طرحی برای همیشگی کردن اشغالگری اسرائیل
طرح صلح ترامپ اسب تروجان است
نویسنده: خالد الگیندی (عضو ارشد موسسه خاورمیانه)
دیپلماسی ایرانی: طرح دونالد ترامپ، رئیس جمهوری ایالات متحده برای حل مناقشه اسرائیل – فلسطین شبیه بدافزار اسب تروجان است که، همانند همنام تاریخیاش، فقط با فریب دیگران برای باورپذیر کردن خودش میتواند وظیفه شرورانهاش را انجام دهد. راهکار کاخ سفید نوعی بدافزار سیاسی است که پوشش یک راهکار دیپلماتیک معتبر را دارد. هدف از این راهکار ایجاد صلح نیست بلکه عادیسازی شرایط کنونی از جمله همیشگی کردن حکومت نظامی اسرائیل بر میلیونها فلسطینی است.
در نگاه اول، این طرح ردپایی از پاسخگویی و مسئولیتپذیری را در خود دارد. در آن به "راه حل دوکشوری واقعبینانه"، سرمایهگذاری 50 میلیارددلاری و حتی "پایتخت فلسطین" و "اورشلیم" (بیت المقدس) در یک جمله اشاره شده است. اما ورای این پوشش نازک باورپذیری، برنامه بسیار موذیانه و توطئهآمیزتری وجود دارد که در راستای برکناری کامل راه حل دوکشوری واقعی و عادیسازی دائمی شدن اشغالگری و الحاقات اسرائیل در یک دولت طراحی شده است.
بهرغم اشاره به جلب "رضایت و خشنودی دو طرف"، این طرح فقط فهرست طویلی از مطالبات راستگرایان اسرائیلی – از یک اورشلیم (بیت المقدس) تقسیمنشده و کامل تا الحاق سرزمینهای اشغالی و نقض حقوق پناهندگان فلسطینی – را تامین میکند. گرچه این طرح پوششی "واقعبینانه" و "مبتنی بر حقیقت" دارد اما در تجدیدنظر طلبی تاریخی و سیاسی غرق شده است.
در این طرح فقط به برخی آرایش و پیرایش ظاهری وضعیت کنونی پرداخته شده و تمام مسائلی که برای فلسطینیان اهمیت بیشتری دارد – بیتالمقدس، حق بازگشت پناهندگان و حاکمیت واقعی – مورد چشمپوشی قرار گرفته است. در این طرح، بیتالمقدس – حساسترین و مهمترین مورد منازعه در تمامی شرایط – به شکل کامل و تقسیم نشده تحت حاکمیت همیشگی اسرائیلیها قرار دارد.
نمایشیترین بخش این طرح، ایجاد کشور به اصطلاح فلسطین در 70 درصد از کرانه باختری است که در واقع فاقد هر گونه حاکمیت معناداری است. طبق این طرح، 120 شهرک و 650 هزار شهرکنشین اسرائیلی که در کرانه باختری، تحت اشغال اسرائیلیها زندگی میکنند همراه با کل دره اردن، برای همیشه در کنترل اسرائیل باقی خواهند ماند. نسخه دونالد ترامپ در واقع دستورالعملی برای اشغالگری بیپایان اسرائیل است – نوعی بانتوستان فلسطینیِ احاطه شده توسط اسرائیل و تحت کنترل و دیکته کامل آن، بدون برخورداری از هیچ قابلیتی برای دفاع یا آزادسازی خود.
مرزها، فرودگاهها، آبهای سرزمینی و میدان الکترومغناطیسی فلسطین تحت کنترل اسرائیل باقی خواهد ماند در حالی که دولت فلسطین از توانایی ورود به پیمانها و معاهدات محروم خواهد بود. حق مجاورت سرزمینی برای اسرائیل و شهرکنشینهای آن محفوظ خواهد بود در حالی که فلسطینیها فقط از "حق حمل و نقل" از طریق شبکهای از پلها، جادهها و تونلها بهرهمند خواهند شد. مهمتر اینکه، دسترسی به همین هویت از همگسسته فلسطینی هم مشروط به شرایط متعددی از جمله اصلاحات حقوقی، سیاسی، مالی و امنیتی گوناگونی – مانند خلعسلاح حماس – است.
بدیهی است که طرف فلسطینی با چنین طرحی مخالفت خواهد کرد و این بهانهای برای الحاق بیشتر سرزمینهای اشغالی توسط اسرائیل خواهد شد. چه بسا این طرح از ابتدا نیز در راستای برانگیختن همین مخالفت فلسطینیها آماده شده باشد تا بهانه الحاق برای اسرائیل فراهم شود.
گرچه این اولین طرح آمریکایی نیست که در خدمت منافع اسرائیل است، اما دولتهای پیشین دستکم با درخواست برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل و تاکید بر حق خودمختاری فلسطینیها، حداقل در کلام به برخی هنجارها و اصول بینالمللی پایبندی ظاهری نشان میدادند؛ اما ترامپ به شکل نظاممند و کاملا آشکار از تمام اصول پایهای روند صلح کناره گرفته است.
اکنون تهدید واقعی علیه صلح، نه شکست طرح ترامپ بلکه موفقیت آن است. درست همانند ویروس اسب تروجان، درباره طرح ترامپ هم مطمئنترین راه برای پیشگیری از آلوده شدن این است که در گام نخست این طرح به هیچ عنوان پذیرفته نشود.
منبع: فارن پالسی / تحریریه دیپلماسی ایرانی
نظر شما :