تلاشی سیاسی که از آژانس آغاز شده است
آژانس و تکرار سناریوی امنیتی سازی برنامه هستهای ایران
نویسنده: جاوید منتظران، کارشناس حقوق و سیاست بینالملل
دیپلماسی ایرانی:
مقدمه
روز جمعه ۳۰ خرداد قطعنامه پیشنهادی تروئیکای اروپا علیه فعالیتهای هستهای ایران، بهرغم مخالفت جدی چین و روسیه در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تصویب رسید. در این قطعنامه، اعضای شورای حکام آژانس از جمهوری اسلامی ایران خواستهاند که به تعهدات خود در چارچوب توافقات پادمانی ان پی تی و همچنین پروتکل الحاقی عمل کند.
سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان با رد کامل قطعنامه سیاسی و غیر فنی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی اظهار داشت که جمهوری اسلامی ایران بالاترین سطح از همکاری را با آژانس داشته و بزرگنمایی درخواستهای آژانس توسط برخی دولتها و در رأس آنها آمریکا، درحالیکه اساس و مبنای چنین درخواستهایی از سوی آژانس زیر سؤال است، تلاش آشکاری برای یک بحرانآفرینی جدید بر سر راه همکاریهای ایران و آژانس به شمار میرود.
بر این اساس ما در این یادداشت ضمن اشاراتی بر پیشینه امنیتی سازی موضوع هستهای ایران، از زاویه موضوع امنیتی سازی، درصدد ارائه تحلیلی پیرامون چرایی ارائه گزارشهای منفی و صدور قطعنامه توسط شورای حکام آژانس علیه برنامه هستهای ایران برآمدیم.
پیشینه امنیتی سازی موضوع هستهای ایران
در روابط بینالملل، اگر امنیتی سازیِ یک موضوع، موفق عمل کند، آن پدیده از جریان امور عادی سیاسی جدا شده و وارد حوزه اضطراری میشود که باید با آن برخوردی فوری و قاطعانه داشت.
در این میان، آنچه از رویه پیشآمده بر پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران در گذشته، مشاهده و برداشت میشود نیز نشان از امنیتی سازی این پرونده کاملاً حقوقی و فنی دارد. ابزارهایی نظیر مجاهدین خلق (منافقین)، جاسوسان در قامت بازرسان آژانس، کنش کلامی مغرضانه آژانس و قطعنامههای سیاسی و غیر فنی شورای حکام، تبلیغات رسانهای بسیار و نهایتاً قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران موجب شدند که افـکار عـمومی جهان به سمت امنیتی سازی فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران سوق یابد.
در این راستا کشورهای غربی و به سرکردگی ایالاتمتحده آمریکا و رسانههای وابسته به آنها و نهادهای بینالمللی ازجمله آژانس انرژی اتمی و شورای حکام آن، توانستند که موضوع صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران را به بحران هستهای ساختگی و امنیتی سازی شده در میان اذهان عمومی جهان تبدیل کنند.
آژانس انرژی اتمی و تکرار سناریوی امنیتی سازی
پس از انعقاد توافقنامه برجام، آژانس مسئول راستی آزمائی تعهدات پادمانی و نظارتی این توافقنامه توسط ایران شد. در این میان و طبق گزارشهای آژانس انرژی اتمی، ایران همواره در مدار قواعد و قوانین و اساسنامه آژانس و تعهدات خود حرکت میکرد و بیشترین همکاری را با آژانس داشته و در این میان گزارشهای بازرسان این نهاد نیز اشاره بر عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران بهسوی مقاصد اشاعهای و انجام تعهدات پادمانی ایران طبق توافقنامه برجام حتی باوجود خروج آمریکا از توافقنامه مزبور بود.
با مرگ مشکوک یوکیو آمانو و انتصاب رافائل گروسی بهعنوان مدیرکل جدید آژانس، بهمرور جنس گزارشها و رفتارهای آژانس و بازرسان آن، رنگ و بوی سیاسی و غیر فنی گرفت تا جایی که این نهاد و بازرسان آن، خارج از توافقنامه و تعهدات پادمانی موجود و تنها بنا به اظهارات صهیونیستها، بازدید از برخی مراکزی در ایران را خواستار شدند که مدعی فعالیتهای هسته ایران در آن نقاط، در سالهای دور بودند.
در مقابل، ایران درخواستهای بازرسی را به دلیل اینکه مبتنی بر «ادعاهای واهی و بیاساس» دشمنان خود بوده، نپذیرفت. مسئلهای که موجب شد که آژانس انرژی اتمی به ارائه گزارشی در خصوص عدم همکاری و شفافیت ایران در خصوص دو سایت مزبوری که صهیونیستها اشاره داشتهاند، بپردازد و در ادامه و به خواسته دبیر کل این نهاد و بر اساس قطعنامه پیشنهادی تئوریکای اروپا، موضوع عدم همکاری ایران در شورای حکام این نهاد به رأی گذاشته شد که درنتیجه آن، شورای حکام در قطعنامهای که برای اولین بار بعد از توافقنامه برجام، ایران را ملزم به همکاری و شفافیت و دسترسی به مراکز مشکوک به فعالیت هستهای کرد.
این در حالی است که ایران در موضوع هستهای، در اعمال و رفتار خود، بارها حسن نیت خود را با انجام داوطلبانه پروتکل الحاقی اثبات کرده بود تا جایی که بازرسیهای آژانس در ایران طی پنج سال گذشته، از کل بازرسیها در تاریخ آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیشتر بوده، ولی بااینحال با هجوم تبلیغاتی صهیونیستها و آمریکاییها و همراهی تئوریکای اروپا، اکنون در مظان اتهام عدم همکاری و شفافیت قرار گرفته است.
با نظر به اینکه درگذشته نیز آنچه در ارجاع پرونده ایران از شورای حکام آژانس انرژی اتمی به شورای امنیت سازمان ملل مورد استناد قرار گرفت، عدم همکاری مورداشاره در ماده ۱۷ اساسنامه آژانس از سوی ایران بوده است.
لذا تحلیل اتفاقات چند ماه اخیر پیرامونِ برنامه هستهای ایران ازجمله بازرس مشکوک آژانس و بلافاصله برگزاری جلسه غیرعلنی پیرامون آن در شورای حکام، گزارش و اظهارات دبیر کل آژانس مبنی عدم همکاری ایران و اینکه ایران بیش از چهار ماه است که اجازه بازرسی از «دو مرکز مشکوک به فعالیتهای هستهای» را نمیدهد و نهایتاً تکمیل این پازل اتهامی به ایران با تصویب قطعنامهای سیاسی در شورای حکام که در آن از ایران خواسته است بدون فوت وقت با بازرسان آژانس همکاری کند و به آنها اجازه دسترسی به مراکز مشکوک به فعالیت هستهای را بدهد، مجموعاً میتواند بهعنوان نشانههایی دال بر سناریوی امنیتی سازی مجدد موضوع هستهای ایران از سوی غرب توسط آژانس انرژی اتمی و شورای حکام، تلقی شود.
جمعبندی
شواهد کنونی به ما میگوید که ممکن است، نهاد بینالمللی آژانس، بازرسان آژانس و شورای حکام، بهمانند پیشین بهعنوان ابزاردست اجرای سناریوی امنیتی سازی هستهای ایران عمل کنند.
در واقع نگاه به نحوه عملکرد آژانس انرژی اتمی و شورای حکام و بازرسان آن در ماههای اخیر در قبال ایران، ازجمله بازرس مشکوک آژانس، قطعنامه و گزارشهای مغرضانه دبیر کل آژانس، جلسات بیدلیل و نالازم شورای حکام پیرامون بازرسیهای ایران و قطعنامه اخیر این شورا که به عدم همکاریهای ایران اشاره داشته که جمیعاً با تبلیغات رسانهای غربی، عبری و عربی همراه بوده، مجموعاً حکایت از بحران سازی مجدد موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران از سوی این نهاد بینالمللی دارد تا در ادامه شکلگیری پازلهای مرتبط با آن، افـکار عـمومی جهان مجدداً به سمت امنیتی سازی فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران سوق یابد.
نظر شما :