سوگواران واقعی شینزو آبه
مردی که هنوز برایش گریه می کنند
نویسنده: کویچی هامادا، مشاور ویژه نخست وزیر سابق ژاپن
دیپلماسی ایرانی: اگرچه نخستوزیر سابق کشته شده ژاپن به جناح جنگطلب حزبش تعلق داشت، اما محافظهکار ملیگرای سرسختی که بسیاری از خارجیها او را میدانستند، نبود. دوره طولانی مدت او در این سمت نشان داد که وی علاوه بر تاکید بر امنیت ملی و منطقه ای، به رفاه کارگران نیز توجه جدی داشت.
در مراسم تشییع جنازه آبه شینزو، نخست وزیر سابق ژاپن در ماه ژوئیه، خیابان ها مملو از افرادی بود که گل حمل می کردند. حتی در حال حاضر، شوک ترور آبه هنوز تازه است.
در حالی که ایالات متحده سالانه هزاران نفر را به دلیل خشونت با سلاح از دست می دهد (به دلیل عدم وجود قوانین ایمنی اسلحه)، آمار سالانه تلفات ناشی از اسلحه در ژاپن تک رقمی است. بسیاری از کسانی که برای سوگواری آبه حضور داشتند، کارگران جوانی بودند که اولین شغل خود را به دلیل برنامه اقتصادی او به نام آبنومیکس به دست آوردند. در دوره دوم طولانی مدت آبه – از پایان سال 2012 تا سپتامبر 2020، در طول همهگیری کووید-19، ژاپن تقریباً پنج میلیون شغل جدید ایجاد کرد.
زمانی که آبه را برای اولین بار در سال 2001 ملاقات کردم، او به عنوان معاون وزیر در زمان نخست وزیر جونیچیرو کویزومی، که قصد داشت از کره شمالی بازدید کند، خدمت می کرد. در میان کارمندان و مشاوران کویزومی، آبه به دلیل موضع سرسختانه خود در برابر این کشور که مسئول چندین ربوده شدن جوانان ژاپنی بود، برجسته بود. خشم آبه محسوس بود و میتوانم بگویم که این خشم نشات گرفته از نگرانیهای انسانی و صادقانه بود.
آبه با مواضع قوی سیاسی و دیپلماتیک خود به طور کلی متعلق به جناح جنگ طلب حزب لیبرال دموکرات کابینه محسوب می شد. او به ویژه مصمم بود در برابر ادعای چین بر تایوان مقاومت کند. او در آوریل گذشته در یک تفسیر گستردهای که «پروژه سندیکا» خوانده شد، شایستگی مفهوم «ابهام استراتژیک» هنری کیسینجر را به چالش کشید و هشدار داد که چین به زودی میتواند به وسوسهاش برای حمله به تایوان عمل کند. آبه گفت: «شکاف نظامی بسیار بزرگی بین تایوان و چین وجود دارد، همانطور که بین اوکراین و روسیه وجود داشت». علاوه بر این، اگر چین قصد حمله به این کشور را داشت، ادعا میکرد که صرفاً یک درگیری داخلی را اداره میکند، نه اینکه جنگی را که طبق قوانین بینالمللی بهشمار میرود، به راه انداخته است. به این دلایل، آبه استدلال کرد که ایالات متحده باید صریحاً اعلام کند که از تایوان دفاع می کند، نه اینکه بر «ابهام استراتژیک» تکیه کند.
سفر اخیر نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به این جزیره، میتواند به عنوان گامی در این مسیر تلقی شود. آبه به درستی به عنوان یک سیاستمدار محافظه کار در نظر گرفته می شد.
وقتی از من خواسته شد که به عنوان یکی از مشاوران او خدمت کنم، نتوانستم به این نکته اشاره نکنم که «ممکن است من از شما آزادتر باشم». او لبخندی زد و من را انتخاب کرد و من در نهایت او را لیبرالتر از آنچه در مورد مسائل اقتصادی فکر میکردم – شاید حتی لیبرالتر از خودم – یافتم.
از این گذشته، درست قبل از دومین دوره نخستوزیریاش، او به من گفت که «در روزهای اولیه دولتم، تأمین اجتماعی میخواندم»، موضوعی که بیشتر برای دانشجویان لیبرال جذاب است. «تهاجم بهاری» (مذاکرات دستمزد سالانه)، دیدگاه متعارف مدیرعاملان کارخانه ها را ارائه کردم، چون کارفرمایان متحمل ضرر می شوند، باید به آنها حق تعیین دستمزد داده شود اما آبه بلافاصله حرف من را قطع کرد؛ "کویچی، اشتباه می کنی!" من متوجه شدم که حق با او بود. من به تفکرات سنتی اقتصادی پایبند بودم و روی موضوع تغییرات تکنولوژیک که به کارفرمایان اجازه میدهد تا کارگران بیشتری را با ماشینآلات جایگزین کنند، کمتر تاکید کرده بودم.
ابتکارات دولت نه تنها برای ایجاد زیرساخت های عمومی و شکل دادن به انگیزه ها، بلکه برای جلوگیری از نارضایتی کارگران مورد نیاز است. آبه کاملاً جلوتر از «سرمایه داری جدید» بود که نخست وزیر کنونی، فومیو کیشیدا، آن را ترویج می کند. درست است، حتی با توجه به مشارکت آبنومیکس در اشتغال، منتقدان ادعا میکنند که میانگین دستمزد واقعی (تعدیلشده با تورم) در دوران تصدی آبه افزایش نیافته اما آبه در مصاحبه اخیر پس از بازنشستگی با من از این دیدگاه عقب نشینی کرد و اشاره کرد که کل غرامت سالانه بیش از 35.2 تریلیون ین در سال (تقریباً 250 میلیارد دلار با نرخ ارز فعلی) افزایش یافته است. او در ادامه توضیح داد: «فرض کنید من ماهیانه شش هزار دلار دستمزد می گرفتم. موفقیت Abenomics به همسرم این امکان را داد که به عنوان یک کار پاره وقت با یک هزار دلار کار کند. دستمزد من تغییر نمی کند، اما میانگین دستمزد سرانه از 6 هزار دلار به 3500 دلار کاهش می یابد. آیا این جای نگرانی است؟»
به عبارت دیگر، آبنومیکس به دموکراتیک کردن بازار کار ژاپن کمک کرد. درآمد کل اقتصاد با افزودن کارگران جدید و به ویژه با افزایش تعداد کارگران غیرمعمول، که بسیاری از آنها زن هستند، به طور قابل توجهی افزایش یافت. باز هم، استدلال آبه در نهایت شبیه استدلال یک اقتصاددان لیبرال به نظر می رسید؛ البته برچسبهایی مانند «لیبرال» یا «محافظهکار» در نهایت معنای زیادی ندارند.
آنچه مهم است اینکه آبه واقعاً نگران رفاه کارگران ژاپنی و امنیت کشورش بود. آبه حتی وقتی که دیگر نخست وزیر ژاپن نبود، همچنان یک نیروی سیاسی بزرگ بود؛ هم ژاپن و هم جهان یک رهبر برجسته را از دست دادند.
منبع: پراجکت سیندیکیت / تهیه و گزارش از سید رحمان موسوی
نظر شما :