اهداف «واشنگتن» از نشست آمریکا-افغانستان-ازبکستان

۱۸ خرداد ۱۳۹۹ | ۱۱:۳۲ کد : ۱۹۹۲۱۰۲ سرخط اخبار

با توجه به افزایش فعالیت‌های منطقه‌ای آمریکا، تلاش‌هایی برای ایجاد محور ژئوپلیتیک «تاشکند-دهلی نو» یا حتی «تاشکند - کابل-دهلی نو» تحت کنترل واشنگتن صورت خواهد گرفت.

«الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در تحلیلی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داد، به بررسی اهداف ایجاد نشست جدید «آمریکا - افغانستان - ازبکستان» پرداخت.

در این مطلب آمده است: قالب جدید سه جانبه «آمریکا-افغانستان-ازبکستان» را که در چند روز پیش با ویدئو کنفرانس وزرای امور خارجه ازبکستان و افغانستان و معاون وزیر امور خارجه آمریکا شکل گرفت، باید صرفاً در متن پروژه‌های منطقه‌ای «واشنگتن» و به عنوان اقدامات تکمیلی در جهت تحقق پروژه‌های «5+1» (5 کشور آسیای مرکزی و آمریکا) و دیالوگ «آسیای مرکزی - هند» (که تحت کنترل آمریکا قرار داشته و نسخه گسترده‌تری از آن نیز به صورت «آسیای مرکزی - هند - افغانستان» معرفی شده ) مورد توجه قرار داد.

تشدید فعالیت‌های منطقه‌ای ازبکستان قبل از هر چیزی هدف ایجاد بازار منطقه‌ای «برای خود» در چارچوب مدل اقتصادی صادرات محور را که «تاشکند» به اجرا گذاشته دنبال می‌کند.

برای ازبکستان که بخش قابل توجهی از کالاهای صادراتی آن در بازارهای جهانی قابل رقابت نیستند، بازار منطقه‌ای از اهمیت تعیین کننده برخوردار است.

طراحی دهلیزهای حمل و نقل فرامرزی (ساخت راه آهن «مزار شریف - هرات» و «مزار شریف - کابل - پیشاور» و غیره) که بخش مهمی از سیاست منطقه‌ای ازبکستان در زمینه توسعه صادرات و ترانزیت بین‌المللی دانسته می‌شود، در عین حال نقش عنصری از استراتژی آمریکا برای اجرای پروژه «5+1» به شمار می‌رود.

2 پروژه راه آهن فوق از نظر منافع آمریکا با تناقضاتی مواجه است.

راه ‌آهن «مزارشریف - هرات» هدف توسعه روابط بین منطقه و ایران را در نظر گرفته است که با استراتژی کلی آمریکا مغایرت داشته و در عین حال منافع چین را برآورده می‌کند (مسیر نسبتاً کوتاه و از نظر لجستیکی و تدارکاتی کاملا مناسب برای دسترسی به بازارهای ایران و کل خاور نزدیک و میانه) می‌باشد.

البته یکی از اهداف این پروژه اتصال منطقه (و همچنین اتصال چین از طریق آسیای مرکزی) با بندر «چابهار» است. این بحث که آمریکا فعلا نسبت به توسعه چابهار به عنوان قطب تجاری و ترانزیتی ایرانی-هندی حساسیت بالایی نشان نمی‌دهد، در حقیقت یک حرکت تاکتیکی بوده و واشنگتن از این طریق به دنبال نقش فعال‌تر «دهلی نو» در افغانستان است.

اما بعید است که آمریکا از دسترسی مستقیم کشورهای آسیای مرکزی و چین به چابهار و بازار ایران حمایت کند.

وضعیت پروژه راه‌آهن «مزارشریف - کابل - پیشاور» متفاوت به نظر می‌رسد، زیرا می‌تواند با دهلیز اقتصادی «چین - پاکستان» که پکن از طریق آن نه تنها به پهنه اقیانوس هند، بلکه به بازارهای مناطق مرکزی و جنوبی افغانستان و تا حدودی ایران نیز دسترسی پیدا می‌کند، به صورت مستقیم در رقابت قرار گیرد.

بنابراین می‌توان این پیش‌بینی را داشت که فعالیت‌های تاشکند در رابطه با این پروژه با مخالفت شدید چین مواجه خواهد شد.

در هر صورت سطح شرایط و فرصت‌های لازم برای اجرای هرگونه پروژه فرامرزی ازبکستان در جهت افغانستان بسیار پائین بوده و بحث و بررسی‌های مربوط به این موضوعات در سطح سه جانبه فعلا بیش از یک حرکت نمادین نخواهد بود.

در رابطه با تمام این پروژه‌ها جایگاه مهمی برای هند در نظر گرفته شده است تا با ایجاد یک قالب جدید همگرایی (مشارکت) در منطقه بتواند رشد نفوذ ژئوپلیتیکی و ژئو اقتصادی خود را تضمین کند.

این تمایل همچنین در تلاش‌های هند برای توسعه روابط دو جانبه با منطقه و به ویژه با ازبکستان (حتی در عرصه حساسی مانند حوزه نظامی و امنیتی) برجستگی پیدا کرده است.

با این حساب، می‌توان پیش‌بینی تبدیل قالب سه جانبه به قالب چهارجانبه «آمریکا - افغانستان - ازبکستان - هند» در آینده نزدیک را داشت.

دیالوگ موجود «آسیای مرکزی - هند» نقش مکمل این پروژه را ایفا کرده و باید به جذب سایر کشورهای منطقه به این فرایند مساعدت کند.

همچنین می‌توان این فرضیه را مطرح کرد که با توجه به افزایش فعالیت‌های منطقه‌ای آمریکا، تلاش‌هایی برای ایجاد محور ژئوپلیتیک «تاشکند-دهلی نو» یا حتی «تاشکند - کابل-دهلی نو» تحت کنترل واشنگتن صورت خواهد گرفت.

پس از اظهارات رئیس جمهور آمریکا در 8 سپتامبر 2019 مبنی بر قطع روند مذاکره با طالبان، همه ابتکارات قبلی ازبکستان در مورد افغانستان با چشم انداز مبهم و نامشخصی رو به رو شد. با امضای توافقنامه بین آمریکا و طالبان در 29 فوریه 2020، گفت‌وگوهای میان ازبکستان و طالبان ماهیت خود را از دست داد، اما با این وجود ازبکستان همچنان در سناریوهای آمریکا جایگاه مهمی را با خود دارد.

بنابراین این احتمال وجود دارد که ازبکستان به عنوان محل برگزاری یکی از نشست‌های بین الافغانی انتخاب شود. البته این موضوع به چگونگی اوضاع در خود افغانستان بستگی خواهد داشت.

حمایت‌های اعلام شده در نشست ویدئویی سه جانبه آمریکا - افغانستان - ازبکستان از توافق سیاسی بین «اشرف غنی» و «عبدالله عبدالله» عمدتاً دارای جنبه به اصطلاح تشریفاتی و رسمی بوده و همزمان نوعی پیام به عبدالله به عنوان رئیس جدید شورای عالی صلح نیز در رابطه به آمادگی تاشکند جهت همکاری با وی است.

در مجموع همکاری‌های چند جانبه در آسیای مرکزی با اینکه به شدت دنبال می‌شود، اما در عین حال دارای ابهامات و تناقضات قابل توجهی نیز است.

سازمان‌های بین‌المللی و قالب‌های گفت‌وگو با جلب کشورهای آسیای مرکزی (به صورت نهادینه شده و یا غیر رسمی) این ویژگی را دارند که در کنار کشورهای این منطقه همچنین بازیگران غیر منطقه‌ای هم در آنها حضور یافته‌اند.

اهداف و مقاصد آنها یا دارای ابعاد گسترده ژئوپلیتیکی بوده و محدود به مرزهای آسیای مرکزی نمی‌شود و فقط دو تا سه کشور منطقه را تحت پوشش قرار داده و به طور عمده بر منافع بازیگران غیر منطقه‌ای متمرکز شده‌اند.

باید گفت که در این زمینه آمریکا به مراتب فعال‌تر از روسیه و چین اقدام می‌کند، اما فعالیت‌های منطقه‌ای اتحادیه اروپا به صورتی است که همانند دهه‌های گذشته اجازه نمی‌دهد تا در ردیف بازیگران اصلی فضای سیاسی آسیای مرکزی قرار گیرد. سیاست اتحادیه اروپا در منطقه به عنوان سازمان بین‌المللی همچنان محدود باقی مانده و غالبا برخی از کشورهای عضو فعالیت‌های را به نمایش می‌گذارند.


( ۱ )

نظر شما :