فضایی که تغییر کرده است
ابهامات و چالش های روند صلح دولت با طالبان در افغانستان
نویسنده: فرزاد رمضانی بونش، پژوهشگر و تحلیلگر ارشد مسائل افغانستان
دیپلماسی ایرانی: سرانجام توافقنامه صلح آمریکا با طالبان پس از نزدیک به دو سال رایزنی و مذاکره در دوحه قطر امضا شد. اما این اولین بار است که دو طرف منازعه دولت با طالبان در افغانستان برای گفتوگوهای صلح آماده هستند و مذاکرات عملا جریان دارد. در نوشتار زیر به مهمترین ابهامات و چالش های روند صلح خواهیم پرداخت.
مشکلات فنی مذاکرات: به نظر می رسد هیاتهای دولت افغانستان و گروه طالبان بر سر موارد مهم دستورالعمل مذاکرات صلح (بیشتر از ۲۰ ماده) اختلاف نظر دارند. لذا دو هیأت باید در مورد اصول مذاکرات، تقسیم اوقات گفتوگوها و نوع مذاکرات به یک توافق مشترک دست یابد.
در این میان دستیافتن به اصول مشترک مذاکرات مهمترین بخش مذاکرات بهشمار میرود. در واقع طرف سومی بهعنوان تسهیلکننده نقش.
ناهماهنگی دولت و احزاب در داخل دولت افغانستان: در گفت وگوی میان طالبان و دولت افغانستان تحت عنوان گفتگوی بین الافغانی ، کشور نیازمند دولتی قوی خواهد بود. اگر آقای غنی با آقای عبدالله اجماعی کامل بر نوع مذاکره با طالبان با مشارکت همه لایه های جامعه تشکیل ندهند جایگاه دولت را در گفت وگوها با طالبان تضعیف می کند.
نوع تغییر قانون اساسی و نظام کشور: دولت افغانستان تلاش های خود در مذاکرات صلح را در راستای تامین منافع ملی دولت و ملت افغانستان ارزیابی می کند. این امر از نگاه دولت کابل نیازمند احترام طالبان به قانون اساسی افغانستان، قطع رابطه با القاعده و سایر گروه های تروریستی و کنار گذاشتن خشونت بود. اما باید توجه داشت که چگونگی گفت وگوها، میزان مشارکت طالبان در روند سیاسی، اصلاح یا تثبیت قانون اساسی، ادغام طالبان در حکومت، جداسازی طالبان افغانی و غیرافغانی چالش های مهم بر سر راه توافق است. در این بین به نظر می رسد برخی از اقلیت ها و احزاب مخالفان بازگشت طالبان به قدرت را زمینه ساز حذف برخی از جناح های سیاسی شمال و تقویت پشتون ها می دانند و آن را نمی پذیرند.
در واقع طالبان بازگشت به قدرت را بهطور کامل میخواهد. از سوی دیگر، دولت به دنبال حفظ چارچوب کنونی قانون اساسی و وضعیت فعلی است.
اگر توافقی شکل بگیرد، باید تکلیف جابه جایی قدرت مشخص شود. اصلاح قانون اساسی در چه سطحی و به چه شکلی خواهد بود؟ آیا طالبان از نظام مطلق اسلامی خود تعریف و تصویر روشن دارند؟
همچنین به نظر میرسد در صورت ورود طالبان به ساحت قدرت رسمی در افغانستان، احتمالاً فدرالی خواهد شد و هر کدام از چهار قومیت اصلی سهمی نسبت به وزن سیاسی خود در کابل خواهند داشت. لذا پذیرش این مسائل از سوی طالبان چالش های مهمی است.
خطر عدم اتحاد درونی طالبان:
اختلاف بین گروههای طالبان از موانع به نتیجه رسیدن مذاکرات صلح است و باید موضع گیری شخصیت های مخالف و نوع اختلافات کنونی جناح ها و شخصیت های موثر طالبان مهم است. در واقع بخشی از جابه جایی های اساسی در تیم مذاکره کننده طالبان، پیش از آغاز مذاکرات مستقیم صلح در قطر تلاشی از جانب رهبری مرکزی طالبان برای تقویت کنترل بر مذاکرات دوحه بود.
با این حال حضور اسحاقزی ، ملا برادر و استانکزی در تیم مذاکره کننده، بیانگر «شروع خوب» است، اما بین برخی از عناصر ناراضی طالبان ممکن است صلح و روند آن را رد کنند و یا از داعش یا سایر گروههای افراطی پیروی کنند.
تداوم خشونت ها:
با جدی شدن مذاکرات بین الافغانی، عبدالله عبدالله، در سخنرانی خود گفت که ما خواهان اعلان آتش بس بشردوستانه هستیم. در واقع هدف دولت در دوحه برقراری آتش بس و تأمین صلح در کشور است. اما به نظر می رسد طالبان به راحتی با برقراری آتشبس موافقت نمیکند، زیرا این گروه جنگ را نقطه قوت خویش و پشتوانهای برای پیروزی در مذاکرات بینالافغانی و دیپلماسیاش میداند. به نظر میرسد دولت آتش بس سراسری را به نفع خود می داند اما طالبان آتش بس تدریجی را دنبال می کنند و آن را به اعتمادسازی و امتیازگیری گره زده است. طالبان بر این نظر است که آتش بس باید نهایی باشد.
پاکستان و تاثیر در نتیجه صلح با طالبان:
به نظر می رسد ایالات متحده تمام اهرم هایی لازم را مورد استفاده قرار داده است تا پاکستان را به فشار به طالبان در جهت صلح وادار کند. اما باید گفت تداوم رویکرد همکاری و حمایت پاکستان عنصری مهم است و رویکرد اسلام آباد می تواند تاثیری مهم در نتیجه صلح دولت با طالبان داشته باشد.
روند صلح افغانستان و پیروزی برای ترامپ:
به ثمر رساندن گفت وگوهای دولت افغانستان و طالبان در دوره ریاست جمهوری ترامپ میتواند در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ برگ برندهای برای ترامپ محسوب شود. همچنین قبلا ایالات متحده اعلام کرده بر موضوع پایبندی طالبان بر تعهداتش نظارت خواهد داشت و برنامه تخلیه نیروهایش از این کشور را نیز متناسب با اقدامات آینده طالبان تنظیم خواهد کرد.
در واقع هر چند ایالات متحده دوست دارد به سرعت و تا ماه نوامبر توافق صلح بین الافغانی حاصل شود، اما مذاکرات صلح افغانستان به دلیل مشکلات بنیادی مذاکره کنندگان ممکن است مدت ها طول بکشد.
در این شرایط ممکن است ترامپ برای حضور درازمدت با کمترین تلفات و کمترین هزینه نقشۀ راه خروج از افغانستان را به گونه ای پیگیری کند که نوعی توافق اولیه صلح بین الافغانی مورد نیاز باشد. در این شرایط نوع حضور امریکا در مذاکرات و تأکید بر دسترسی به توافق اولیه ممکن است، نقاط اختلافی میان دو طرف را همچنان لاینحل نگه دارد.
موانع اجتماعی و فرهنگی حضور طالبان در افغانستان:
طالبان اکنون دیگر نمیتواند مانند قبل که قدرت را بهطور کامل در اختیار گرفت "امارات اسلامی" تشکیل دهد. جامعه مدنی در افغانستان همواره در حال پیشرفت بوده است. زنان در افغانستان امروز خود را در میانه میدان میدانند و برای این مهم تلاش میکنند. روند رو به رشد شهرنشینی جامعه را به مسیری برده است که دیگر نمیتواند به خواستههای تمامیتخواهانه طالبان تن دهد.
به علاوه طالبان تقریبا گروهی بر پایه یک قوم و مذهب مشخص است. لذا اقوام تاجیک، ازبک، هزاره و سایر اقوام افغانستان از نوع تسلط فرهنگی و اجتماعی طالبان بر قدرت ناراضی و بیمناک هستند. همچنین اگر گروه طالبان بخواهند نگاه مذهبی و قومی خود را بر حقوق اقلیت های مذهبی و قومی، حقوق زنان، آزادی اندیشه و دموکراسی مسلط کند، مشکل گسترده تر می شود.
چشم انداز:
روند صلح و دستیابی به صلح جامع دولت با طالبان در افغانستان بسیار سخت است. در واقع هر چند پیشرفت های بسیاری به دست آمده است اما نمی توان به حل آن در کوتاه مدت امیدوار بود. چنانچه چالش هایی چون نوع تامین امنیت، نوع تعهد طالبان به حقوق بشر، حقوق زنان و اقلیتهای دینی، انتخابات فراگیر و آزادی، آینده سیستم سیاسی آینده افغانستان، ادغام پلیس و ارتش فعلی افغانستان یا نیروی جنگی طرف دیگر نیازمند چانه زنی و گفت وگوهای فشرده تر و طولانی است.
نظر شما :