ایران در دوره حساسی است
سفر «شینزو آبه» به تهران و ضرورت استقبال از آن
دیپلماسی ایرانی: انتخاب ایران این جغرافیای خاص از جهان به عنوان زادگاه، با ما نبوده اما علاقمندی و تعلق خاطر بدان حاصل انتخاب ماست. ما ایران را نه تنها دوست داریم، بلکه بخاطر آن جان می دهیم. اعتقاد داشته و داریم که وطن متعلق به همه ماست و هیچکس حق ندارد آنرا مصادره به مطلوب کند. ما مهمان امروز این خاک نبودیم که دل بدان نداده باشیم. قرن هاست با درد آن، دردمند و با شادی آن شاد شده ایم. می دانیم که ایران امروز در یکی از سخت ترین شرایط تاریخی خود بسر می برد و بیش از همه به همدلی متکی بر عقلانیت نیاز دارد. تکیه بر مردمی که توانستند خرمشهر را آزاد کنند رمزعبوراز شرایط امروز و ماندگاری ایران است.
بحران میان ایران و امریکا در بخش مهمی اسیر شیفتگی و نفرت است. باید از این نگاه دور شد و به عرصه سیاست و روابط نگاه خاکستری کرد. عرصه سیاست و کشورداری را باید از دام نفرت و شیفتگی رهایی داد و قرائت منطبق بر منافع را بر آن حاکم کرد.
همانگونه که جنگ ها به یکباره شروع نمی شوند بحران ها هم به یکباره فروکش نمی کنند. باید سیاست را از سایه ادبیات سلحشورانه دور و عزت را با کلید واژه مصلحت معنا کرد. توجه کنیم آرامش نسبی و شرایط امروز که پایداری آن بیشتر از تهران، بستگی به رفتارهای واشنگتن دارد، بیش از آنکه حاصل تهدید و فریادهای جنگ باشد، حاصل تلاش های مبتنی بر گفت وگو و صلح بوده است. نباید نسبت به خطرات و شرایط جاری در بحران میان ایران و آمریکا بی تفاوت بود.
علیرغم ادامه سیاست یک بام و دو هوای آمریکا واعلام تحریم جدید علیه پتروشیمی ایران از سوی واشنگتن، بحران میان ایران و آمریکا در نگاه کلان علائم کاهشی از خود نشان می دهد. یک ماه پیش بحران میان ایران و امریکا در حال تصاعد بود اما امروز نسبت به دیروز فضا آرام تر شده است. با توجه به این فضا باید از سفر شنزو آبه، نخست وزیر ژاپن به تهران استقبال کرد. نباید شرایط بحران را ایجاد کرد لیکن اگر بحران به وجود آمد باید در فراز و نشیب بحران، در کنار تلاشگران جلوگیری از تصاعد بحران قرار گرفت. ژاپن اگرچه متحد واشنگتن است و از منظر برخی شاید نتواند میانجی یا پیام آور بی طرفی باشد، اما در سیاست هر تهدیدی می تواند به فرصت تبدیل شود. اگر امکان مذاکره مستقیم میان تهران و واشنگتن نیست، میانجیگری و مذاکره با توکیو و یا انتقال پیام خود به نوعی عامل کمک به کاهش بحران و حتی می تواند نوعی مذاکره مستقیم تلقی شود.
پس از سفر ظریف و ترامپ به توکیو، نخست وزیر ژاپن به ایران می آید. با مدنظر قرار دادن اظهارات مقامات ایرانی و امریکائی و به توجه به اخبار درج شده به نظر می رسد در بحران میان ایران و امریکا بیش از فضای جنگ، فضای مذاکره حاکم شده است. سفر آبه بدون تردید در ارتباط با بحران میان ایران و امریکاست. بقیه اخبار حاشیه سازی است و نباید چندان به آنها اعتنا کرد. اظهارات ترامپ مبنی برآمادگی برای مذاکره با ایران بدون پیش شرط و در پی آن اعلام آمادگی روحانی برای مذاکره و در آخرین تحولات اظهارات پمپئو مبنی بر انجام مذاکرات بدون پیش شرط در شرایط جاری همگی نشانگر غلبه اندیشه صلح در این مقطع بر اندیشه جنگ است. در بن بست و ابهام های ناشی از فضای جنگ و صلح، تنها راه رهایی، گفت وگوست. باید از اظهارات و قرائت هایی که که خطر جنگ در آن مستتر است دور شد. باید از ضرورت صلح گفت و جسارت را نه با واژه جنگ، بلکه با واژه صلح معنا کرد. از اتهام بزدلی نهراسید و اگر لازم بود نه از جان، از آبرو مایه گذاشت. نباید با سکوت با قرائتی که جنگ را برای ایران نعمت می داند همراه شد. باید از چرایی و از علل بحران میان ایران و آمریکا، ابعاد و پیچیدگی های آن شناخت دقیق و مستقل داشت. قرائت مستقل از بحران می تواند عامل کمک به کاهش دامنه بحران باشد. بحرانی که متاسفانه برخی در داخل و خارج بر تنور آن می دمند. با توجه به قدرت جنگ سالاران در واشنگتن و متحدین منطقه ای آن، دقت کنیم سفر آبه به تهران می تواند آخرین گام های صلح باشد. با استقبال از این سفر بیش از همیشه می توان به جهان این پیام را داد که ایران به دنبال جنگ نیست، اما اهل تسلیم هم نیست. نباید دل به عدم تکرار ریاست جمهوری ترامپ داد، هرچند که ترامپ هم نباشد انتظار تغییرات زیادی نباید داشت. توجه داشته باشیم بحران ها حاصل شرایط و زمان بوده و نوع بازی بازیگران در آن اهمیت زیادی دارد. ترامپ علیرغم همه اقدامات منفی خود نسبت به ایران، مذاکره با تهران را تضمین دور دوم ریاست جمهوری خود می داند. لذا امروز و قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا می توان از ترامپِ تشنه مذاکرات امتیازاتی گرفت که فرداهای پس از انتخابات امکان آن نخواهد بود.
نکته آنکه به عنوان ایران در شطرنج سیاست جهانی دقت کنیم ناخواسته مهره سرباز دیگران نشویم. درک کنیم که روس ها و چینیها و رهبران آنها نیز به اندازه آمریکا و ترامپ قابل اعتماد نیستند. اصلا اعتماد در روابط بینالملل موضوعیت ندارد. برای ایران آنچه باید اصل باشد تامین منافع است. چگونگی و راه تامین منافع را با مدنظر قرار دادن ظرفیت خویش یافته و با تغییر شرایط بازی فقط به تأمین منافع اندیشیده و منطبق با آن گام برداریم. نه ایران و نه رهبران آن سنخیتی با عراق دیروز ندارند. باید تصمیمات سخت استراتژیک را با درک موقعیت در زمان مناسب گرفت و در این ارتباط فقط به منافع و ماندگاری و بزرگی ایران اندیشید.
نظر شما :