خیز بلند برلین برای اصلاح وضع موجود
به لطف پوتین آلمان بیدار شده است
دیپلماسی ایرانی: جنگ در اوکراین لزوما به نفع پوتین نیست. هیروهیتو در هنگام جنگ جهانی دوم به بهانه رهایی از غرب به کشورگشایی در شرق آسیا پرداخت ولی بعد از شکست آلمان به عقبنشینی مجبور شد و کشورش هدف حمله هسته ای قرار گرفت.
اقدام ولادیمیر پوتین برای مقابله با ناتو جواب عکس داد و باعث شد فنلاند و سوئد هم به عضویت ناتو درآیند.
این اتفاق باعث تقویت ناسیونالیسم (ملیگرایی) در اوکراین شده، دموکراسی را در مقابل استبدادی که پوتین ارائه می دهد تقویت کرده و مشتریان انرژی روسیه را به سمت جاهای دیگر سوق داده است. همچنین غول خواب آلوده آلمان به عنوان بهترین شریک و بدترین دشمن روسیه را بیدار کرد.
جنگ افروزی پوتین می تواند به عنوان کاتالیزوری عمل کند که آلمان را به کابوس روسیه تبدیل کند: یک رهبرقوی تر، جسورتر و مصمم تر برای اروپای متحدتر. آلمان از خود راضی و راحت طلب شدیدا به این تلنگر نیاز داشت تا با وجودی که دیر شده بفهمد که جهان با چه سرعتی در پیرامون او در حال تغییر است. به هرحال یک فرصت قابل توجهی به چنگ آمده است تا آلمان ها یک رویداد نادر در دموکراسی را تجربه کنند و به توافق جمعی مور نیاز برای تغییر چشم انداز اقتصادی و امنیتی دست پیدا کنند.
آلمانی ها به عنوان قوی ترین اقتصاد اروپا و با ثبات ترین سیستم سیاسی به خود می بالند و دوست دارند فکر کنند که مسؤلیت پذیرترین شهروند اروپا هستند که دارای سابقه غبطه برانگیزی هستند. وابستگی آلمان به نفت روسیه با جنگ اوکراین آشکار شده و در این مورد آلمان ها در برابر باج گیری انرژی کرملین آسیب پذیر هستند و از این طریق از تهاجم پوتین حمایت مالی می کنند.
این موقعیت اسفبار محصول یکی دیگر از ناکامی های آلمان است: اکراه از پاسخ به سوالاتی که درباره ریشه خوشبختی های اخیر است. تصورات دلداری دهنده با بهانه آنکه تجارت با روسیه جنگ طلبی او را مهار می کند موضوع مورد علاقه آنگلا مرکل، صدر اعظم با سابقه آلمان بود که باعث شد برای مدت طولانی آلمان در مقابل درخواست متحدانش برای سرمایه گذاری در زمینه دفاعی آلمان و اروپا کَر باشد.
آلمان از ورود به چالش های دیگری نیز دوری کرده است. اقتصاد این کشور بیش از حد متکی به صادرات تولیدات مهندسی است که فضای کمی هم برای رشد دارد و همچنین بیش از اندازه به چین به عنوان بازاری برای کالاهای خود اتکا کرده است.
به دلیل قوانین سخت گیرانه در مورد هزینه های عمومی، آلمان در زیرساخت ها کمتر سرمایه گذاری کرده است؛ اغلب قطارهای آلمان سر وقت حرکت نمی کنند. بخش های دولتی و خصوصی به دلیل کندی دیجیتالی شدن و کمبود کارگر ماهر عقب مانده اند، کمبود نیروی کار ماهر یک هشدار خطر جمعیتی است زیرا در دهه آینده تعداد افرادی آلمانی که بازنشسته خواهند شد بیشتر از ورودی نیروی کار خواهد بود.
اکنون آلمان جدیدی در حال تولد است. سه روز پس از حمله روسیه به اوکراین، اولاف شولتس، صدر اعظم جدید آلمان که در آن زمان رهبری یک ائتلاف موقت را بر عهده داشت سخنرانی تحسین برانگیزی را در بوندستاگ (مجلس فدرال آلمان) ایراد کرد که نشان دهنده گسست گرایش این کشور از صلح طلبی پس از وقوع جنگ بود. او دستور کار سال های پیش رو را تعیین کرده است.
علی رغم وجود دغدغه های مختلف، خبر خوب برای آلمان این است که چالش های کشور قابل مدیریت هستند. زمانی که پوتین به اوکراین حمله کرد، آلمان برای ۵۵ درصد از گاز مصرفی خود به روسیه متکی بود، پیش بینی می شد که قیامت به پا می شود و عرضه گاز قطع خواهد شد، کارخانه های آلمانی به تعطیلی کشیده می شوند و خانواده ها در آشپزخانه های خود می لرزند. ولی در حال حاضر سهم روسیه از بازار گاز آلمان نصف شده است و ذخایر گاز زمستانی با سرعت عادی در حال تهیه هستند. بخش صنعت این کشور مدعی است که مصرف را می تواند بیشتر از حد انتظار کاهش دهد. در قیمت های بالاتر خانواده ها نیز همین کار را خواهند کرد، در این شرایط آلمان در حال راه اندازی مجدد نیروگاه های زغالسنگ نیز هست.
آلمان در انرژی های تجدیدپذیر سرمایه گذاری می کند و احتمالا عمر فعالیت سه نیروگاه هسته ای را افزایش دهد. آلمان باید ممنوعیت فرکینگ (ممنوعیت حفاری نفت و گاز) که ذخایر عظیم گاز شیل را از دسترس خارج کرده است، لغو کند.
با عزم کافی سایر مشکلات نیز راه حل هایی دارند، شولتس متعهد شده است که هزینه های دفاعی را با وجود ثابت بودن بودجه سه برابر کند. این هزینه ها به ارتقای تجهیزات کمک خواهد کرد. او قول داده که تمرکز کمتری در امور خارجی داشته باشد و برخلاف تابوهای قدیمی صلح طلب سلاح های سنگین به اوکراین ارسال کند. دولت او بازنگری روابط کشورش با چین را آغاز کرده است و به زودی استراتژی امنیت ملی را صادر خواهد کرد. این اولین تلاش آلمان برای تعیین اهداف ژئو استراتژیک است.
با تغییر اولویت های آلمان، دیجیتالی کردن، کاهش آلاینده های فسیلی صنایع و ارتقای سطح خدمات سخت تر خواهد بود. شرکت های بی شماری به عنوان میتل استند (بنگاه های کوچک) می توانند در صورت پذیرش چالش دیجیتال در بستر اقتصادی آلمان قدرتمند باقی بمانند.
اکونومیست با ابراز خرسندی رهبران تجاری آلمان و اولاف شولتس را عملگرا می داند. قوانین مهاجرت آلمان برای پذیرش بیشتر کارگران ماهر تغییر خواهد کرد و دست آلمان در امور مربوط به مخارج نسبت به سایر مناطق اروپا بازتر است.
روابط مستحکم این کشور با اروپا مزیت دیگری است که حاصل دهه ها تقویت رابطه با متحدان و افزایش شمار آنهاست. در شرایطی که شرکت ها به دنبال تقویت زنجیره تامین خود هستند، آلمان قابل اعتماد، مکان جذابی برای سرمایه گذاری خواهد بود.
با این وجود خطرات هنوز وجود دارد. ترکیه یا حکومت دوم ترامپ ممکن است از اتحاد ناتو خارج شود. در این صورت آلمان به عنوان دومین عضو بزرگ ائتلاف که از نظر نظامی به اندازه کافی قدرتمند نیست با چالش امنیتی بسیار سنگین تری مواجه خواهد شد. این کشور به عنوان دومین عضو ناتو، به اندازه کافی برای دفاع از کشورهای عضو ناتو آماده نشده است و افزایش هزینه های ارتش در گام اول باید بازنگری شود.
آلمان عاقلانه و پیوسته اروپا را در مرکز نگرانی های خودش قرارداده است. اما در مواجهه با چالش های سیاسی از سوی لهستان، مجارستان و یک دولت راست گرای جدید احتمالی در ایتالیا، آلمان نقش حیاتی در احیای پروژه های ناتو به عهده دارد و در رابطه با این موضوع و بازار واحد عمیقتر آقای شولتس باید از صندلی عقب پیاده شود و پشت فرمان بنشیند.
با این حال بزرگترین ریسک آن است که این لحظه از بین برود و آلمان دوباره در لاک سکون و احتیاط فرو رود. یک تغییر همه جانبه سال ها طول خواهد کشید و آقای شولتس محبوبیت خاصی برای اجرایی کردن تغییرات ندارد.
اوکراین اولین آزمون برای سنجش توانایی آلمان خواهد بود. اگرچه مواضع سرسخت شولتس در مقابل پوتین برای اکثر آلمانی ها متقاعدکننده است ولی حمایت ها در حال کاهش است و هزینه های جنگ هنوز به قبض های گرمایشی اضافه نشده است.
رها کردن اوکراین، یک تراژدی را برای آلمان و اوکراین رقم می زند. زیرا این درگیری بر سر آینده یک قاره است که فرصتی را برای آلمان ایجاد می کند تا جایگاه خود در قلب اروپا را بازیابی کند.
منبع: اکونومیست /یوروآتلانتیک
نظر شما :