بیستمین بخش از سلسله یادداشت های جدید سرکیس نعوم
ترامپ دوباره رئیس جمهور می شود و امریکا را کاملا منزوی می کند
دیپلماسی ایرانی: امسال دیپلماسی ایرانی دهمین سال از یادداشت های متوالی سرکیس نعوم را متفاوت از سال های گذشته منتشر می کند، چرا که امسال آگاهی بیشتری از او و دیدگاه هایش دارد. در دیداری که در تهران با او داشتم متوجه شدم که او ایران را دوست دارد، طرفدار انقلاب اسلامی است "چرا که با ظلم مخالف است" و می گوید حکومت سابق ایران را که حکومت شاهنشاهی بوده، حکومت ظالمی می دانسته که اراده ای از خود نداشته است. با سیاست های امریکا مخالف است و آن را در جهت استثمار کشورهای دیگر و تصاحب اختیار و توانایی هایشان می داند اما واقعگراست و اعتقاد دارد نمی توان امریکا را نادیده گرفت. می گوید در طول بیست سال سفر مداومی که به امریکا داشته و با مقام های مختلف فعلی و سابق امریکایی در ارتباط بوده و گفت وگو داشته است، امریکا را خوب می شناسد. امریکا را به خاطر مردمان خوبش، دنیای پیشرفته اش و زندگی مدرنش دوست دارد، اما همواره به سیاست های سلطه جویانه امریکا انتقاد داشته است. او همچنین می گوید که ارزش قلمش را بالاتر از هر چیز می داند و هرگز حاضر نیست آن را بفروشد. نعوم همچنین گفت با وجود این که می توانسته از سال ها قبل شناسنامه امریکایی بگیرد اما این کار را برای خود خفت می داند و هرگز حاضر به انجام این کار نشده است و هر دفعه مانند هر شهروند لبنانی به سفارت امریکا می رود و برای سفر به این کشور ویزا می گیرد.
سرکیس نعوم حدود دو ماه قبل از این که به امریکا برود و یادداشت های هر ساله اش را تهیه کند، در ایران بود. برای همین توانستیم امسال با او هماهنگ کنیم که بر خلاف دو سال اخیر، یادداشت هایش را به طور کامل در اختیار ما قرار دهد تا شامل محدودیت هایی که روزنامه النهار برای خوانندگانش ایجاد کرده است، نشویم. در این جا دیپلماسی ایرانی بیستمین بخش از سلسله یادداشت های سرکیس نعوم را منتشر می کند:
به سراغ مقام عالی رتبه سابق در دولت امریکا و همیشه مطلع از قضایای خاورمیانه که شناخت کافی از کشورها و رهبران آن دارد، رفتم. جلسه اولمان که جلسه مقدماتی بود مختصر بود برای این که توافق کردیم بعد از رفع کرونا بار دیگر همدیگر را ببینیم. در این جلسه گفت: «خاورمیانه مشکلات متعددی دارد: تغییرات آب و هوایی، جنگ ها و فقر. واقعیتش در ابتدا نسبت به ولیعهدی شیخ محمد بن زاید، ولیعهد امارات، خیلی خوش بین بودم اما الآن در نظرم آن طوری نیست که قبلا فکر می کردم.»
بعد گفت: «به احتمال بسیار زیاد ترامپ دوباره برای بار دوم رئیس جمهور خواهد شد اما این بار امریکا را به انزوا خواهد برد. امریکا خاورمیانه را رها خواهد کرد، اما بعد چه خواهد شد؟ چه بر سر منابع و انرژی هایی که در دل این منطقه هست و دنیا به آنها نیاز دارد خواهد آمد؟ بمب هایی که اولین بار در آب های خلیج فارس منفجر شدند به کسی آزار نرساند، عربستان آنها را روی آب کار گذاشت در حالی که ایران آنها را زیر آب برده بود* تا اذیت کند. هدف عربستان متهم کردن ایران به این شیوه بود. ولیعهد عربستان سعودی از چیزی رنج می برد.»
دیدارمان با اظهار نظری درباره لبنان به پایان رسید و گفت: «حزب الله رسما مسئول شد، در گذشته مسئولیتش غیررسمی بود. این اتفاق مهمی است برای این که الآن این مسئولیت را درک می کند.»
بعد پرسید: «ایران چطور؟»
جواب دادم: «در لبنان این نفوذ ایران است نه "حزب".»
گفت وگویمان همین جا پایان گرفت و ادامه آن به جلسه بعد موکول شد.
بعد از آن سراغ مقام عالی رتبه در یکی از سازمان های مهم امریکایی که ماموریت دارد رسما از منافع اسرائیل دفاع کند، رفتم. در ابتدای دیدار، درباره روابط کشورش (امریکا) با لبنان به ویژه موضوع کمک به ارتش و نیروهای مسلح لبنانی صحبت شد. گفت: «در کنگره تلاش هایی شد تا تصمیم یا موضعی گرفته شود تا به موجب آن دولت امریکا کمک هایش به ارتش و نیروهای مسلح لبنانی را متوقف کند. به این دلیل که حزب الله به اندازه کافی موشک و اسلحه مدرن و دقیق در اختیار دارد. به این ترتیب آیا دو ارتش (لبنان و حزب الله) می خواهند با هم با سلاح های ایرانی و امریکایی هم زمان علیه اسرائیل بجنگند!»
میان حرفش پریدم گفتم: «شما با آن روابط قویتان با کنگره اشتباه بزرگی می کنید. ارتش همان طور که خودتان می گویید در جنوب لبنان حضور دارد و از آن می خواهید که قطعنامه 1701 شورای امنیت یا به عبارتی طرح خلع سلاح "حزب الله" که در این منطقه هست را اجرا کند. آیا به نظرت ارتش لبنان می تواند در سایه این وضعیت ضعیف و تقسیم بندی های به شدت مرزبندی شده، این کار را انجام دهد! نیروهای "یونیفیل" یا همان نیروهای واکنش سریع که در جنوب کار می کنند و از سوی شورای امنیت مامور هستند در انجام آن نتوانند، کشورهای مشارکت کننده در یونیفیل با "حزب" به توافقی رسیدند که ماهیتش این است: "ما شما را نمی زنیم شما هم ما را نزیند." این توافق بعد از آن حاصل شد که چند بار میان این نیروها با نیروهای حزب الله در جنوب درگیری شد و حزب الله تصمیم به رویارویی گرفت این نیروها فهمیدند که نمی توانند با حزب الله بجنگند و ماموریت شورای امنیت را اجرا کنند. بنابراین امریکا مسلح کردن ارتش لبنان را متوقف کرد که این اتفاق باعث شد ارتش به آغوش حزب الله بیفتد. این کار شما باعث شد ثبات لبنان تهدید شود. این صحیح است که ارتش لبنان متشکل از نیروهای وابسته به طیف ها و مذاهب و ادیان گوناگون است که هر کدام به طیف و مذهب خود گرایش دارد و سیاست ها و نگرش ها و تمایلات خود را پی می گیرد. اما این هم صحیح است که به خوبی آموزش دیده، واقعا منظم است و "از هم پاشیده" نیست یا تقسیم نشده آن طوری که خیلی ها انتظار داشتند. حداقلش از امنیت و ثبات لبنان با موافقت همه بازیگران سیاسی لبنان و طرف های منطقه ای که از آن حمایت می کنند، پشتیبانی می کند. برای همین کاری نکنید، هم شما امریکایی ها هم اسرائیلی ها، که از هم "بپاشد". در این صورت مشکل بزرگتری به وجود می آید.»
این جواب من او را برآشفت برای همین موضوع موشک های نقطه زن و دقیق حزب الله را پیش کشید و گفت که این مساله همه لبنان را مورد آزار قرار می دهد!
*نکته: گفته می شود که ایران در آب های خلیج فارس مین گذاری کرد تا به دشمنانش ضربه بزند اما کشورهای عربی این مین ها را به روی آب آوردند تا کشتی ها و ناوهای امریکایی و بین المللی به آن برخورد کنند و منفجر شوند تا به این ترتیب ایران را متهم به کاشت آن کنند.
ادامه دارد...
نظر شما :