عدم تمدید معافیتهای تحریمی هستهای، اقدام کاخ سفید برای تغییر موضع تهاجمی ایران بعد از حضور در آبهای ونزوئلا
احتمال استفاده مسکو و پکن از کارت همکاری های هسته ای با تهران/ تئوری آمریکایی «پنجره و گربه» برای محدود کردن ایران
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی
دیپلماسی ایرانی – مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا شامگاه چهارشنبه هفته جاری در یک پیام توئیتری نوشت: امروز، من پایان معافیت تحریمها برای [همکاری در] پروژههای مرتبط با برجام در ایران را که ظرف ۶۰ روز اجرایی میشود، اعلام میکنم. این در حالی است که روزنامه آمریکایی واشنگتنپست ساعاتی پیش از موضع پمپئو در توئیترش در گزارشی اعلام کرده بود دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور آمریکا درصدد است معافیتهای صادر شده برای همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران را تمدید نکند. البته این پایان ماجرا نیست چرا که امریکا در ادامه دو تن از دانشمندان هستهای ایران را به نامهای مجید آقایی و امجد سازگار مورد تحریم قرار داد. اما ایالات متحده با چه هدف یا اهدافی دست به عدم تمدید تحریم های مربوط به همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران را زده است؟ این عدم تمدید تحریم های هسته ای چه تاثیری بر همکاری صلحآمیز هستهای کشورهایی مانند روسیه و چین با ایران دارد؟ در صورت کاهش همکاری ها و یا حتی قطع این مناسبات، صنعت هستهای ایران به چه سمت و سویی کشیده خواهد شد؟ پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست، موضوع گفت وگوی دیپلماسی ایرانی با محسن جلیلوند، استاد روابط بین الملل و کارشناس و پژوهشگر ارشد تحولات سیاسی است که در ادامه می خوانید:
مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در توئیت چهارشنبه هفته جاری خود اعلام کرد که ایالات متحده معافیتهای تحریمی مربوط به همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران را طی ۶۰ روز آینده لغو میکند و دیگر این معافیت ها را تمدید نخواهد کرد. حال سوال اینجاست که چرا ایالات متحده آمریکا با وجود خروج دونالد ترامپ از برجام، بازگشت تحریم ها علیه ایران و اعمال سیاست فشار حداکثری معافیت های تحریمی مربوط به همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران را تمدید می کرد، اما به ناگاه و در فاصله چند ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر در ایالات متحده آمریکا این معافیت ها از جانب کاخ سفید لغو شد و در ادامه دو تن از دانشمندان هستهای ایران به نامهای مجید آقایی و امجد سازگار مورد تحریم قرار گرفتند؟
در پاسخ به سوال شما باید چند نکته را مد نظر قرار داد؛ اول آنچه مسلم است این است که ایالات متحده آمریکا در همه ادوار به دنبال محدود کردن جمهوری اسلامی ایران بوده، اما اینجا تفاوت رویکردهای روسای جمهور بوده که بر شدت و ضعف این محدودیت های کاخ سفید بر پرونده تهران در ابعاد مختلفش اثر گذار بوده است. برای مثال باراک اوباما بر اساس تفکرات خود با برجام به دنبال محدود کردن ایران بود و دونالد ترامپ با اعمال سیاست فشار حداکثری؛ در راستای نکته شما اگر چه اقدام کاخ سفید عدم تمدید معافیت های مربوط به همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران در فاصله چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا می تواند این ارزیابی را با خود به همراه داشته باشد که دونالد ترامپ با یک بازی سیاسی به دنبال افزایش فشار و به دست آوردن یک برگ برنده از ایران است، اما حتی اگر شرایط انتخاباتی هم در آمریکا وجود نداشت بازهم این اقدام از سوی کاخ سفید در دستور کار قرار می گرفت چون تصمیم اخیر واشنگتن برای عدم تمدید این تحریم ها جزء استراتژی محدودسازی ایران است و دیر یا زود باید انجام میشد.
دوم در این میان قطعاً تبعات شیوع کرونا بر مناسبات جهانی نیز باعث تسریع اعمال این تصمیم آمریکایی ها برای عدم تمدید معافیت های مربوط به همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران شده است. چرا که سران و مقامات کاخ سفید بر این باورند که چون به واسطه شیوع کرونا جهان درگیر تبعات اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی این ویروس است، اکنون یک فرصت و فضای تنفس مناسبی برای افزایش فعالیت های نظامی، امنیتی، منطقهای، موشکی و به خصوص هستهای ایران شکل گرفته و در این فضای به وجود آمده ایران به دنبال استفاده حداکثری از آن است. بنابراین واشنگتن سعی می کند با این اقدام اخیر خود از تداوم و گسترش فعالیتهای صنعت هستهای ایران مانع شود و یا حداقل از همکاری کشورهای جهان با جمهوری اسلامی ایران در حوزه فناوری هسته ای جلوگیری کند. نکته سوم و مهمتر ناظر بر این واقعیت است که چون تهران با اقدامش در اعزام پنج نفتکش حامل سوخت به ونزوئلا موازنه قوا با آمریکا را به سمت خود تغییر داده و این حضور نفتکش های ایرانی در آب های ونزوئلا با سکوت و انفعال ایالات متحده و علیرغم برخی اخطارها، هشدار ها و تهدیدهای کاخ سفید صورت گرفت، اکنون واشنگتن این ارزیابی را دارد که ایران در موضع تهاجمی و برتر قرار گرفته که توانسته صحنه تنش را به آب های دریای کارائیب و حیات خلوت آمریکایی ها بکشاند، بنابراین واشنگتن برای ایجاد موازنه قوای جدید و همچنین خارج کردن ایران از این موضع تهاجمی سعی کرده است تهران را در یک بُعد دیگر محدود کند. خصوصا که آمریکا بر این واقعیت اشراف دارد که نمی تواند از نظر قوانین و حقوق بینالملل مانع رفت و آمد و تردد کشتیها و نفتکشهای ایرانی به سمت دیگر کشورها شود. لذا امکان تکرار و تدوام این حضور نفتکش های ایرانی در آینده نیز وجود دارد. اگرچه اخیر آمریکاییها سعی کردند این نفتکشها را در لیست تحریمهای خود قرار دهند تا مانع از تردد آنها شوند، اما در عمل نمیتوانند تغییری بنیادین را در این مناسبات داشته باشند. بنابراین واشنگتن بالانس قدرت به نفع خود را با عدم تمدید معافیت های مربوط به همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران گرفته است. مجموعه این عوامل سبب شد که ایالات متحده آمریکا در فاصله چند ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر در ایالات متحده آمریکا معافیت های تحریمی مربوط به همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران را ظرف دو ماه آینده لغو کند.
حال که ذیل نکات شما دلایل آمریکا در خصوص عدم تمدید معافت های تحریمی همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران مطرح شد به ارزیابی تبعات این اقدام بپردازیم. در این راستا روسیه، چین و برخی از کشورهای اروپایی طی این مدت به واسطه همین تمدید معافیت ها تحریمی آمریکا همکاری های خود را با ایران در زمینه فعالیتهای هستهای پی می گرفتند. اکنون با لغو تمدید این معافیت های تحریمی برخی از کشورهای اروپایی و به خصوص مسکو و پکن ریسک ادامه همکاری های هسته ای با تهران را خواهند پذیرفت؟
من معتقدم که روسیه و چین و به طریق اولی برخی از کشورهای اروپایی که در زمینه فعالیتهای هستهای با ایران همکاری دارند به واسطه این اقدام آمریکا در عدم تمدید معافت های تحریمی همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران قطعاً یک بازنگری جدی در فعالیتهای هستهای خود با تهران خواهند داشت تا تنش و رودررویی جدی با کاخ سفید نداشته باشند. به هر حال در شرایط کرونایی که خود اروپاییها و همچنین روسیه و چین با تبعات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، امنیتی و بهداشتی آن دست به گریبانند تمایلی برای تشدید و تعمیق تنش با واشنگتن و به تبع آن پررنگ شدن چالشها و معضلات دیپلماتیک و اقتصادی با امریکایی ها را ندارند، مگر آنکه روسیه و چین بخواهند از این همکاری های هسته ای خود با ایران به عنوان یک برگ برنده در تقابلات استراتژیک با ایالات متحده آمریکا استفاده کنند. یعنی این احتمال وجود دارد که مسکو بخواهد از کارت ایران برای برخی امتیازگیری ها در خصوص جزیره کریمه، اوکراین و دیگر مناسبات با واشنگتن استفاده کند. در این راستا حتی باید این احتمال را هم مطرح کرد چینی ها که طی چند هفته اخیر به واسطه برخی مسائل مانند مسلمانان اویغور، تایوان، مسئله هنگ کنگ و نظایر آن با آمریکایی ها دست به گریبان هستند، بخواهند از پرونده همکاری های هسته ای با ایران به عنوان یک برگ برنده برای امتیازگیری از ایالات متحده آمریکا استفاده کنند. البته این نکته را هم باید مد نظر قرار داد که اساساً برگ برنده روسها و چینیها یعنی همکاریهای هستهای با ایران قطعاً بعد از عدم تمدید این معافیت ها (معافیت های تحریمی همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران) نمی تواند برگ برنده چندان قدرتمندی برای امتیازگیری از ایالات متحده آمریکا باشد، چون ایران با همکاری یا بدون همکاری این کشورها فعالیت های صنعت هسته ای خود را ادامه می دهد.
اما دیروز پنج شنبه ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه اقدام آمریکا در عدم تمدید معافیت همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران را خطرناک توصیف و آن را محکوم کرد. با توجه به این مواضع آیا امکان واکنشی متفاوت از تحلیل شما از سوی روسیه و چین را می توان تصور کرد؟
این دست مواضع بیشتر یک جنبه موضع گیری دیپلماتیک دارد و اساساً نمی تواند مبنایی برای تعریف عملیاتی در حوزه تعیین سطح همکاری های صلح آمیر هسته ای روسیه با ایران بعد از عدم تمدید این معافیت ها باشد. به هر حال در این شرایط این دست مواضع دیپلماتیک بسیار طبیعی است و اگر روسیه و چین غیر از این مواضع را اتخاذ کنند جای تعجب دارد. اما مهترین عامل تعیین کننده در تداوم همکاری های هسته ای روسیه با ایران تحریمهای آمریکاست. برای مثال کافی است به رفتار شرکت «روس نفت» در ونزوئلا اشاره کنم. در یک مقطع ایالات متحده آمریکا عنوان کرد در صورت تداوم فعالیت های شرکت روس نفت در ونزوئلا این شرکت تحریم خواهد شد. بعد از این تهدید به تحریم، این شرکت تمام فعالیتهای خود را در ونزوئلا قطع کرد و بعد از آن بود که تحریم های ایالات متحده آمریکا در خصوص این شرکت عملیاتی نشد. از این رو نمیتوان گفت که برخی مواضع دیپلماتیک میتواند بستر ساز رفتاری متفاوت از جانب کرملین در قبال ادامه همکاری های صلح آمیز هسته ای با تهران بعد از عدم تمدید معافیت همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران شود.
با این تفاسیر و از نگاه شما تا چه اندازه امکان پیچیدهتر شدن و بغرنج تر شدن ابعاد پرونده هستهای ایران وجود دارد. چرا که برخی معتقدند با عدم تمدید معافیت های تحریمی همکاریهای صلحآمیز هستهای با ایران و به تبع آن امکان قطع و یا کاهش چشمگیر تداوم همکاری برخی کشورها به خصوص چینی ها و روس ها در زمینه فعالیت های صلح آمیز هسته ای با ایران این احتمال وجود دارد که تهران به سمت اقدامات رادیکال تری مانند افزایش سطح غنی سازی بنا به رفع نیاز صنعت هسته ای خود کشیده شود کما این که بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی درباره کم و کیف همکاری های هسته ای ایران با کشورهای باقی مانده در برجام بعد از عدم تمدید معافیت های هسته ای صراحتا عنوان داشته است که سوخت هسته ای ایران در روسیه بدون هیچ مشکلی هر وقت نیاز باشد به کشور می آید و اگر سوخت موجود تمام شود، تهران قادر است در آینده بدون نیاز به کمک هیچ کشوری آن را تولید کند. البته این گزاره احتمالی زمانی تقویت می شود که جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، دیروز پنجشنبه ضمن محکوم کردن عدم تمدید معافیتهای هستهای برای کشورهای باقیمانده در برجام برای همکاری با ایران، عنوان داشت که اقدام آمریکا مبنی بر لغو این معافیتها، بازرسی فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی ایران را دشوارتر میکند؛ آیا این یک موضع تلویحی در خصوص امکان گرایش تهران به سمت انجام اقدامات رادیکال و انتحاری در حوزه فعالیت های هسته ای پس از پایان این معافیت های تحریمی نیست؟
در پاسخ به این سوال مهم شما باید به این نکته اشاره کرد که آیا خود ایران تمایل دارد پرونده فعالیتهای هستهایش را بغرنج تر و پیچیده تر کند و یا اینکه آمریکا درصدد آن است که ایران را به این سمت بکشاند؟! بین این دو مسئله تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. در این راستا مایلم به گزیده ای از کتاب «استراتژی برای قرن ۲۱: آمریکا رو در روی بحرانهای منطقهای»، کار مشترکی است میان ایان لسر و زلمای خلیلزاد اشاره کنم. در این کتاب عنوان شده که در روابط بین الملل یک تئوری وجود دارد به نام تئوری «پنجره و گربه». بر این اساس زمانی که در منطقه بحران شکل میگیرد ایالات متحده آمریکا برای حل و فصل این بحران تمام منافذ و درها را می بندد و تنها یک پنجره را باز میگذارد تا بخواهد گربه یا همان عامل مزاحم بحرانهای منطقهای البته به زعم خود از پنجره را مجبور به فرار کند، آن زمان که گربه در حال فرار است میتوان آن را گیر انداخت. پیرو این گفته در کتاب مذکور من معتقدم اکنون ایالات متحده آمریکا با این دست اقدامات به دنبال اجرای تئوری پنجره و گربه در برابر ایران است. خصوصاً که در همان کتاب به صراحت قید شده که باید برای حل وفصل بحران هایی با منشا ایران از این استراتژی و تئوری استفاده کرد.
اما نکته بسیار مهم اینجاست که آیا ایران به سمت و سویی خواهد رفت که بخواهد در پنجره آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام و نهایتاً شورای امنیت سازمان ملل گیر کند؟
همانگونه که در پاسخ به سوال قبلی گفتم یک زمان ایران به سمت پیچیدهتر شدن و بغرنج تر شدن ابعاد پرونده هستهای خود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام و یا شورای امنیت می رود و گاهی ایالات متحده آمریکا و برخی دیگر از کشورها به دنبال آن هستند که ایران را به این سمت بکشانند؛ بین این دو مسئله تفاوت بسیار زیادی وجود دارد. اما در کنار آن نباید این واقعیت را فراموش کنیم که اکنون ایالات متحده آمریکا با این اقدامات، شرایطی را شکل داده که ایران ناگزیر از انجام واکنش در برابر تصمیم ایالات متحده آمریکاست، ولی نکته اینجاست که ایران در این بازی مجبور به واکنش است که هم زمین آن بازی و هم قوانین آن را خود امریکایی ها تعیین می کنند. ضمن این که این بازی را هم ایالات متحده آمریکا شروع کرده است. بنابراین دست ایران در نشان دادن واکنش بسیار محدود است. به هر حال ایالات متحده آمریکا با این اقدام اخیر خود در عدم تمدید معافیت های هسته ای ایران زمین بازی را به حوزه صنعت هستهای ایران کشانده است و باید دید که آیا امکان دارد ایران در همین زمین دست به واکنش بزند یا در یک جبهه دیگری دست به بالانس قدرت خواهد زد؟! چون من معتقدم اساساً اقدام نیروی هوایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پرتاب ماهواره بر قاصد، همچنین برخی تحرکات در منطقه خلیج فارس و بعد از آن اعزام ۵ نفتکش ایرانی به سمت ونزوئلا در چارچوب واکنش ایران و به منظور بازتعریف بالانس قدرت در پی تلاش های کاخ سفید برای تمدید معافیت های تسلیحاتی ایران بود که کماکان تلاش های امریکا در این زمینه هم ادامه دارد. لذا تهران با این مجموعه اقدامات بالانس قدرت را شکل داد. به تبع آن ایالات متحده آمریکا برای تغییر این بالانس درصدد است معافیت های هسته ای ایران را تمدید نکند؛ حال باید دید که واکنش ایران چه خواهد بود؟! آیا واکنش در پرونده هسته ای صورت می گیرد و یا این که ایران در جبهه دیگر پاسخ این اقدام آمریکا را خواهد داد؟! از همه مهمتر آیا اکنون که ایالات متحده آمریکا با ورود به پرونده فعالیتهای هستهای ایران دست به بالانس مجدد قدرت به نفع خود زده و ایران نیز مجبور به نشان دادن واکنش در همان سطح است، تهران وارد خط قرمزهای قوانین و مقررات هستهای و درگیر شدن با برخی نهادهای بین المللی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل خواهد شد؟ اما با این تفاسیر من بعید میدانم که ایران بخواهد به سمت اقدامات رادیکال و در ادامه پیچیدهتر کردن پرونده فعالیت هستهای خود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، شورای حکام و شورای امنیت سازمان ملل برود. چون ایران قطعا کره شمالی نیست.
پیرو نکات شما اکنون یک سوال بسیار پررنگ ذهن را درگیر میکند که اگر احتمالاً روسیه و چین بعد از عدم تمدید معافیت های تحریم های همکاری های هسته ای با ایران به سمت قطع و یا کاهش چشمگیر همکاری با ایران در زمینه فعالیتهای صلحآمیز هستهای بروند و از آن سو ایران هم دست به اقدامات رادیکال برای برآورده کردن نیازهای هستهای خود نزند آینده این صنعت (هسته ای) به چه سمتی کشیده خواهد شد؟ آیا باید شاهد توقف در این حوزه باشیم؟
در پاسخ به این سوال باید این نکته را مد نظر قرار داد که اساسا جمهوری اسلامی ایران استراتژی صنعت هستهای خود را در لایه اول بر مبنای توانمند سازی داخلی و در مرحله دوم همکاری با دیگر کشورها پی گرفته است. بنابراین اگر در لایه دوم همکاری با کشورها قطع شود و یا کاهش پیدا کند، ایران می تواند در لایه نهایی بر اساس توان بومی صنعت هسته ای را پیش ببرد، بدون آنکه حاشیه برای این صنعت در آژانس بینالمللی انرژی اتمی ایجاد کند و این همان نکته مدنظر آمریکاییهاست. چون کاخ سفید میداند با توانمند سازی ایران در حوزه هستهای سطح چانهزنی دیپلماتیک تهران در منطقه و جهان تغییر خواهد کرد. البته این مسئله ربطی به ساخت سلاح هسته ای ندارد. ایران اکنون بیش از هر کشوری میداند که اساساً با داشتن سلاح هسته ای نمی تواند شرایط را به نفع خود تغییر دهد، کما اینکه اتحاد جماهیر شوروی با داشتن بیش از ۱۰ هزار موشک قاره پیما و هزاران کلاهک هستهای نهایتاً با یک امضا در سال ۱۹۹۱ میلادی تمامی متصرفات روسیه تزاری در ۴۰۰ سال را واگذار کرد. پس سلاح هسته ای به درد شوروی نخورد، کما این که اکنون هم سلاح هستهای به درد کشوری مانند پاکستان نمیخورد؛ کشوری که علیرغم داشتن سلاح هستهای با یک اقتصاد تقریباً ورشکسته و ناامنی داخلی در برخی از مناطق روبه رو است؛ اسرائیل نیز با داشتن نزدیک به ۲۰۰ تا ۴۰۰ کلاهک هسته ای نمی تواند امنیت را در سرزمینهای اشغالی تامین کند. فقط کافی است چند موشک از نوار غزه و یا جنوب لبنان شلیک شود تا بیش از نیمی از جمعیت اسرائیل به پناهگاه ها سرازیر شوند. این نشان می دهد که داشتن کلاهک هستهای و سلاح اتمی نمی تواند بالانس امنیت ایجاد کند. پس ایران با پیگیری فعالیتهای هستهای خود به سمت تامین نیازهای خود در دیگر حوزهها مانند تولید برق، تولید رادیو داروها و دیگر نیازها است. ایران در تامین این نیازها و در سایه پررنگ کردن صنعت و دانش هستهای بومی می تواند توان داخلی و به تبع آن قدرت چانه زنی منطقه ای و دیپلماتیک ایران را بدون داشتن سلاح هستهای بالا ببرد. از همین روست که مقام معظم رهبری بارها عنوان کرده که داشتن سلاح هستهای برای ایران یک حرام شرعی است.
در این میان مسئله Capacity (ظرفیت و تاب آوری) ایران به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی هم مطرح است. به هر حال تحولات و اعتراضات سال گذشته از این نشان دارد که مشکلات و چالش های اقتصادی در سایه تداوم و تشدید تحریم های ایالات متحده آمریکا وضعیت اجتماعی و امنیتی داخلی را به یک نقطه بسیار شکننده رسانده است و اتفاقا در ادامه با شیوع کرونا و رکود اقتصادی داخلی، کاهش چشمگیر بهای نفت و دیگر معضلات ما با ابر چالشی به نام کسری بودجه و عدم تامین درآمدهای نفتی و مالیاتی دولت مواجهیم؛ ابر چالشی که در ۶ ماهه دوم سال نمود بیشتری پیدا خواهد کرد که میتواند چالش های اجتماعی و امنیتی حتی به مراتب پررنگ تر از سال ۹۸ را شکل دهد. حال در یک ناگاه هزینه و فایده پیگیری پرونده فعالیت هسته ای در این شرایط منطقی است؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید. اتفاقا در راستای همین نکات شما من معتقدم برایان هوک زمانی که برای اولین بار به صراحت عنوان میکند ایران یا باید بین فروپاشی اقتصادی و مذاکره با ایالات متحده آمریکا یک گزینه را انتخاب کند و در این بین آمریکا هیچ حد وسطی برای ایران تعریف نمی کند، این نشان می دهد کاخ سفید به یک ارزیابی از وضعیت داخلی ایران به خصوص در حوزه اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و امنیتی دست پیدا کرده است. از این روست که تهران را در دوراهی فروپاشی اقتصادی و یا مذاکره قرار داده اند. چون به میزان Capacity (ظرفیت و تاب آوری) ایران به خصوص در حوزه اقتصادی و معیشتی دست یافته اند. اما در این بین ایران هم با اشراف بر همین میزان تابآوری خود دست به واکنش میزند؛ واکنشی که اتفاقاً بر مبنای سیاست های تعریف شده در ایالات متحده آمریکا نیست. از همینرو واشنگتن سعی میکند که میزان هزینه های برنامه های ایران در همه ابعاد موشکی، نفوذ منطقهای و هستهای را به شدت افزایش دهد و هر چه بیشتر شاهد کاهش میزان تاب آوری ایران در این حوزه ها باشد و به تبع ایران از این اقدامات دست بکشد و در نهایت دست به یک باز تعریف و تعدیل استراتژی خود بزند. اما نکته مهم اینجاست که اگر میزان افزایش هزینه های آمریکا برای ایران در همه این حوزه ها به خصوص در حوزه پرونده فعالیت هستهای به قدری افزایش پیدا کند که حتی پیگیری توانمند سازی هسته ای ایران در حوزه دانش و توان بومی هم مقرون به صرفه نباشد احتمالا تهران مانند سال ۹۲ دست به یک بازنگری دیپلماتیک و مذاکره با آمریکا بزند. اما این شرایط قطعاً متفاوت از مذاکرات برجامی در سال ۹۲ خواهد بود. چون، هم آمریکا و هم ایران با تجربه آن مذاکرات، شرایط متفاوتی را در آینده رقم خواهند زد. البته این مسئله تا اندازه بسیار زیادی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال جاری و انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال آینده بستگی دارد.
ولی آمریکا در طول سه سال گذشته به وضوح نشان داده است که روی برگ های برنده خود بازی یعنی کاهش تحریم و تعدیل سیاسی فشار حداکثری بازی نمی کند، بلکه به دنبال پیگیری بازی است که برگ های برنده ایران را در خصوص توان موشکی، نفوذ منطقهای و صنعت هسته ای از تهران بگیرد؟
اینجاست که من روی مسئله موضع تهاجمی برای بالانس قدرت با آمریکا تاکید می کنم. یعنی زمانی که آمریکا به دنبال تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران در شورای امنیت است ما شاهدیم که نیروی هوا فضای سپاه به دنبال پرتاب ماهواره بر قاصد، انجام تحرکاتی در آب های خلیج فارس و یا در ادامه شاهد اعزام پنج نفتکش به سمت ونزوئلا هستیم. پس اگر ایران به دنبال آن است که کارت های برنده خود را از دست ندهد، مجبور است موضع تهاجمی خود را حفظ و در مواقعی تقویت کند. یعنی زمانی که آمریکا در یک جبهه به دنبال فشار بر ایران است ایران باید در جبهه دیگری فشار را پاسخ دهد و گرنه مجبور است تمام کارت های برنده خود را یکی پس از دیگری از دست بدهد، اما زمانی که در حوزه نفوذ منطقهای در خاورمیانه با فشار روبه رو هستیم، ایران در یک گام رو به جلو رویارویی را از خاورمیانه به منطقه دریایی کارائیب و در حیاط خلوت آمریکا می برد، این بالانس قدرت می تواند شرایط را برای چانه زنی تهران بالا ببرد و به هر میزان که آمریکا کارت برنده خود را رو کند ایران نیز از کارت های برنده خود برای دادن امتیاز استفاده خواهد کرد.
نظر شما :