جنگ آمریکا برای قطع نفوذ دیپلماسی عمومی ایران در دوران «پساسردار» تندتر شده است
چرا واشنگتن به دنبال بستن حساب های توئیتری مقامات ایرانی است؟!
عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – اقدام سناتور تد کروز، مارکو روبیو، تام کاتن و مارشا بلک برن در درخواست از توئیتر برای مسدود کردن مقامات ایرانی چون محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه و چندین مقام دیگر، ذیل تحریم های آمریکا نشان از این دارد که جنگ ایالات متحده در حوزه دیپلماسی عمومی علیه جمهوری اسلامی ایران به شکل جدی در حال پیگیری است. پیرو این اقدام نوامبر سال گذشته میلادی نیز برایان هوک، مسئول ویژه ایران در وزارت امور خارجه آمریکا در گفت وگویی با شبکه خبری بلومبرگ آمریکا از مدیران شبکه های اجتماعی چون فیسبوک، توییتر و اینستاگرام خواست حساب کاربری مقامات ایرانی از جمله رهبر جمهوری اسلامی، رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه ایران را ببندند. در همان ایام هم دولت ایالات متحده محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را به خاطر آنچه که اعمال سانسور اینترنتی در ایران خوانده بود مورد تحریم قرار داد.
این اقدامات و چندین اقدام مشابه دیگر خبر از اهمیت نفوذ جدی دیپلماسی عمومی ایران برای تنویر افکار عمومی جهان می دهد. به گونه ای که وزارت خزانه داری آمریکا در اگوست 2019 و در حالی نام محمد جواد ظریف را در فهرست تحریمها قرار داد که رئیس دستگاه دیپلماسی کشور تنها چند روز پیش از آن و در سفر ماه ژوئیه سال گذشته میلادی خود به آمریکا با تعدادی از رسانه های آمریکایی گفت وگو کرده بود. همین مسئله نشان می دهد که قدرت تاثیر مصاحبه های ظریف با رسانه های امریکایی تا چه انداه پررنگ بوده است که در نهایت کاخ سفید را مجبور به تحریم وزیر امور خارجه کرد. اتفاقا در همین راستا بود که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا صراحتا از انجام گفت وگو های متعدد شبکه ای تلویزیونی، روزنامه ها و دیگر رسانه های امریکایی با محمد جواد ظریف به شدت انتقاد کرد.
مجموعه این اقدامات حکایت از آن دارد که واشنگتن کم رنگ کردن و محدود کردن توان دیپلماسی عمومی ایران از بستر و دالان فضای مجازی را در قالب دیپلماسی مجازی به شکل جدی در دستور کار دارد. چون در سایه گسترش کمی و کیفی فضای مجازی و حضور در حال افزایش افراد از قشرها و طبقه های متعدد با هر سلیقه و طیف فکری در این فضا که طبق برخی از آمارها جمعیتی بالغ بر سه و نیم تا 4 میلیارد نفر را، آن هم در پهنه ای به گستردگی کل جهان شامل می شود و در کنار انبوهی از ظرفیت های بالای این فضا باعث شده است که استفاده از ابزار فضای مجازی و دیپلماسی سایبری به منظور پیشبرد دیپلماسی عمومی، به خصوص از جانب جمهوری اسلامی ایران و رئیس دستگاه دیپلماسی کشور بیشترین منافع را با صرف کمترین هزینه برای ایران به دنبال داشته باشد.
در همین رابطه تنها ذکر یک نکته مانند پاسخ های توئیتری محمد جواد ظریف به هر سخن، موضع و واکنش دونالد ترامپ، مایک پمپئو و دیگر مقامات آمریکایی به خوبی از جایگاه مهم شبکههای اجتماعی در پیشبرد دیپلماسی عمومی مدرن و تبیین دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران خبر می دهد. از این رو است که ماهیت سیال و نفوذ بی سابقه شبکه های اجتماعی در میان جوامع مختلف، مقامات و مسئولین کشوری، به ویژه وزارت امور خارجه را ترغیب کرده است تا از این ابزارها برای گسترش تفکرات خود و تأثیرگذاری بر مخاطبین بهره ببرند. لذا بدیهی است که آمریکایی ها به موازات پی گرفتن سیاست فشار حداکثری و اعمال هر چه بیشتر تحریم ها علیه ایران، کاهش نفوذ دیپلماسی عمومی ایران، به ویژه در بستر دیپلماسی سایبری را هم مد نظر داشته باشند.
البته باید این نهیب را هم داد که اگر چه در برهه های حساسی مانند زمان مذاکرات هسته ای یک توئیت کوتاه ظریف می توانست در جایگاه یک رسانه عمل کند، اما برخی از کارشناسان حوزه دیپلماسی بر این باورند که در شرایط خطیر کنونی کشور، اساسا تمرکز دستگاه سیاست خارجی کشور و شخص محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه به دیپلماسی توئیتری یا دیپلماسی مجازی، تهران را از ورود جدی به حوزه بین الملل دور می کند.
با این وجود باید اذعان کرد که نادیده گرفتن سودمندی رسانه اجتماعی، معادل واگذار کردن قسمت اصلی در نبرد طولانی برای نفوذ بر افکار سراسر جهان است. چرا که پس از پایان یافتن دوران جنگ سرد و به تبع آن کاهش نسبی جایگاه قدرت نظامی ما شاهد افزایش روز افزون نفوذ و تاثیر قدرت نرم در همه عرصه های هستیم. بی شک یکی از این ابعاد که نفوذ و تاثیر آن در طول این سال ها با رشد فناوری های ارتباطی به شدت رشد پیدا کرده دیپلماسی عمومی است. در همین رابطه و بر اساس نظریه های جوزف نای که او نظریه پرداز قدرت نرم تلقی می کنند، وی دیپلماسی عمومی را ابزار قدرت نرم در تبیین و جذب آرای افکار عمومی توصیف کرده است. لذا یکی از مهمترین اهداف به کارگیری دیپلماسی مجازی باید نمایش درست چهره کشور باشد، آن هم در شرایطی که مسئله ایران هراسی در منطقه و جهان از سوی واشنگتن به شکل جدی پیگیری می شود. لذا ضرورت استفاده از این کارکرد دیپلماسی عمومی در بستر دیپلماسی سایبریو مجازی، خصوصا در دوران حساس و ملتهب کنونی "پساسردار" بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. چرا که ایران از کانال و مجرای همین دیپلماسی عمومی و با تکبه بر فضای مجازی می تواند ضمن تشریح تبعات مخرب امنیتی و تبیین اقدام خلاف حقوق بین الملل امریکا در ترورر سردار سلیمانی به مسئله مهمی چون تلفات و آسیب های جانی و مالی ناشی از حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پایگاه عین الاسد هم بپردازد. آن هم درست زمانی که رسانه های امریکایی و کاخ سفید با قطره چکانی اطلاعات هنوز از ابعاد این اقدام تهران به طور کامل پرده برداری نکرده اند. چون روشن شدن ابعاد این حمله موشکی تمامی آن چه را که دونالد ترامپ در بستر توئیت های خود مبنی بر این که اگر ایران به منافع امریکا در منطقه آسیب بزند با پاسخ قاطع واشنگتن روبه رو خواهد شد، را زیر سوال خواهد برد. این مسئله در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده یعنی به بار آمدن یک افتضاح تمام عیار برای ترامپ. از این رو است که اکنون آتش جنگ ایالات متحده برای کاهش و حتی قطع نفوذ ایران در میدان دیپلماسی عمومی و دیپلماسی مجازی بیش از هر زمان دیگری تندتر شده است.
نظر شما :