کارنامه نه چندان درخشان نظامی مسکو
آیا روسیه در اوکراین همچون یک ابرقدرت ظاهر شد؟
نویسنده: محمدرضا لشینی، کارشناس ارشد روابط بین الملل
دیپلماسی ایرانی: اکنون که بیش از یک سال از جنگ روسیه و اوکراین می گذرد، برای پاسخ به این پرسش کلیدی که آیا روسیه در اوکراین همچون یک ابرقدرت ظاهر شده است یا خیر، داده ها و مستندات بسیاری از عملکرد هر دو طرف درگیری داریم.
مگر ابرقدرت ها چطور می جنگند؟
در پاسخ به این پرسش می توان یک مثال بسیار آشنا را بیان داشت، حمله آمریکا به عراق در سال های ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ که به جنگ اول و دوم خلیج پارس معروف شدند. حمله ی آمریکا رعد آسا و غافلگیرکننده بود؛ به طور کلی این مدل حمله را Shock and awe می نامند. در این مدل عملیات نظامی که مختص ابرقدرت های نظامی است، داشتن اطلاعات دقیق قبل از عملیات بسیار مهم است و در واقع داشتن این اطلاعات و تصاویر ماهواره ای دقیق و برنامه ریزی لحظه به لحظه موجب داشتن کمترین میزان تلفات، سرعت باورنکردنی و وارد آوردن شوک و ترس عمیق به قوای مسلح طرف مقابل و سیاستمدارانش می شود.
اکنون بیاییم حمله ی روسیه به اوکراین را در چهار پرده مرور کنیم:
پرده اول: قوای روس که پشت مرزها به حالت آماده باش در آمده بودند منتظر آغاز حمله بودند. حضور هزاران تانک و نفربر در مرزهای اوکراین با بلاروس و روسیه از تصمیم راسخ روسیه برای آغاز جنگ نشان داشتند. در نهایت حمله آغاز شد ابتدا روسیه به سرعت در حال پیشروی بود، به طوری بسیاری گمان می بردند که دولت اوکراین به زودی سقوط خواهد کرد. نیروهای ویژه ی روس با چتر در کیاف فرود آمدند اما محاسبات دقیق نبود، نیروها زیر آتش اوکراینی ها یا تلف شدند یا تسلیم و اسیر.
در پیشروی قوای زمینی هم عملا بخش لجستیک و پشتیبانی به معنای واقعی کلمه افتضاح عمل کردند. کاروان های زرهی و مکانیزه و تانک ها بدون آذوقه ی کافی از خانه ها تقاضای کمک و غذا می کردند. روسیه با آتش سنگین توپخانه و راکت در تلاش بود تا راه را برای پیشروی نیروهایش هموار کند، همچنین ارشت روسیه تعداد زیادی موشک های بالستیک و کروز به نقاط استراتژیک اوکراین شلیک کرد، اما با وجود تمام این ها تلفات روسیه زیاد بود. کمک های اروپا به اوکراین همچون موشک های جاولین و یا پهپادهای بیرقدار ساخت ترکیه تأثیر بسزایی در کمک به کند کردن پیشروی روسیه داشتند.
نکته ی عجیب و قابل تأمل این است که سورتی های پرواز نیروی هوایی روسیه بسیار ناچیز بود اما با این حال تلفات دو رقمی جنگنده ها و هواگردها به هیچ عنوان در حد یک ابرقدرت نبود. در نهایت روسیه از بخش شمالی و شمال شرقی اوکراین عقب نشینی کرد و نیروهایش را در جنوب شرقی متمرکز کرد تا در نهایت در خرسون و زاپروژیا و خارکیف شاهد رویارویی تمام عیار دو طرف باشیم.
پرده دوم: کمک های بیشتری در ازای پول های بلوکه شده ی روسیه به سمت اوکراین سرازیر شدند از جمله موشک هایمارس، تانک های لئوپارد ۲ و تجهیزات زرهی پیشرفته همچون نفربرهای بردلی، در نهایت شاهد عملیات هایی توسط میگ ۲۹ های اوکراینی بودیم که نشان از آن داشت که نیروهای هوایی روسیه در سرکوب و از کار انداختن نیروی هوایی اوکراین آنطور که شایسته ی یک ابرقدرت است موفق نبودند.
روسیه نیز به سراغ چین رفت و درخواست کمک از جمله فروش پهپاد و موشک های نقطه زن کرد، اما پاسخ چین منفی بود.
در نهایت روسیه به سراغ ایران آمد و گفته می شود که پهپادهای شاهد ۱۳۶ و مهاجر ۶ را دریافت کرد که عملکرد خوبی در این جنگ داشتهاند، البته اعلام شده است که فروش این پهپادها مربوط به قبل از آغاز جنگ است و بخش دیگری از این پهپادها هم تولید کارخانه ی پهپاد سازی تاجیکستان بوده اند که طی چند سال اخیر توسط نیروهای مسلح ایران در تاجیکستان ساخته شده اند. همچنین با اینکه روسیه خواستار دریافت موشک های نقطه زن نیز بود اما موشکی به آنها تحویل داده نشد.
در این میان کشورهایی همچون کره شمالی، در چند نوبت تسلیحاتی را برای کمک به روسیه ارسال کردند.
پرده سوم: ارتش اوکراین یک سری عملیات ضد حمله را به طور ناموفق به پیش برد. موشک های پیشرفته ی بریتانیای Storm shadow بر سوخو ۲۴ های اوکراینی سوار شدند تا باتلاق اوکراین ادامه دار باشد. اما خبری از بمب افکن های خوف انگیز ساخت شوروی که روسیه آن را به ارث برد چیزی ندیده ایم. در این یک سال و اندی که از جنگ اوکراین می گذرد، هیچ منطقه ی پرواز ممنوعی در آسمان اوکراین تشکیل نشده است. قوای روس در حدود بیست درصد از خاک اوکراین حضور دارند و ۱۳ درصد از خاک اوکراین به طور کامل به خاک روسیه الحاق شده است.
یک پرسش مهم اما این است که آیا روسیه در حد و اندازه ی یک ابرقدرت و به عنوان دومین ارتش قدرتمند جهان، عملکردی درخور داشته است؟
به گمان بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، خیر به هیچ وجه، چرا که ما به واقع هیچ نشانی از جنگ شبکه محور، کار اطلاعاتی دقیق، حملات گسترده و غافلگیرانه ی هوایی، سرکوب کامل پدافند و نوآوری خاصی در عملیات های نظامی را شاهد نبوده ایم. با این ملاحظات به هیچ عنوان نمی توان روسیه را در حد و اندازه ی یک ابرقدرت نظامی، حداقل در این جنگ به شمار آورد، ضمن اینکه اگر روسیه این زرادخانه ی بزرگ هسته ای را نداشت به هیچ عنوان در تکنولوژی های دیگر دست بالا را نداشت و در نهایت بازدارندگی نیز نداشت.
نظر شما :