بررسی تاثیرات موضوع حقوق بشر بر سیاست دیپلماسی و امنیت ایران در سالی که گذشت
حقوق بشر برای سال آتی هم کماکان اثرگذار است
دیپلماسی ایرانی: : با توجه به روندی که در سال۱۴۰۱ پیرامون موضوع حقوق بشر طی شد، به نظر میرسد این مقوله تاثیرات جدی بر عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران داشت. در کنار آن درهمتنیدگی حقوق بشر با حوزه سیاسی، دیپلماتیک و حتی امنیتی سبب شد که برخی این اعتقاد را پیدا کنند که مبحث حقوق بشر در قبال جمهوری اسلامی ایران یک ماهیت سیاست زده و امنیت زده پیدا کند. بر همین اساس موضوع حقوق بشر در سال گذشته بر دو محور دیگر یعنی موضوع جنگ اوکراین و ارسال پهپاد و نیز وضعیت پرونده هستهای و اختلافات پادمانی، سایه انداخت و این مقوله (حقوق بشر) به یک ضلع و پارامتر سوم برای فشار به ایران تبدیل شد. اگر چه در ادوار مختلف همواره حقوق بشر مورد تاکید همه کشورها بوده است، اما چه شد که سال گذشته حساسیت ها در این باره بیشتر شد؟ آیا صرفا مرگ مهسا امینی حقوق بشر را به اولویت دیپلماتیک جهانی بدل کرد تا آنجا که همه پروسه های دیپلماتیک با ایران تعطیل شد و غرب هم دیگر تمایلی به ادامه مذاکرات ندارد یا پای موضوعات دیگری هم در میان است؟ از همین رو بررسی تاثیرات موضوع حقوق بشر بر سیاست دیپلماسی و امنیت ایران در سالی که گذشت و نیز ارزیابی این موضوع در سال جدید و اینکه آیا حقوق بشر کماکان محور تاثیر گذرای بر دیپلماسی و سیاست خارجی خواهد بود و یا از شدت تاثیراتش کاسته خواهد شد؟ محور گفت و گویی با مصطفی اعلایی، سفیر اسبق ایران در ونزوئلا و کوبا، دیپلمات سابق ایران در نمایندگی های ایران در سازمان ملل، نماینده ایران در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل، نماینده ایران در شورای حقوق بشر، عضو پیشین ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل، دبیر اسبق جنبش عدم تعهد و تحلیلگر ارشد حوزه حقوق بشر و مسائل بین الملل است. در ادامه گپ و گفت با این دیپلمات باسابقه کشور در ژنو مسئله احتمال رسیدن به نقطه مشترک بین ایران و غرب در خصوص حقوق بشر به بوته نقد رفت. چون برداشت متفاوت تهران با جهان غرب پیرامون حقوق بشر قابل سبب شده تا برخی از مذاکره ناپذیر بودن آن سخن بگویند. به هر حال خاستگاه ایدوئولوژیک دو طرف و جهان بینی های مختلف از حقوق بشر به این سادگی پر نخواهد شد. میان تعریف حقوق بشر از منظر سکولار ولائیک با آنچه قرائت جمهوری اسلامی ایران از حقوق بشر وجود دارد این مبحث را بر خلاف گفت وگوهای هسته ای و یا جنگ اوکراین عملا مذاکره ناپذیر جلوه می دهد.
اگرچه موضوع حقوق بشر از ابعاد مختلف دارای اهمیت است، اما بعد از ۲۵ شهریور ماه این موضوع ماهیت سیاسی، دیپلماتیک و حتی امنیتی پیدا کرد. شدت آن تا جایی پیش رفت که بسیاری معتقدند موضوع حقوق بشر عملاً سیاست زده و امنیت زده شده است. آیا حضرتعالی قائل به این موضوع هستید؟
همانگونه که عنوان داشتید موضوع حقوق بشر از همان ابتدا ماهیتی سیاسی داشته است تا جایی که از همان ابتدا که سازمان ملل تاسیس شد حقوق بشر به عنوان یک ابزار سیاسی و دیپلماتیک توسط قدرت هایی که صاحب نفوذ هستند مورد استفاده قرار گرفته است. پس ما یک موضوع حقوق بشر به ماهو حقوق بشر داریم، اما زمانی که این حقوق بشر در سازمان های بین الدولی سازمان ملل مانند شورای حقوق بشر یا مجمع عمومی یا شورای امنیت مطرح میشود، اینجا مناسبات قدرت است که در موضوع حقوق بشر خودنمایی بیشتری دارد. یعنی هر کشوری به هر اندازه که دارای قدرت و نفوذ بیشتری در این سازمان ها باشد به همان اندازه میتوانند در موضوع حقوق بشر اثرگذار باشند و فرآیندهای تصمیم سازی و تصمیم گیری در این رابطه را به سود و منافع خود تمام کنند و قطع نامه ها و مصوبات را در این رابطه تنظیم و تصویب نمایند. این یک اصل و یک تجربه ۷۰ ساله در سازمان ملل است.
اما این روند به معنای آن است که حقوق بشر از تعریف اصلی خود دور شده است؟
خیر اینگونه نیست، اما مناسبات قدرت در تعیین مرزهای حقوق بشر اثر گذار بوده اند. با این حال کشورهای دارای قدرت مانند آمریکا هم همواره در موضوع حقوق بشر و ریل گذاری آن بر اساس منافع خود موفق نبوده اند. مثلاً پیش تر در کمیسیون حقوق بشر که به شورای حقوق بشر تغییر نام داد، مصوبات و قطع نامه هایی ضد منافع آمریکا مطرح شده است. در این رابطه کشورهای جهان سوم در مواردی توانستند قطع نامههایی را به نظام های سیاسی غرب تحمیل کنند.
چه نمونه هایی در تجربه دیپلماتیک شما وجود دارد؟
کنار گذاشتن آپارتاید، مبارزه با تبعیض نژادی مبارزه و آزادی نلسون یکی از این موارد است. من به یاد دارم زمانی که در مجمع عمومی سازمان ملل فعالیت می کردم قطع نامههای متعددی برای آزادی نلسون ماندلا تصویب می شد و اکثریت کشورهای دنیا به آن رای دادند. این یکی از مواردی بود که کشورهای جهان سوم و کشورهای در حال توسعه با اقتدار بسیار زیاد توانستند قطع نامههایی را به کشورها و نظام غرب تحمیل کنند. نمونه دیگر به قطع نامههای متعدد و متکثر در سازمان ملل، مجمع عمومی، شورای امنیت و شورای حقوق بشر در خصوص جنایات رژیم صهیونیستی باز میگردد که ایالات متحده نتوانست در خصوص آن کاری انجام دهد. اگر چه که قطع نامه نتوانست اسرائیل را محدود کند و یا آن را پاسخگو کند، اما به هر حال نظام قدرت نتوانست مانع از تصویب این قطع نامه ها در سازمانهای بین الدولی شود.
ولی حالت عکس آن بیشتر سابقه صادق بوده است، نه؟
بله، من هم مکران نیستم. به همین دلیل است که من در ابتدا عنوان داشتم که موضوع حقوق بشر از همان ابتدای تاسیس سازمان ملل یک ماهیت و اهرم سیاسی و دیپلماتیک داشته است.
اگر بخواهیم روی ایران تمرکز کنیم چه ارزیابی در این رابطه دارید؟
جمهوری اسلامی ایران و حقوق بشر از سال ۱۹۸۰ میلادی در معرض این برخورد سیاسی قرار گرفت. در این رابطه هر سال دو نوبت و گاهی سه نوبت قطع نامه وضعیت حقوق بشر برای ایران در مجمع عمومی و شورای حقوق بشر سازمان ملل مطرح می شود. پس حقوق بشر به عنوان یک آوردگاه و میدان در رقابت های ژئوپلیتیک مورد استفاده و سوء استفاده قرار می گیرد. برای مثال حدود ۲۰ سال پیش حدود ۵ قطع نامه پشت سر هم علیه چین طرح شد، اما چون قدرت چین نسبت به جمهوری اسلامی ایران بیشتر بود مانع از تصویب آنها شد. البته مشابه آن علیه کوبا و دیگر کشورهای ضد آمریکا و نظام غرب تصویب شده است. البته تنها یک سال آن هم در زمان ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی با دیپلماسی قوی و اقتدار کامل توانستیم قطع نامه حقوق بشری ضدایرانی را شکست بدهیم؛ آن مورد اولین و آخرین بار بود سال ۷۸ (شمسی) توانستیم این کار را انجام دهیم.
جناب اعلایی امسال را چگونه ارزیابی می کنید. چون شدت تاثیر گذاری موضوع حقوق بشر بر سیاست خارجی ایران تقریباً بی سابقه بوده است؟
بله. کسی هم منکر این موضوع نیست. متاسفانه به دلیل مرگ تاسف بار خانم مهسا امینی زمینه بسیار مناسبی برای سوء استفاده از موضوع حقوق بشر برای تسویه حساب های ژئوپلیتیکی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت و این مسئله سبب شد که موضوع حقوق بشر در کنار دو مسئله جنگ اوکراین و ارسال پهپاد و نیز موضوع پرونده فعالیتهای هستهای یک بسته کامل فشار سیاسی را بر ایران شکل دهد. به همین دلیل موضوع حقوق بشر امسال نسبت به سال های گذشته بیشتر مورد توجه و حساسیت جامعه جهانی و افکار بین المللی قرار گرفت. من قبلا اشاره کردم که هر سال در این چهار دهه قطع نامه های حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران تصویب شده است، اما امسال اتفاقی که روی داد تقریباً بی سابقه بود. مثلاً برای اولین بار شورای حقوق بشر علاوه بر جلسات معمول و مداوم خود در مورد ایران دست به تشکیل جلسه فوق العاده زد. این اقدام بسیار حائز اهمیت است. چون در تمام ۴۳ سال گذشته و علیرغم اختلافات بین ایران و غرب در موضوع حقوق بشر هیچ گاه جلسه اضطراری و فوق العاده با ویژهای برای جمهوری اسلامی ایران در رابطه با حقوق بشر شکل نگرفت. چون اجلاسهای فوق العاده و ویژه در شورای حقوق بشر در مورد نمونه های فوق العاده حاد و بزرگ است که نقض حقوق بشر به صورت سیستماتیک و گسترده در حال اجراست. مثلا برای کشتار در کشورهای آفریقایی و جنایت جنگی که بیش از ۲۰۰ هزار کشته برجای می گذاشت یا جنایات اسرائیل در قبال فلسطینیان و مسائلی از این دست شاهد برگزاری جلسه فوق العاده در شورای حقوق بشر بوده ایم. پس باید موضوع در این حد حساس، بزرگ و گسترده باشد تا جلسه فوق العاده ویژه در شورای حقوق بشر برگزار شود. لذا زمانی که جلسه امسال برای ایران شکل گرفت نشان میداد که سعی شده از موضوع حقوق بشر برای تسویهحساب ژئوپلیتیکی علیه ایران استفاده شود.
با این حال وقتی جلسه ویژه و نهایتاً قطع نامهای برای تشکیل کمیته حقیقت یاب در خصوص بررسی تحولات ایران برگزار میشود، قطعاً تبعات گسترده منفی را برای ایران به دنبال خواهد داشت. این نشان می دهد که از موضوع حقوق بشر علیه ایران سوء استفاده شده است و سعی کرده اند از موضوع حقوق بشر برای تسویه ژئوپلتیکی علیه ایران استفاده کنند. اما به هر حال این جلسه فوقالعاده تشکیل شد و قطع نامه برای ایجاد کمیته حقیقت یاب برگزار شد. پس نمی توان منکر تبعات منفی گسترده آن بر سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بود. قطعا این قطع نامه ها قطعاً ورق پاره نیستند و اهمیت دارند. در واقع نوعی مشروعیت زدایی از نظام جمهوری اسلامی ایران با این اقدام شکل گرفت. یک نوع جوسازی و ذهنیت سازی مخرب علیه جمهوری اسلامی ایران در افکار عمومی جهان شکل گرفت که میتواند در روابط ایران با دیگر کشورها اختلالات جدی وارد کند.
اما تبعات به همین جا ختم می شود؟
قطعاً خیر. مهمترین تبعات نظر من به تغییر سیستم نظارتی در خصوص موضوع حقوق بشر ایران است. تا پیش از این جلسه ویژه و صدور قطع نامه برای ایجاد کمیته حقیقتیاب در قبال تحولات چند ماه گذشته ایران همواره مسئله نظارت بر موضوع کشور از طریق گزارشگر ویژه سازمان ملل پی گرفته میشد و این گزارشگر درخواست هایی را برای حضور در ایران مسئله را پیگیری میکرد، اما اکنون علاوه بر این نظارت گری از طریق گزارشگر ویژه سازمان ملل، کمیته حقیقت یاب هم به صورت موازی به دنبال بررسی تحولات داخلی ایران است. یعنی این دو سیستم نظارتی می توانند به تشدید فشارها صدور قطعنامه ایجاد فشار تحریم و اجماع علیه ایران بیش از پیش دامن بزنند.
اما علاوه بر تشکیل جلسه ویژه در شورای حقوق بشر و صدور قطع نامه به درخواست آلمان و ایسلند برای تشکیل کمیته حقیقت یاب در یک بدعت جدید هم شاهد بودیم با مانور روی موضوع حقوق بشر، ایران از کمیته مقام زن سازمان ملل هم اخراج شد. ارزیابی شما در این رابطه چیست. به هر حال حضرتعالی حدود چهار سال در کمیسیون مقام زن سازمان ملل حضور داشتید؟ آیا موضوع حقوق بشر تا جای سیاست زده شده است که میتواند به ایجاد روندهای جدید و بدعت های خطرناک دیپلماتیک علیه ایران منجر شود؟
بله متاسفانه این بدعت با تشکیل نشست اضطراری در شورای حقوق بشر و صدور قطع نامه برای ایجاد کمیته حقیقت یاب و همچنین اخراج ایران از کمیسیون مقام زن آغاز شده است. این اتفاق سابقه نداشته است که یک کشور از کمیسیون مقام زن سازمان ملل اخراج شود. این برای اولین بار بود. همین نکته نشان می دهد که تا چه اندازه حقوق بشر به یک اهرم برای تسویه حساب های ژئوپلیتیک علیه جمهوری اسلامی ایران بدل شده است.
عنوان داشتید موضوع حقوق بشر در کنار مسئله جنگ اوکراین و ارسال پهپاد و پرونده هستهای و اختلافات پادمانی به سه محور برای فشار بی سابقه بر سیاست خارجی ایران بدل شد. به باور حضرتعالی تناسب و دیالکتیک موضوع حقوق بشر با دو موضوع دیگر چیست؟ برخی از ناظران معتقدند حقوق بشر بیشتر در راستای فشار به تهران برای دو موضوع پرونده هستهای و اختلافات پادمانی و جنگ اوکراین ارسال پهپاد کارکرد و معنا دارد؟
این نکته کاملا درست است. من چند بار اشاره کردم که اساساً کارکرد موضوع حقوق بشر برای جهان غرب بیشتر در راستای تسویه حساب های ژئوپلیتیک معنا و کارکرد دارد. البته تنها مسئله جهان غرب نیست، بلکه همه کشورها سعی میکنند از موضوع حقوق بشر برای موازنه قوا استفاده کنند. مثلاً جمهوری آذربایجان ادعاهایی را علیه ارمنستان مطرح می کند و بالعکس یا هندوستان ادعاهای حقوق بشری علیه پاکستان عنوان میکند و برعکس آن هم وجود دارد. پس این موضوعی است که همواره در راستای مسائل دیگر به یک اهرم فشار تبدیل شده است و گرنه حقوق بشر با ماهیت سیاسی و دیپلماتیک مستقل معنا نداشته است. هیچ کدام از این مسائل اصالت بین المللی ارزشی ندارد؛ اصالت بین المللی ارزشی در موضوع حقوق بشر، در حوزه خلع سلاح و در حوزه امنیت معنا ندارد، بلکه همه اینها ابزارهایی هستند برای تسویه حساب ها و تخاصم ژئوپلتیک و یا رقابتهای سیاسی که در مکان و زمان خود در سازمان های بین الدولی مورد سوء استفاده قرار میگیرند.
با این وصف و به باور شما حقوق بشر هیچ اصالت ارزشی ندارد؟
اتفاقاً چرا حقوق بشر دارای اصالت ارزشی بین المللی فراوانی است، کما اینکه امنیت جهانی، خلع سلاح و دیگر مسائل شبیه آن هم دارای اصالت بین المللی ارزشی است. برای مثال در بند ۴ ماده ۲ منشور سازمان ملل ما مسئله عدم تجاوز را داریم. پس وقتی روسیه به هر بهانه ای به اوکراین تجاوز می کند محکوم است و هر کشوری هم در کنار مسکو قرار بگیرد با همین ماده قانونی می تواند محکوم شود. اما مسئله اینجاست که در حوزه حقوق بشر، عدم تجاوز و مسئله امنیت باید ببینیم چه نسبت سیاسی بین این کشورها با جامعه غرب وجود دارد. اگر نسبت آنها مثبت باشد کمتر مورد حساسیت، حمله و هجمه قرار می گیرد، اما اگر برعکس آن صادق باشد، قطعاً کوچک ترین مسئله می تواند محلی برای سوء استفاده و حملات سیاسی و دیپلماتیک باشد، کما اینکه در مورد ادعای ارسال پهپاد از جانب ایران به روسیه شاهد دور گسترده ای از فشارها، تهدیدها و تحریمها بودیم.
روی کلید واژه استاندارد دوگانه که همواره مورد استفاده ایران برای حمله به اتفاقات در اسرائیل، حمله به سیاه پوستان در آمریکا، جلیقهزردها و ... صورت می گیرد، تمرکز کنیم. به نظر میرسد که پیرو آسیب شناسی شما قدرت کشورها در نظام بین الملل است که می تواند ادعای حقوق بشری آنها را فارغ است ارزش اخلاقی به پیش ببرد؟ قدرت در این رابطه همواره خلاف اصالت اخلاقی است؟
اولا باید گفت که نظام بینالملل یک نظام قدرت محور و منفعت محور است. اساساً این قدرت بین الملل است که نظام ها، فرایندها، ساختارها و روند ها را در جهان شکل می دهد. این یک اصل قطعی و انکارناپذیر است. پس اگر ایران در صحنه دیپلماتیک به دنبال و روشنگری مواضع خود پیرامون مسائل حقوق بشری جهان است و می خواهد مبحث استاندارد دوگانه را در حقوق بشر برای جهان جا بیندازد باید ابتدا به ساکن به قدرت روشنگری دست پیدا کند. اینجا قدرت تنها به مسئله نظامی، سلاح، تجهیزات و لجستیک باز نمی گردد. ما باید در حوزه گسترش شعاع نفوذ و قدرت اقدامات جدی را انجام دهیم.
این قدرت از نگاه شما دارای چه ابعادی است؟
همانگونه که گفتم این قدرت صرفاً قدرت نظامی، دفاعی و امنیتی نیست. منابع قدرت در دنیا متکثر است. اگر ایران به امید پهباد و موشک این امید را دارد که میتواند در جهان دیپلماسی و حقوق بشر منبع اثر باشد کاملا در اشتباه است. باید ببینیم در روند تولید و شکل گیری کالاهای جهانی که مورد استفاده دنیاست چه نقش و جایگاهی داریم. یکی از این کالاها موضوع دفاعی، نظامی و امنیتی است که باید کشور در آن نقش جدی داشته باشد تا بتواند محل اثر گذاری باشد. اینجاست که باید موشک، پهپاد، جنگنده و ... داشته باشیم. مسئله دیگر به انرژی بازمیگردد. باید ببینیم ایران در حوزه تامین و تولید انرژی چقدر نفوذ و اثرگذار است؟ اگر قدرت ایران بالا باشد ما به ازای آن را در موضوع حقوق بشر در سازمان های بین المللی خواهد دید. صنعت، ارتباطات، علم، تکنولوژی، منابع مالی و بانکی، دیپلماسی عمومی، فرهنگ و ... دیگر کالاهایی هستند که میتوانند منبع قدرت اثرگذاری در موضوع حقوق بشر باشند. به نظر من حتی اگر قدرت ها وجود داشته باشد و در کنارش کشوری دارای توان نظامی و دفاعی هم نباشد باز می تواند محل اثرگذاری بالایی داشته باشد. با ذکر این نکته باید به ایران رجوع کنیم. اکنون جمهوری اسلامی ایران مرکز حمله و انتقادات جدی در موضوع حقوق بشر است، اما چرا ایران نتوانسته از خود دفاع اثرگذاری داشته باشد، به این دلیل است که در این حوزه های قدرت مانند صنعت، ارتباطات، علم، تکنولوژی، منابع مالی و بانکی، دیپلماسی عمومی، فرهنگ و ...غایب است. اگر چه تهران در حوزه امنیتی و دفاعی حاضر است، اما در دیگر حوزهها حضور چشمگیر و اثرگذاری ندارد.
اکنون برداشت متفاوت تهران با جهان غرب پیرامون حقوق بشر این مبحث را مذاکره ناپذیر کرده است یا خیر؟ چون بسیاری از ناظران متعقدند خاستگاه ایدوئولوژیک دو طرف و جهان بینی های مختلف از حقوق بشر به این سادگی پر نخواهد شد. به هر حال میان تعریف حقوق بشر از منظر سکولار و لائیک با آنچه قرائت جمهوری اسلامی ایران از حقوق بشر وجود دارد این مبحث را بر خلاف گفت وگوهای هسته ای و یا جنگ اوکراین عملا مذاکراه ناپذیر جلوه می دهد. آیا شما هم چنین باوری دارید؟
من چنین اعتقادی ندارم. اگر ما نظام جمهوری اسلامی ایران به ماهو نظام را نظر قرار دهیم و رفتارها، اقدامات و تصمیمات برخی افراد، چهرهها، جناحها و جریانهای سیاسی در ۴۴ سال گذشته را کنار بگذاریم و به اصل آرمان ها و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رجوع کنیم به نظر من اشتراکات جدی بین قرائت ایران از حقوق بشر با جامعه جهانی وجود دارد. من کارشناس مسائل مذهبی و دینی نیستم، اما برداشت من آن است که نظام بینالمللی حقوق بشر در سطح قوانین و هنجارها و در سطح ساز و کارها میتواند به تفاهم با حقوق بشر اسلامی برسد. چون نظام بینالمللی حقوق بشر در سطح قوانین و هنجارها و در سطح ساز و کارها یک شاهکار در مدنیت امرزو است.
چرا چنین باوری دارید؟
چون وقتی اعلامیه جهانی حقوق بشر را می خوانید یا میثاقین و کنوانسیون های مادر در زمینه حقوق بشر را میخوانید هیچ مغایرت مبنایی با حقوق بشر مد نظر جمهوری اسلامی ایران ندارد. البته ما از دید حکمرانی عمومی به مسئله نگاه می کنیم و کاری به حوزه فلسفه یا مذهب نداریم. هم از نگاه جهانی و هم از منظر جمهوری اسلامی ایران، انسان به عنوان یک فاعل ارزشی اخلاقی و به عنوان حاکم اصلی بر سرنوشت خود در هنجارهای بینالمللی تعریف شده است. در قرآن و احادیث و روایات هم به این موضوع تاکید شده است. اما آن چیزی که در ساز و کارها می تواند قدری مناقشه برانگیز باشد به آرای کشورها باز می گردد. چون در برخی موارد آرای کشورها علیه اروپا، آمریکا و نظام غرب بوده است و در مواردی هم این آرا علیه ایران شکل گرفته است. پس نظام بینالمللی یک نظام دموکراتیک و عادلانه ای است؛ عاملی که این نظام دموکراتیک و عادلانه را به هم می زند و اصطلاحاً یک استاندارد دوگانه را شکل می دهد به همان مناسبات قدرت که پیشتر اشاره کردم باز می گردد که حقوق بشر را به ابزاری برای تسویه حساب بدل می کند. چه چیزی باعث تشکیل جلسه اضطراری شورای حقوق بشر و تصویب قطع نامه علیه ایران برای تشکیل کمیته حقیقت یاب و یا اخراج ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل شده است؟ همین مناسبات قدرت که مثل سم حقوق بشر را به یک استاندارد دوگانه تبدیل می کند.
برآورد حضرتعالی برای سال پیش رو چه خواهد بود؟ آیا حقوق بشر کماکان محور تاثیر گذرای بر دیپلماسی و سیاست خارجی خواهد بود ویا اینکه از شدت تاثیراتش کاسته خواهد شد؟
من معتقدم کماکان موضوع حقوق بشر یک ماهیت و خاستگاه سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک را پیدا خواهد کرد. قطعا حقوق بشر می تواند محلی برای تسویه حساب ها و رقابتهای ژئوپلتیک علیه جمهوری اسلامی ایران باشد، کما اینکه در ۴۴ سال گذشته هم این اتفاق روی داده است. اما باید ببینیم روند تحولات در سال آینده چگونه خواهد بود تا بر اساس آن بتوان این ارزیابی و برآورد را داشت که حقوق بشر تا چه حد می تواند یک محل اثرگذاری جدی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باشد. چون همواره این روند تحولات مانند یک موج سینوسی عمل کرده است که گاهی موضوع حقوق بشر را به یک مسئله حساس و تاثیرگذار در عرصه مناسبات بین الملل و سیاست خارجی تبدیل می کند و گاهی هم شدت آن کاهش پیدا خواهد کرد. اما کماکان موضوع حقوق بشر به خصوص در قبال جمهوری اسلامی ایران می تواند منبع اثرگذاری باشد، این منوط به تحولات داخلی ایران است. یعنی روند تحولات تعیین میکند که چقدر جامعه جهانی روی حقوق بشر ایران حساس خواهند شد. با این وضعیتی که در داخل کشور وجود دارد برای سال آینده موضوع حقوق بشر کماکان حساس خواهد بود. اما به نظر من این روند فعلی متخاصم می تواند ادامه پیدا نکند، به شرط آنکه شاهد تغییرات و اصلاحاتی در کشور باشیم. با این رویه میتوان خیلی از اختلافات و تقابلات را کاهش داد. حتی میتوانیم از تقابل به همکاری برسیم، کما اینکه در سال هایی هم این همکاریها شکل گرفت. ما در سال هایی با اروپاییها دیالوگ و گفت وگو داشته ایم. پس میتوان این روند را تکرار کرد./شرق
نظر شما :