از مقابله با دین زدایی تا مبارزه با اسلام هراسی (بخش ۳۳)
جایگاه دین در همکاری ایران با اروپا
دیپلماسی ایرانی: با عنایت به رویکردهای تاریخی و تحولات اجتماعی و فرهنگی می توان اذعان کرد که منطقه یوراسیا؛ خاستگاه ظهور و ثبوت ادیان توحیدی از جمله زرتشتی، یهودیت، مسیحیت و اسلام بوده و بین دو قاره آسیا و اروپا همواره نوعی معاضدت، رقابت و مخالفت در حوزه دینی تجربه شده و ایران نیز از دیر باز در بخش همکاری های دینی بویژه ترویج اسلام در اروپا نقشی فعال داشته که از نشانه های عینی آن حضور گروه های متشیع و علوی در بخش های اروپاست. در عین حال که نخبگان دینی ایرانی بویژه در دوره پسا انقلاب اسلامی رویکرد تعاملی با مذاهب مختلف مسیحیت بویژه با ارتدکسی در قالب های مختلف از جمله گفت وگوهای دینی داشته است.
واقعیت این است که از طرفی دین اسلام در عین حال که هیچ گاه در ساختار اجتماعی ملتهای مسلمان حذف نشد اما تاکنون کشورهای اسلامی در حوزه روابط بینالملل نقش چندانی ایفا نکرده و به تبع آن، دین اسلام در حوزه روابط بینالملل در حاشیه بوده است و از سوی دیگر بزرگان مسلمان در موضوع تئوری سازی در بخش دین و سیاست بینالملل و نوع تعامل دین و روابط بینالملل نتوانسته اند نقش بارزی ایفاء کنند؛ لذا ضرورت دارد ابتدا فضای بینالملل تحلیل و سپس کارآیی و ظرفیتهای دین در آن فضا ارزیابی شود و نقش دین در معضلات جنگ و صلح ارزیابی شود، زیرا این یک امر پذیرفته شده است که دین میتواند در باز تولید جنگ یا صلح نقش ایفا کند و حتی برای پیشگیری از جنگها استراتژی ارائه کند. در دهه سوم هزاره سوم بازگشت به مذهب در همه جا دیده میشود حتی در چین حرکت از کمونیسم به سمت آیین کنفوسیوسی مشاهده میشود. اروپا نیز از مدرنیته خارج شده و در حال میل به سمت مذهب است و امروزه در اروپا صحبت از سکولاریسم یتیم شده مطرح است. در شرایطی که جهان در حال جهانی شدن و دولتها در حال مشبک شدن هستند سکولاریسم بشدت نگران کاهش نفوذ و کارآیی خود است.
امروزه حضور مسلمانان در جامعه اروپایی به یک واقعیت عینی و ملموس تبدیل شده است اگر چه در مورد نحوه تعامل و چگونگی عملکرد مسلمانان در اروپا دیدگاه های مختلفی وجود دارد و بطور کلی اکثریت شهروندان کشورهای اروپای غربی میگویند حاضر به پذیرش مسلمانان به عنوان عضوی از خانواده یا در همسایگیشان هستند؛ با اینحال شهروندان این کشورها مطمئن نیستند که آیا اسلام میتواند با ارزشها یا فرهنگهای ملیشان سازگار باشد. اکثریت با اعمال محدودیت برای پوشش زنان مسلمان موافق هستند؛ بنابراین در این مقطع با تأکید بر مشترکات همه ادیان و مذاهب آسمانی و کلیت اصلی که مرکزیت آن مذاهب را تشکیل میدهد عامل اصلی و ظرفیتی است که میتوان با آن یک گام به جلو برداشت. همچنین این قدرت نرمافزاری وحدت پایهای ادیان الهی است که می تواند به عنوان سرفصلی مشترک برای مقابله با دین زدایی بین اسلام و مسیحیت در اروپا باشد. البته بسیاری از روشنفکران در وصف جهان جدید و دنیای مدرن سخنها گفته و اوصاف و ویژگیهای فراوانی برای مدرنیته و اخلاق مدرن و به طور کلی برای جهان برمیشمارند، و بدون برهان و استدلالی به گونهای نتیجه میگیرند که باید دست از فرهنگ دینی و قرآنی و اسلامی خود بشوییم و تابع فرهنگ عصر زمانه خود شویم؛ باید از آموزهها و معارف قرآنی که به زعم اینان مربوط به جهان قدیم است؛ دست برداریم و از آموزهها و قوانین غربی که مربوط به جهان جدید است تبعیت کنیم.
موضوع مهم دیگر اسلام هراسی در غرب و طرح نظریه هانتینگتون و نقش هویتی دین در قرن 21 توامان با بازگشت به معنویت در غرب می باشد که در این بخش نیز امکان همکاری نهادهای دینی در گام اول با دین هراسی و در مرحله بعد با اسلام هراسی وجود دارد و به نظر میرسد؛ امکان تدوین یک نظریه اسلامی در حوزه مطالعات روابط بینالملل با محوریت فراهم شدن زمینههای نظری و تئوریک لازم در دهههای اخیر و وجود مفاهیم و آموزههای حمایت کنندهی آن در فقه وجود دارد. واقعیت این است که مسلمانان به دلایل مختلف از جمله مهاجر بودن و قرار گرفتن در طیف اقلیتی و غیر متمول اروپا در بسیاری از کشورها که خود را ترویج دهنده ارزش های دمکراتیک و انسانی می دانند شرایط سختی را تجربه می کنند و در بعضی مقاطع این مشقت با رفتارهای گروه های افراطی به اصطلاح اسلامی و ساخته عوامل صهیونیسم و استکبار جهانی و وهابیت سخت تر و غیر قابل تحمل می شود و بر کسی پوشیده نیست که هر حرکت خشن و افراطی از سوی یک مسلمان اثرات سویی برای کل مسلمانان در جهان و بویژه اروپا دارد.
یکی دیگر از موضوعات همکاری دینی با اروپا به بحث تامین نیازهای عاطفی و دینی جامعه ایرانی در کشورهای اروپایی بر می گردد چرا که امروزه اقلیت ایرانی در بسیاری از دول قاره سبز به یک واقعیت تبدیل شده که نیازمند حمایت تمام عیار بویژه در برپایی شرایع دینی و مناسبت های مذهبی از جمله اعیاد مختلف اسلامی و شیعی و و عزاداری های اهل البیت عصمت و طهارت بویژه عاشورا و اربعین و شب های قدر و غیره هستند. امروزه حمایت دینی از اقلیت هر کشوری در دیگر کشورها به اصلی انکار ناپذیر حتی در کلیساهای ارتدکس، کاتولیک و پروتستان تبدیل شده است.
در یک جمع بندی کلی ضمن تاکید مجدد بر اهمیت رنسانس و تقویت دیپلماسی دینی در همکاری با قاره سبز و با عنایت به تجربیات قبلی در این موضوع بسیار مهم می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف: ضرورت اتخاذ رویکرد منسجم و وحدت گرا در تعیین نهادهای مشخص با دستورکار صریح برای هدایت و مدیریت همکاری دینی با قاره سبز. بر کسی پوشیده نیست که تعدد مراکز و نهادهای دینی، دانشگاهی و مردم نهاد فرایند همکاری تخصصی با جهان خارج بویژه اروپا را دشوار کرده است.
ب: برنامه ریزی برای تدوین طرحی جامع با همکاری نهادهای کلیسایی تحت عنوان همکاری و همگرایی ادیان توحیدی برای مقابله با پدیده دین زدایی از جوامع و جلوگیری از تحرکات فرقه زایی مذهبی در اروپا؛ امروزه بسیار مشخص است که کلیسا و نهادهای اروپایی حتی جامعه شناسان نگران ظهور قارچ گونه فرق دینی و انجمن های دینی و مذهبی هستند.
ج: طراحی گفت وگوهای جامع و پیوسته با نهادهای دینی و مدنی اروپا برای مقابله با اسلام هراسی و ممانعت از تحرکات هتک حرمت به انبیای الهی بویژه نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص ) در این بخش سازمان های مردم نهاد ایرانی و بویژه اندیشکده های اسلامی می توانند نقش وافری ایفاء کنند. واقعیت این است در آستانه قرن جدید هجری شمسی تعریف و تصویر صریح و واقعی از اسلام در اروپا به شکل حقیقی اسلام رحمانی وجود ندارد و بسیاری از اروپاییان از اسلام موضوعات تضیقی و منفی از اسلام بویژه در مباحثی چون حقوق و کرامت انسانی و زنان در ذهن دارند.
نظر شما :