اگر کاهش تعهدات برجامی زودتر انجام می گرفت کاهش نرخ ارز بیشتر می شد
اقدام تهران در توازن قوا در خلیج فارس عامل کاهش نرخ ارز
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – با وجود آنکه طی هفته ها و روزهای اخیر شاهد کاهش نرخ ارز در بازار های داخلی هستیم، اما به دلیل آن که هنوز واکنش جدی از طرف بازار در کاهش قیمت کالاها و خدمات شکل نگرفته است، بسیاری بر این باورند که احتمال دارد این روند یک روند ثابت و طولانی مدت نباشد و به واسطه افزایش تنش ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران و برخی تحولات در منطقه خلیج فارس که طی روزهای گذشته به شدت افزایش پیدا کرده است شاهد اوج گیری دوباره قیمت ارز باشیم. اما این مسئله تا چه اندازه مطابق با واقعیت های موجود در اقتصاد کشور است؟ اساساً چرا در شرایط کنونی که تنش تهران - واشنگتن به مراتب پررنگتر از سال ۹۷ شده است و کماکان شاهد تحریمهای ایالات متحده آمریکا ضد ایران هستیم با روند کاهش نرخ ارز مواجهیم؟ دیپلماسی ایرانی در گفت وگویی با محمد کهندل، عضو هیات علمی دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصاد بینالملل به بررسی این مسائل پرداخته است که در ادامه می خوانید:
با خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت سال گذشته روند افزایش نرخ ارز شدت پیدا کرد، به گونه ای که تابستان سال گذشته نرخ دلار تا نزدیک به ۲۰ هزار تومان هم رسید و حتی برخی زمزمه های فروپاشی اقتصادی ایران را در سایه تحریم ها مطرح کردند. اما در تابستان سال ۹۸ با وجود آن که تنش تهران - واشنگتن به مراتب پررنگ تر شده است و در کنار آن شاهد شدت یافتن تحریم ها و تداوم فشارهای ایالات متحده آمریکا هستیم، روند نزولی نرخ ارز در ماه های گذشته شکل گرفته است. اگر پارامتر های سیاسی و دیپلماتیک بر افزایش نرخ ارز موثر بوده است، چرا اکنون این تاثیر وجود ندارد؟
در پاسخ به این سوال مهم شما باید عنوان کنم که اگرچه جنون ارزی سال ۹۷ منشأ سیاسی و دیپلماتیک داشت، اما پیش از آن که این عوامل تاثیر گذار باشند، سیاستهای ناکارآمد دولت و به خصوص معاون اول و نیز عدم توان بانک مرکزی در مدیریت بازار باعث جنون ارزی در سال گذشته بود. اما اکنون شرایط به شدت متفاوت است. با وجود آنکه تنش ایران و ایالات متحده آمریکا به مراتب پررنگتر شده و تحریمهای کاخ سفید افزایش پیدا کرده است، اما شرایط کنونی در صحنه سیاسی و دیپلماتیک به شدت متفاوت از سال ۹۷ است. چرا که در سال گذشته با خروج دونالد ترامپ از برجام و اعمال تحریم ها، تمامی اقدامات و واکنش های جمهوری اسلامی ایران، واکنش های انفعالی بود و تهران سعی داشت از طریق سه کشور اروپایی شرایط را برای حفظ برجام، بدون ایجاد تنش به وجود آورد.
در کنار این مسئله ایالات متحده آمریکا گاه و بی گاه تهدیدات نظامی خود را هم عنوان میکرد و سکوت ایران باعث شده بود که نوعی از نگرانی فضای اجتماعی و اقتصادی را در بر بگیرد. همین مسئله به عنوان کاتالیزور افزایش قیمت ارز عمل کرد. اما از ۱۸ اردیبهشت امسال با آغاز گامهای ایران در کاهش تعهدات برجامی و همچنین ساقط کردن پهپاد متجاوز آمریکایی، شرایط به گونه دیگری رقم خورد. یعنی تهران به روشنی یک توازن قوا و توازن وحشت در منطقه ایجاد کرده است. حتی قدرت ایران به جایی رسیده است که دربرابر دزدی آشکار انگلستان یک اقدام مقابله به مثل انجام می دهد و نفتکش انگلستان را توقیف می کند. همین شرایط سبب شده است که کلیه تحولات به خصوص در حوزه سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی دیگر به سود آمریکا و غرب نباشد. مضافاً اینکه شرایط کنترل بازار ارز از جانب دولت و بانک مرکزی هم به مراتب بهتر از سال گذشته است. مجموعه این عوامل دست به دست هم داده است تا در نهایت شاهد باشیم که اکنون نرخ ارز در سایه تحولات سیاسی و امنیتی که منطقا باید افزایش پیدا میکرد طی هفته ها و ماه های اخیر رو به کاهش گذاشته است.
در این راستا من بر این باورم که حتی اگر اقدامات ایران قدری جدی تر بود و یا واکنش های جمهوری اسلامی ایران در برابر تحریم های یکجانبه و ظالمانه ایالات متحده آمریکا و بدعهدی های اروپا قدری زودتر انجام میگرفت، مطمئن باشید اکنون دلار به زیر ۱۰ هزار تومان رسیده بود. مضافا اکنون سیاستهای بانک مرکزی و دولت هم قدری محافظه کارانه است و اجازه نمی دهد که نرخ ارز در بازه زمانی کوتاهی افت شدیدی پیدا کند وگرنه شرایط برای کاهش بیش از پیش نرخ ارز در بازارهای داخلی مهیا است.
در این میان سوال اساسی این است که اگر جمهوری اسلامی ایران توانسته است با ایجاد موازنه قوا و موازنه وحشت در منطقه نوعی امنیت روانی و اقتصادی را شکل دهد و به کاهش نرخ ارز کمک کند، چرا هنوز بازار واکنش جدی به کاهش نرخ ارز نداشته است و شاهد افت قیمت کالاها و خدمات متناسب با این افت قیمت نیستیم. آیا این امر به این دلیل نیست که امکان دارد همین پارامترهای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی دوباره آثار مخرب خود را بر بازار ارز داشته باشند؟
ابتدا به ساکن باید بگویم که کاهش نرخ ارز تاثیرات خود را بر کاهش قیمت برخی از کالاها و خدمات داشته است. اگرچه در راستای این نکته مهم شما این کاهش قیمت کالاها و خدمات متناسب با روند نزولی نرخ ارز نیست. اکنون ما شاهد افت قیمت در بازار سکه و طلا هستیم. آن تب تند خرید مسکن و قیمت های نجومی خانه نیز تا اندازه ای فروکش کرده است. به موازات آن بازار خودرو هم با افت قیمت ها روبه رو بوده است. برخی از کالاهای اساسی مردم هم با کاهش قیمت مواجه است. پس اثرات کاهش نرخ ارز وجود دارد. در کنار نکاتی که یاد شد ما در علم اقتصاد اصلی به نام "چسبندگی قیمت ها" را داریم، به این مضمون زمانی که قیمت ها در بازار افزایش پیدا می کند به تبع آن درآمدها، خرید ها و مصرف در جامعه خود را با همان قیمت بالا تنظیم و هماهنگ می کنند. پس زمانی که یک تولید کننده و یا فروشنده با ارز ۱۵ هزار تومانی دست به تولید و خرید زده است یقینا در یک بازه زمانی کوتاه نمی تواند خود را با دلار ۱۰ هزار تومانی وفق بدهد، همانگونه که بازار هم نمی تواند در کوتاه مدت این شوک قیمتی را هضم کند. بله واکنش قیمت ها به افزایش ارز لحظهای و ساعتی است. یعنی اگر همین امروز دوباره دلار افزایش پیدا کند شاهد افزایش قیمت ها خواهیم بود، اما در یک حالت عکس، کاهش قیمت ارز اثر آنی و لحظه ای بر کاهش قیمتها نخواهد داشت و دریک روند تدریجی اثرات خود را می گذارد.
با این تفاسیر میتوان گفت که اکنون بازار ارز به یک مصونیت صد درصدی و کامل در برابر تأثیرات مخرب پارامترهای سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی در سایه برخی تحولات در منطقه خلیج فارس دست پیدا کرده است؟
اگرچه تمام مولفه های سیاسی، دیپلماتیک و امنیتی سال گذشته به عنوان یکی از عوامل اصلی در افزایش قیمت ارز در سال 97 موثر بود، اما همه عوامل در تعیین نرخ بازار ارز به این پارامتر های سیاسی و دیپلماتیک باز نمی گردد.
وجود آن که ما با یک توازن قوا و توازن وحشت توانسته ایم امنیت روانی، آرامش و ثبات را در حوزه اجتماعی و اقتصادی فراهم کنیم، اما نباید در کنار آن مسائلی مانند تحریم های بانکی، وابستگی اقتصاد و بودجه دولت به ارز و نیز درآمدهای نفتی را نادیده گرفت.
پس یقیناً این شرایط هم در کاهش و یا افزایش نرخ ارز تاثیرات خود را خواهند داشت. متاسفانه اکنون دولت ها، دولت های نفتی وابسته به ارز حاصل از درآمد فروش نفت هستند. البته اقتصاد ما اقتصاد نفتی وابسته به ارز نیست. ولی برای دستیایی به این اقتصاد بدون نفت هیچ گونه تلاشی در طول این سالها انجام نگرفته است و با کوچکترین اقدام آمریکا در تحریم نفتی و بانکی به یک باره اقتصاد کشور با یک شوک قیمت روبه رو می شود. لذا به هر میزانی که دولت بتواند در راستای کوچک سازی خود و افزایش درآمدهای غیرنفتی فعال باشد، به همان میزان مصونیت اقتصاد ایران در برابر اثرات مخرب پارامترهای سیاسی و تحریم ها بیشتر خواهد شد.
در کنار نکاتی که به آن اشاره داشتید با کاهش نرخ ارز اکنون قدرت ریال قدری افزایش پیدا کرده است. در سایه این نکته آیا می توان در خصوص مبادلات تجاری بین المللی بدون دلار گام های جدی تری برداشت؟
بله اکنون قدرت ریال نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده است. لذا شرایط برای مبادلات تجاری با همسایگان در قالب ارزهای ملی بدون دلار و یورو وجود دارد. ما باید در این راستا هر چه توان داریم برای افزایش قدرت ریال به کار ببریم و ارزش پول ملی خود را افزایش دهیم تا بتوانیم با اطمینان بیشتری در این راه گام برداریم. چون به هر میزان که قدرت ریال در برابر دینار عراقی، لیر ترکیه، روپیه هند و دیگر ارز ها افزایش پیدا کند، یقینا این بازیگران در مبادلات تجاری تمایل بیشتری برای به کاربردن ارزهای ملی دارند.
با وجود این که تهران از 18 اردیبهشت گام های خود را در کاهش تعهدات برجامی عملیاتی کرده است، اما بسیاری بر این باورند که ایران در نگاه غایی خود به دنبال عملیاتی کردن اینستکس به منظور اعطای اعتبارات چند ده میلیارد یورویی قاره سبز است. پس با توجه به این که هنوز سیاست های وابستگی ارزی دولت در سایه همین اقدامات مشهود است، آیا می توان شاهد شوک دوباره ارزی بود. چون به نظر می رسد دولت ارز محوری خود می خواهد حفظ کند؟
بله متاسفانه این چالش 40 ساله وجود دارد و تنها مختص به روحانی نیست. ولی نکته مهم اینجا است که هنوز این دولت به نگاه برجامی خود امید دارد. زمانی که آقای ظریف به صراحت عنوان میکند که اگر به چهار سال پیش باز گردد دوباره برجام را امضا می کند نشان از این مسئله دارد که هنوز این دولت تمام آمال خود را به برجامی بسته است که نفس های آخر خود را می کشد. حتی به فرض اینکه اتحادیه اروپا و سه کشور آلمان، فرانسه و انگلستان اینستکس را متناسب با نگاه ایران عملیاتی کنند و تهران با پیش فروش نفت در آینده از هم اکنون اعتبارات چند ده میلیارد یورویی دریافت کنند که تقریبا محال است باز شاهد تداوم همین شرایطی هستیم که وجود دارد. یعنی وابستگی دولت به ارز. به تبع آن دولت در نظر دارد کسری بودجه خود را با اینستکس و منابع یورویی رفع کند. این راه حل نیست، بلکه پررنگتر شدن چالشهای اقتصادی است. چرا که هیچ تضمینی وجود ندارد در آینده هم این شرایط وجود داشته باشد، شرایطی که از هم اکنون هم شکل نگرفته است. تا زمانی که این نگاه وجود داشته باشد ما با همین مشکلات و چالش ها رو به روییم و با آن دست و پنجه نرم میکنیم.
نظر شما :