نگاه خشنی که دریغ نشده است
خشونت جنسی و جنسیتی علیه زنان در مناقشه روسیه و اوکراین
نویسندگان:
معصومه زمانیان، دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق بین الملل – استاد دانشگاه
شهره سجادیه – کارشناسی ارشد سینما – مستند ساز و استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: در آوریل 2022، گزارش شد که مجری قانون اوکراینی، مکالمه تلفنی بین یک سرباز روسی و همسرش را شنود کرده است.1 آنها در این تماس تلفنی درباره تجاوز سرباز به زنان اوکراینی شوخی کردند. همسرش به او گفت: «بله، اجازه میدهم. فقط محافظ بپوشید». نگرش شوکهکننده این دو جوان روسی نسبت به تجاوز جنسی از ماهیت سنتی جنگ و تاریخچه سربازان روسی تجاوز جنسی به زنان نشأت میگیرد.
جنگ ها ذاتاً ماهیتی جنسیتی دارند و از زمان های بسیار قدیم این چنین بوده است. ساختار سنتی جنگ این است که مردان به جنگ می روند، در حالی که زنان در خانه می مانند و از خانواده مراقبت می کنند. علاوه بر این، خود میدان جنگ نیز جنسیتی است: در حالی که مردان کشته میشوند، بدن زنان غنیمت جنگی است. «تاریخ بارها نشان داده است که شروع درگیری و جنگ باعث افزایش قرار گرفتن زنان و دختران در معرض جنایات جنگی، به ویژه انواع خشونتهای مبتنی بر جنسیت، قتلهای خودسرانه، تجاوز جنسی و قاچاق میشود».2 متأسفانه، همانطور که بررسی این مقاله نشان می دهد، درگیری در اوکراین از این ساختار سنتی جنسیتی جنگ مستثنی نیست. این مقاله ابتدا به توضیح ارتباط بین جنگ و خشونت جنسی/جنسیتی می پردازد و سپس استفاده از خشونت جنسی توسط نیروهای روسی در 70 سال گذشته را به خواننده یادآوری می کند. سپس بر انواع خشونت جنسیتی علیه زنان که در درگیری در اوکراین مشاهده شده است، قبل از تاکید مجدد بر اهمیت و فوریت رفع شکاف معافیت از مجازات در مورد جنایات جنسی و جنایتهای مبتنی بر جنسیت، تمرکز میکند.
1- خشونت جنسی و جنسیتی در زمان صلح و جنگ
از زمان کتاب براون میلر علیه اراده ما،3 که تاریخ تجاوز جنسی در درگیری های مسلحانه را بازبینی می کند و ایده تقریباً اجتناب ناپذیر خشونت جنسی انجام شده در درگیری های مسلحانه را مطرح می کند. مردانگی در مطالعات آکادمیک به عنوان مقوله ای از تحلیل برای درک رفتار سربازان پدیدار شده است.
بسیاری از نیروهای مسلح در سراسر جهان و در طول تاریخ عمدتاً از مردان بوده اند. علیرغم نقش مهمی که زنان شوروی در جنگ جهانی دوم ایفا کردند، تا مارس 2020 تنها 41000 زن (یعنی 4٪)4 در نیروهای مسلح روسیه خدمت می کردند. بنابراین نیروهای روسی اساساً مرد هستند. مهمتر از همه، "زنان روسی مجاز به حضور در نقش های رزمی خط مقدم نیستند"5، به ویژه به دلیل قانون نانوشته ی یک نجیب زاده در سیستم نظامی برای محافظت از زنان.6 در واقع، اگرچه زنان در یگانها در کنار مردان خدمت میکنند، اما در نیروهای مسلح به آنها نگاه متفاوتی میشود. به عنوان مثال، وزارت دفاع روسیه مسابقات زیبایی را برای سربازان زن سازماندهی می کند7 و «صلاحیت زن برای انجام وظیفه نظامی به طور معمول در گفتمان عمومی زیر سؤال می رود»8 و بر همین اساس که آنها برای برخی از نقش ها مناسب نیستند.
این نگرش نسبت به زنان در نیروهای مسلح، همراه با تقاضا برای پیروی از عقاید یا رسوم جمعی، امر به وفاداری و ساختار سلسله مراتبی قوی در نیروهای مسلح، نمنجر به تسهیل اقدام جمعی در امر خشونت جنسیتی نسبت به زنان در نیروهای مسلح خواهد شد که نه تنها مورد سرزنش نیز قرار نمی گیرد9 بلکه فرهنگ مردانگی نظامی را نیز تولید می کند و «مردانگی سمی» را تقویت می کند،10 به نحوی که به شکل افراطی از رفتار مردانه تعریف می شود که منجر به رقابت بین مردان با هدف اثبات مردانگی به خود یا دیگری در گروه می شود. پوتین سوار بر اسب یا تمرین جودو یا کشتی بازو مظهر چنین اشکال ایده آل گرایی مردانگی است.11 مردانگی سمی بدون شک ارتباط نزدیکی با فرهنگ طرد شدن دارد، چرا که زنان اساساً متفاوت تلقی می شوند.
فرهنگ شکل گرفته درون نیروهای روسی عمیقاً خشن است. ارتش روسیه یک فرمت ترکیبی از یک سرباز وظیفه سنتی و یک سیستم قراردادی حرفه ای ("kontrakniki") است. به طور سنتی و برای دههها، فرهنگ قلدری بر سربازان وظیفه جوان در روسیه (dedovshchina"" - حکومت پدرخواندگی) حکمفرما بوده است.12 13 14 زیرا سربازان ارشد وظیفه به ضرب و شتم وحشیانه یا حتی تجاوز به سربازان جدید را دارند. با چنیین رویکردی، خشونت عادی می شود و سربازان از اخلاق دور می گردند. از همین رو، دادگاه اروپایی حقوق بشر خاطرنشان نمود که چنین رفتاری "بی قانونی و نقض فاحش حقوق بشر را به همراه دارد" (بند 99).15 به عبارت دیگر، نه تنها خشونت، بلکه مصونیت از مجازات نیز در نیروهای روسیه بیداد می کند. فقدان فرهنگ سازمانی که فرماندهان را در قبال اعمال خود و زیردستان مسئول بداند، عامل مهمی در ارتکاب جنایات جنگی شناخته شده است.16
امروزه رابطه بین خشونت علیه زنان در زمان صلح و زمان جنگ در قوانین بین المللی مشخص شده است.17 «در مواردی که فرهنگ خشونت و تبعیض علیه زنان و دختران قبل از درگیری وجود داشته باشد، مسلما در طول درگیری نیز تشدید خواهد شد» (بند 6 کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان).18 در واقع، خشونت علیه زنان را باید «به عنوان یک مشکل اجتماعی و نه فردی» درک کرد (بند 9 کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان). متأسفانه، خشونت خانگی در روسیه شایع است، مشکلی که قبلاً در سال 2004 برجسته شده بود19 و در بسیاری از توصیهها و گزارش ها از جمله در گزارش 2018 "کارگروه بررسی دورهای جهانی بر روسیه"20 نشان داده شده است.21 با این وجود، در سال 2017 برخی از اشکال خشونت خانگی جرم زدایی شد و به جای آن مجازات های اداری برای آن تعیین و اعمال شد. این اصلاحات، که به صراحت توسط کمیته CEDAW در سال 2021 محکوم شد (بند 25)22، منجر به تضعیف واکنش دولت به چنین خشونت هایی شده است که توسط دادگاه اروپایی حقوق بشر مورد انتقاد قرار گرفته است (بند 100).23 آنچه به طور قطع می توان گفت این است که به طور اساسی، تغییر در قانون منجر به احیا و عادی سازی باورهای غلط و کلیشه ای در مورد خشونت علیه زنان شد.24 25 و مسلما تمامی این رویکردها قطعاً بر دیدگاه سربازان روسی به زنان در اوکراین تأثیر می گذارد.
2- سربازان روسی و خشونت جنسی رخ داده توسط آنها در طول تاریخ
با ورود سربازان روسی به روستاها و شهرهای اوکراین، فرهنگ خشونت و معافیت از مجازات تقویت شده است چرا که با نگاه کجروشان به مردانگی و تصور جنسیتیشان از جامعه، همچنین تاریخ غمانگیزی از خشونت علیه زنان در جنگ جهانی دوم و درگیری در چچن با آنها همراه است.
چندین کتاب (مانند 29Beevor26, Gebhardt27, Werth28, Brownmiller, A Woman in Berlin) تجاوزهای متعددی را که سربازان شوروی در سال 1945 در سراسر آلمان (و ورود به برلین) انجام دادند را به تصویر میکشند. بیور (Beevor) تخمین می زند که بین 50000 تا 100000 زن آلمانی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند. به گفته استالین، سربازان «لذت میبردند». در حالی که بحث هایی در مورد اینکه آیا این یک استراتژی عمدی (رسمی) شوروی بود، وجود دارد، حداقل می توان استدلال کرد که این یک استراتژی مردانه بود.30 "نه ملیت و نه سیاست مهم بود – واقعیت این بود که قربانیان آن، زنان بودند."31 با این حال، گزارش ها و شهادت ها نشان می دهند که تجاوزها نه تنها نمایشی از قدرت مردانه بر زنان بود، بلکه باعث تقویت پیوند بین سربازان شوروی شد و سیگنالی به مردان آلمانی فرستاد که قادر به محافظت از زنان خود نیستند.32 این در پسزمینهی تأیید مجدد نقشهای جنسیتی مردان، بهعنوان سرباز، و زنان، بهعنوان مادران بالقوه توسط استالین در سطح داخلی، و جنگی که بهعنوان مبارزهای قهرمانانه علیه نازیسم مطرح شد، رخ داد.33 بعلاوه، این تجاوزها اقدامات انتقام جویانه ایی بود که اغلب به دلیل فقدان (اجرای) نظم و انضباط صورت می گرفت.
پس از آن نیز، سربازان روسی به تجاوز جنسی در زمان جنگ نیز متهم شدهاند. در سال 2000، اتهامات تجاوز جنسی توسط سربازان قراردادی در چچن در گزارش های سازمان های غیردولتی مختلف ظاهر شد.34 35 36 در این گزارش ها، زنان تنها هدف نبودند. بلکه از تجاوز جنسی برای اعتراف گیری علیه مبارزان مردی که در اردوگاههای فیلتراسیون نگهداری میشدند استفاده می شد. میزان دقیق استفاده از خشونت جنسی در چچن به دلیل انگی که به گزارش های وارده37 38و رویه معافیت از مجازات های آن (پاراگهای 76-77)39 وارد میشود، مشخص نشده است.
3- خشونت جنسیتی علیه زنان در اوکراین
3-1 تجاوز جنسی
بسیاری از زنان (و کودکان) از اوکراین به عنوان پناهنده به کشورهای همسایه گریخته اند. با این حال، تعداد قابل توجهی در اوکراین باقی مانده است، به ویژه زنان مسن.40 و لذا برای آن دسته از زنانی که باقی می مانند، خطر تجاوز جنسی توسط سربازان روسی زیاد است. اگرچه گزارشهای تجاوز فوری نبود، اما با توجه به تاریخچه جنگ سربازان روسی، دور از انتظار نبود. زنان مورد تجاوز سربازان روسی قرار گرفتهاند41 و برخی از آنها بارها مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند.42 به عنوان مثال، گزارش هایی مبنی بر تجاوز جنسی به کودکان و زنان مسن و نگهداری 25 دختر نوجوان در زیرزمینی در بوچا و تجاوز گروهی وجود دارد که 9 نفر از آنها در اثر تجاوز جنسی باردار شدند.43 همچنین گزارش هایی مبنی بر تجاوز به زنان پس از اعدام شوهرانشان44 و یا تجاوز جنسی در حضور اعضای خانواده انجام شده است45 - تاکتیکی عمدی برای از هم پاشیدن بافت اجتماعی خانواده اوکراینی، و نشان دادن قدرت به آنها و تحقیر زنان اوکراینی. تجاوز جنسی همچنین پیامی برای مردان اوکراینی با ساختار مردانه است؛ بدین مفهوم که آنها نمی توانند از زنان خود محافظت کنند.
بسیاری از زنانی که به عنوان پناهنده وارد کشورهای مرزی می شوند، گزارش داده اند که توسط سربازان روسی مورد تجاوز قرار گرفته اند. از طرفی چه بازماندگان تجاوز در اوکراین بمانند یا از کشور فرار کنند، دسترسی آنها به مراقبت های بهداشتی مناسب محدود است و خطرات سلامتی برای قربانیان تجاوز قابل توجه است. آنها در معرض خطر بالای عفونت های مقاربتی، اچ آی وی، حاملگی46 و آسیب های فیزیکی داخلی بر اندام های تناسلی خود هستند که همگی به کمک های پزشکی تخصصی نیاز دارند، که ممکن است در شرایط درگیری یا پناهندگی در دسترس نباشد.
با این وجود، برای آن دسته از دختران و زنانی که از مرزها عبور کرده اند، نیز تضمینی بر امنیتشان وجود ندارد. در ابتدا، در معرض خطر بالای تجاوز جنسی و استثمار جنسی در فرآیند حمل و نقل به واسطه فرار از درگیری هستند.47 از طرفی به دلیل میلیون ها پناهنده که به دنبال سرپناه و امنیت هستند، خطر قاچاق شدن بالاست،48 زیرا زنان به دنبال کمک برای خود49 و فرزندانشان50 هستند. قاچاقچیان حمل و نقل، پیشنهاد کار یا محل اقامت می دهند تا زنان را فریب دهند و آنها را به سمت مقاصد قاچاق حمل نمایند.51 استثمار جنسی نیز غالبا در این موقعیتها رخ میدهد، چراکه که زنان مجبور به تجارت جنسی برای بدست آوردن سرپناه، حملونقل و امنیت میشوند.52 خطر تجاوز جنسی نیز زیاد است. زیرا تجاوز جنسی در جمعیت پناهندگان غیر معمول نیست، به دلیل اینکه اطمینان از امنیت در چنین جمعیت های بزرگ و ناامید دشوار است. همنچنین، خطر تجاوز جنسی توسط امدادگران یا کسانی که خود را به عنوان امدادگر معرفی می کنند نیز وجود دارد.
3-2 چالش های بارداری
چالش های بارداری زیادی برای زنان اوکراینی وجود دارد. زنانی که قبلاً باردار بودند و مجبور شدند در اوکراین بمانند، با چالشهای خاصی از جمله بمباران بیمارستانها مواجه شدهاند. سازمان بهداشت جهانی در 11 مارس تأیید کرد که 26 بیمارستان و مرکز بهداشتی مورد حمله قرار گرفته اند.53 در 9 مارس، یک بیمارستان زایمان در ماریوپل بمباران شد که منجر به کشته شدن حداقل یک زن باردار و نوزادش شد.54 عدم دسترسی به مراقبت های بهداشتی برای افرادی که در اوکراین باقی مانده اند به یک مشکل جدی تبدیل شده است، زیرا با ادامه درگیری، تجهیزات پزشکی کاهش می یابد، به این معنی که مراقبت های قبل و بعد از زایمان ناکافی است و ریسک زندگی زنان و نوزادان را افزایش می دهد.
از طرفی زنان باردار ناشی از تجاوز جنسی توسط سربازان روسی و همچنین کسانی که در اوکراین باقی مانده اند با چالش دسترسی محدود به دارو و مراقبت های بهداشتی روبرو هستند. کسانی که از مرزها فرار کردهاند، در هر کشوری که وارد میشوند، با مشکلات سیستم مراقبتهای بهداشتی در کشور جدید مواجه میشوند که در نتیجه اجتنابناپذیر ورود هزاران یا میلیونها پناهنده در مدت زمان بسیار کوتاه است. استرس ناشی از جنگ و دسترسی محدود به مراقبت های بهداشتی منجر به "عوارض بارداری، زایمان زودرس و مرده زایی" می گردد.55
از سوی دیگر، اکثر پناهندگان اوکراینی به لهستان گریخته اند (بیش از 3.5 میلیون از 6.7 میلیون پناهنده اوکراینی).56 لهستان قوانین ضد سقط جنین بسیار سختی دارد، بنابراین زنان اوکراینی که از تجاوز جنسی روسی باردار هستند، در صورت دسترسی به اقدامات سقط جنین - و همچنین متخصصان مراقبت های بهداشتی که به آنها کمک می کنند-، در خطر زندان هستند. در لهستان، در موارد تجاوز جنسی، سقط جنین مجاز است، اما تنها در صورتی که تجاوز به عنف رسماً توسط دادستان تأیید شده باشد که در شرایط فعلی امکان تدارک و اثبات آن وجود ندارد. گروههای ضد سقط جنین در حال حاضر تلاش میکنند اطلاعات مربوط به سقط جنینهای اخیر انجام شده را به دست آورند و به وضوح به دنبال بررسی این موضوع هستند که آیا این گونه سقط جنین ها برخلاف قانون صورت میگیرد یا خیر.57 پزشکان همچنین سعی دارند قرص صبحگاهی را بین بازماندگان تجاوز توزیع کنند، اما دسترسی به دارو محدود است.58 پزشکان و سایر کارکنان مراقبت های بهداشتی زمانی که قرص صبح روز بعد را بدون نسخه توزیع می کنند، در معرض مجازات قرار می گیرند.59
4- تعقیب قضایی باید شکاف مصونیت از مجازات را در مورد جرایم جنسی و جنایتی مرتفع سازد
دفتر دادستان (OTP)60 دیوان بین المللی کیفری در حال حاضر عمیقاً در حال تحقیق در مورد جنایات تحت صلاحیت خود است61 که در درگیری اوکراین و روسیه انجام شده است. اساسنامه رم شامل مقرراتی برای خشونت جنسی به عنوان جنایات جنگی62 (Art. 8(2)(b)(xxii)) و جنایات علیه بشریت63 (Art. 7(1)(g)) می باشد.
با توجه به فراگیر و جدی بودن این جنایات باید توسط دیوان بین المللی کیفری مورد بررسی و پیگرد قانونی قرار گیرند. OTP "متعهد به ادغام دیدگاه و تجزیه و تحلیل جنسیتی در همه کارهای خود شده است"، با اذعان به اینکه "جرایم جنسی و جنسیتی از شدیدترین جرایم طبق اساسنامه هستند"64، و به دنبال رفع "شکاف معافیت از مجازات"65 در مورد این مباحث است. جنایاتی که به طور سنتی تحت پیگرد قانونی قرار می گرفتند. OTP و ICC به طور گستردهتر اکنون میتوانند این سیاست را اجرا کنند و مسئولیت تجاوز به زنان اوکراینی توسط سربازان روسی را تضمین کنند.
هر محاکمه ای باید بر مولفه جنسیتی این جنایات تاکید کند و همچنین باید در محکومیت و صدور حکم مورد توجه قرار گیرد. در واقع، جنسیت یک شرط تشدید کننده مجازات در صدور حکم است، همانطور که اخیراً در حکم دادگاه اونگون66 تشخیص داده شده است.67 چنین ملاحظاتی از ماهیت جنسیتی این جنایات باید در محکومیتهای تجاوز جنسی، هدف قرار دادن زنان، و همچنین برای هر جنایتی که به طور خاص علیه مردان انجام میشود68 (که خارج از محدوده این مقاله است)، اجرا شود. اگر افراد به دلیل بمب گذاری در زایشگاه تحت تعقیب قانون قرار گیرند (Art. 8(2)(b)(ix))، این نیز باید بر قید جنسیتی جنایت تاکید شود. علاوه بر این، برای محکومیتهای تجاوز جنسی، تأثیرات درازمدت سلامت جسمی و روانی تجاوز جنسی بر قربانیان باید به عنوان یک عامل تشدیدکننده مجازات و غرامت در نظر گرفته شود.69
هرگونه تعقیب داخلی، از جمله در اوکراین، باید بر ماهیت جنسیتی این جنایات تأکید کند.70 سابقه معافیت از مجازات در گذشته برای جنایات جنسی و جنسیتی توسط روس ها، در جنگ و زمان صلح، نوعی فرهنگ پذیرش خشونت علیه زنان را ایجاد کرده است. چه در حوزه های قضایی بین المللی یا داخلی، اطمینان از مسئولیت در قبال جنایات جنسی و جنسیتی ارتکابی در اوکراین به تغییر فرهنگ کمک خواهد کرد. مسئولیت به عنوان یک عامل بازدارنده برای این جنایات در مناقشه اوکراین و روسیه و همچنین سایر درگیری ها در سراسر جهان عمل می کند و امیدواریم که منجر به کاهش خشونت علیه زنان در زمان صلح روسیه شود.
منابع و پاورقی ها:
نظر شما :