چشمانداز روابط با امارات!
انگیزه گسترش روابط ابوظبی با تهران چیست؟
نویسنده: صابر گلعنبری، کارشناس ارشد مسائل بینالملل
دیپلماسی ایرانی: دیروز طحنون بن زاید در اولین سفر رسمی و علنی خود به تهران آمد. این سفر در فضای منطقهای نسبتا متفاوتی نسبت به چند سال پیش انجام شد که شاهد گفت وگوهای دو و چند جانبه و سطحی از همگرایی هستیم.
این گفت وگوها میان دیگر طرفها به آشتی و نتایج سیاسی و اقتصادی روشنی رسیده؛ اما با ایران هنوز برآیند خاصی نداشته و گفت وگوها با عربستان بدون پیشرفتی متوقف شده است. طحنون در حالی به ایران آمده که اردوغان به قطر رفته و محمد بن سلمان ولیعهد عربستان همزمان به آنجا رفته و در ابتکاری بیسابقه تور منطقهای به 5 کشور شورای همکاری خلیج فارس راه انداخته است.
ترکیه با مصر، عربستان و امارات در حال بازتعریف روابط خود است و پیشرفتهای خوبی داشته است و اخیرا طحنون بن زاید در سفری به آنکارا موافقتنامههای تجاری بسیار مهمی از جمله سرمایهگذاری 10 میلیارد دلاری امضا کرد.
از سوی دیگر، این مقام عالی رتبه اماراتی در حالی به ایران آمده که ابوظبی بیتوجه به هشدارها و بعضا تهدیدهای ایران طی یک سال و اندی گذشته روابط همهجانبهای با اسرائیل برقرار کرده و حضور سیاسی و امنیتی تلآویو در همسایگی جنوبی ایران در نتیجه این روابط فزاینده تثبیت و یا در حال تثبیت شدن است. جالب اینجاست که همزمان با سفر طحنون به تهران، محمد بن زاید ولی عهد ابوظبی و به عبارتی دیگر حاکم فعلی امارات طی تماسی تلفنی از اسحاق هرتزوگ برای سفر به امارات دعوت کرده است. حالا که امارات در چنین وضعیتی مقام عالی رتبه خود را به ایران میفرستد و دو طرف بر تقویت و توسعه همه جانبه مناسبات تاکید میکنند، یک روی مهم آن این است که ابوظبی در سایه واقعیت منطقهای جدیدی حاضر به نوعی تعامل با تهران شده و در آن سو، ایران نیز با وجود جهش قابل توجه و مستمر در روابط امارات و اسرائیل در صرافت تقویت همه جانبه روابط با ابوظبی است که این نشان میدهد که این متغیر تحت تاثیر شرایط جدید منطقه، اهمیتی ثانوی پیدا کرده است. این در حالی است که اگر اهتمام جدی به همسایگان در دهههای پیشین در چارچوب سیاست منطقهای اعتمادساز، متوازن و به تبع آن روابطی عمیق شکل میگرفت، چه بسا همین عمق روابط باعث شکلگیری واقعیتهای ژئوپلیتکی دیگری در مرزهای کشور میشد.
به هر حال، فارغ از این مسائل، اکنون پرسش این است که برگردان بالا گرفتن دید و بازدیدها میان ایران و امارات چه خواهد بود؟ واقعیت این است که در سایه معادلات کنونی برآیند این مساله در خوشبینانهترین حالت تا حدودی کاهش تنشهای سیاسی و امنیتی و احتمالا هم تا حدودی ارتقای سطح روابط اقتصادی است، اما فعلا دور از انتظار است که روابط سیاسی و اقتصادی به حالت طبیعی خود برگردد. این مساله بستگی به عوامل متعددی دارد. نخست این که امارات از متحدان اصلی آمریکا در منطقه است و از این رو، بدون هماهنگی و موافقت واشنگتن، همکاری اقتصادی خود با ایران را به سطحی که تحریمهای آمریکا را خنثی کند، نخواهد رساند. در این زمینه هم متغیر اسرائیلی نقش تاثیرگذار خود را دارد.
تنشهای منطقهای میان ایران و همسایگان جنوبی بر اثر طولانی شدن و لاینحل ماندن به بخشی از تنش بزرگتر با آمریکا و در کل غرب تبدیل شده است. در این راستا هم اخیرا راب مالی نماینده آمریکا در امور ایران در سفری به این کشورها به صراحت توسعه روابط میان ایران و همسایگان جنوبی را به احیای برجام گره زد؛ آن هم به شیوهای که بنا به خواسته واشنگتن و بازیگران منطقهای یک نوع ریلگذاری برای تحقق برجام پلاس باشد.
عامل دوم این که روابط دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با ایران به نوعی با شدت و ضعفی تابع کمیت و کیفیت روابط ریاض با تهران است؛ به این معنا که تا زمانی که گشایشی اساسی در روابط این دو بازیگر رخ ندهد، دور از ذهن است که امارات و بحرین و بعضا دیگر کشورهای این حوزه روابط دیپلماتیک و اقتصادی کاملا طبیعی با ایران داشته باشند.
عامل سوم این که هنوز بیاعتمادی میان کشورهای عربی خلیج فارس و ایران یک معضل اساسی است و اعتمادسازی هم وقت میبرد و فعلا شرایط آن فراهم نیست. با توجه به چندین دهه تنش و فراز و نشیب در روابط، اعتماد یک پروسه زمانبر است. قرارداد کلان تسلیحاتی چند روز پیش میان امارات و فرانسه معطوف به احساس نگرانی این شیخنشینهاست. اما در سایه نکات پیشگفته احتمالا این پرسش مطرح شود که پس انگیزه این کشورها از این سطح ارتباط و گفتگو با تهران چیست؟ میتوان دو انگیزه را مطرح کرد: نخست نوعی همراهی با رویکرد دیپلماتیک دولت جدید آمریکا در قبال ایران و دوم این که این کشورها هر کدام چشماندازهای اقتصادی مهمی برای خود در سالیان و دهههای پیشرو تعریف کردهاند و از این جهت به دنبال مدیریت تنش خود با ایران و جلوگیری از تاثیرات احتمالی آن بر این چشماندزها هستند.
نظر شما :