنترل تردد کشتیها نقش مهمی دارند و عمق کم آب در برخی نقاط تنگه، محدودیتهایی برای عبور کشتیهای بزرگ ایجاد میکند؛ درحالیکه مناطق پیرامونی این جزایر مشکلات فوقالذکر را ندارند، بنابراین، امنیت و کنترل بر این مسیرها برای ایران و کشورهای دیگر از اهمیت بالایی برخوردار است. تسلط بر این جزایر همچنین به امارات اطمینان میدهد که جریان بیوقفه منابع انرژی حفظ خواهد شد. این موضوع برای اقتصاد جهانی نیز حیاتی است و به امارات این امکان را میدهد که در عرصههای اقتصادی و سیاسی منطقهای و جهانی تأثیرگذار باشد و دلیل حمایتهای بینالمللی از امارات نیز در همین راستاست. اهمیت این جزایر فراتر از جنبههای اقتصادی است و بهعنوان نقاط استراتژیک در تنگه هرمز، تأثیرات سیاسی و امنیتی گستردهای دارند. کنترل بر این جزایر میتواند به تغییرات در توازن قدرت در منطقه منجر شود و بر روابط بینالمللی تأثیر بگذارد.
5- اهمیت سیاسی:
کنترل تنگه هرمز به عنوان یکی از مهمترین گذرگاههای دریایی جهان، اهمیت زیادی دارد و جزایر نزدیک به آن امکان نظارت بر حمل و نقل نفت را فراهم میکنند. برای امارات متحده عربی، حاکمیت بر این جزایر نماد قدرت و نفوذ در خلیج فارس است و اختلافات بر سر آنها میتواند تأثیرات عمیقی بر روابط بینالمللی و دیپلماتیک امارات داشته باشد. این موضوع بر مشارکتهای اقتصادی و اتحادهای امنیتی کشورهای منطقه تأثیر میگذارد و به ثبات منطقهای مرتبط است. در نهایت، کنترل این جزایر به عنوان یک عامل کلیدی در سیاستهای منطقهای و بینالمللی شناخته میشود و به امنیت انرژی جهانی و تعادل قدرت در خلیج فارس وابسته است.
6- اهمیت گردشگری (در آینده):
به این موضوع اشاره کرد که کشورهایی مانند امارات و عربستان به دنبال جذب گردشگر هستند و درصورتیکه این جزایر متعلق به امارات بود بهخوبی میتوانستند از این جزایر در راستای جذب گردشگران خارجی استفاده کنند. آبوهوای خشک و بیابانی نیز برای بخشی از مردم کشورهای غربی و شرق آسیا که هر روزه با بارندگی مواجه هستند بهعنوان یک پدیده گردشگری بسیار جذاب است و حال درصورتیکه این مناطق خشک در داخل دریا قرار گرفته باشند از دیدگاه توریستی بسیار جذابتر هستند. عملاً اعراب در زمینه جذب گردشگر به دلیل روابط بینالمللی خود، نداشتن تحریمهای بینالمللی و ابتکارات خودشان موفق عمل کردهاند و درصورتیکه امارات به دنبال تسلط نظامی بر این جزایر نباشد گردشگری میتواند اولویت دوم اهمیت این جزایر برای رئیس امارات متحده عربی باشد.
7- کمبود فضا در امارات:
امارات یک کشور ذرهای است و موضوعی که باید به آن اشاره کرد این است که در کشور خودش با کمبود فضا مواجه است به همین دلیل اقدام به ایجاد جزایر مصنوعی کرده که این جزایر تا اندازهای به پاراگراف قبلی نیز مرتبط است. فضایل جزایر سهگانه ایران نیز عملاً به افزایش وسعت این کشور ذرهای کمک خواهد کرد.
نتیجه گیری:
درنتیجه گیری باید به این موضوع اشاره کرد که مجموعهای از عوامل ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک و اقتصادی و همچنین اهمیت تسلط بر شریانهای نفت سبب شده است که امارات ادعاهایی را علیه حاکمیت سرزمینی ایران مطرح کند و بهدلیل تضادهای سیاسی ایران و غرب این ادعاها در راستای کنترل یک کشور همسو با غرب بر خطوط انرژی خلیجفارس مورد حمایت غرب قرار بگیرد که این مسئله نیز یکی از نقاط ضعف دستگاه دیپلماسی و اقتصاد بینالمللی ایران است که توانایی جذب حمایتهای سیاسی با استفاده از اهرم اقتصاد را علیه حاکمیتهای غیرهمسو با خودش را ندارد تا جاییکه حتی کشورهایی که عملاً از دیدگاه برخیها بهنوعی متحد ایران محسوب میشوند نیز با انعقاد قراردادهای اقتصادی با کشورهای ذرهای حاشیه خلیجفارس عملاً به موضعگیریهای سیاسی علیه حاکمیت ملی ایران میپردازند که این موضوعات در سیاستگذاریهای بینالمللی و اقتصادی آینده ایران باید مدنظر قرار بگیرد.
اما باید در این راستا موضوع دیگری را نیز مطرح کرد و آن این که حافظ شیرازی شاعر خوشسخن ایرانی این شعر را سروده است که "عیبش را چه گفتی هنرش نیز بگو"، در دوران جمهوری اسلامی برخلاف همه حکومتهای پیشین ایران تا دوران هخامنشیان بهدلیل وجود نیروهای نظامی قدرتمند در ایران، تا به این لحظه یک سانتیمتر هم از خاک ایران جدا نشده و همه ادعاها دررابطهبا جزایر ایرانی و حاکمیت ارضی ایران تا به این لحظه در حد ادعای سیاسی مانده و جامعه عمل به آن پوشانده نشده است. فشارهای سیاسی علیه حاکمیت ارضی ایران بهدلیل وجود نیروهای قدرتمند نظامی تنها جنبه لفظی و زبانی و صدور بیانیه دارد و باید به این موضوع اشاره کرد که در حال حاضر بهدلیل تحولات امنیتی غرب آسیا اماراتیها احساس کردند که اندازهای از تمرکز نظامی ایران کاسته شدهاست و اقدام به مطرحکردن این ادعاهای سرزمینی کردهاند؛ اما بدون تردید درصورتیکه در زمانی رخدادهایی در ایران رخ بدهد که بخش زیادی از نیروی نظامی ایران تضعیف شود و یا نیروی های نظامی ایران بر موارد دیگری تمرکز کنند این مسئله دور از ذهن نیست که اماراتیها با حمایت سایر کشورهای منطقه و یا قدرتهای خارج از منطقه در سودای تسخیر جزایر ایرانی باشند. در این راستا نباید از اهمیت تقویت بنیه نظامی کشور همراه با بنیه اقتصادی و سیاسی کشور برای تثبیت حاکمیت سرزمینی ایران هم از بعد اقتصادی و بینالمللی و هم از بعد نظامی غافل شد.
نظر شما :