از حمله به ساویز تا خرابکاری در نطنز
تلاش تل آویو برای عدم احیای برجام تا کجا پیش خواهد رفت؟
دیپلماسی ایرانی – تنها به فاصله ۵ روز از اقدام اسرائیل برای حمله به کشتی ایرانی ساویز شاهد خرابکاری در تاسیسات هسته ای نطنز هستیم، اقدامی که بی شک باید انگشت اتهام را به سوی اسرائیل نشانه رفت. پیرو این نکته رسانههای اسرائیلی هم صراحتاً به دخالت تلآویو در خرابکاری نطنز اشاره کردند. شبکه دولتی «کان» اسرائیل دیروز یکشنبه، ۲۲ فروردین، خبر داد که بروز حادثه در بخش توزیع برق تاسیسات اتمی نطنز، کار اسرائیل و نتیجه «حمله جدید سایبری به ایران» بوده است. در این بین بسیاری از کارشناسان و ناظران بر این باورند که این اقدامات اسرائیل عملاً برای به شکست کشاندن تلاش های دیپلماتیک با محوریت نشست وین به منظور لغو تحریم ها و احیای برجام است. اما آیا این تلاش های مخرب نهایتاً می تواند به شکست در پروسه احیای توافق هستهای منجر شود؟ آیا اسرائیل برای عدم احیای برجام تا مرز جنگ با ایران پیش خواهد رفت؟ بهترین سناریو برای ایران به منظور تقابل با این گونه اقدامات اسرائیل چیست؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست، گفت وگویی را با قاسم محب علی، سفیر اسبق ایران در مالزی و یونان، مدیر کل خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در وزارت امور خارجه و کارشناس مسائل خاورمیانه و جهان عرب پی گرفته است که در ادامه میخوانید:
کشتی تجاری ایران با نام ساویز سه شنبه هفته گذشته ۱۷ فروردین حدود ساعت ۶ صبح به وقت محلی در دریای سرخ و در نزدیکی سواحل کشور جیبوتی بر اثر انفجاری مین دریایی دچار آسیب جدی شد. در پی این حادثه سیبل اتهامات به طرف اسرائیل نشانه رفت خصوصا که به نقل از یک مقام آمریکایی در گفتوگو با نیویورک تایمز به صراحت عنوان شد که تل آویو، کاخ سفید را در جریان حمله به این کشتی گذاشته بود. پیرو این نکات بسیاری احتمال اوج گیری تنش تهران – تل آویو را چندان دور از ذهن نمی دانند. آن هم در شرایطی که سردار ابولفضل شکارچی، سخنگوی ارشد نیروهای مسلح پنجشنبه گذشته در گفتوگو با خبرگزاری اسپوتنیک تاکید کرد که تهران بدون شک به حمله به کشتی ایران در دریای سرخ پاسخ خواهد داد. حال از نگاه شما اساسا تنش و یا جنگی احتمالی و قریب الوقوع بین ایران و اسرائیل در راه است، به ویژه که این چهارمین حادثه از نوع خود در منطقه طی بیش از یک ماه اخیر است؟
در خصوص وقوع جنگ بین ایران و اسرائیل باید عنوان داشت که از سال ها پیش نوعی از جنگ غیر مستقیم به خصوص در سوریه بین دو طرف جریان داشته است. به هر حال اسرائیلیها مدتهاست که با حملات هوایی، موشکی و پهپادی خود مواضع و اهداف نیروهای ایران و یا نیروهای همسو با ایران در سوریه را مورد هدف قرار میدهد. البته در برهه هایی این حملات علیه مواضع و نیروهای همسو با ایران در عراق هم صورت گرفته است. در مقابل هم اسرائیل اتهاماتی را متوجه جمهوری اسلامی ایران میکند. بنابراین می توان گفت که یک جنگ پنهان, غیرمستقیم و غیر رسمی بین دو طرف طی سال های اخیر وجود داشته است. طبیعی است که بنیامین نتانیاهو و طیف تندرو در ساختار سیاسی اسرائیل از تشنج و بحران آفرینی در منطقه سود میبرند. چرا که اساساً حیات و امنیت اسرائیل در بحران آفرینی است. همان گونه که تل آویو از بحران فعلی در روابط و مناسبات ایران با کشورهای عربی منطقه سود برده است، کما این که اسرائیل از تشدید بحران و تنش در روابط ایران با ایالات متحده و اروپایی ها با محوریت برجام توانسته است منافع خود را تامین کند. بنابراین اسرائیل سعی می کند کماکان این شرایط تداوم و تشدید پیدا کند. چون در غیر این صورت اگر مذاکرات احیای برجام در وین به نتیجه ملموسی در خصوص لغو تحریم ها، بازگشت آمریکا به برجام و در نهایت احیای توافق هستهای منجر شود یقیناً امنیت و منافع اسرائیل در منطقه و جهان تحتالشعاع قرار خواهد گرفت.
ذیل این نکته شما صبح دیروز یکشنبه و تنها یک روز پس از اعلام راهاندازی دوباره «مرکز مونتاژ سانتریفیوژهای پیشرفته» نطنز، سازمان انرژی اتمی کشور تأیید کرد که «حادثهای در بخشی از شبکه توزیع برق تأسیسات غنیسازی نطنز» رخ داده است که علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی از آن به عنوان تروریسم هستهای و تلاش برای عدم احیای برجام و عدم لغو تحریم ها یاد کرد. یقینا انگشت اتهام اکنون به سوی اسرائیل نشانه رفته است چراکه در طول سال های گذشته تقریباً هر گونه اقدام مخربی در پرونده فعالیت های هسته ای به صورت مستقیم بر عهده اسرائیل بوده است. آیا بعد از حمله به کشتی ساویز، اسرائیل با این تروریسم هسته ای به دنبال همان بحران آفرینی مد نظر شما بوده است؟
البته که اسرائیل در پشت اقدام خرابکارانه دیروز یکشنبه در تاسیسات هستهای نطنز نقش آفرین بوده است، چرا که حداقل رسانه های اسرائیلی صراحتا این را مطرح کرده اند، اما فارغ از ادعای این رسانه ها در این شرایط تنها بازیگری که می توان انگشت اتهام تروریسم هسته ای را به سمتش نشانه رفت، اسرائیل است، کما این که در خصوص ترور شهید فخری زاده و پیشتر از آن حمله به مرکز تولید و مونتاژ سانتریفیوژها در تاسیسات هستهای نطنز نهایتاً مشخص شد که پای اسرائیل در میان است. حتی کار به جایی رسیده است که اسرائیل در خصوص همین تروریسم هستهای خود سریال و فیلم سینمایی هم تولید کرده است که نمونه بارز آن سریال تهران است و همچنین یک سریال فرانسوی که در آن مسئله خرابکاری در تاسیسات هسته ای ایران، قطع برق و دیگر اقدامات خرابکارانه ای دیگر نظیر آن چه که دیروز یکشنبه در نطنز روی داد به تصویر کشیده شد. همه اینها نشان میدهد که اسرائیل به صورت پیدا و پنهان از هیچ تلاشی در هیچ موردی از سیاسی و دیپلماتیک گرفته تا نظامی و امنیتی برای عدم افزایش توان هستهای ایران و همچنین به شکست کشاندن تلاش ها برای عدم احیای برجام استفاده خواهد کرد.
با این وصف اهداف تل آویو از انجام این حملات چیست؟ آیا همزمانی حمله روز سه شنبه به کشتی ایرانی در دریای سرخ در اولین روز مذاکرات از سر گرفته شده وین به منظور احیای توافق هسته ای که انریکه مورا دیپلمات اروپایی و رئیس جلسه کمیسیون مشترک برجام، آن را مذاکراتی «سازنده» خواند، نشان از آن دارد که اسرائیلی ها برای عدم احیای برجام تا مرز جنگ با ایران پیش خواهند رفت، به گونه ای که حتی رسانههای اسرائیلی با اشاره به اینکه حمله به کشتی ایرانی ساویز در دریای سرخ با تمدید مذاکرات احیای توافق هسته ای در وین همزمان شده است از افزایش نگرانی در مورد درگیری گستردهتر بین دو طرف خبر دادهاند؟
در خصوص اهداف و دلایل اسرائیل برای انجام این اقدامات خرابکارانه می توان اهداف، دلایل و تحلیلهای مختلفی ارائه کرد. اما از نگاه من مهمترین هدف و دلیل به شرایط شکننده کنونی بنیامین نتانیاهو در سرزمینهای اشغالی بازمیگردد. به هر حال نتانیاهو از یک سو نتوانست اکثریت کرسیهای پارلمان اسرائیل را به دست آورد تا نخست وزیر خود را تداوم بخشد. لذا در آستانه پایان حیات سیاسی خود است و از طرف دیگر با خطر محاکمه به دلیل فساد مالی روبه روست. بنابراین همان گونه که در پاسخ به سوال اولتان عنوان داشتم که اساسا حیات و منافع اسرائیل در بحران افرینی است. یقینا نتانیاهو در سایه تلاش برای بحران آفرینی و به دنبالش تشدید تنش ایران با آمریکا و اروپا میتواند شرایط شکننده خود در سرزمین های اشغالی را قدری با ثبات کند. چرا که در این صورت نتانیاهو، هم می تواند با ایجاد انحراف در افکار عمومی شرایط ائتلاف دیگر احزاب برای تشکیل کابینه را به وجود آورد و از طرف دیگر محاکمه خود را به تأخیر اندازد. یعنی عملاً نتانیاهو با تحرکات سیاسی، دیپلماتیک و رسانهای سعی دارد ذیل بحران آفرینی و اتهامزنی به ایران، تهران را بزرگترین عامل ناامنی اسرائیل تلقی کند و به تبع آن مذاکراتی وین برای احیای برجام را گامی مهم در این راستا تلقی می کند. چرا که این گونه تصور میشود اگر نشست وین به لغو تحریمها بینجامد عملاً باعث افزایش قدرت و نفوذ منطقه ای ایران خواهد شد که درست برخلاف منافع و امنیت اسرائیل قرار دارد. لذا طبیعی است که تل آویو هم از هر طریقی به دنبال بر هم زدن میز مذاکره باشد. البته این مخالفت ها و تلاشهای ضد برجامی اسرائیل و شخص نتانیاهو از همان روزهای آغاز مذاکرات در دولت باراک اوباما، رئیس جمهور اسبق آمریکا تا به اکنون وجود داشته است و در تمام این مدت اسرائیلی ها از هیچ گونه اقدام و تلاش مخربی کوتاهی نکرده اند، از سرقت اسناد محرمانه هسته ای کشورمان گرفته تا جاسوسی، ترور، تلاش برای ائتلاف جهانی به منظور فشار بر ایران و دیگر اقدامات. البته من بر این باورم که نتانیاهو سعی دارد با بحران آفرینی و فشار به ایران، آمریکا را در مسیر مدنظر خود برای عدم احیای برجام قرار دهد.
شما به مجموعه اقدامات مخرب اسرائیل در طی سال های گذشته برای خارج کردن ایران از مسیر پیشرفت و توسعه در توان هستهای و همچنین به شکست کشاندن تحرکات دیپلماتیک با محوریت نشست وین برای عدم احیای بر جام سخن گفتید. حال سوال مهمی که در این بین پیش میآید ناظر بر شکست اطلاعاتی و امنیتی ایران است. چرا که با توجه به حساسیت بالا در پرونده هسته ای ایران باید بیشترین دقت و هوشیاری امنیتی صورت گیرد. با این وصف و از نگاه شما وقوع این اقدامات تروریستی اسرائیل که شکستی امنیتی برای ایران از وزارت اطلاعات تا سازمان اطلاعات سپاه و دیگر نهادهای امنیتی محسوب می شود به چه دلیل مکرر روی می دهد؟ آیا با هر اتفاق نباید هوشیاری امنیتی تقویت پیدا کند که شاهد تکرار آن نباشیم؟ آیا تروریسم هسته ای یک دهه اخیر اسرائیل علیه ایران تجربه امنیتی ما و شناخت لازم علیه تل آویو را به نهادهای امنیتی ما نداده است؟ ایا نمی توان این انتقاد را مطرح کرد که باگ های امنیتی این شکست را به ما تحمیل می کند کما این که در پرونده ترور فخریزاده انتقادهای جدی به عملکرد نهادهای امنیتی مذکور مطرح شد؟
در پاسخ به سوال مهم شما باید عنوان کرد که متاسفانه مناسبات امنیتی اسرائیل با کشورهایی نظیر روسیه، ترکیه و آذربایجان بسیار بالاست، هم چنان که اسرائیل با دیگر بازیگرانی که در فعالیتهای هستهای با ایران همکاری می کنند این مراودات را برقرار کرده است. لذا همه این بازیگران می توانند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در افزایش اطلاعات اسرائیلیها به منظور انجام اقدامات تروریستی علیه فعالیت ها و تاسیسات هسته ای ایران کمک کنند. هر چند که پیرو نکته و انتقاد شما برخی خلاء های امنیتی منجر به این اتفاقات می شود، اما در این بستر عملاً نهادهای امنیتی با طیفی از دوستان و دشمنان و تا شبه دوستان و شبه دشمنان مواجه است که وضعیت امنیتی هسته ای کشور را به شدت پیچیده و خاص می کند. چون به هر حال امکان دارد این اقدامات تروریستی هسته ای اسرائیل تحت پوشش این بازیگران شکل بگیرد، بازیگرانی که سال هاست در حال همکاریهای هستهای با ما هستند. نباید قدرت امنیتی و جاسوسی اسرائیل را دست کم گرفت. در یک مورد طبق گزارش های رسمی خود اسرائیل، تل آویو توانسته بود نزدیک به ۳۰ هزار جاسوس را در میان فلسطینیان به کار گیرد. لذا باید نگران اقدامات آتی بود. چرا که پیرو تحلیل پیشین خود معتقدم به هر میزان که تلاشها برای احیای برجام و لغو تحریم ها پررنگ تر شود نگرانی اسرائیل و به دنبالش اقدامات خرابکارانه اش در به شکست کشاندن این تلاش ها نیز جدی تر می شود.
با این تفاسیر به سراغ سوال ابتدایی مصاحبه می روم آیا امکان دارد که تلآویو برای عدم احیای برجام و عدم لغو تحریم ها تا مرز جنگ با ایران پیش رود؟
این مسئله به ارزیابی نهایی اسرائیلی ها از هزینه و فایده جنگ با ایران منوط می شود. بعنی اگر در نهایت فایده جنگ مستقیم با ایران بیشتر از هزینه های آن بود یقیناً گزینه جنگ با ایران در دستور کار قرار خواهد گرفت. خصوصا اینکه اسرائیلیها و جریان راست تندرو در ساختار سیاسی با محوریت نتانیاهو همواره از جنگ مستقیم با ایران استقبال کرده اند، چراکه اسرائیل در جنگ های مستقیم و بزرگ شانس به مراتب بیشتری از جنگ های چریکی و محدود دارد.
از چه بابت شما شانس بیشتری برای اسرائیل در پیروزی جنگ های بزرگ و مستقیم قائلید؟
از این بابت که یقیناً با وقوع جنگ مستقیم و بزرگ میان اسرائیل با هر کشوری به ویژه ایران دیگر جنگ محدود به دو طرف نخواهد شد، بلکه جامعه جهانی بیشک حمایت گسترده ای از اسرائیل خواهد کرد و اینجاست که ایالات متحده آمریکا، اروپاییها و حتی روسیه و چین نیز خود را حامی امنیت اسرائیل میدانند و وارد صحنه خواهند شد و به تبع آن نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل و شورای امنیت نیز در پشت اسرائیل قرار خواهند گرفت. در این شرایط شانس بیشتری برای اسرائیل وجود دارد تا ایران.
آیا می توان عنوان داشت که اسرائیل با این اقدامات مخرب خود سعی دارد هزینه احیای برجام را برای دولت باید به قدری بالا ببرد که وی از لغو تحریم های ایران صرف نظر کند؟
بی شک اسرائیل سعی میکند با این اقدامات شرایطی را به وجود آورد که ایران با واکنش های خود مواضع سخت تری را در کاخ سفید بر بینگیزد. چون به هر حال هدف نهایی اسرائیل آن است که تهدید ایران علیه خود را چه به صورت نظامی و چه به صورت سیاسی و دیپلماتیک رفع کند. بنابراین بحران آفرینی و تنش آفرینی فعلی اسرائیلی ها می تواند با این هدف عملیاتی شود که فشار بیشتری به دولت جو بایدن برای عدم احیای برجام تحمیل شود تا جایی که پروسه لغو تحریم متوقف با کند شود که در نهایت هزینه لغو تحریم ها به قدری افزایش پیدا کند که عملاً آمریکا نتواند آن را مطابق با منافع ایران عملیاتی کند.
پیرو این نکات بهترین سناریو برای تقابل با تلاش های مخرب اسرائیل چیست، آیا تهران باید در مقام پاسخ گویی برآید و یا خویشتنداری را در دستور کار قرار دهد؟
همانگونه که در سوال اول مطرح کردید مقامات ایرانی بیشتر از عبارت حق پاسخگویی را برای خود محفوظ می دانیم استفاده می کند. به کارگیری این عبارت نشان می دهد که مقامات با هوشیاری و هوشمندی سیاسی و امنیتی سعی دارند که در تله اسرائیل نیفتند. کما اینکه در سایه اقدام تروریستی دیروز در نطنز مقامات کشور عنوان میکنند این مسئله را از طریق نهادهای بین المللی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیگیری می کنند. البته یقینا جمهوری اسلامی ایران در جای دیگر، زمان دیگر و به شکلی متفاوت پاسخ این اقدامات را خواهد داد و این پاسخگویی منوط به ارزیابی نهادهای نظامی و امنیتی کشور است.
به موازات وقوع این اتفاقات شاهد سفر دیروز یکشنبه آستین به اسرائیل هستیم. از نگاه شما سفر لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده به اسرائیل ناشی از نگرانی دولت بایدن ذیل احتمال وقوع جنگ میان تهران و تل آویو است یا این که پیرو نگرانی نتایناهو در خصوص احیای برجام، کاخ سفید سعی داشته با این سفر به نوعی از دامنه نگرانی های اسرائیلی ها بکاهد؟
جو بایدن در همان استراتژی موقت دولتش برای امنیت ملی ایالات متحده آمریکا صراحتا عنوان داشت که رابطه واشنگتن و تلآویو یک رابطه آهنین است و حفظ امنیت اسرائیل برای آمریکاییها یک مسئله غیر قابل اغماض است. لذا به نظر میرسد که آمریکا در این شرایط نگران کننده سعی دارند با سفر به اسرائیل عملا از شدت نگرانی تل آویو در خصوص مسائل شکل گرفته بکاهد. یقینا اولویت کاخ سفید حفظ امنیت اسرائیل است.
اما رابطه شخصی نتانیاهو با بایدن بسیار سرد است؟
بله روابط شخصی دو طرف بسیار سرد است که امکان دارد تاثیرات مخرب سیاسی و دیپلماتیکی هم بگذارد، اما این مسئله هیچ عنوان نمیتواند بر نگاه راهبردی آمریکا در خصوص حمایت از امنیت اسرائیل اثر بگذارد. با وجود آن که میان دونالد ترامپ و جو بایدن در حمایت از اسرائیل تفاوت های تاکتیکی و رفتاری آشکاری وجود دارد، اما برای روسای جمهور آمریکا در هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، اولویت راهبردی به حفظ امنیت اسرائیل باز می گردد. لذا امکان دارد که سفر وزیر دفاع آمریکا به اسرائیل با هدف تلاش برای مدیریت بحران شکل گرفته باشد.
نظر شما :