نشریه فارن پالسی در گفت وگو با اقتصاددانان و کارشناسان برجسته بررسی کرد
فردای دنیای اقتصاد پس از شیوع کرونا
دیپلماسی ایرانی: نشریه فارن پالسی در گزارشی از اقتصاددانان و متخصصان امور اقتصادی پرسیده است که آینده جهان پس از فراگیری ویروس کرونا چگونه خواهد بود؟ آیا بعد از شیوع ویروس کرونا که علاوه بر هزینه های جهانی و بهداشتی هزینه های سنگین اقتصادی نیز تحمیل کرده است باید از لحاظ اقتصادی نیز شاهد دنیایی دگرگون یافته باشیم:
جوزف ای. استیگلیتز (Joseph E. Stiglitz) استاد اقتصاد دانشگاه کلمبیا و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2001:
ما به توازنی بهتر بین جهانیسازی و خوداتکایی ملی نیاز داریم. در دنیای جهانیشده، مرزها اهمیت ندارند و کشورها میتوانند در صورت رویارویی با بحرانی داخلی برای تامین مایحتاجشان به سایر کشورها روی بیاورند. اما اکنون با تقلای کشورها برای تامین تجهیزات پزشکی، مرزها ناگهان مهم شدهاند. بحران کروناویروس یادآوری کرده که هنوز دولت ملی، اصلیترین واحد سیاسی و اقتصادی است.
نظام اقتصادی پساکرونا باید کمتر کوتهبینانه و بیشتر تابآور و بر این حقیقت متمرکز باشد که جهانی سازی اقتصادی از جهانی سازی سیاسی پیش افتاده است. بنابراین، کشورها باید در راستای ایجاد توازنی بهتر بین بهرهمندی از جهانی سازی و درجهای ضروری از خوداتکایی تلاش کنند.
رابرت جی. شیلر (Robert J. Shiller)استاد اقتصاد دانشگاه ییل و برنده نوبل اقتصاد در سال 2013:
فضای مشابه زمان جنگ، روزنهای را برای دگرش گشوده است. گرچه دشمن کنونی یک ویروس است و نه قدرتی خارجی، اما همهگیری فضایی مشابه زمان جنگ را ایجاد کرده است که در آن، دگرشها ناگهان امکانپذیر میشوند. دوران جنگ، مردم نه یک کشور بلکه مردم کشورهای مختلف را گردهم میآورد، چرا که با دشمن مشترکی مانند ویروس روبه رو هستند. ساکنین کشورهای پیشرفته همدردی بیشتری با کشورهای فقیر خواهند داشت چرا که آنها در یک تجربه مشابه، شریک هستند. ناگهان دنیا کوچکتر و ترسیده تر شده است. به همین دلیل برای ایجاد راهها و نهادهای تازه برای مقابله با رنج بیماری از جمله اقدامات کارآمد در راستای پایان دادن به نابرابریها، امیدواری هایی به وجود آمده است. چه بسا پرداختهای اضطراری به افراد از سوی دولتها، مسیری به سوی یک درآمد پایهای جهانی باشد. از آنجا که همه در یک جبهه قرار داریم، چهبسا انگیزه ایجاد نهادهای بینالمللی تازه را بیابیم، نهادهایی که امکان اشتراک بهتر ریسک بین کشورها را فراهم کند.
گیتا گوپیناث (Gita Gopinath) اقتصاددان ارشد صندوق بین المللی پول:
بزرگترین ریسک، بهرهبرداری سیاستمداران از ترسهای ماست. شیوع کروناویروس، آسیبپذیریهای مرزهای باز را آشکار کرد. شیوع باعث شد بازسنجی هزینهها و مزایای جهانی سازی، شتاب بگیرد. شرکتهایی که بخشی از زنجیره تامین جهانی هستند ریسکهای ذاتی وابستگیهای متقابل و خسارتهای بزرگ ناشی از اختلالها را درک کردهاند. این شرکتها در آینده اهمیت بیشتری به این ریسکها خواهند داد و در نتیجه زنجیرههای عرضه، بیشتر محلی و غولپیکر – اما کمتر جهانی – خواهند شد.
بازارهای نوظهور که به دلیل جهانی سازی همواره پذیرای جریان سرمایه بودند، شاهد کنترل سرمایه خواهند بود چرا که این کشورها تلاش خواهند کرد خود را از نیروهای بیثبات کننده توقف ناگهانی در اقتصاد محافظت کنند. افراد نیز با ارزیابی ریسکهای فردی، مسافرتهایشان را تا حد زیادی کوتاه خواهند کرد.
اما ریسک واقعی این است که این رویگردانی ذاتی و خودمحور افراد و شرکتها از جهانی سازی، توسط برخی سیاستسازان که از هراس درباره مرزهای باز بهرهبرداری میکنند، پیچیدهتر شود. آنها میتوانند تحت پوشش خودکفایی، محدودیتهای محافظتی را بر دادوستدها اعمال و زیر نقاب سلامت عمومی، تحرک مردم را محدود کنند.
کارمن ام. رینهارت (Carmen M. Reinhart) استاد سرمایه گذاری بین المللی در دانشگاه هاروارد:
شیوع کروناویروس میخی دیگر بر تابوت جهانی سازی است. رکود ناشی از همهگیری چه بسا عمیق و طولانی باشد، و همانند دهه 1930، کاستیهای حاکمیتی احتمالا افزایش خواهد یافت. درخواستها برای محدود کردن داد و ستد و جریانهای سرمایه در زمان بد و نامناسبی مطرح میشود.
تردیدهای پیش از کروناویروس پیرامون زنجیره عرضه جهانی، ایمنی سفرهای بینالمللی و در سطح ملی، نگرانیها درباره خودکفایی در کالاهای اساسی و تابآوری احتمالا باقی خواهند ماند؛ حتی پس از کنترل کروناویروس (که چه بسا روندی زمانبر باشد). معماری مالی پساکرونا شاید ما را کاملا به پیش از جهانیسازی و عصر نظام برتون وودز بازنگرداند، اما آسیب تجارت و سرمایهگذاری بینالمللی احتمالا گسترده و ماندگار خواهد بود.
آدام پوزن (Adam Posen) رئیس موسسه پیترسون برای اقتصاد بین المللی:
همهگیری، چهار وضعیت اقتصادی پیش از شیوع را بدتر خواهد کرد: نخست، رکود سکولار؛ ترکیبی از رشد اندک بهره وری، عدم بازگشت سرمایه در سرمایهگذاریهای خصوصی و انقباض پولی قریبالوقوع. این مشکل عمیقتر خواهد شد چرا که به دلیل شیوع ویروس، مردم ریسکگریز میشوند و بیشتر پسانداز میکنند که در نتیجه تقاضا و نوآوری تضعیف خواهد شد.
دوم، شکاف بین کشورهای ثروتمند (و شمار اندکی بازارهای نوظهور) و سایر کشورهای جهان در تابآوری در بحرانها، بزرگتر خواهد شد.
سوم، در نتیجه تلاش برای ایمنی و ریسک بالای کشورهای در حال توسعه، وابستگی بیش از حد جهان به دلار ایالات متحده برای تامین مالی و داد و ستد ادامه خواهد یافت. گرچه جذابیت آمریکا برای سرمایهگذاری کمتر میشود، جذابیت این کشور برای سایر کشورهای جهان افزایش نسبی خواهد داشت. این به تداوم نارضایتیها خواهد انجامید.
سرانجام، ملیگرایی (ناسیونالیسم) اقتصادی به طور روزافزون دولتها را وادار خواهد کرد که اقتصادشان را به روی سایر کشورهای جهان ببندند. این هرگز به ایجاد حکومت استبدادی کامل نخواهد انجامید اما دو گرایش نخست را تقویت خواهد کرد و نارضایتی حاصل از گرایش سوم را افزایش خواهد داد.
اسوار پراساد (Eswar Prasad) استاد سیاست تجاری در دانشگاه کورنل:
جهان بیش از هر زمان دیگری نگاهش برای رهایی به بانکهای مرکزی است. مقامات بانکهای مرکزی، که روزی محتاط و محافظهکار شناخته میشدند، نشان دادهاند که میتوانند در زمانهای بحرانی با چالاکی، شجاعت و خلاقیت وارد عمل بشوند. حتی زمانی که رهبران سیاسی تمایلی به هماهنگی سیاستهای فرامرزی ندارند، بانکهای مرکزی میتوانند با هماهنگی عمل کنند.
اکنون و برای آیندهای بلندمدت، بانکهای مرکزی جایگاه نخستین و اصلیترین خط مقدم مبارزه با بحرانهای اقتصادی و مالی را به دست آوردهاند. چه بسا آنها پس از شیوع کروناویروس، از این نقش ممتاز تازه و مسئولیتها و انتظارات غیرعملی ناشی از آن پشیمان شوند.
آدام توز (Adam Tooze) استاد تاریخ و مدیر موسسه اروپایی در دانشگاه کلمبیا:
اقتصاد نرمال هرگز باز نمیگردد. تنگنای اقتصادی، سنجشها را به هم زده است. بسیاری از کشورها عمیقترین و مخربترین شوک اقتصادی شان را تجربه میکنند. در بخشهایی مانند خردهفروشی که اکنون تحت فشار قهری رقابت آنلاین قرار دارد، تعطیلیهای موقت چه بسا به تعطیلی همیشگی تبدیل شود. بسیاری از فروشگاهها بازگشایی نخواهند شد و مشاغل آنها برای همیشه از دست رفته است. میلیونها کارگر، صاحبان مشاغل کوچک و خانوادههایشان با فاجعه روبه رو هستند. هرچه تعطیلیها طولانیتر بشود، آسیبهای اقتصادی عمیقتر و بهبودی آهستهتر خواهد بود.
اقدامات بیسابقه بانکهای مرکزی قابل چشمپوشی نیست. برای رویارویی با تراکم اعتبارات، تاریخ، برخی جایگزینهای افراطی از جمله انفجار تورم یا نکول عمومی سازمانیافته را پیشنهاد میکند. اگر واکنش کسب و کارها و خانوارها، ریسکگریزی و مبارزه برای ایمنی باشد، نیروهای رکود را پیچیدهتر خواهد کرد. اگر پاسخ عمومی به بدهیهای متراکم ناشی از بحران، ریاضت باشد، مسائل بدتر خواهد شد.
بنابراین منطقیتر آن است که دولتی فعالتر و الهامگراتر، رهبری خروج از بحران را به عهده بگیرد. اما پرسش این است که چنین رهبری چه ترکیبی باید داشته باشد و چه نیروهای سیاسی ای باید آن را کنترل کنند.
لارا دآندریا تایسون (Laura D'Andrea Tyson) استاد تجارت در دانشگاه کالیفرنیا:
همهگیری و بهبودی از آن، دیجیتالی سازی و خودکارسازی مشاغل را افزایش خواهد داد. گرایشهایی که باعث از بین رفتن مشاغل دارای مهارت متوسط و افزایش مشاغل دارای مهارت بالا در دو دهه اخیر شد و به رکود دستمزدهای متوسط و افزایش نابرابری درآمد انجامید.
دگرشها در تقاضا که بسیاری از آنها به دلیل جابه جایی اقتصادی ناشی از همهگیری افزایش یافته، آینده ترکیب تولید ناخالص داخلی را هم دگرگون خواهد کرد. افزایش سهم خدمات در اقتصاد ادامه خواهد یافت. اما سهم خدمات وابسته به حضور فیزیکی افراد در خردهفروشی ها، مهمانپذیری ها، مسافرت، آموزش، مراقبتهای سلامت و دولت کاهش خواهد یافت چرا که دیجیتالی سازی دگرشهایی را ایجاد میکند که این خدمات را به خدماتی سازماندهی شده و تحویلشده تبدیل میکند.
پس از اتمام همهگیری، بسیاری از مشاغل کمدرآمد، کممهارت و نیازمند خدمات پرسنلی به ویژه در شرکتهای کوچک بازنخواهند گشت. اما کارکنان ارائهدهنده خدمات ضروری مانند نیروهای پلیس، آتشنشانی، مراقبتهای سلامت، لوجستیک، حمل و نقل عمومی و غذا از تقاضای بالایی برخوردار خواهند شد و فرصتهای شغلی تازهای ایجاد خواهند کرد و به این ترتیب فشار برای بالا بردن دستمزدها و مزایا در این بخشهای کمدرآمد افزایش خواهد یافت.
رکود اقتصادی، رشد استخدام غیراستاندارد و قراردادی – کارکنان نیمه وقت و کارکنان دارای کارفرمایان متعدد – را افزایش خواهد داد. برنامههای آموزشی کمهزینه تازه که به شکل دیجیتال ارائه میشوند، برای مهارت آموزی در مشاغل تازه از تقاضای بالایی برخوردار خواهند بود. وابستگی ناگهانی بسیاری از افراد به توانایی دورکاری اهمیت چشمگیر گسترش وایفای، پهنای باند و سایر زیرساختها را نمایان میکند.
کیشوره محبوبانی (Kishore Mahbubani) عضو برجسته دانشگاه ملی سنگاپور:
محوریت چین در روند جهانیسازی افزایش می یابد و محوریت ایالات متحده کاهش مییابد، چون مردم آمریکا باور خود به جهانیسازی و تجارت بینالمللی را از دست داده اند. توافقات تجارت آزاد با یا بدون دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا مسموم شده اند. اما چین باورش را به جهانی سازی از دست نداده است. رهبران این کشور اکنون به خوبی میدانند که یک قرن حقارت کشورشان از 1842 تا 1949 حاصل خودخشنودی چین و تلاش بیهوده آن برای کنارهگیری از جهان و برعکس، شکوفایی اقتصادی چند دهه گذشته ناشی از مشارکت جهانی بوده است.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :