فلسطین، شرکت سهامی که برخی کشورهای اسلامی از آن بهره برداری می کنند
از ترکیه تا کشورهای عربی، همگی به فکر سهم خود از قضیه فلسطینی
دیپلماسی ایرانی: تعریفی بسیار ساده و زیبا از سیاست را میتوان در مکتب حکمرانی ژاپن قرن 16 میلادی مشاهده کرد که میگوید: «هنرهای جنگ و هنرهای صلح، دو روی یک سکهاند که سیاست نام دارد.»1 چنین تعریفی از سیاست را میتوان پوشش دهنده سیاست بینالمللی کنونی دانست. ترکیب و تلفیق هنر جنگ و هنر صلح را میتوان مؤلفهای از یک سیاستگذاری خارجی سامانمند و کارآمد دانست که اثربخشی گستردهای در نظام جهانی دارد.
سیاستگذاری عمومی بهخصوص سیاستگذاری خارجی همواره با یک دوگانه صلح و جنگ تعریف شده است که صلح و جنگ به عنوان دو نقطه متقابل و انتهایی یک سیاست مورد گفت وگو قرار داشتهاند. همان دوگانه میدان و دیپلماسی که اکنون در ایران برجسته شده، قرنهاست که از بنیادهای علم سیاست و سیاست بینالمللی هستند. جنگ بهخصوص هنر جنگ چنان در سیاست مورد استفاده بوده و کارایی دارد که کارل فون کلاوزویتس معتقد است که: «جنگ ادامه سیاست از طریق دیگر است.»2
این همیاری بلکه وابستگی جنگ و دیپلماسی (صلح) که با همراهی یکدیگر یک سیاست را تشکیل میدهند، بخشی از سیاستگذاری خارجی هر دولت مستقل و مدرن در عصر کنونی است که از یک حاکمیت سامانمند و یکپارچه برخوردار است. اما در قرن 21 نیز کشورهایی وجود دارند که فراتر از این رقابت دوگانه، با تقابل درونی میان نیروهای میدان و دیپلماسی مواجه بوده اند و حتی به جنگ فیزیکی علیه یکدیگر نیز میپردازند!
یکی از نمونههای بارز چنین کشورهای غیر سامانمند یا نابسامان قرن 21 که نمادی از تقابل عینی و جنگ فیزیکی میان دو نیروی میدان و دیپلماسی است را میتوان فلسطین دانست که خود به تنهایی عامل بیش از نصف بحرانهای جهانی و منطقهای در 7 دهه اخیر بوده است. یکی از جلوههای بحران ادامهدار فلسطین طی چند دهه اخیر بهخصوص از زمان تشکیل گروههای مقاومت در غزه و عقبنشینی اسرائیل از این باریکه را میتوان تقابل فلسطینی علیه فلسطینی دانست که به برخی مؤلفههای آن میپردازیم:
یکم - دو کشور با نام فلسطین: بیش از 7 دهه از ظهور بحران جهانی فلسطین و اسرائیل میگذرد ولی این بحران همچنان تازگی و جذابیت خود را حفظ کرده است و در بالاترین جایگاه مسایل جهانی قرار دارد و افکار عمومی را به خود مشغول میکند.
آنچه امروز فلسطین یا دولت خودگردان فلسطین نامیده میشود، یک نام و صفت بسیار نامناسب و بیمعنا از دو ناحیه محصور و محدود با فاصلهای بسیار طولانی از یکدیگر است که هر کدام دارای ساختار، کارگزاران و سیاستگذاری عمومی بسیار متفاوت و بلکه متضادی هستند. به صراحت میتوان گفت که کرانه باختری رود اردن به مرکزیت رام الله و باریکه غزه به مرکزیت شهر غزه، دو ناحیه یا دولت محلی هستند که از نام فلسطین استفاده میکنند.
تشکیلات حماس و جهاد اسلامی در غزه و تشکیلات فتح در کرانه باختری رود اردن، سیاستگذارانی هستند که دو دولت محلی یا کشور کوچک را اداره میکنند که هر دو نیز نام فلسطین را شایسته حکمرانی خود میدانند. این دو دولت که از زمان عقبنشینی اسرائیل از غزه در 2005 بهخصوص انتخابات پارلمانی 2006 فلسطین و تقابل محمود عباس با تشکیلات حماس در غزه نمود یافته است، هر کدام دارای روندی متفاوت و بلکه متضاد از حکمرانی و سیاستگذاری هستند.
این تضاد در تمام حوزههای سیاستگذاری دو دولت فلسطینی قابل مشاهده است. تضاد و تقابل شدید دولت غزه با تشکیلات خودگردان فلسطین در سیاست خارجی بهخصوص روابط با اسرائیل و آمریکا ازجمله این تضادهای بزرگ است.
دوم - جنگ قدرت از کرانه باختری تا غزه: دو ساختار و حکمرانی فلسطینی غزه و رام الله از سال 2007- 2006 دارای یک تضاد و تقابل آشکار هستند که حتی به جنگ قدرت میان آنها تبدیل شده و اصل آرمان آزادی فلسطین را کماثر کرده است. در چنین وضعیتی است که نام بردن از کشور فلسطین نوعی ساده انگاری سادهلوحانه است، زیرا جنگ میان اسرائیل و فلسطین نیز تنها یک سرپوش بر جنگ واقعی میان تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس با گروههای مقاومت نوار غزه بهخصوص جنبش حماس و جهاد اسلامی است.
جنگ قدرت در فلسطین میان جنبش های فتح و حماس که هر کدام نیز ادعای نمایندگی و رهبری شهروندان فلسطینی و آرمان آزادی سرزمین فلسطین را دارند، چنان آشکار است که شواهدی از همکاری تشکیلات خودگردان محمود عباس با دولت اسرائیل علیه محور مقاومت در غزه را نمایان ساخته است.
دستگیری دهها عضو ارشد یا رهبران سیاسی و نظامی حماس در کرانه باختری رود اردن توسط تشکیلات خودگردان یا توسط اسرائیل با همکاری تشکیلات خودگران و حتی لغو انتخابات پارلمانی اخیر در قدس را میتوان ازجمله جلوههای جنگ قدرت میان دو دولت فلسطین دانست. اما یکی از مهمترین و آخرین نمونههای جنگ قدرت در فلسطین بهخصوص همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس با دولت اسرائیل علیه دولت غزه را میتوان در افشاگری "مجتهد" فعال افشاگر عربستانی مشاهده کرد که به صراحت از همکاری محمود عباس با اسرائیل علیه جنبش حماس سخن گفت. "مجتهد" ضمن اعلام همکاری برخی سران دولتهای عربی با اسرائیل، به صراحت محمود عباس را حامی سیاستهای اسرائیل علیه دولت غزه معرفی کرد و گفت: «محمود عباس خواسته آنها را اجابت کرده و بیش از ۵۰۰ نفر از اعضای حماس را در کرانه باختری بازداشت کرده است. هنگامی که اسرائیل مجبور شد بخش بزرگی از نظامیان خود در کرانه باختری را با هدف تسلط بر اوضاع در داخل فلسطین اشغالی خارج کند، محمود عباس به حمایت و پشتیبانی از آنها در کرانه باختری متعهد شد. محمود عباس ۶۰ هزار نیروی امنیتی مسلح وابسته به تشکیلات خودگردان را مسئول محافظت از عقبه اسرائیل کرده است که حقوق آنها را عربستان، امارات، آمریکا و اتحادیه اروپا میپردازند.»3
این افشاگری نشان میدهد که تشکیلات خودگردان فلسطین دارای 60 هزار نیروی مسلح است که اگر سیاست و دستورکاری برای مقابله با اسرائیل داشته باشند، قادرند تا اسرائیل را با شکستی بزرگ مواجه کنند. اما تشکیلات خودگردان به رهبری محمود عباس به جای مقابله با اسرائیل، به مقابله با دولت مقاومت در باریکه غزه مشغول است و جنگ واقعی میان نوار غزه و کرانه باختری رود اردن است که تمام منافع آن نصیب دولت اسرائیل میشود.
سوم - فلسطین بازیچه حاکمان اسلامی: یکی دیگر از مؤلفههای ماهیت اصلی مناقشه جهانی فلسطین را میتوان در بهرهبرداری سران دولتهای اسلامی از بحران فلسطین برای کاهش و کنترل چالشهای داخلی خود دانست. در این رویکرد است که مسئله فلسطین مانند سهامی در بورس معادلات جهانی است که سهامداران آن دو دولت فلسطینی غزه و رامالله به همراه سران دولتهای اسلامی هستند. اغلب این سهامداران تنها برای نوسانگیری مسائل و مشکلات خود و البته حفظ و ادامه حاکمیت داخلی و بینالمللی حکمرانی خویش از آن (سهام مسئله فلسطین) بهرهبرداری میکنند!
صدها نمونه از چنین رویکردی را میتوان در رفتار تشکیلات خودگردان محمود عباس و سایر دولتهای اسلامی ازجمله دولت ترکیه، عراق صدام حسین، عربستان، قطر و ... به خوبی مشاهده کرد. مانورهایی که صدام حسین، اردوغان و سران عربستان به نام حمایت از مردم فلسطین داشتهاند اما تنها برای نمایش پرستیژ سیاست خارجی خودشان بوده است را میتوان جلوههایی از بازیچه بودن فلسطین در سیاستگذاری خارجی جهان اسلام قلمداد کرد.
اما صراحت "حمد بن جاسم آل ثانی" نخست وزیر سابق قطر در اعلام ماهیت اصلی سیاستگذاری خارجی دولتهای اسلامی در سوءاستفاده از بحران فلسطین را میتوان رویدادی برجسته برشمرد که بیان کننده اصل سیاست آرمان آزادی فلسطین در سیاستگذاری دولتهای اسلامی است بهخصوص آنجا که میگوید: «مواضع عربی در قبال خشونتهای اخیر در فلسطین اینگونه است که برخی به صلح فرا میخوانند و برخی با اوضاع کنونی همسو شدهاند. برخی از محکومیتها از سوی رهبران کشورهای عربی فقط با هدف کاستن خشم داخلی و حفظ کرسی قدرت است. اسرائیل میداند که جدیتی از سوی طرفهای عربی برای حل نزاع فلسطین و اسرائیل وجود ندارد. طرفهای عربی از مساله فلسطین شانه خالی میکنند.»4
بخشی از افشاگری "مجتهد" فعال و منتقد رسانهای عربستانی نیز به شفافسازی نیات و اهداف سران دولتهای اسلامی و حتی محمود عباس در تحولات جنگ اخیر میان اسرائیل و دولت فلسطینی غزه پرداخته، به صراحت میگوید: «عربستان، امارات، مصر و تشکیلات خودگردان فلسطین بسیار نگران هستند. نگرانی آنها به سبب فشار افکار عمومی پیرامون اقدامات سرکوبگرانه اسرائیل و شهادت غیرنظامیان نیست، بلکه به سبب تشدید سریع حوادث به سوی سقوط اعتبار اسرائیل بهویژه پس از تحرک فلسطینیها در داخل مناطق فلسطینی است. ترس واقعی آنها این است که بحران کنونی به انحلال و سپس فروپاشی پروژه صهیونیستی منجر خواهد شد.»5
موضع گیریهای دروغین و البته بسیار نرم اغلب دولتهای اسلامی در مقابل اقدامات جنگی اسرائیل علیه سرزمین و شهروندان فلسطینی را میتوان تنها در چارچوب همان اصل بازیچه بودن فلسطین در سیاستگذاری خارجی کشورهای اسلامی قلمداد کرد که حتی سازمان همکاری اسلامی نیز تنها به یک بیانیه نرم و بیاثر بسنده کرده است!
مسئله فلسطین بازیچه سران برخی دولتهای اسلامی شده است تا به حفظ یا افزایش قدرت خود در داخل کشور خویش یا در جهان اسلام اقدام کند و چه خوشخیال هستند شهروندان فلسطینی که به این سیاستگذاران نیرنگساز امید بستهاند. امید واهی برخی شهروندان فلسطینی به سران اسلامی مانند اردوغان که اینگونه سادهلوحانه خواستار اقدام دولت ترکیه برای آزادی فلسطین هستند: «اردوغان نور چشم ماست. ما اردوغان را به اینجا دعوت میکنیم تا فلسطین را آزاد کند. بیائید مجدداً دولت عثمانی را تأسیس کنید و با هم نهتنها 500 سال بلکه هزاران سال دیگر زندگی کنیم.»6
اینگونه سادهاندیشی و خوشخیالی شهروندان جهان اسلام و فلسطینیهاست که مسئله فلسطین را سهام پرسودی در دستان سران دولتهای اسلامی و حتی دولت خودگردان محمود عباس تبدیل کرده تا هر کجا که لازم باشد آن را به قیمتی ارزان فروخته و در مقابل آن به حفظ و تقویت قدرت خود بپردازند، گویا فلسطین سهام نوسانگیر سران جهان اسلام است!
چهارم - اصل سود شکار شیر برای شغال: یکی از اصول طبیعی قدرت را میتوان در این یک جمله خلاصه کرد که "بیشترین سود شکار شیر به شغال میرسد." این اصلی است که بر 7 دهه مناقشه فلسطین حاکم بوده، زیرا همواره منافع و سود جنگ و ستیز میان اسرائیل و جنبشهای فلسطینی نصیب سایر گروههای فلسطینی تعاملگرا با اسرائیل و غرب یا نصیب سران دولتهای اسلامی شده است که هیچ هزینهای جز چند میلیون دلار نفتی نداشتهاند.
هدف اغلب دولتهای اسلامی بهخصوص سران عربی در مناقشه فلسطین، دفاع از آرمان فلسطین و شکست اسرائیل نیست. اودد بروش (عودید) یک از کارشناسان مطرح و برجسته اسرائیلی معتقد است که: «حتی اگر رهبران و سران عرب به اسرائیل حمله کنند، اهداف دیگری در سر میپرورانند و نه شکست اسرائیل.»7
اکنون در دومین دهه از قرن 21 نیز همچنان بیشترین منافع اصل "سود شکار شیر برای شغال" نصیب تشکیلات خودگردان فلسطین و سران دولتهایی مانند: ترکیه، عربستان، مصر، قطر و ... میشود که با نمایش پرستیز نرم ضد اسرائیلی سعی دارند تا افکار عمومی جهان اسلام را به نفع خود تغییر جهت دهند. بنابراین سود اصلی از نبرد دولت فلسطینی غزه و اسرائیل نصیب دولتهایی میشود که حتی از ارسال یک فشنگ به غزه نیز ناتوان و بلکه مانع آن میشوند.
*
هنر جنگ و هنر صلح، اگر چه دو روی سکه سیاست نامیده میشوند اما در یکی از برجستهترین چالشهای یک قرن اخیر جهان یعنی فلسطین دارای دو چهره و روند متفاوت هستند. هنر جنگ به ابزار سیاستگذاران دولت فلسطینی غزه تبدیل شده است و هنر صلح به ابزار سیاستگذاران دولت خودگردان محمود عباس. در چنین شرایطی است که احساسات شهروندان فلسطینی به امید آزادی و داشتن یک کشور مستقل و یکپارچه مورد سوءاستفاده سران دولتهای عربی و اسلامی قرار میگیرد. در حالی که تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس زیر قیمومیت دولت اسرائیل قرار گرفته و نیروی امنیتی و نظامی 60 هزار نفری آن هیچ تقابلی با اسرائیل ندارد و حتی در کرانه باختری نیز سکوت کردهاند، دولت فلسطینی غزه به شدت در حال مقابله و جنگ با اسرائیل و البته نیرنگهای برخی سران دولتهای اسلامی است.
فلسطین که مانند سهامی خاص در دست سهامداران عمدهای چون عربستان، قطر، امارات متحده عربی، ترکیه و مصر قرار گرفته است، تنها برای منافع شخصی سران این کشورها مورد خرید و فروش قرار میگیرد تا با یاری سهام فلسطین، چالشها و نوسانهای داخلی و بینالمللی این دولتها را برطرف کند.
**
از معامله قرن تا عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل، لغو انتخابات پارلمانی قدس توسط محمود عباس و جنگ 12 روزه غزه و اسرائیل، نشان میدهند که جنگ اصلی فلسطین میان سیاستگذاران غزه و کرانه باختری رود اردن است. جنگ داخلی اندیشههای سازش و جنگ که نمود بارز آن را میتوان در حملات مشکوک و دقیق اسرائیل به اماکن مخفی و نیروهای ارشد حماس در در جنگ اخیر مشاهده کرد که در مخفیترین نقاط نیز مورد حمله قرار گرفتهاند!
سیاستهای جهان اسلام در طول 12 روز جنگ غزه و اسرائیل نشان داد که دولتهای عربی و اسلامی به برخی تاکتیکهای نمایشی و فریبنده اکتفا کرده و از "سهام فلسطین" تنها برای نمایش پرستیژ خود در داخل و روابط بینالمللی بهره میبرند تا به توازن منطقهای دست یابند. از سوی دیگر تقابل و نبرد میان تشکیلات خودگردان فلسطین و دولت غزه نیز به خوبی نمایان شده و برای تعیین آینده فلسطین امری اجتنابناپذیر شده است.
حوادث فلسطین مانند مؤلفههای نوسانی بورس هستند که سهامداران سهام فلسطین را به جنب و جوش وادار کرده و اغلب نیز تنها میتواند فضایی احساسی و روانی در جهان اسلامی ایجاد کند اما هیچ سیاست عملی و کاربردی برای پایان این مناقشه از سوی سهامداران اصلی آن به صورت مشترک اجرا نمیشود. شاید عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل و موج حدید عادیسازی در آسیای جنوب غربی (ایران با عربستان – ترکیه با عربستان – ترکیه با مصر – عربستان با سوریه و ...) بتواند در درازمدت به کاهش مناقشه فلسطین کمک کرده و روزنهای اثربخش برای پایان بیش از 7 دهه جنگ و بحران در این منطقه، ایجاد کند.
1- تزو، سون. هنر جنگ. ترجمه مهدی سمسار. تهران. جامی. 1398. چاپ چهارم.، ص 290
2- جهانبگلو، رامین. کلاوزویتس و نظریه جنگ. تهران. هرمس. 1378.چاپ اول. ص 23
3- سایت خبری پرایم تایم زون. 24 اردیبهشت 1400. به آدرس: https://primetimezone.com/world/gulf-news/mujtahidd-reveals-a-surprise-about-saudi-arabia-and-the-uae-pledging-unlimited-financial-support-to-abbas-to-save-israel-a-nation-is-tweeting-out-of-tune/
4- روسیا الیوم . 27 اردیبهشت 1400. به آدرس: https://arabic.rt.com/middle_east/1232563
5- سایت خبری پرایم تایم زون. 24 اردیبهشت 1400. به آدرس: https://primetimezone.com/world/gulf-news/mujtahidd-reveals-a-surprise-about-saudi-arabia-and-the-uae-pledging-unlimited-financial-support-to-abbas-to-save-israel-a-nation-is-tweeting-out-of-tune/
6- خبرگزاری آناتولی. 20 اردیبهشت 1400. به آدرس: https://www.aa.com.tr/fa/2235468
7- شاهاک، اسرائیل. اسرار آشکار. ترجمه ساحله پیوند. تهران. اندیشه ورزان. 1395. ص
نظر شما :