هیچگاه احساس نکردم تبعه خارجی هستم
محمد مسیح حمیدی، دانشجوی افغانستانی تبار رتبه اول المپیاد ریاضی ایران میگوید: این سالها هیچگاه احساس نکردم تبعه خارجی هستم و دوستان و همکلاسیها و استادان به گونهای با من رفتار میکنند که احساس میکنم در کشور خودم درس میخوانم.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، محمد مسیح حمیدی، دانشجوی افغانستانی تبار که توانست رتبه اول المپیاد ریاضی ایران را کسب کند با روزنامه ایران گفتوگویی داشته که بخشهای مهم آن در ادامه آمده است.
«جان پدر کجاستی؟» حرف دل همه پدران و مادرانی افغانستانی است
- «جان پدر کجاستی؟» حرف دل همه پدران و مادرانی است که دل به آبادانی و پیشرفت کشور دارند و با همه سختیها و مشکلات فرزندانشان را به دانشگاه میفرستند.
- کمتر اخبار و اتفاقات افغانستان را دنبال میکنم اما هربار وقتی خبر بمبگذاری و کشته شدن دانشآموزان و دانشجویان بیگناه را میشنوم به ادامه تحصیل و موفقیت علمی مصممتر میشوم.
- چند سال قبل از به دنیا آمدن من، طالبان با راه انداختن جنگ داخلی باعث شد تعداد زیادی از مردم افغانستان به کشورهای همسایه پناهنده شوند. آن وقتها خانوادهام در ولایت هرات زندگی میکردند و بعد از به قدرت رسیدن طالبان به ایران پناهنده شدند و به مشهد رفتند و سالهاست در این شهر زندگی میکنیم.
عاشق حل کردن معادلات سخت و پیچیده هستم
- پدرم فارغالتحصیل مقطع کارشناسی تربیت معلم دانشگاه پیشاور پاکستان است و مادرم هم دیپلم دارد. از کودکی پدرم به تحصیل اهمیت میداد. میگفت به خاطر آینده ما به ایران آمدهاند تا بتوانیم در امنیت درس بخوانیم.
- دو خواهر و دوبرادر هستیم. دوران مدرسه با مشکلات زیادی مواجه میشدیم و گاهی به خاطر مهاجر بودن با تأخیر ما را ثبتنام میکردند. از همان مقطع ابتدایی علاقه زیادی به ریاضی داشتم و همین علاقه باعث شد تا به شکل جدی این رشته را دنبال کنم. عاشق حل کردن معادلات سخت و پیچیده هستم و همین علاقه باعث شد برای کنکور رشته ریاضی را انتخاب کنم.
هیچ وقت ملیت من برای همخوابگاهیهایم مهم نبوده/ ریاضی مثل زندگی است
- خانوادهام دوست داشتند مهندسی بخوانم اما خودم علاقه زیادی به ریاضی دارم. با رتبه 811 کنکور قبول شدم و دانشگاه صنعتی شریف را برای تحصیل انتخاب کردم. زندگی در خوابگاه در کنار دانشجویان ایرانی تجربه بسیار شیرینی برای من بود. در این مدت دوستان ایرانی زیادی پیدا کردم و هیچ وقت ملیت من برای آنها مهم نبوده.
ریاضی مثل زندگی است؛ پر از معادله و مجهول. هر معادلهای یک مجهول دارد و معادله بدون مجهول بیمعنا است. زندگی هم همین است. برای رسیدن به موفقیت باید معادلات و مجهولات زیادی را حل کنی و جلو بروی. من ریاضی را با معادلات خطی شروع کردم و به معادلات درجه 2 و 3 و بعد هم مثلثی رسیدم.
طالبان مسیر زندگی خانواده مرا تغییر داد و باعث شد به ایران پناهنده شوند. پدرم در یک مغازه پوشاک فروشنده است و خودم هم از مقطع راهنمایی در کارگاه منبت کار میکردم. دوست داشتم با درس خواندن و موفقیت محبت پدر و مادرم را جبران کنم.
دوبار هرات رفتهام؛ یک بار در کودکی و یک بار هم برای ویزای دانشجویی. لحظه قدم زدن در خیابان و کوچههایش حس عجیبی داشتم، البته دومین بار که به هرات رفتم همه چیز تغییر کرده بود، خیابانها آسفالت شده بود و شهر بوی زندگی میداد.
تصور نمیکردم نفر اول المپیاد شوم/ هیچگاه احساس نکردم تبعه خارجی هستم
- ترم چهارم مقطع کارشناسی در المپیاد ریاضی شرکت کردم. میخواستم داشتههایم را محک بزنم. خودم را بین 5 نفر برتر المپیاد میدانستم ولی تصور نمیکردم نفر اول شوم.
- خبر موفقیتم را یکی از همکلاسیهایم داد. لحظهای که این خبر را میگفت چنان خوشحال بود که خوشحالی مرا دوچندان میکرد. در کنکور ارشد ریاضی رتبه 11 را کسب کردم و الان هم در ترم 2 ارشد مشغول تحصیل هستم. این سالها هیچگاه احساس نکردم تبعه خارجی هستم و دوستان و همکلاسیها و استادان به گونهای با من رفتار میکنند که احساس میکنم در کشور خودم درس میخوانم.
یکی از اساتید وقتی متوجه شد افغانستانی هستم، گفت باید تا مقطع دکتری ادامه بدهی. بعد از آن هم همیشه تشویقم میکند. هیچگاه تابعیت در نوع روابط بین من و دوستان و همکلاسیها نقش نداشته و همیشه تواناییها و همدلی اساس و پایه روابط ما بوده.
بزرگترین آرزوی ریاضیدان افغانستانی
من در ایران بزرگ شدهام و خودم را از این مردم میدانم. در مدارس و دانشگاه ایران درس خواندهام و میخواهم در همین کشور برای آیندهام برنامهریزی کنم. بازار کار رشته ریاضی آکادمیک است و شرط تدریس در دانشگاه عضویت در هیأت علمی دانشگاه است، اما اتباع خارجی نمیتوانند عضو هیأت علمی شوند. اگر این مشکل و مانع برطرف شود بزرگترین آرزوی زندگیام محقق خواهد شد.
من دوست دارم بتوانم در ایران تحصیل و تدریس کنم. وقتی در مقطع کارشناسی درس میخواندم به شکل پاره وقت ریاضی تدریس میکردم. از طریق یکی از دوستانم در فضای مجازی آگهی میدادم و شاگردانم به خوابگاه و دانشگاه میآمدند یا من به خانه آنها میرفتم. الان هم دوست دارم ریاضی را تا آنجا که میتوانم ادامه دهم و همین جا تدریس کنم، البته همه چیز به شرایط بستگی دارد.
مریم میرزاخانی نابغه ریاضی ایران الگوی خیلی از دانشجویان این رشته است و اگر زمینه پیشرفت ریاضی در هر نقطهای از جهان مهیا باشد آنها دوست دارند از امکانات آنجا استفاده کنند.
امنیت، نخبههای افغانستانی را به افغانستان برمیگرداند
تلخترین خبر برای من حادثه انفجار دانشگاه و کشته شدن تعدادی از دانشجویان نخبه دانشگاه کابل بود. تا چند روز روی درس تمرکز نداشتم. تصویر دانشجویان بیگناهی که قربانی اختلافات داخلی و ناامنی شده بودند هیچگاه از ذهنم پاک نمیشود. آنها نخبههایی بودند که میتوانستند آینده را بسازند. این حقیقت تلخی است و سالهاست که ادامه دارد.
اختلافات و جنگ داخلی سالهاست که امنیت را از مردم افغانستان گرفته. ای کاش شرایطی فراهم میشد تا دولت و گروههای مخالف اختلافات را کنار بگذارند و به فکر آبادانی کشور باشند. اگر امنیت برقرار باشد خیلی از نخبههای افغانستانی که در دیگر کشورها تحصیل میکنند برمیگردند.
نظر شما :