فیل یا الاغ؟
حتما شما هم تا به حال، حیوانات و ویژگی هایشان را مقایسه کرده اید؛ اگر چنین است، فیل و الاغ چه ویژگی ها، تفاوتها و مشترکاتی دارند؟
کدام ویژگیها مانند زیبایی، قدرت، هوش، حافظه، ... حائز توجه و جالبتر است؟ شاید چنین مقایسهای در جانورشناسی و حیات وحش، جذاب باشد، اما وقتی پای دو حزب سیاسی کابوها به میان میآید؛ مساله مفهوم دیگری دارد.
* تاریخچه شهرت فیل و الاغ در شناسنامه احزاب آمریکا:
الاغ نماد حزب دموکرات و فیل نماد حزب جمهوری خواه آمریکاست. این دو نماد از قرن نوزدهم تاکنون در عرصه سیاسی این کشور وجود داشته است.
گفته میشود، منشا استفاده از الاغ به عنوان نماد دموکراتها به رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۸۲۸ باز میگردد.
در آن مقطع آندرو جکسون نامزد حزب دموکرات بود.
در خلال رقابتهای انتخاباتی آن سال، مخالفان جکسون برای تحقیر او از واژه jackass که شباهت زیادی به نام نامزد دموکراتها و به معنی «نره خر» یا «آدم کله خر» است، استفاده کردند، اما او که قهرمان آمریکاییها در جنگ ۱۸۱۲ بود و بعدها در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا خدمت کرد به جای آن که این برچسب را رد کند از آن استقبال و از تصویر الاغ در پوسترهای تبلیغاتی اش استفاده کرد.
جکسون در آن انتخابات توانست جان کوینسی آدامز رئیس جمهور مستقر در کاخ سفید را شکست دهد و به عنوان نخستین رئیس جمهور دموکرات روانه کاخ سفید شود.
بعدها توماس ناست، کاریکاتوریست مشهور آمریکایی در دهه ۱۸۷۰ با کاریکاتورهایش، الاغ را به عنوان نماد حزب دموکرات ترویج کرد.
حزب جمهوری خواه آمریکا در سال ۱۸۵۴ تشکیل شد و شش سال بعد آبراهام لینکلن به عنوان نخستین رئیس جمهور جمهوری خواه به کاخ سفید راه یافت.
پس از آن و در خلال جنگهای داخلی آمریکا تصویر فیل نیز به عنوان نماد حزب جمهوری خواه در کاریکاتوری سیاسی منتشر شد و در سال ۱۹۷۴، ناست با ترسیم فیل به عنوان نماد جمهوری خواهان در نشریه «هارپرز ویکلی» سبب ترویج و شهرت این نماد شد.
* پیروزی بایدن بهتر است یا ابقای ترامپ؟
یکی از ویژگیهای پنجاه و نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزاری آن در سوم نوامبر ۲۰۲۰ میلادی، مصادف با ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار جهانی است.
در فرهنگ سیاسی ملت ایران، آمریکا نماد استکبار جهانی و شیطان بزرگ شناخته میشود، اما برغم دشمنی ذاتی، دیرینه و مستمر کاخ سفید با مردم و جمهوری اسلامی، در سالهای اخیر و به ویژه در این دوره از انتخابات یانکی ها، این پرسش انحرافی در برخی رسانههای داخلی مطرح میشود که پیروزی ترامپ جمهوری خواه به نفع کشورمان است یا بایدن دموکرات؟! به عبارتی فیلها بهترند یا الاغ ها؟!
طرح این پرسش در حالی است که فقط نیم نگاهی به ساختار سیاسی آمریکا نشان میدهد که اساسا در سیاستهای کلان آنان در قبال ایران که در سند راهبرد امنیت ملی آن کشور تدوین شده است، تفاوت چندانی در اهداف و عملکرد جمهوری خواهان و دموکراتها وجود ندارد.
به عنوان نمونه در جدیدترین سند امنیت ملی آمریکا که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد؛ ۱۷ بار نام ایران درج و در پنج شاخص شامل بی ثباتی، تهدید موشکی، برنامه هسته ای، تروریسم و حملات سایبری پردازش شده است.
در بخشی از این سند، با تکرار اتهامات و ادعاهای بیپایه همیشگی علیه کشورمان، از ایران در کنار کرهشمالی به عنوان مهمترین کشورهای تهدیدکننده امنیت ملی آمریکا نام برده شده است.
* لیست توطئههای آمریکا علیه ایران:
کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ حمایت و تحکیم پایههای حکومت مستبد پهلوی، نظارت بر تشکیل ساواک، تحمیل قانون استعماری کاپیتولاسیون، حمله نظامی به طبس، کودتای نوژه، تحریک عراق و تحمیل جنگ هشت ساله، دخالت نظامی مستقیم در جنگ شامل: هدف قرار دادن سکوهای نفتی، حمله به کشتی «ایران اجر» و ناوچه «جوشن» و «سهند» و به ویژه فاجعه انهدام هواپیمای مسافربری و شهادت ۲۹۰ مسافر و خدمه که ۱۱۸ نفرشان زن و کودک بودند، بخشی از سرفصل جنایات آمریکا علیه مردم ایران است.
فشارهای اقتصادی و اقدامات تحریمی، سازماندهی، حمایت و هدایت مخالفان نظام، فضاسازی سیاسی، تبلیغاتی و جنگ روانی، مقابله با دستیابی کشورمان به فناوری هستهای و تهاجم فرهنگی و جنگ نرم از طریق شبکههای فارسی زبان به ویژه VOA، BBC، رادیو فردا، رادیو زمانه و رادیو رژیم صهیونیستی و نیز شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب مانند منافقین، گروههای سلطنت طلب، پارس، رنگارنگ، فیس بوک، تویتر و... با هدف براندازی جمهوری اسلامی، نمونههایی دیگری از سرفصل توطئهها و اقدامات خصمانه و بی پایان آمریکا علیه ملت ایران است که در دوره روسای جمهور مختلف از هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه انجام شد و هنوز در حال اعمال است.
یکی دیگر از اقدامات خصمانه آمریکا، اختصاص بودجههای کلان برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی است که نمونههایی از این بودجهها و اهداف آن به این شرح است:
اختصاص ۶۶ میلیون دلار برای «برای گسترش دموکراسی در ایران» در ۲۰۰۷،
۵۵ میلیون دلار برای «جنگ نرم با ایران» در ۲۰۰۹،
۵۵ میلیون دلار برای «نفوذ در ایران، مقابله با فیلترینگ سایتهای ضد ایرانی، آموزش الکترونیکی ایرانیان مخالف نظام برای براندازی نرم، شبکه سازی اینترنتی برای اغتشاشگران پس از انتخابات ریاست جمهوری و ارائه آموزشهای لازم رسانهای و رایانهای» در ۲۰۱۰،
۲۰ میلیون دلار بودجه تکمیلی برای «مبارزه با ایران از طریق فعالیتهای اینترنتی» در ۲۰۱۰،
۲۵ میلیون دلار برای «حمایت از هکرها به منظور تخریب فضای سایبری ایران» در ۲۰۱۱
و این بخش کمی از بودجههای مصوب سنا در دورهای پنج ساله است که به منظور براندازی نظام جمهوری اسلامی اختصاص داده شد.
در گزارش عملکرد بودجه ای آمریکا آمده است: همه ساله مبالغی به «صندوق دموکراسی خواهی در ایران» واریز و دهها میلیون دلار صرف برنامههای موسوم به حمایت از حقوق بشر در ایران شده است.
* سهم دموکراتها از کارنامه سیاه دشمنی امریکا با ملت ایران:
با آن که احزاب دوقلوی آمریکا سیاست مشترکی علیه ملت ایران دارند، برخی با انگیزههای سیاسی درپی تطهیر و بزک دموکراتها هستند و با ادعای تعادل آنان در قبال ایران، پیروزی بایدن را به نفع کشورمان میدانند.
نگاهی به سرفصل اقدامات خصمانه آمریکاییها علیه ملت و انقلاب ایران در دوره حاکمیت روسای جمهور دموکرات بر کاخ سفید بهترین معیار برای راستی آزمایی این ادعاست:
- تحمیل قرارداد استعماری کاپیتولاسیون در دوره لیندون جانسون
- تبدیل سفارت آمریکا در تهران به کانون فتنه انگیزی و غائله سازی گروههای تجزیه طلب و ضد انقلاب در مناطق مختلف کشور به ویژه جاسوسی از طریق این سفارتخانه در دوره کارتر
- اجرای عملیات پنجه عقاب و اقدام نظامی در طبس در دوره کارتر
- طراحی کودتای نافرجام نقاب (نوژه) با هدف بمباران هوایی بیت امام خمینی (ره) در جماران و دیگر نقاط حساس کشور و انجام عملیات زمینی در زمان کارتر
- مصادره اموال دولت، سازمانها و شرکتهای وابسته به کشورمان در آمریکا و مسدود کردن داراییهای ایران نزد بانکهای آمریکایی در خارج از این کشور در دوره کارتر
- اعمال نخستین تحریمهای اقتصادی با عنوان تحریمهای اولیه در دوره کارتر
- اعمال تحریمهای فراگیر اقتصادی «داماتو»، ممنوعیت سرمایه گذاری بیش از ۲۰ میلیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران در دوره کلینتون
- تمدید تحریمهای ده ساله داماتو با ابعاد سخت گیرانهتر «ایسا» در دوره کلینتون
- ممنوعیت فروش تسلیحات، تاسیس رادیو ایران آزاد و فعال کردن بخش فارسی صدای آمریکا در دوره کلینتون
- اعمال شدیدترین تحریمهای هوشمند، فلج کننده و همه جانبه اقتصادی با عنوان تحریمهای ثانویه در دوره اوباما
- تجاوز ملوانان آمریکایی به حریم آبی ایران در خلیج فارس در دوره اوباما
- ایجاد گروههای تروریستی به ویژه داعش، ناامن سازیهای گسترده مرزی و حمله به جبهه مقاومت اسلامی در عراق، سوریه و لبنان در دوره اوباما ...
این توطئهها فقط، نمونههای کوچکی از اقدامات آمریکاییها در دوره روسای جمهور دموکرات است که برای نابودی جمهوری اسلامی و ملت ایران اجرا شد و همچنان پیامدهای آن ادامه دارد.
کسانی که با دسته بندی دو حزب سیاسی مطرح آمریکا به جنگ طلب و منعطف، تجاهل میکنند به این پرسش پاسخ دهند که این جنایات کاخ سفید علیه مردم و انقلاب اسلامی در دوره زمامداری کدام یک از دو حزب روی داده و آیا اساسا، سیاستهای ضد ایرانی این کشور در قالب عملکرد حزبی، قابل تفکیک و توجیه است؟
کارشناس ارشد مسائل آمریکا در مقایسه ارجحیت فیلها و الاغها برای کشورمان تصریح میکند: در چارچوب همین مثال حیوانی، سگ زرد برادر شغال است.
فواد ایزدی میگوید: احزاب دموکرات و جمهوری خواه در هدف شان برای ضربه زدن به ایران، هیچ تفاوتی ندارند. اگرچه در تاکتیکها برای تحقق این هدف تفاوت دارند، اما وقتی موضوع شان ایران باشد در آمریکا موجود مهربان نداریم.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز با هشدار درباره خوش بینی برخی، درباره مزیت پیروزی بایدن میگوید: قدرت نامزد دموکراتها برای اجماع سازی جهانی علیه کشورمان بیش از ترامپ است.
سید حامد موسوی، اهداف و راهبردهای آمریکا را در مسائل کلان سیاست خارجی ثابت میداند و تفاوت قابل توجهی میان دو حزب دموکرات و جمهوری خواه نمیداند.
* برجام؛ شاخصی برای ارزیابی عملکرد و نگاه دو حزب آمریکایی به ایران:
یکی از بهترین و دست به نقدترین دشمنی کاخ سفید با جمهوری اسلامی که آثار پنجههای ظلمش هنوز بر چهره مردم ایران دیده میشود استمرار شدیدترین تحریمهای اقتصادی در تاریخ بین الملل حتی در عرصه دارو برای مداوای بیماران خاص و سرطانی است.
این درحالی است که آمریکاییها در چارچوب برجام متعهد بودند که در قبال کاهش فعالیتهای صلح آمیز هستهای کشورمان و اعمال جدیترین نظارتهای آژانس، تمامی تحریمها را «بالمره!» لغو کنند، اما نه فقط از برجام خارج شدند و تحریمهای تعلیق شده را برگرداندند بلکه تحریمهای جدیدتری هم علیه ایرانیان وضع کردند.
با توجه به سیاست مشترک اوبامای دموکرات و ترامپ جمهوری خواه در تشدید تحریمها علیه مردم ایران، این موضوع معیار روشنی برای اثبات اشتراک منافع هر دو حزب برای براندازی جمهوری اسلامی است.
با این حال، برخی در داخل با استناد به این که توافق هستهای در دوره اوباما حاصل شد چنین القا میکنند که نگاه دموکراتها به ایران منعطفتر از جمهوری خواهان است ادعایی که با واقعیات و مستندات انطباق ندارد.
عضو هیات علمی دانشکده مطالعات جهان با رد این ادعا میگوید: نقد کنونی دموکراتها به ترامپ جمهوری خواه، این نیست که خروج از برجام اقدامی غیراخلاقی بود بلکه از این روست که با خروج از توافق هستهای، دست ایران را باز گذاشت تا در منطقه هر کاری میخواهد انجام میدهد و در حوزه توانمندی دفاعی و نظامی هر سلاحی که بخواهد تولید میکند.
به گفته فواد ایزدی، حرف دموکراتها این است که اگر در قدرت بودند از برجام خارج نمیشدند و با گروگان گرفتن توافق هستهای و تهدید به خروج از آن امتیاز بیشتری میگرفتند و ایران را محدودتر میکردند.
این استاد علوم سیاسی سبک کار دموکراتها را در ضربه زدن به کشورمان، هوشمندانهتر از جمهوری خواهان میداند و هشدار میدهد: اگر آقای بایدن رأی بیاورد از همین روش استفاده میکند و با طرح موضوع بازگشت به برجام و تعیین شروطی برای آن به سمت گرفتن امتیاز بیشتر میرود.
کارشناس دیگر مسائل سیاسی نیز در این باره تصریح میکند: بایدن بارها اعلام کرده است که چیزی فراتر از برجام میخواهد و موضوعاتی که ترامپ اصرار دارد در حوزه موشکی و منطقهای با ایران به توافق برسد، بایدن هم میخواهد.
به گفته سید حامد موسوی، در صورت پیروزی بایدن، او اگر نتواند به مطالباتش در حوزه موشکی و منطقهای ایران دست یابد، قدرت اجماع سازی اش علیه ایران در جهان، بیش از ترامپ است و حتی میتواند اروپاییها را با خود همراه کند.
* کلام آخر:
صاحب نظران سیاسی اتفاق نظر دارند که در تقابل بیش از چهل ساله ایالات متحده آمریکا با نظام جمهوری اسلامی، معادلات قدرت برای هر دو کشور کاملا تغییر کرده به نحوی که به موازات افول آمریکای مدعی ابرقدرتی جهان، اقتدار نظام جمهوری اسلامی از مرزهای قدرت منطقهای فراتر رفته و به یکی از اضلاع جهانی قدرت تبدیل شده و با سکانداری جبهه مقاومت اسلامی در منطقه راهبردی غرب آسیا که از آن به عنوان قلب جهان نام برده میشود، همسو با چین و روسیه، توانسته است یکجانبه گرایی و زورگویی آمریکا را به چالش بکشد.
این واقعیت به حدی آشکار است که حتی مقامات ارشد کشورهای اروپایی به عنوان بخشی از نظام سلطه امریکایی به آن اذعان دارند. به عنوان نمونه رئیس جمهور فرانسه در جمع سفرای این کشور با ابراز نگرانی در این باره تصریح میکند «ما شاهد پایان هژمونی غرب بر جهان هستیم. امروز واقعیات ژئوپلیتیک تغییر کرده است؛ امروز با ظهور قدرتهای جدیدی مواجه ایم که آنان را دست کم گرفته بودیم.»
بر اساس این واقعیات و با استمرار مقاومت ملی در برابر تحریمهای به اصطلاح فلج کننده کاخ سفید از یکسو و ادامه بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در آمریکا آن هم در آستانه انتخابات این کشور از سوی دیگر، سیاست فشار حداکثری واشنگتن علیه کشورمان درحال تبدیل به «شکست حداکثری» است.
در چنین شرایطی، معطل کردن ظرفیتهای عظیم داخلی و پیوند زدن سیاست گذاریهای کلان کشور به وعدههای بی اساسی اروپا یا دل خوش کردن به نتیجه انتخابات امریکا آن هم به امید پیروزی بایدن و محاسبه غلط بازگشت او به برجام، خطایی راهبردی است.
رهبر معظم انقلاب در آخرین بیانات شان در این باره در دیدار تصویری با هیات دولت در شهریور ۹۹ تاکید کردند: «اقتصاد کشور به هیچ وجه نباید به تحولات خارجی پیوند بخورد، زیرا این یک خطای راهبردی است؛ نباید برنامهریزی اقتصادی برای کشور معطل لغو تحریمها یا نتیجه انتخابات فلان کشور شود.»
نظر شما :