در پاسخ به خرابکاری ها و ترورهای امریکا و اسرائیل
تلافی ایران، کی، چگونه و کجا؟
نویسنده: مایکل آینزشتات، Michael Eisenstadt
دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد ایران به هیچ عنوان در شرایطی نیست که واکنشی نظامی به خرابکاری ها در مراکز هسته ای و صنعتی یا قتل هدفمند فرمانده ارشد نظامی اش نشان دهد. هرچند رهبران ایران هشدار داده بودند که در تلافی ترور سردار سلیمانی، سرانجام "ضربه مشابهی" به آمریکا خواهند زد.
با این همه، هیچ نشانه ای در دست نیست که مشکلات داخلی، فعالیت های بیرونی ایران را محدود کرده باشد. پرسش این است که کدام عوامل، گستره و زمانبندی عملیات خارجی ایران چه در سوریه علیه اسرائیل و چه در عراق علیه آمریکا را تعیین می کند؟
تهران در ارزیابی گزینه های تلافی و پاسخ گویی، اغلب با اسرائیل، رفتاری متفاوت دارد تا با آمریکا. از نگاه ایران، هرچند اسرائیل توانمندی های شگفتی دارد اما این به اصطلاح "شیطان کوچک" یک قدرت کوچک منطقه ای است که ایران آن را هم ردیف آمریکا نمی داند و چند دهه است که جنگ سایه ای را علیه آن به راه انداخته است. البته اسرائیل در ماه های اخیر، رویکردی فعال و پیشدستانه در برخورد با تهدیدهای جمهوری اسلامی در پیش گرفته است.
اگر ایران، هر یک از خرابکاری های اخیر را به اسرائیل مربوط بداند، تقریبا بدون تردید واکنش نشان خواهد داد همانطور که در گذشته این گونه بوده است: حملات سایبری علیه زیرساخت های حساس اسرائیل، حملات راکتی، پهپادی یا موشکی از سوریه. اخیرا هم گزارش شده که موساد چندین حمله برنامه ریزی شده علیه سفارت خانه های اسرائیل در اروپا و دیگر جاها را خنثی کرده است. البته باید این گزارش ها را با احتیاط ارزیابی کرد. چرا که احتمال این که هدفمند یا غیرواقعی باشند، وجود دارد.
اقدام های ایران علیه "شیطان بزرگ"، از سنجش پیچیده تری برخوردار است چرا که آمریکا، قدرت بزرگی است که حضوری نظامی در طول مرزهای ایران دارد. اقداماتی که ایران تاکنون در خلیج فارس و دیگر جاها انجام داده، نتوانسته به هدفش که کاهش فشار حداکثری است بیانجامد اما تنش هایی را میان واشنگتن و متحدانش پدید آورده است. از این گذشته، به نظر می رسد که تهران به تدریج از شوک ترور ژنرال سلیمانی بیرون می شود.
چندین ملاحظه در هر گونه واکنش تهران به ترور ژنرال سلیمانی و خرابکاری های اخیر، دخالت دارد: "در هر زمان، یک شیطان": شاید تهران بر این باور باشد که آمریکا و اسرائیل در تازه ترین خرابکاری ها در نظنز و دیگر جاها همکاری کرده باشند. با این حال، ایران تا کنون به تشدید هم زمان تنش با این دو دشمن مایل نبوده است. البته هرکجا که احساس کند حمله به منافع آمریکا، بیش از حد دشوار یا خطرناک است، به اسرائیل یا عربستان سعودی، دو متحد اصلی امریکا و دشمنان بالفعلش در منطقه حمله می کند.
با توجه به دردسرهای بعدیِ تلافی خرابکاری های اخیر و یا تلافی ترور ژنرال سلیمانی، ایران احتمالا از هر گونه اقدام مهم نظامی علیه اهداف آمریکایی تا اندکی پیش یا پس از انتخابات نوامبر خودداری می کند.
ملاحظه بعدی "راهبرد، پیش از انتقام" است. هرچند رهبران ایران اغلب از انتقام حرف می زنند، اما رفتارشان حکایت از ملاحظات راهبردی دارد. البته این باور را دارند که اگر به تجاوزات واکنشی نشان ندهند، این خطر پیش می آید که دشمنانشان جری تر شوند.
با این حال، برای محدود کردن امکان افزایش تنش، این واکنش ها را به "اقداماتی متناسب و از همان نوع" و "حملات پنهان و نیابتی" محدود می کنند. اگر هم ببینند که به سودشان است از یک واکنش خودداری شود، قطعا همین کار را می کنند. در واقع، کل راهبرد "منطقه خاکستری" آنها این هدف را دنبال می کند که ریسک ها را مدیریت کند و از جنگ پرهیز شود. به همین دلیل است که پیش از حمله موشکی به پایگاه های عراقی در تلافی ترور ژنرال سلیمانی، به بغداد خبر می دهد با این یقین که به پرسنل نظامی آمریکا، هشدار داده خواهد شد که تدابیر حفاظتی اتخاذ کنند.
هرچند اشتیاق به انتقام ترور سردار سلیمانی، در این راهبرد در اولویت نیست، اما حمله دقیق سپتامبر گذشته موشک ها و پهپادهای ایران به تاسیسات نفتی عربستان نشان از توانایی برای هدف قرار دادن افسران ارشد ارتش آمریکا دارد هرچند ممکن است در حال حاضر نخواهند به ریسک چنین بزرگی تن دهند. چنین حمله ای، به احتمال بیشتر در عراق رخ می دهد که صحنه "جنایت" است و میدانی است که ایران به ویژه از دسترسی های اطلاعاتی خوبی برخوردار است.
پیشگیری از انتخاب دوباره ترامپ: یک فاکتور دیگر هم تاثیر احتمالی یک اقدام تلافی جویانه بر دورنمای انتخاب ترامپ برای دور دوم است. آنها به این فکر می کنند که چگونه می شود، بخت او برای انتخاب دوباره را خراب کرد هرچند در این مسیر با یک سلسله دردسرهایی روبه رو هستند مثل اینکه یک حمله حساب نشده به نیروهای آمریکایی در عراق، می تواند به واکنش تند ترامپ و وارد کردن ضربه ای نیرومند بر ایران بیانجامد و همین موجب شود که افکار عمومی آمریکا و صندوق های رای به نفع او چرخش کند.
به جای آن، رهبران ایران ممکن است برای ضربه زدن به آمریکا، تا پس از انتخابات نوامبر صبر کنند با این استدلال که اگر ترامپ ببازد، دولتش در موقعیت ضعیفی قرار می گیرد که گزینه های محدودی برای واکنش خواهد داشت و آنها می توانند با دولت تازه، از موضع قدرت معامله کنند.
اما اگر ترامپ دوباره انتخاب شود، رهبران ایران مجبورند بین دو مسیر هراسناک یکی را انتخاب کنند: وارد یک درگیری نظامی بشوند به این امید که با بحران آفرینی، کاتالیزوری برای دیپلماسی فراهم شود و با واشنگتن بر سر یک توافق جامع گفت وگو کنند. دوم اینکه در برابر رئیس جمهوری که دستش دیگر با ملاحظات انتخاباتی بسته نیست، از در احتیاط در آیند.
تا به اینجا، کارزار ضد فشار تهران علیه واشنگتن، نه به کاهش تحریم ها انجامیده و نه به گفت وگوهای تازه با آمریکا. شانس اندکی هم برای رسیدن به توافق در فاصله چند ماه مانده به انتخابات وجود دارد. بنابراین، ایران همچنان برخی عناصر کارزار ضد فشارش را ادامه می دهد تا نشان دهد که کوتاه نیامده است اما از هر اقدام مهمی هم علیه اهداف آمریکایی تا نزدیکی روز انتخابات، خودداری می کند.
واشنگتن برای ترغیب تهران به خویشتنداری بیشتر، باید نشان دهد که همچنان آماده واکنش نظامی است و تدابیری در پیش گیرد که تهران را بیشتر به گوشه رینگ بکشاند.
منبع: واشنیگتن اینستیتیوت / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :