نقد سریال "مردی در راس قلعه"
اگر آلمان و ژاپن جنگ جهانی دوم را پیروز می شدند
دیپلماسی ایرانی: سریال جذاب و هیجانانگیز The Man in the High Castle با دست گذاشتن روی ایدهای ناب توضیح میهد که چگونه تاریخ میتوانست به شکلی کاملاً غیرمنتظره رقم بخورد.
بشریت از آغاز تاکنون همیشه خواهان به دست آوردن چیزهای بیشتری بوده که این مسئله تنها به بعد مالی مربوط نخواهد بود. چه امپراتوریها و حکومتهایی که برای گسترش مرزهای خود و تصاحب زمینهای بیشتر به جان یکدیگر نیفتاده و جنایات بزرگی را رقم نزدهاند. با این حال یک جنگ در طول تاریخ به وقوع پیوست که مسیر حرکت بشر را برای همیشه دستخوش تغییر قرار داد و مسبب وضعیت فعلی جهان مدرن شد؛ رویارویی هولناک و وحشتناکی به نام جنگ جهانی دوم که عملاً تمام دنیا را به جان یکدیگر انداخت.
به گزارش گیمفا، عامل ایجاد چنین جنگ ویرانگری، جبههای به نام آلمان نازی بود که پس از تحمل خسارتهای جنگ جهانی اول، از یک سو در کینهای عمیق فرو رفته و درصدد انتقام بود و از سوی دیگر نیز در راس آنها فردی به نام هیتلر قرار داشت که وعده ایجاد آلمانی رویارویی را به مردمش داده بود. جبههای قدرتمند و تسلیمناپذیر که دنیا برای توقف آنها، دست به دامن اتحادی تحت عنوان متفقین شد تا بلکه بتواند جنایات آنها را به پایان برسانند.
جنگ جهانی دوم با تمامی کابوسهایش در نهایت با حمله متفقین به کشور آلمان و فتح برلین پایان یافت. با این حال سوالی که بشریت از سال ۱۹۴۵ به بعد همیشه مطرح کرده، در این است که چه میشد اگر آلمان نازی شکست نخورده و پیروز این جنگ لقب میگرفت؟ سوالی بسیار حیاتی و کنجکاوبرانگیز که علیرغم آن که داستانهای بسیاری حول محور آن روایت شده اما تنها یک سریال به نحو احسنت ایده پیروزی آلمانها را مطرح کرده و آن مجموعهای تلویزیونی تحت عنوان The Man in the High Castle است.
مجموعهای درام و تاریخی که به عنوان یکی از بهترین ساختههای کمپانی آمازون شناخته میشود که آن بازخوردی که باید را دریافت نکرده و در کمال تاسف به عنوان اثری نسبتاً ناشناخته به شهرت رسیده است.
مهمترین و بزرگترین کشوری که سبب پیروزی جبهه متفقین شد، کشور ایالات متحده امریکاست که علیرغم دیر وارد شدن به جنگ جهانی دوم اما یک تنه چه از لحاظ پشتیبانی باقی کشورها و چه از لحاظ حضور نظامی در جبهههای جنگ، تاثیر غیرقابل انکاری در شکست آلمان نازی و متحدانش داشته است. با این حال آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که اگر ایالات متحده شکست میخورد، نتیجه جنگ چه میشد؟ اگر که آلمان موفق به شکست آمریکا شده بود، آنها با دنیا چه میکردند؟
سوالی که سریال The Man in the High Castle به آن پاسخ داده است. این مجموعه تلویزیونی روایتگر زمانی است که ایالات متحده آمریکا در جنگ شکست خورده و این کشور وسیع به ۳ منطقه کاملاً مجزا تقسیم شده است. یک بخش توسط آلمان نازی هدایت می شود، بخش دیگر توسط ژاپنیها و یک بخش دیگر نیز بیطرف باقی مانده که محل حضور نیروهای چریکی و مقاومتی است که هنوز امید دارند میتوانند کشور خود را باز پس بگیرند و جبهه متحدین را به عقب بازگردانند.
شرایط بحرانی ایالات متحده آمریکا زمانی بدتر میشود که آلمان و ژاپنی که از آغاز به عنوان متحد و برادر یکدیگر شناخته شده بودند، به سبب خواستههای سیاسی و اقتصادی در نهایت به یکدیگر پشت کرده و آنها نیز وارد رقابتی حساس برای به کنترل درآوردن بخشهای دیگر میشوند که به جنگی هولناک در این بین منجر میشود. در اصل رقابت بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در دنیایی موازی به رقابت بین آلمان و ژاپن تغییر پیدا کرده است.
این سریال که براساس رمانی به قلم فیلیپ کی. دیک ساخته شده، نشان میدهد که چگونه قدرتمندترین و بانفوذترین کشور جبهه متفقین به دست رقیب دیرینه خود سقوط می کند و حال مردم آن که زیر سلطه بیرحمانه نازیها قرار دارند، از یک سو باید برای نجات خود وارد نبردی نابرابر شوند و از سوی دیگر نیز در تقابل هولناک میان آلمان و ژاپن، از مرگی حتمی نجات یابند. آن هم زمانی که جبهه آلمان نازی از فردی در راس خود بهره میبرد که برای حفظ آرمانهای نازیها، به انجام هر جنایتی دست می زند.
یکی از نکات جذاب و قابل ستایش سریال The Man in the High Castle که در القای چنین فضایی تاثیر مهمی داشتهاند، تیم بازیگرانش است. بازیگرانی که در راس آنها، روفس سوئل حضور دارد که توانایی شگفتانگیزی در به تصویر کشیدن شخصیتهای شرور و بیرحم دارد و این مسئله در این سریال شرکت آمازون نیز به نحو احسنت صورت گرفته است. کسی که به عنوان رهبر بخش کنترل شده آمریکا توسط آلمان شناخته شده و به سبب هوش و ذکاوت مثالزدنیاش، بازپسگیری کشور آمریکا را برای نیروهای مقاومت به امری طاقتفرسا بدل کرده است.
در کنار وی نیز هنرنمایی جذابی از سوی بازیگرانی همچون الکسا داوالس و روپرت اوانس را شاهد هستیم که به عنوان نقشهای اصلی سریال به مخاطب معرفی می شوند و پیامهای اخلاقی چالشبرانگیزی را به تصویر میکشند. مسئلهای که به لطف داستانسرایی فیلیپ کی. دیک میتواند بارها و بارها ذهن مخاطب را به خود درگیر کند و موضوعاتی را مطرح کند که شاید امروزه در دنیای واقعی نیز به طریق مختلف شاهد به وقوع پیوستن آنها هستیم.
در بحث جلوههای ویژه نیز فصل به فصل و به مرور پیشرفت جلوههای بصری این سریال را شاهد هستیم. سریالی که باید بتواند کشوری نابود شده و تحت کنترل آلمان نازی را به تصویر بکشد و حتی به موضوعاتی همچون خشک شدن دریای مدیترانه نیز بپردازد. کمپانی آمازون با وجود آن که سریال The Man in the High Castle در جذب حداکثری مخاطبین ناموفق عمل میکرد اما هیچ گاه در بحث جلوههای بصری کوتاهی نکرده و یکی از چشمنوازترین آثار تاریخی در به اصطلاح “دنیایی موازی” را شاهد هستیم که قطعاً مخاطب را شگفتزده میکند.
نکته جالب توجه درباره این سریال، فضای آن است که علیرغم این که سالها از جنگ جهانی دوم گذشته است اما سازندگانش موفق شدهاند تا فضای سیاه و دلگیر جنگ را به طریق مختلف به مخاطب القا کنند. این مسئله در طراحی لباس و دکور نیز نمود پیدا کرده و به حدی زیبا و تحسینبرانگیز این سریال طراحی شده است که مخاطب خود را در دل ماجرا حس می کند.
در پایان باید گفت که در دوره و زمانهای که سریالها حاوی ایدههایی تکراری و خستهکننده هستند که عملاً مخاطب کمتر اثری را میتواند پیدا کند که ارزشمند محسوب میشود، اقتباس تلویزیونی از رمان The Man in the High Castle به حدی ناب و جذاب است که نه تنها ۴ فصل آن به هیچ عنوان خستهکننده و تکراری جلوه نمی کند، بلکه حاوی پیامها و روایات منحصر به فردی است که مخاطبین را میتواند به فکر فرو ببرد.
اگر که علاقه دارید تا برهه متفاوتی از تاریخ را تجربه و دنیایی را مشاهده کنید که زیر سلطه آلمان نازی قرار دارد، سریال The Man in the High Castle میتواند به تجربهای فراموش نشدنی و هیجانانگیز برای شما بدل شود که تنها نیاز است تا قسمتهای آغازین آن را تماشا کنید تا در نهایت در دل ماجرایی سیاسی و جذاب غرق شوید.
نظر شما :