تغییر سیاست خارجی بایدن با جنگ اوکراین

۱۷ خرداد ۱۴۰۱ | ۱۵:۱۶ کد : ۲۰۱۲۳۷۴ سرخط اخبار
نویسنده خبر: شهره پولاب

جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، در روز نهم ماه می ۲۰۲۲ «قانون دفاع از دموکراسی اوکراین» را امضا کرد. این قانون به دولت ایالات متحده اختیار می‌دهد تا اوکراین و سایر کشورهای اروپای شرقی را در برابر تداوم تجاوز روسیه در شرق اروپا به تجهیزات دفاعی مسلح کند.

قانون دفاع از دموکراسی اوکراین در حالی امضا شد که چند ساعت قبل از آن ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه در جشن هفتاد و هفتمین سالروز پیروزی ارتش اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان نازی، تلاش داشت تا از سالگرد تسلیم بی قید و شرط آلمان در سال ۱۹۴۵ و بزرگترین عید میهن پرستانه روسیه برای تهییج مردم خود در حمایت از تهاجم به اوکراین بهره گیرد. نهم ماه می روز مهمی در تاریخ روسیه است که به عنوان روز پیروزی شناخته می شود و توسط رهبران روسیه برای پیروزی بر آلمان نازی با برگزاری رژه های نظامی بزرگ و مراسم ملی گرایانه جشن گرفته می شود.

قانون دفاع از دموکراسی اوکراین الگویی برگرفته از یک قانون قدیمی و معروف به نام Lend-Lease است که در سال 1941 توسط رئیس جمهور ایالات متحده فرانکلین روزولت در حمایت از متحدان با تجهیزات نظامی و وسایل نقلیه و آوردن تدارکات بسیار مورد نیاز به متفقین برای شکست نازی ها امضا شده بود.

دولت بایدن همچنین در روز ۲۸ آوریل از کنگره آمریکا خواست تا تقاضای او مبنی بر کمک ۳۳ میلیارد دلاری ایالات متحده آمریکا به اوکراین را تصویب کند که در اول ماه می مجلس نمایندگان این کشور با کمک ۴۰ میلیارد دلاری به اوکراین همزمان با هشدار نهادهای اطلاعاتی آمریکا درباره طولانی شدن جنگ در اوکراین، موافقت کرده است.

برنامه جدید وام دهی و پیشنهاد بسته کمک نظامی و بشردوستانه ۳۳ میلیارد دلاری که الزامات زمان بر برای تسریع تسلیحات به اوکراین را لغو می کند، نشان می دهد که ایالات متحده تا چه اندازه درگیر جنگ در اوکراین شده است. به نظر می رسد بایدن با امضای قانون مدرن اجاره -وام عملاً ایالات متحده را وارد جنگ دیگری در اروپا و یک جنگ نیابتی با روسیه کرده که می تواند باور افول هژمونی جهانی ایالات متحده را در غرب اوراسیا کمرنگ نماید و همچنین هشداری برای چین جهت پیشگیری از هرگونه خطای استراتژیک در جغرافیای اقیانوس آرام و هند داشته باشد.

دو روز پس از عبور کاروان‌های تانک‌های روسی از مرز، در ۲۴ فوریه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مدعی شد که هدف آمریکا – با حمایت صدها میلیون دلاری کمک نظامی- صرفاً ایستادن در پشت اوکراین است. اما پس از گذشت نزدیک به سه ماه از جنگ اوکراین، درگیری به سرعت به یک جنگ نیابتی کامل با روسیه همراه با پیامدهای جهانی تبدیل شده است.

این در حالیست که جو بایدن به عنوان چهل و ششمین رئیس جمهور ایالات متحده با پیام “آمریکا برگشته است، دیپلماسی دوباره در مرکز سیاست خارجی ما قرار دارد”،  دوران متفاوت تری را به نسبت دوران پر غوغای دونالد ترامپ، نوید داده بود. اما عمر این شعارها کوتاه بوده و با حمله روسیه به اوکراین روی دیگری از بایدن آشکار شد که علیرغم خویشتن داری های اولیه به موضع خصمانه تری منجر شد.

جای تردید است که از یک سو بایدن طرفدار سیاست خارجی ملایمی است که به دنبال قرار دادن چکمه های آمریکا در اوکراین نبوده و از سوی دیگر با رویکردی متفاوت تر و افشای اطلاعات نظامی روسیه آشکار می سازد که تنها سناریوی ممکن برای مقابله با مسکو رویارویی مستقیم نظامی نیست. واضح است که حمایت ایالات متحده در ارسال محموله های اخیر تسلیحات به موفقیت نیروهای مسلح اوکراین کمک کرده است. یکی از نقاط عطف موفقیت واشنگتن در این حمایت ها، غرق شدن رزمناو موشکی روسیه، مسکوا “Moskva” در دریای سیاه در 14 آوریل بود که برخی گزارش ها حاکی از اعلام مکان کشتی جنگی قبل از اصابت توسط ایالات متحده بوده است.

ایالات متحده در طول چهار دهه جنگ سرد، هرگز تا به این حد به یک جنگ نیابتی با روسیه نزدیک نشده بود.

تهاجم روسیه به اوکراین موجب شد تا بایدن که چین را دغدغه اصلی در اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده قلمداد کرده بود، بزرگ‌ترین بازنگری را در سیاست خارجی آمریکا صورت داده و محاسبات استراتژیک خود را با متحدان و دشمنان تغییر دهد. آشکار است که بایدن با حمایت از اوکراین و وضع تحریم ها علیه روسیه، تمرکز خود را حداقل به طور موقت، از چین به سمت روسیه برگردانده است.

چین با دستاوردهای سریع در فناوری همراه با پیشرفت های فزاینده در داخل و خارج از کشور برای دولت‌های متوالی ایالات متحده که همگی آینده را در اقیانوس آرام دیده‌اند، چشم‌انداز بزرگی را ترسیم کرده است که هر یک از روسای جمهور آمریکا با واقعیت رو به رشد آن دچارمشکلاتی شده‌اند. باراک اوباما با استراتژی «محور به سمت آسیا» به تعهدات ایالات متحده در خاورمیانه پایان داده و با نادیده گرفتن روسیه به عنوان یک “قدرت منطقه ای” عرصه را برای عرض اندام کردن پوتین خالی نمود. عقب نشینی آمریکا از خاورمیانه پس از دوران ریاست جمهوری اوباما توسط دونالد ترامپ ادامه یافت و شرایط برای پوتین مهیا شد تا نفوذ ژئوپلیتیکی روسیه را فراتر از اوراسیا گسترش دهد. مداخله در سوریه برای پوتین امکان احیای حوزه نفوذ روسیه را از نقاط پیرامونی تا قاره آفریقا فراهم آورد. می توان گفت سکوت اوباما و غرب در سال ۲۰۱۴، پس از اینکه روسیه کریمه را از اوکراین گرفت، آغازی برای پیشروی بیشتر روسیه به سوی همسایگان بود.

ترامپ نیز با خروج ایالات متحده از توافقنامه منع موشک های هسته ای میان برد، خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، لغو قراردادهای تجاری مانند پیمان تجاری شراکت فرا آتلانتیک، و خروج از معاهده آسمان های باز انزواگرایی را به نقشه سیاسی آمریکا بازگردانده و رویکرد کمتر مداخله جویانه نسبت به بقیه جهان را دنبال کرد. ترامپ در سیاست خارجی خود مبتنی بر “اول آمریکا” با سخت گیری نسبت به متحدانش در اروپای غربی و فشار برای افزایش هزینه های دفاعی ناتو حمله های بی امانی نسبت به نظم جهانی مبتنی بر قوانین روا داشت که امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه آن را نتیجه پایان هژمونی غرب بر جهان عنوان کرد. تخریب اتحادیه اروپا و ناتو برای پوتین فرصتی برای برهم خوردن اتحاد غرب و رهایی روسیه از تنگناهای ژئوپلیتیک بود. همچنین نابودی ناتو به عنوان یک عامل امنیت اروپا و حذف نیروهای ناتو از مناطق بالتیک، بالکان و دریای سیاه به معنای بی دفاع گذاشتن اروپا ازخواسته های ژئوپلیتیک مسکو بوده است.

رویکرد بایدن در ابتدا این بود که با خروج از افغانستان نقش رهبری واشنگتن در جهان دموکراتیک را دوباره تقویت کند. اما تهاجم روسیه مأموریت او را به طور چشمگیری تغییر داده و زمینه را برای یک چرخش ژئوپلیتیکی فراهم کرد تا با حمایت از متحدان اروپایی در برابر روسیه قرار گیرد.

اگرچه عواقب تشدید تنش با روسیه که دارای سلاح هسته‌ای بسیار ویرانگر است، واکنش محتاطانه تری را در قبال هجوم آشکار پوتین می طلبد، اما در عین حال بایدن با این ایده که پوتین “یک بار دیگر باعث نابودی ناخواسته اروپا خواهد شد” گام به گام به سیاست تلاش برای شکست روسیه، یا به بیان صریح‌تر، برای دامن زدن به تغییر رژیم در مسکو نزدیک‌تر می‌شود. بایدن شرایطی را برای عصر جدیدی در روابط بین‌الملل بیان می‌کند که با مبارزه بین دموکراسی و دولت‌های استبدادی تعریف می‌شود.

محور محاسبات پوتین در حمله به اوکراین بر این باور بود که با غرب ضعیف و غیر متحد مواجه خواهد شد اما نتیجه اتحاد غرب و بسیاری از کشورهای جهان برای مقابله با تهاجم به اوکراین نشان داد که او دچار یک باور اشتباه شده بود. چنانچه متحدان ایالات متحده در ناتو که از وقوع جنگ در این قاره شگفت زده شده بودند، برای تسریع هزینه های دفاعی هجوم آورده و متعهد به هزینه های بیشتر برای دفاع و تقویت قابل ملاحظه قابلیت های متعارف خود شده اند. چنانچه آلمان بزرگترین اقتصاد اروپا متعهد شده تا با تغییر الگوی ۳۰ ساله میزان هزینه های دفاعی خود را تا ۱۰۰ میلیارد یورو در سال جاری افزایش دهد و سالانه ۲ درصد از تولید ناخالص ملی را صرف هزینه های دفاعی کند که به معنای بزرگترین بودجه دفاعی در اروپا خواهد بود.

ورود به جنگ اوکراین می تواند مزایای غیرمنتظره ای برای ایالات متحده در برابر چین ایجاد کند. چنانچه:

اول آن که ایالات متحده همراه با افزایش هزینه های دفاعی اروپا می تواند دست آزادتری برای سرعت بخشیدن به حرکت بلندمدت خود به سمت چین داشته باشد که به عنوان بزرگترین چالش آینده آمریکا تلقی می شود.

دوم آن که یک روسیه تضعیف شده پس از پایان جنگ اوکراین، می تواند به ایالات متحده اجازه دهد تا در درازمدت بیشتر بر اقیانوس هند و اقیانوس آرام تمرکز کند.

سوم اگر بحران اوکراین باعث شود اروپا توانایی بیشتری برای دفاع از خود داشته باشد، می‌تواند نقش امنیتی ایالات متحده را در در آسیا پررنگ تر نماید که به معنای طیف وسیعی از اقدامات مانند جابجایی نیروها و تسلیحات در سراسر اقیانوس هند و اقیانوس آرام باشد.

و چهارم آن که جنگ اوکراین نشان داده که اگرچه چین تنها رقیب معنادار سیستمی برای ایالات متحده است، اما واشنگتن هنوز منافع بسیار مهمی در مناطق خارج از آسیا دارد. حمایت بایدن از اوکراین تضمینی برای کشورهای هند و اقیانوسیه است که دولت وی اساساً به آن ها متعهد خواهد بود. نکته آن که واشنگتن به شدت به متحدان خود در شرق آسیا برای حفظ سلطه فعلی خود در مورد پکن و مسکو متکی است

تأثیرات موجی شکل جنگ اوکراین در حال گسترش در سراسر جهان است و شرق آسیا جایی است که بیشترین پتانسیل بروز بازتاب تنش های آینده بین چین، ایالات متحده و ناتو را دارا است. در این شرایط چین واکنش ها به تهاجم روسیه را رصد می کند و از آن در ارتباط با هرگونه تنش بر سر تایوان که ادعای مالکیت آن را دارد، درس می گیرد.

یکی از رموز بازیگری در تحولات سیاسی بین المللی آن است که با کمک گرفتن از وقایع تاریخی و بهره گیری از جهت گیری های سیاسی و تیزبینی دیپلماتیک چشم اندازی از آینده  ارائه شود. بایدن نیز با امضای قانون دفاع از دمکراسی در اوکراین در مرور قانون وام-اجاره سال ۱۹۴۱ فرمولی را یافته است که همزمان با به تصویر کشیدن یک جبهه سیاسی متحد در برابر تهاجم روسیه به اوکراین افقی از بازیگری در جبهه اقیانوس آرام و هند را به نمایش می گذارد.

شهره پولاب

نویسنده خبر

دکترای جغرافیای سیاسی

اطلاعات بیشتر


( ۵ )

نظر شما :

عبداله سرپیرا ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ | ۱۲:۳۸
به نظر می رسد اگر با دیدی وسیع به برآیند حرکات شطرنجی بایدن نگاه کنیم، خیلی بهتر و موفق تر از دو رئیس جمهور پیشین خود عمل کرده و با اقدام بموقع در برابر پوتین، هم به کنترل روسیه دست زده و هم برای چین هشدارهای لازم را داده است.