رکورد فروش رافال در امارات متحده عربی:
تقدیس صنعت تسلیحات فرانسه؟
دیپلماسی ایرانی: امانوئل مکرون در سفری به خلیج فارس از روز سوم تا پنجم دسامبر، قرارداد فروش ۸۰ فروند جنگنده رافال به امارات متحده عربی را به امضا رساند. به عنوان یک موفقیت هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی، وضعیت و موقعیت صنعت تسلیحات فرانسه در شرایط رقابتی را چگونه ارزیابی می کنید؟ دیدگاه ژان پییر مولنی، معاون مدیر موسسه روابط بین الملل و استراتژیک را با هم می خوانیم.
آیا فروش ۸۰ فروند رافال برای صادرات نشان دهنده موفقیت این هواپیمای جنگی و صنعت تسلیحات فرانسه است؟
بدون شک این یک موفقیت بزرگ است. ۸۰ هواپیما به ارزش ۱۶ میلیارد یورو: این بیش ترین تعداد فروخته شده رافال از زمان به وجود آمدن آن است. ما به رقم ۲۴۲ فروند هواپیمای فروخته شده از سال ۲۰۱۵ تاکنون رسیدهایم، عددی نه چندان دور از میراژ-۲۰۰۰، نسل قبل از رافال، و این در حالی است که ظرفیتهای رافال بسیار بالاتر از میراژ-۲۰۰۰ است.
فراتر از این موفقیت، باید درسهایی در رابطه با صادرات رافال گرفت. اول از همه، ما باید متوجه این موضوع باشیم که سلاح، حداقل برای بزرگ ترین مقاصد، امری مربوط به طولانی مدت است. پانزده سال طول کشید تا این هواپیما تبدیل به محصولی صادراتی شود و قبل از امضای اولین قرارداد با مصر، کسی حتی نمی توانست آن را باور کند. در واقع ما از یک شکست تلخ صحبت می کردیم. موفقیت دیرهنگام را می توان مربوط به چند دلیل دانست: بلوغ تدریجی هواپیما (این چهارمین نسل از رافال است که به امارات فروخته شده است)، اثبات آن در شرایط جنگی و رقابتی که به طور متناقضی به تدریج تضعیف شده است. در واقع، ایالات متحده اکنون بر روی اف-۳۵ تمرکز کرده است که یک هواپیمای گران قیمت و پیچیده است و عمدتا آمریکا فروش آن را به شدت کنترل می کنند: شما نمی توانید همه ویژگی های اف-۳۵ را دریافت کنید، استفاده از آن در شرایط خاصی ممنوع است وهیچ گونه انتقال فناوری در کار نیست. برای برخی از دولت ها، پذیرش همه این محدودیت ها دشوار است و آن ها ترجیح می دهند برای افزایش استقلال استراتژیک خود، گزینه های جایگزین را انتخاب کنند. بنابراین عمان و عربستان سعودی به انگلیس می روند. امارات متحده عربی و مصر به فرانسه و قطر هم به فرانسه و انگلیس نگاه می کند. همه متحدان ایالات متحده هستند، اما آن ها مبدا خریدهای خود را برای هواپیماهای جنگی متنوع می کنند و این گونه است که فرانسه را انتخاب می کنند. برای فرانسه، مسلم است که این امر یک مزیت به شمار می آید: تا سال ۲۰۳۰، خریدهای امارات برنامه کاری داسو، و همچنین تامین کنندگان مهم آن یعنی سافران، تالس و ام بی دی ای را تضمین می کند.
آیا می توان گفت که وضعیت صنایع دفاعی فرانسه به لطف صادرات تسلیحات رو به رونق است؟
حکومت کردن یعنی پیش بینی کردن و در صنعت هم همین طور است. اگر می خواهیم به رقابت ادامه دهیم، باید تحولات را پیش بینی کنیم. بنابراین، شرکتها پیشرفتهای فناوری را پیشبینی میکنند، حتی اگر دولت به تامین مالی نوآوری های دفاعی ادامه دهد، یعنی کاری که در صنایع غیرنظامی کاربرد ندارد. از سوی دیگر، در زمینه صادرات، این دولت است که در چارچوبی تصمیم می گیرد که دیگر صرفا ملی نیست. اما در این سطح، آینده ممکن است آن چنان که برخی دوست دارند آن را ببینند امیدوار کننده نباشد.
اول این که صنعت دفاعی شهرت خوبی در افکار عمومی ندارد. بانک ها تمایلی به حمایت از پروژه های صادراتی در این زمینه را به خاطر نگرانی از ضربه خوردن به شهرتشان ندارند و سرمایه گذاری ها باید به طور فزاینده ای در چارچوب های اخلاقی صورت بگیرد. با این حال، طبق تعریف، سلاح ها برای کشتن ساخته شده اند و در عین حال، برای دفاع از خود به آن نیاز دارید. در سطح اروپا، پروژههایی که میتوانند بالهای صنعت دفاعی را قطع کنند، فراوانند: پروژه طبقهبندی در اروپا برای تامین مالی از برنامه های پایدار وجود دارد که صنایع تسلیحاتی از آن مستثنی میشود. پروژه دیگری تسهیلات ازم پرداختی را برای صادرات فراهم می کند که صنعت تسلیحات باز هم از آن مستثنی می شود. هیچ حمایت یکپارچه ای از این طرح ها در اتحادیه اروپا وجود ندارد. باید از برچسب زدن به صنعتی که برای دفاع از خود و ادامه حیات در برابر ایالات متحده، چین و روسیه به حمایت نیاز دارد، اجتناب کرد.
دوم این که، تمایل برای هماهنگ کردن سیاست های صادراتی در سطح اروپا وجود دارد. مشکلی که با آن مواجه هستیم مشکلی تکراری است و از نظر سیاسی طبیعی است که بخواهیم یک سیاست خارجی و امنیتی مشترک در سطح اروپا برای رفع آن ایجاد کنیم. با این حال، اگر این چشم انداز برای مدت طولانی فقط مثل یک آرزو به نظر می رسید، در سال های آینده می تواند جامه عمل بر خود بگیرد. گروه سبزها-اتحاد آزاد اروپا در پارلمان اروپا پیشنهاد تبدیل موضع مشترک اروپا در مورد صادرات تسلیحات را به یک قانون در سطح این اتحادیه داده است تا بتواند بر اعمال معیارهای مشترک نظارت کند. آن چه از آن به عنوان «ائتلاف چراغ راهنمایی» در آلمان یاد می شود که ائتلافی بین سوسیالیست ها، سبزها و لیبرال های حزب سوسیالیست می باشد، زمام قدرت را در این کشور به دست گرفته است و خواهان وضع مقررات در سطح اروپا است. آن ها همچنین خواهان ممنوعیت فروش تسلیحات به کشورهایی هستند که مستقیما در جنگ یمن درگیر هستند. امارات متحده عربی مدتهاست درگیر این جنگ بوده است، حتی اگر که در سال ۲۰۲۰ رسما از آن خارج شده باشد.
بنابراین شرایط در درازمدت برای صادرات تسلیحات به کشورهای خلیج فارس که بخش قابل توجهی از صادرات ما (فرانسه) را تشکیل می دهند، مساعد نیست. فرانسه می تواند با این پیشنهادات مخالفت کند، اما مطمئن نیست که این مخالفت به نفع آن باشد. انگلیسی ها که می توانستند در این موضوع متحد ما باشند، اتحادیه اروپا را ترک کرده اند. بنابراین، یک جبهه مخالف خطر منزوی کردن ما را بدون داشتن شانس زیادی برای موفقیت در درازمدت ایجاد خواهد کرد. در اینجا لازم است پیشنهادهای متقابلی را تصور و برنامه ریزی کنیم که اجازه پیشرفت تدریجی به سمت سیاست صادرات مشترک در اروپا را بدهد.
در نهایت، مسلما این امر ضروری است که فرانسه خود را از وضعیت وابستگی بیش از حد به کشورهای خلیج فارس در زمینه صادرات تسلیحات رها کند. ما باید بازار اروپا را به دست آوریم که آن هم به معنای تولید تجهیزات اروپایی است. ابتکارات اروپایی باید به ما در انجام این کار کمک کنند، اما شرکای اروپایی ما هم باید در این بازی شرکت کنند. کاهش و یا قطع فروش رافال به کشورهای خاورمیانه روزی آسان تر خواهد بود که اروپاییها خرید اف-۳۵ آمریکایی را متوقف کنند.
چه راهکارهایی برای آینده وجود دارد؟
در زمینه هوانوردی، به نظر می رسد آینده رافال با افکاس (سامانه نبرد هوایی آینده) در ارتباط است. این سیستم هوایی برای آینده است که امروزه فرانسوی ها، آلمانی ها و اسپانیایی ها را گرد هم می آورد و بدون شک سایر کشورهای اروپایی نیز در آینده به آن خواهند پیوست و این هم همان سیستم هوانوردی اروپا برای آینده خواهد بود: سیستمی که به اروپا ابزاری می دهد تا وزن سیاسی و صنعتی خود را در صنایع دفاعی افزایش دهد. چیزی که امروز خود را باید برای آن آماده کنیم سال ۲۰۴۰ است. ما نباید در ۲۰۲۰ منجمد بمانیم و فکر کنیم که آینده صنعت هوانوردی نظامی به فرانسه ای که به خودش مشغول است وابسته خواهد بود. ما مهندسان، رهبران تجاری و کارکنان دولت فرانسه را داریم که می توانند کمک کنند تا فرانسه بتواند نقش کامل خود را در این پروژه اروپایی ایفا کند. شرکای ما و به ویژه آلمانی ها نیز باید از اهمیت سیاسی این پروژه آگاه شوند و در موفقیت آن مشارکت کامل داشته باشند. بنابراین، چنین کاری مستلزم تلاش همگان است.
منبع: موسسه روابط بین الملل و استراتژیک (ایریس) / ترجمه: علی مفتح
نظر شما :