وضعیت مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان افغان در نظام طالبان

قشری که بیشترین رنج را می کشند

۱۵ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۴:۰۰ کد : ۲۰۰۹۵۴۱ آسیا و آفریقا انتخاب سردبیر
شمایل بلوچ در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی می نویسد: اکنون دوباره با به‌قدر رسیدن طالبان، آینده وضعیت زنان در هاله ای از ابهام قرار گرفته که بزرگ‌ترین چالش پیش روی زنان افغانستان عدم وجود امنیت، سنت‌ها و مردسالاری و زن‌ستیزی در اندیشه طالبان است. موضع طالبان در برابر زنان ریشه در باورهای سنتی و تبعیض‌آمیز آنان به جایگاه زن دارد که او را از نظر کرامت انسانی برابر با مرد نمی‌دانند. باورهای سنتی طالبان با تقسیم‌کار و محول کردن انجام امور خانه به زنان، عملاً به‌نوعی زمینه سلب فرصت مشارکت برابر زنان را فراهم آورده و به‌تدریج به‌صورت یک نهاده ذهنی به وجود آمده است.
قشری که بیشترین رنج را می کشند

نویسنده: شمایل بلوچ، تحلیلگر مسائل روابط بین‌المللی و دانشجوی دکترا در دانشگاه خوارزمی 

دیپلماسی ایرانی: زنان در تاریخ افغانستان جزء آسیب‌پذیرترین قشر بوده‌اند. جنگ‌های داخلی، هجوم قدرت‌های بزرگ جهان در افغانستان و مردسالاری حاکم، موجب ضعف فرهنگی و عقب‌ماندگی در جامعه افغانستان شده است. به دلیل بی‌سوادی بسیاری از زنان و مردان هیچ‌کدام نسبت به حقوق خود و یکدیگر آگاهی ندارند و از آنجایی که افغانستان جامعه سنتی و پایبند به آداب‌ورسوم خاص قومی است کمتر به نقش و جایگاه زن در امور سیاسی و اجتماعی اهمیت می‌دهند. جایگاه زنان علاوه بر این‌که به‌عنوان نقش همسری – مادری بر جامعه تأثیر به سزایی دارند، با انجام فعالیت‌ها و تعاملات اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مؤثری در جامعه می‌توانند داشته باشند. بعد از حکومت طالبان در سال 2003 حق تحصیل زنان، دختران و اصل برابری زن و مرد در قانون اساسی جدید افغانستان به رسمیت شناخته شد و کمک بزرگی به بهبود وضعیت اشتغال، مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان در این کشور کرد.

زنان افغانستان در دو دهه اخیر با وجود تمامی محدودیت‌های جامعه مردسالار و با تکیه ‌بر دموکراسی نوپا در کشور، موفق به کسب دستاوردهای فردی و جمعی شده‌اند. دستاوردهایی ازجمله حضور در مجلس، کابینه دولت، معاونین وزرا و سفرا، قضات و معلمان می¬توان اشاره کرد. با ایجاد وزارت امور زنان و قرار گرفتن آنها در هیئت دولت می توان به شخصیت‌هایی چون دکتر سیما سمر به‌عنوان نخستین وزیر وزارت زنان، مسعوده جلال، کاندیدای ریاست جمهوری، دکتر حبیبه سرابی، نخستین استاندار زن در بامیان، خانم عذرا جعفری به‌عنوان نخستین شهردار در استان دایکندی، حوا عالم نورستانی به‌عنوان رئیس کمیسیون مستقل انتخابات و زهره شینواری به‌عنوان رئیس کمیسون مستقل شکایات انتخابات اشاره کرد.

بعد از سقوط طالبان در سال 2001 زنان نظر به قانون اساسی کشور حق رأی و حق ارث را به دست آوردند. تصویب و اجرای قانون منع خشونت علیه زنان، تشکیل وزارت امور زنان، کمیسیون مستقل حقوق بشر از گام‌های مؤثر بر افزایش مشارکت سیاسی – اجتماعی زنان در افغانستان بوده است. حضور زنان در جامعه و عدم اجبار آنها به پوشش برقع، سلامت روانی آنها  نسبت به دوره طالبان  بهبود پیدا کرد و درزمینه دسترسی به آموزش، بهداشت و ورزش پیشرفت چشمگیری پیدا کردند و توانستند با حضور پررنگ به فعالیت‌های مدنی خود در جامعه بپردازند. 

اکنون دوباره با به‌قدر رسیدن طالبان، آینده وضعیت زنان در هاله ای از ابهام قرار گرفته که بزرگ‌ترین چالش پیش روی زنان افغانستان عدم وجود امنیت، سنت‌ها و مردسالاری و زن‌ستیزی در اندیشه طالبان است. موضع طالبان در برابر زنان ریشه در باورهای سنتی و تبعیض‌آمیز آنان به جایگاه زن دارد که او را از نظر کرامت انسانی برابر با مرد نمی‌دانند. باورهای سنتی طالبان با تقسیم‌کار و محول کردن انجام امور خانه به زنان، عملاً به‌نوعی زمینه سلب فرصت مشارکت برابر زنان را فراهم آورده و به‌تدریج به‌صورت یک نهاده ذهنی به وجود آمده است.

سیاست جنسی طالبانیسم ادامه مواضع و آرای عالمان سنتی است که همواره با مسئله آزادی و حضور اجتماعی زنان مخالف بوده‌اند. با ممنوع ساختن کار زنان، طالبان درواقع بر آن است که جامعه را ازآنچه آثار فساد و تباهی بازمانده از حکومت قبلی و حضور آژانس‌های غربی می‌داند، پاک و عادی سازد. زن در گفتمان طالبانیسم در چارچوب آموزه‌های دینی دوبندی و سنت قبیله‌ای محصور می‌شود وزندگی شرافتمندانه او، زندگی در کنج خانه و در پشت پرده است. در مجامع عمومی فرصت‌های مشارکت سیاسی – اجتماعی را برای زنان افغانستان به چالش کشیده‌اند.

طالبان حجاب بسیار سخت گیرانه ای شامل برقع برای زنان، اجازه تنها بیرون رفتن؛ مگر اینکه همسر یا یکی از مردانی که محرم باشد آنها را همراهی کند، را وضع کردند. طالبان وزارت زنان را به وزارت امربه‌معروف و نهی از منکر تغییر داد و به دلیل شرایط نامساعدی که به وجود آورده باعث شده است ضربه اساسی را به زنان سرپرست خانوار که تأمین‌کننده معاش خانواده بودند وارد کنند. تفکرات سنتی طالبان باعث شد وضعیت زندگی زنان وخیم‌تر از هر زمان دیگری شود و زنان از عرصه‌های اقتصادی – اجتماعی حذف شوند و شاهد فرار مغزها باشیم. 

مهم‌ترین دغدغه زنان افغانستان در این روزهای پرآشوب از دست دادن ارزش‌هایی است که در 20 سال اخیر با تلاش‌ها و قربانی‌های بسیار به دست آوردند. زنان افغانستان در جنگ متولد و بزرگ شدند و به امید آینده بهتر زندگی و جوانی‌شان را در جنگ سپری کردند. 

بنابراین نیاز است تا جامعه جهانی، رسانه‌های بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری در مورد چشم‌اندازهای آینده زنان افغانستان و چگونگی حمایت از زنان افغانستان همکاری کرده و در مذاکرات با طالبان باید در قدم نخست از حقوق بشر، آموزش‌وپرورش دختران، مشارکت سیاسی¬¬، اجتماعی و اقتصادی زنان افغانستان دفاع کنند.

این در حالی است که زنان نصف جامعه افغانستان را تشکیل می‌دهند و نصف دیگر را در آغوش خود تربیت می‌کنند. طالبان با محدودیت زنان در مشارکت سیاسی و اجتماعی کشور نه‌تنها به نسل آینده صدمه می‌زنند بلکه عدم اعتبار بین‌المللی در نظام بین‌المللی را موجب می شود.

کلید واژه ها: افغانستان زنان افغانستان زنان افغان طالبان جامعه افغانستان مردم افغانستان مردسالاری


نظر شما :

رضا پالانی ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۵:۱۸
ایران. افغانستان دو همنژاد دو آریایی دو جواهر دو افتخار روی زمین
سیاوش ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۷:۱۹
چه خوب بود در مورد زنان سیستان هم می نوشتید که بعد از آب بستن از سوی افغانستان و خشک شدن هامون و هیرمند در فقر و رنج بسر می برند.
خسرو ۱۶ بهمن ۱۴۰۰ | ۱۴:۵۱
اگر طالبان در مورد حجاب و ارث و شغل ودیگر موارد اجتماعی محدویت های بیش از قوانین اسلامی را اعمال کنند اشتباه بزرگی مرتکب میشوند ولی تعامل اجتماعی زنان و مردان مانند کشورهای غربی و مسیحی و ... مناسب برای کشورهای اسلامی نیست و موجب گسیختگی اجتماعی و فرهنگی و جمعیتی خواهد شد -- آیا منزلت وظیفه مادری و تربیت فرزندان کمتر از کار در بیرون منزل است ؟ با هر قومیتی و فرهنگی و کشوری مادر را مقدس می دانیم ، زنانی که به خاطر شغل سخت و زیانبار از نعمت مادر شدن محروم میشوند و در پایان عمر پشیمان چه می کنیم ؟ در کشور خودمان به خاطر تحصیلات و اشتغال سن ازدواج بالا رفته و فرزند آوری کمتر شده است و تعداد طلاق(ناشی از مجادله فمینسم و مرد سالا ری) افزایش دهها برابری نسبت به چهل سال قبل دارد با کمبود جمعیت و مخاطرات امنیت ملی ناشی از آن چه خواهیم کرد ؟ آیا واقعا به حقوق عادلانه بین زن مرد نیاز داریم یا برابری؟ برابر بودن مسئولیت های اجتماعی و اقتصادی و ... موجب آزار مادران و به تبع آن فرزندان نخواهدشد؟ خشونت موجود در روابط قدرت و جنگ و دفاع و تنازع بقا که از دیرباز به خاطر نوع خلقت بر دوش مردان بوده است به مادران و زنان و دخترانمان سخت نخواهد بود؟ اسلام الگوی روابط و جایگاه زن و مرد در جامعه را تبیین کرده است عادات جدید فقط جامعه را ناامن خواهد کرد