لزوم اجماع جهانی در برابر تهدیدهای تحریمی آمریکا
اروپا باید در رابطه با ایران در برابر ترامپ بایستد
نویسنده: جفری دی ساکس
دیپلماسی ایرانی: در حال حاضر مهم ترین مساله اختلاف برانگیز بین اروپایی ها و ایالات متحده تجارت با ایران است. این اصلا یک مساله کوچک نیست؛ جنگی است که باختن در آن برای اتحادیه اروپا خیلی گران تمام خواهد شد. ترامپ امکان اعمال فشار و تحمیل صدمات را داشته و این کار را از طریق ابزار اقتصادی و تهدید به اقدام نظامی انجام داده است. او از قدرت های مالی و اقتصادی فوریتی با هدف سوق دادن ایران و ونزوئلا به سمت فروپاشی اقتصادی استفاده کرده و با بستن بازارهای ایالات متحده به صادرات از چین، محدود کردن فروش فناوری های آمریکایی به شرکت های چینی و متهم کردن چین به دستکاری ارز درصدد کند یا متوقف کردن رشد اقتصادی چین برآمده است.
مهم است که به همه این اقدامات درست همانگونه که هستند، یعنی به عنوان تصمیمات شخصی یک فرد بی ملاحظه نگریسته شود و نه نتیجه اقدام قانونی یا تجسم خواسته های مردم. اگرچه 230 سال از تصویب قانون اساسی در ایالات متحده گذشته، این کشور در حال حاضر از حکومت یک نفره رنج می برد. ترامپ هر کسی را که استقلال او را در تصمیم گیری زیر سوال برده، از جمله ژنرال جیمز ماتیس، وزیر دفاع پیشین، و شمار اندک قانونگذاران جمهوری خواهی که علیه رئیس جمهوری سخن گفته اند را از دولت خود کنار گذاشته است.
ترامپ را عمدتا به اشتباه یک سیاستمدار خود محور می پندارند که برای قدرت فردی و دستاوردهای مالی اقدام می کند. با این حال، شرایط خیلی خطرناک تر از اینهاست. ترامپ از نظر ذهنی مشکل دارد: او خود بزرگ بین، مبتلا به پارانویا و یک روان پریش است. شرایط روحی ترامپ مانع از آن می شود که به حرف های خود عمل کند، دشمنی هایش را تحت کنترل داشته باشد و بتواند اقداماتش را محدود کند. باید با او مقابله شود، نه مدارا. حتی وقتی ترامپ عقب نشینی می کند هم می توان غلیان نفرت را در او مشاهده کرد. در جریان اجلاس گروه 20 در ماه ژوئن ترامپ در دیدار با شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین، از «آتش بس» در جنگ تجاری خبر داد؛ با این حال، چند هفته پس از این ماجرا تعرفه های جدیدی را بر واردات کالاهای چینی اعمال کرد. ترامپ توانایی عمل به حرف های خود را ندارد. این سقوط در بازارهای جهانی بود که او را مجبور به عقب نشینی موقت کرد، اما حملات او به چین همچنان ادامه خواهد داشت و اقدامات نامتعارف او اقتصاد و امنیت اروپا را به طور فزاینده تهدید خواهد کرد.
ترامپ به طور جدی در تلاش است تا هر کشوری را که از عمل به خواسته های او امتناع می کند، در هم بشکند. مردم آمریکا تا این اندازه متکبر و خودبین نیستند، اما نمی توان همین جمله را درباره برخی از مشاوران ترامپ گفت. برای نمونه، جان بولتون، مشاور امنیت ملی، و مایک پومپئو، وزیر امور خارجه، هر دو رویکردی متکبرانه به جهان دارد که در رابطه با پومپئو، بنیادگرایی مذهبی آن را تشدید کرده است.
بولتون اخیرا به لندن سفر کرد تا بوریس جانسون، نخست وزیر جدید بریتانیا را به دلیل مصمم بودن به ترک اتحادیه اروپا «با یا بدون توافق برگزیت» تمجید کند. ترامپ و بولتون هیچ اهمیتی به بریتانیا نمی دهند، اما آرزویشان شکست اتحادیه اروپاست. از این رو، دشمنان اتحادیه همچون جانسون، ماتئو سالوینی، معاون نخست وزیر و وزیر کشور ایتالیا، و ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان، همگی از جمله دوستان ترامپ، بولتون و پومپئو به شمار می روند.
ترامپ همچنین آرزو دارد که بتواند نظام جمهوری اسلامی در ایران را براندازد و به احساسات ضدایرانی زمان انقلاب 1979 و خاطره زندانی شدن آمریکایی ها در ایران در افکار عمومی آمریکا متوسل شده است. سعودی ها و دیگر رهبران غیرمسئول منطقه که به دلایل شخصی با ایران مشکل دارند، ترامپ را بیشتر تحریک می کنند و به این دشمنی دامن می زنند. اما همچنان مساله برای ترامپ شخصی است: رهبران ایران حاضر به تسلیم نشده اند و همین مساله کافی است که ترامپ درصدد براندازی آنها برآید.
اروپایی ها به خوبی از عواقب اقدامات بی محابای آمریکا در خاورمیانه آگاه هستند. دلیل اصلی بحران مهاجرت در اروپا جنگ های تحت رهبری ایالات متحده در منطقه بود: جنگ های جورج دابلیو. بوش در افغانستان و عراق و جنگ های باراک اوباما در لیبی و سوریه. ایالات متحده در همه این موارد بی رحمانه عمل کرد و اروپا هزینه آن را پرداخت. اگرچه همچنان هزینه ای که مردمان خاورمیانه پرداختند خیلی بیشتر بود.
اکنون هم جنگ اقتصادی ترامپ با ایران با تهدید یک درگیری شدیدتر از همه جنگ های قبلی همراه شده است. ترامپ سعی دارد اقتصاد ایران را با قطع درآمدهای ارزی این کشور از طریق تحریم ها علیه همه شرکت ها (آمریکایی و غیرآمریکایی) که با ایران تجارت می کنند، فلج کند. چنین تحریم هایی با جنگ همتراز هستند و منشور سازمان ملل متحد را نقض می کنند و از آنجایی که به طور مستقیم غیرنظامی ها را هدف گرفته اند، باید جنایت علیه بشریت دانسته شوند. این در حالی است که ترامپ استراتژی مشابه را در قبال ونزوئلا و مردم این کشور نیز به اجرا گذاشته است.
اروپا بارها به تحریم های یکجانبه و فراملی ایالات متحده اعتراض و اعلام کرده که این تحریم ها نه تنها منافع امنیتی اروپا را به خطر می اندازند، توافق هسته ای سال 2015 با ایران که به تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد هم رسیده را نقض می کنند. با این حال، رهبران اروپایی همچنان از ایجاد چالش مستقیم برای این تحریم ها ابا دارند.
اما نباید اینطور باشد. اروپا می تواند با همکاری چین، هند و روسیه با تهدید تحریم های فراملیتی آمریکا روبه رو شود. تجارت با ایران به راحتی می تواند به یورو، یوآن، روپیه و روبل صورت بگیرد. تجارت کالا با کالا هم از طریق مکانیسم هایی همچون اینستکس امکان پذیر است.
در حقیقت، تهدید به تحریم های فراملیتی آمریکا یک تهدید بلند مدت نیست. اگر ایالات متحده آمریکا آنها را علیه بیشتر کشورهای جهان به اجرا بگذارد، آسیب شدیدی به اقتصاد ایالات متحده، دلار، بازار بورس و رهبری ایالات متحده وارد خواهد شد. از این رو، تهدید به تحریم ها احتمالا صرفا در حد تهدید باقی خواهند ماند. حتی اگر آمریکا تحریمی علیه تجارت های اروپایی اعمال کند، اروپا، چین، هند و روسیه می توانند آنها را در شورای امنیت سازمان ملل به چالش بکشند. حتی اگر آمریکا قطعنامه شورای امنیت در مخالفت با تحریم ها را وتو کند، مجمع عمومی سازمان ملل می تواند مساله را تحت «اتحاد برای صلح» پیگیری کند. در چنین شرایطی اکثریت قریب به اتفاق از 193 کشور جهان که عضو سازمان ملل متحد هستند، باید تحریم ها را محکوم کنند.
رهبران اروپا با نشان دادن ضعف در برابر تهدیدهای ترامپ علیه ایران، ونزوئلا، چین و دیگران امنیت اروپا و جهان را به خطر می اندازند. آنها باید بدانند که اکثریت قابل توجهی از آمریکایی ها نیز با خودشیفتگی و بدرفتاری ها و روان پریشی های ترامپ مخالف هستند. اروپایی ها و مردم آمریکا می توانند با هم با مخالفت با ترامپ و دفاع از قوانین بین الملل از جمله تجارت بین المللی مبتنی بر قانون، صلح جهانی را برای نسل های بعدی به ارمغان آورند.
منبع: آسیا تایمز / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :