۴ فرض اشتباه نتانیاهو درباره ایران از زبان دو استاد اسراییلی
وب سایت " نشنال اینترست" آمریکا سیاست "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسراییل در قبال ایران را ناکام و شکست خورده توصیف کرده است.
به گزارش عصرایران در این مطلب که به قلم " یوری بار جوزف" و " بنی میلر" دو تن از اساتید روابط بینالملل در دانشگاه "حیفا" نگارش شده، پیش فرضهای نتانیاهو درباره توفیق سیاست "فشار حداکثری "دولت ترامپ علیه ایران را اشتباه و نتیجه این سیاست را ناکام توصیف کرده است.
این دو استاد اسراییلی در توصیف خود از سیاستهای اشتباه و شکست خورده نتانیاهو در قبال ایران نوشتهاند:
1- نخستین باور اشتباه نتانیاهو
این بود که قدرت نظامی و اقتصادی برتر میتواند فارغ از توازن انگیزه بین بازیگران (منطقهای و فرامنطقهای) منجر به نتایج مطلوب شود. نتانیاهو معتقد به برتری مادی ائتلاف ضد ایرانی آمریکایی - سعودی - اسرائیلی است که با استراتژی "فشار حداکثری" دولت ترامپ تجلی یافته است. این فشار (و برتری نظامی برای جلوگیری از توسل ایران به جنگ)، انتظار میرفت که تهران را وادار به قبول بازنگری در توافق هستهای (برجام)، محدودیتهای شدید در برنامه موشکی و مداخلات منطقهای کند و در بهترین حالت خود منجر به فروپاشی حکومت جمهوری اسلامی شود.
اما از نظر برتری فعلی ما، این فرض بیاساس به نظر میرسد. ایران علیرغم آسیب پذیری و سختیهای داخلی ناشی از تحریمها، نه تنها رفتارهای تهاجمی خود را چه از نظر نظامی و چه از نظر سیاسی کنار نگذاشته بلکه تشدید هم کرده است. در ماههای اخیربه تانکرهای نفتی در خلیج فارس حمله کرده، یک پهپاد اطلاعاتی ایالات متحده را سرنگون کرده ، حملهای بسیار مخرب به تاسیسات نفتی سعودی انجام داده و تمایل رئیس جمهور ترامپ را برای شروع مذاکرات جدید با ایران را رد کرده است. ایران تا اینجای کار نشان داده که با ترکیبی از "غیرت ناسیونالیستی" و "عزم راسخ سیاسی" در برابر آمریکا مقاومت کرده و ضعف مادی نسبی خود را جبران میکند.
2- دومین فرض اشتباه نتانیاهو
این بود که ترامپ روند سیاست آمریکا را کاملاً تغییر داده و در مقایسه با روسای جمهوری پیشین آمریکا یک استراتژی منسجم و طرفدار اسرائیل را رهبری خواهد کرد. ژستهای دیپلماتیک پرزیدنت ترامپ در مواردی چون - جابجایی سفارت ایالات متحده به اورشلیم (قدس)، به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر ارتفاعات جولان اشغالی و خروج از توافقنامه ایران (برجام) – نیز اقداماتی بود که در تایید این فرض نتانیاهو از سوی ترامپ انجام پذیرفت.
این سوال را کنار بگذاریم که " اساسا آیا پرزیدنت ترامپ سیاست خارجی کاملاً مشخص، منسجم یا پیوستهای دارد؟" اما رفتار او از زمان روی کار آمدن دقیقاً خلاف توصیه معروف رئیس جمهور "تئودور روزولت" (رییس جمهوری اسبق آمریکا) است، مبنی بر اینکه: "با نرمی صحبت کنید اما چماق بزرگی هم به همراه داشته باشید."
ترامپ در برخورد با کره شمالی و ونزوئلا خلاف این توصیه عمل کرده و ثابت کرده بین لفاظی و تمایل واقعی او به اعمال زور فاصله زیادی وجود دارد. پرزیدنت ترامپ علیرغم تهدیدهای "آتش و خشم" و علیرغم هفت دهه تامین چتر امنیتی آمریکا به عربستان سعودی، از واکنش به تخریب تاسیسات نفتی عربستان (آرامکو) خودداری کرده است. رفتار اخیر او با متحدان کُرد آمریکا در سوریه هم نمونه دیگری در این راستا بوده است به گونهای که حتی در میان برخی از متحدان سنتی آمریکا این نگرانی را ایجاد کرده که ایالات متحده آمریکا کشور قابل اعتمادی درباره تعهدات بینالمللی خود نیست.
به نظر میرسد اسرائیل در حال آموختن همین درس است. دستمایه اصلی تبلیغات انتخاباتی حزب لیکود (حزب تحت رهبری نتانیاهو) در تابستان سال 2019 این بود که روابط شخصی نتانیاهو با ترامپ او را در "جبهه متفاوتی" از مخالفان سیاسی خود قرار میدهد و حمایت آمریکا از اسرائیل را تضمین میکند. با این حال، به دنبال اقدامات اخیر ترامپ، اکنون به نظر میرسد "روابط نزدیک با رئیس جمهوری آمریکا" بیش از اینکه یک "دارایی" به حساب بیاید یک " بدهی" محسوب میشود.
3- سومین فرض اشتباه نتانیاهو
به این منطق "سیاست واقعی" بستگی دارد که میگوید: "دشمن دشمن من دوست من است". با توجه به این منطق، نتانیاهو انتظار داشت که سعودیها علیرغم مواضع مخالف خود در مورد مسئله فلسطین و اسرائیل، در مورد ایران با اسرائیل همکاری کنند و تهدید ایران باعث شود اختلاف نظر دو طرف بر سر مساله فلسطین، به حاشیه رانده شود.
اگرچه ما هنوز اطلاع دقیقی از میزان همکاری پنهانی بین اسرائیل و عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی نداریم، اما میدانیم که هیچ یک از آنها (کشورهای عربی) حاضر نیستند روابط خود با اسرائیل را به طور علنی و بدون پیشرفت سیاسی در جبهه فلسطین پیش ببرند. علاوه بر این ، نتانیاهو به عنوان یک واقعگرا باید فرض کند که وقتی متحد قدرتمندتر (ایالات متحده آمریکا) حاضر به استفاده از زور (در برابر ایران) نیست، اعضای ضعیفتر ائتلاف بسیار محتاطانهتر رفتار خواهند کرد. به نظر میرسد این مسیری است که سعودیها اخیراً (در برابر ایران) در پیش گرفتهاند. دولت ریاض با نبود یک چتر امنیتی معتبر ایالات متحده، دیپلماسی را بر جنگ با ایران ترجیح میدهد.
4- چهارمین و آخرین فرض اشتباه نتانیاهو
این بود که "سیاست یک جانبهگرایی" که توسط دولت ترامپ به عنوان نزدیکترین متحد اسراییل در پیش گرفته شده در مقایسه با یک "سیاست چندجانبه گرایی" با حضور اتحادیه اروپا و چین و روسیه، دست بالا را خواهد داشت.
صحت این فرض هم جای سوال دارد و معلوم شده برای رهایی از فشارهای یکجانبهگرایی میتوان با در پیش گرفتن چندجانبه گرایی مقاومت کرد؛ با وجودی که هنوز معلوم نیست ایران چگونه خواهد توانست با توسل به دیگر قدرتها (اتحادیه اروپا، روسیه و چین) از فشارهای یکجانبه آمریکا (و اسراییل) علیه خود بکاهد اما هنوز صحت و درستی این پیش فرض در هالهای از ابهام است.
اسرائیل با وجود یک رئیس جمهور غیرقابل اعتماد (ترامپ)در کاخ سفید، برتری دست حزب دموکرات در کنگره (مجلس نمایندگان آمریکا که موضعی کمتر دوستانه نسبت به اسراییل در پیش گرفته) و متحدان سرخورده از آمریکا در اتحادیه اروپا و شرکایی محتاط (کشورهای عربی) در خاورمیانه، با گسترش نفوذ منطقهای ایران و همچنین زرادخانه موشکی حزب الله (در شمال) محاصره شده و آزادی عمل محدودی دارد.
اسرائیل هنوز قویترین قدرت نظامی در خاورمیانه است، اما نیاز اخیر برای افزایش 1.2 میلیارد دلاری بودجه دفاعی این کشور، نشانه خوبی از دلهرههای استراتژیک جدید آن است. نتانیاهو یک بار گفته که آرزو میکند از او به عنوان "مدافع اسرائیل" یاد شود. در اینکه آیا در تاریخ آینده اسراییل از او با این عنوان یاد شود، تردیدهای جدی وجود دارد.
نظر شما :