داستانی که فراتر از حملات محدود آمریکا علیه عراق و سوریه است
چنگ و دندان واشنگتن برای حفظ پرستیژ
نویسنده: علی ودایع، دکترای روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: حملات «تلافیجویانه» پنتاگون علیه برخی مواضع در عراق و سوریه به سرخط رسانههای آمریکایی تبدیل شدهاست. نوع پرداخت پر سر و صدای اقدام آمریکا نشان میدهد که کاخسفید و پنتاگون پیوست رسانهای سنگینی برای آن تدارک دیدهاند. گفته شده که حملات منسجم اما محدود در بازه زمانی مشخصی ادامه پیدا خواهد کرد.
«جوبایدن» رئیسجمهوری آمریکا ظاهرا تلاش میکند انتقام کشته شدن نیروهای آمریکایی را از نیروهای مقاومت بگیرد.در آستانه انتخابات الکترال 2024 ، رئیسجمهوری نامحبوب آمریکا از سوی جمهوریخواهان متهم به ضعف و ناتوانی در تقابل با ایران و شرایط خاورمیانه شدهاست.
مساله اینجاست که آمریکا دچار تضاد منافع و راهبرد است؛ از یک طرف ناچار به واکنش است و از طرف دیگر تابآوری جنگ فراگیر در خاورمیانه را ندارد.
جنگ اوکراین و سطح بالای تنش تایوان ذیل تقابل با روسیه و چین برتحرکات نظامی آمریکا سنگینی میکند. طوفانالاقصی و جنگ غزه هم هزینههای سنگینی ظرف 4 ماه گذشته برای واشنگتن در پی داشته است. در این میان، «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل هم که در سرزمین اشغالی برای خود آیندهای نمیبیند و مخمصه جنگ غزه گرفتار شده است ؛ دنبال شراکت با آمریکا در جنگ مستقیم است.
«فارن پالیسی» مینویسد که «حملات آمریکا احتمالاً تغییر قابلتوجهی در اوضاع منطقه ایجاد نمیکند. مقیاس محدود این حملات، حتی اگر برای چند روز ادامه یابد، ضربه کمرشکنی به ایران نخواهد زد که محاسباتش را تغییر دهد. همچنین تهران از لحاظ سیاسی ضرورتی برای افزایش اقدامهای تلافیجویانه خود احساس نخواهد کرد.»
مساله بنیادین اینجاست که ایران و گروههای مقاومت آمادگی حملات مورد انتظار از سوی آمریکا را داشتند اما تعلل واشنگتن باعث شد که آنها خود را آماده کنند.گفته شده که حملات آمریکا نتوانسته ضربه عملیاتی به نیروهای مقاومت وارد کند.
تا اینجای کار میتوان گفت که عملیات آمریکا یک حمله محدود با تبلیغات گسترده بودهاست ؛ البته این امکان هنوز کاملا منتفی نیست که حملات شکل گسترده و سطح بالا به خود بگیرد. نکته پنهان در کلیت رفتار آمریکا محدود به حملات تلافیجویانه نیست و تحت دکترین کلان پرستیژ ایالات متحده طراحی و اجرا میشود.
الگوریتم منافع و پرستیژ
رفتار شناسی واشنگتن در حفظ پرستیژ عمدتا یک الگوریتم مشابه است. ممکن است برخی جزییات در دورههای زمانی متفاوت بوده باشد اما هدف همواره یکسان است ؛ شکل و شمایل اقتدار ایالات متحده باید حفظ شود . بخش بزرگی از رفتارهای آمریکا در همین چارچوب قابل تحلیل و ارزیابی است .
به نظر «دومینیک مویزی» طیف گستردهای از محرکهای رفتاری باعث کنش و واکنش حکومتها و ملتها میشود. تشابه این دیدگاه در دکترین پرستیژ آمریکا مبتنی بر سه گانه تحقیر ، ترس و در نهایت امید قابل مشاهده است. بنابر نظر مویزی ترس ریشه در فقدان اعتماد به نفس دارد حال آن که امید در نقطه مقابل و به منزله اعتماد به نفس است. در این دیدگاه مقیاس سنجش احساس ملتها و الگوی رفتاری آنها بر خوانش نقشه احساس آنها متمرکز است. در این اطلس تحلیل افکار عمومی ، رویکرد رسانهای، مواضع رسمی و غیر رسمی ارکان بنیادین هستند.
ظرف 50 سال گذشته مجموعه تحولات خاورمیانه و روابط بینالملل علی رغم فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی برای آمریکاییها به سمت احساس ترس از فروپاشی پرستیژ ایالات متحده حرکت کردهاست. در چارچوب نظری مویزی آمریکاییها در معادلات کلان دچار احساس تحقیر شدهاند؛موضوعی که رگههای آن را در داخل و خارج به خوبی مشاهده میکنیم. روی کار آمدن «دونالد ترامپ» با شعار ساختن اقتدار آمریکا نشان دهنده نوعی عطش سرخورده درقلب و ذهن آمریکاست.
تفکر کدخدایی جامعه جهانی و جایگاه استثنایی آمریکا حتی در تعاملات واشنگتن با کشورهای متحد غربی هم سنگینی می کند. ماجرای مشهور پیمان آکوس و خنجر از پشت به فرانسویها نمونه بارز این رفتار است . آمریکا در معادلات دورنی بلوک غرب به شدت دنبال حفظ پرستیژ قدرت هژمون برای شرکای ناتو است.
نکته حیثیتی برای واشنگتن این است که پرستیژ آمریکایی حتی در اعلامیه استقلال هم به وضوح تشریح شدهاست.هانتینگتون معتقد است که سران سیاسی اروپا در ابتدا اقدام به ایجاد کشور کردند و در ادامه ملت را خلق کردند اما در آمریکا تجربیات جمعی همراه با نخبگان یک سیستم حکومتی ایجاد کردند.
داستان زمانی جالب می شود که حکومت آمریکا در داخل ایالات متحده به شدت تقدیس می شود و این موضوع یک رکن بنیادین در پرستیژ آنهاست. «امپراتور آزادی» ، «مدافع بنیادین حقوق بشر» ، « رهبری جهان آزاد» ، «ملت گریز ناپذیر» ، «رهبری جنگ با محور شرارت» و «ارزش های دموکراسی آمریکایی» همه و همه نشانههایی از تلاش برای تقدیس حکومت ایالا متحده است. «رونالد ریگان» ، «جورج بوش» و حتی «دونالد ترامپ» بیش از سایرین بر ماموریت الهی آمریکا تاکید داشته اند. « الکسی دو توکویل » نویسنده کتاب «تحلیل دموکراسی در آمریکا»در میانههای قرن 18 برای نخستین بار ضمن انتقاد از سیستم حاکمیت فرانسه به تمجید از حکومت ایالات متحده پرداخت.
«استفان والت» این رفتار آمریکا را ذیل احساس تمایز، حمایت خداوند ، ماموریت ویژه و پدران استثنایی آمریکا تحلیل و ارزیابی میکند.
خوانش «مسئولیت منحصر به فرد آمریکا» یا کلیدواژههایی شبیه آن را در نطق روسای جمهوری آمریکا بنا به موقعیتهای زمانی و مکانی متفاوت را مشاهده کردهایم. اعلامیه استقلال آمریکا این باور را ایجاد میکند که ایالات متحده بهتر از سایر ملتها میتواند تصمیم بگیرد و ماموریت خود را در حفظ آزادی و حقوق بشر اجرا کند.
پرستیژ در تمام ابعاد سیاست داخلی و سیاست خارجی ایالات متحده سنگینی می کند. واشنگتن استراتژی کلان «هژمونی واحد » را در تقابل سخت با «هژمونی مرکب» دنبال می کند. مبتنی بر این دکترین هرعامل اخلال کننده باید در یک الگوریتم هوشمند مجازات یا حذف شود.
در الگوریتم رفتاری پرستیژبا دیدگاه رئالیستی می توان پیش بینی کرد که واشنگتن در چه سطحی با چه راهبردی برای چه هدفی واکنش نشان می دهند. در معادله کلانی که ترسیم شد ؛ نوع پیوست رسانهای موضوعی است که روی ذهن اهداف تاثیرات متفاوتی ایجاد میکند.
نظر شما :