درسی که از دکتر فاطمی به ما داد
نگاه تاریخی: "دیپلماسی مصدق؛ علیه دوگانه اعتدالگرایی و سازشناپذیری"
نویسنده: دکتر احسان شریعتی، نویسنده و استاد دانشگاه
دیپلماسی ایرانی: اعدام دکتر حسین فاطمی، مسئول دیپلماسی خارجی دولت منتخب و مردمی دکتر محمد مصدق، و "نخستین پیشنهاددهندهٔ طرح ملی شدن صنعت نفت" (بهتصریح رهبری نهضت)، رُخدادی بس تأثربرانگیز و مؤثر در تاریخ معاصر ایران بهشمار میآید، از دو جنبه:
نخست، در سطح بین المللی، این اقدام رژیم کودتا، نقاب از چهرهٔ فریبکارانهٔ سیاست خارجهٔ دولتهای انگلیس و امریکا برگرفت و جهانخواری عریان استعمارگران را به نمایش گذارد، و بهعبارتی دیگر درجهٔ پایبندی این قدرتها به حقوق بینالملل و حرمت موازین دموکراسی و حقوق بشر و شهروندان را عیان ساخت.
و از دیگر سو، در صحنهٔ داخلی، به نُماد ملیگرایی مردمی بدل شد، و خط سرخ جداکنندهٔ مرزهای استقلال و وابستگی، مقاومت و سازش (یا فرار شماری از "همرهان سستعناصر")، و نشانی از آغاز دورانِ مبارزات قهرآمیز بعدی در کشور ما بود.
دیپلماسی خارجی مستقل و مبتنی بر "حاکمیت یا سیادت ملی" (حقِ تعیینِ سرنوشت) و سیاست "موازنهٔ منفی" (میان ابرقدرتهای غرب و شرق)، نیازی به شعر و شعارسراییهای صوری و بیمحتوا ندارد.
بهعکس، این دیپلماسی با حضور فعال در مجامع و محکمههای قانونی جهان، و پیوستن به کنوانسیونهای حقوقی موجّه، به مطالبه و احقاق حقوق نادیدهگرفتهشدهٔ ملت میپردازد و غیرمشروع و غیرقانونی بودن مداخلهجویی و تحریم و محاصرهگری و معاملههای قدرتهای بزرگ علیه ملتها را، خطاب به افکار عمومی جهان، اثبات میکند.
این دیپلماسی ملی در برابر دو گرایش دیگر در سیاست خارجی متمایز میشود:
یکی، سیاست سازش و مماشات و معاملهگری سبک بازاری، که در تاریخ معاصر ایران در مشی قوامالسطنه نمود مییافته است (و در نظام کنونی نیز جناح و فراکسیونهای پراگماتیست موسوم به سازندگی و "اعتدالگرا" و ..، بهدنبال این خطمشیاند).
دیگر، سیاست به اصطلاح "سازشناپذیری" که زمانی حزب توده و زمانی دیگر جناح موسوم به "خط امام"، و بعدها "اصولگرایان" حامی دولت پیشین، و امروز "دلواپسان" پیشه کرده و میکنند و نتایج آن را دیدهایم و میبینیم.
در برابر سیاست خارجهٔ "چماق و هویج" (carrot & stick) اتخاذشده توسط ترامپ ادمینیستریشن (تحریمِ حداکثری برای بالابردنِ نرخها در معاملهٔ بازاری آتی)، دیپلماسی ملی و مردمی، در اجتناب از دو بیراههٔ انحرافی فوق، "راه سومی"، جز تقویت همبستگی ملی (اتحاد جبههای در داخل) و بینالمللی ندارد (فراخوان به سازمانهای مردمبنیاد غیردولتی، اتحادیههای صنفی، نهادهای حقوقبشری و...، به صحنه آمدن روشنفکران و جوامع مدنی در جهت بسیج افکار عمومی جهان).
آنها که "رادیکالیسم" شهید فاطمی را مورد انتقاد قرار میدهند، غالبا در این کلام دکتر مصدق تأمل لازم را نکردهاند که: "اینجانب به ملی بودن صنعت نفت و جنبهٔ اخلاقی آن، بیش از جنبهٔ اقتصادی آن معتقدم...، کار تدنی (پستی) اخلاقی به جایی رسیده که باعث ننگ ھر ایرانی شده است!"
نظر شما :