آسیب شناسی ۴ دهه دیپلماسی جمهوری اسلامی

نگاه داخلی متناسب با مصالح دینی و نگاه بین المللی مطابق با منافع ملی باشد

۲۱ بهمن ۱۳۹۷ | ۱۸:۵۵ کد : ۱۹۸۱۶۴۰ خاورمیانه انتخاب سردبیر
علی بیگدلی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی در خصوص ارزیابی دیپلماسی چهل ساله انقلاب اسلامی ایران بر این باور است: در حقیقت در طول چهل سال گذشته دستگاه سیاست خارجی مجری اوامر دیگر نهادهای قدرت در داخل بوده است، چنان که اکنون هم دستگاه سیاست خارجی با همین معضل و نقص روبه‌روست، به گونه ای که اکنون در سایه تکثر مراکز تصمیم‌گیری، وزارت امور خارجه به انفعال رسیده است.
نگاه داخلی متناسب با مصالح دینی و نگاه بین المللی مطابق با منافع ملی باشد

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – در طلیعه پنجمین دهه پیروزی انقلاب اسلامی، دیپلماسی کشور در سایه چهل سال فعالیت در عرصه سیاست خارجی چه نقص ها و نقاط قدرتی داشته است؟ با روی کار آمدن 11 وزیر امور خارجه در سال های بعد از انقلاب تا به امروز چه دستاوردهایی برای دیپلماسی ایران در این مدت شکل گرفته است؟ آینده کشور در عرصه سیاست خارجی به کجا خواهد رفت؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به سوالات، گفت و گویی را با علی بیگدلی، استاد دانشگاه، نویسنده، کارشناس و پژوهشگر مسائل بین الملل ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که با کریم سنجابی و ابراهیم یزدی شروع شد و اکنون که به سکان داری محمدجواد ظریف رسیده در طول چهار دهه گذشته اتفاقات و فراز و فرودهای بی شماری را از سر گذرانده است، اما با توجه به این که انقلاب اسلامی رویکرد استقلال طلبانه ای را در سیاست خارجی برای خود تعریف کرده، آیا توانسته است در سایه سلسله ضعف ها و نقاط قوت هر کدام از این شخصیت ها در طول این چهار دهه آن استقلال دیپلماتیک را در مرحله عملیاتی به منصه ظهور برساند؟

زمانی که جنبش عدم تعهدها با محوریت یوگسلاوی، مصر و اندونزی در سال ۱۹۵۳ میلادی سیاست عدم تعهد به بلوک های شرق و غرب را برای خود تعریف کرد، صحبت از این مسئله بود کشورهایی که پایگاه های نظامی شوروی و یا آمریکا در آنها مستقر نیست را می توان کشورهای مستقل نامید، اما هیچ گاه به این واقعیت اشاره نشد که به واقع کشوری در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی مستقل است که که هیچ گونه سرسپردگی سیاسی و یا اقتصادی به این دو بلوک نداشته باشد. لذا صرف این که وابستگی نظامی کشورها به یکی از این دو بلوک مبنای تعهد و یا عدم تعهد آنها قلمداد شد، تعریف غلطی را در جامعه جهانی شکل داد. با همین نگاه هم اوایل انقلاب اسلامی شعار استقلال سیاسی ایران در عرصه سیاست خارجی شکل داده شد. اما این مسئله به واقع واکنش ایده آلیستی و رمانتیکی به مناسبات و تحولات جامعه جهانی بود که در آن چارچوب انقلاب اسلامی سعی داشت خود را متفاوت از دوران پهلوی و قاجار در راستای عدم وابستگی به شرق و غرب نشان دهد. اما به واقع این مسئله ضرورت نداشت که به عنوان یک شعار و راهبرد در سیاست خارجی مطرح شود و از آن سو آن را یک شعار نمادین بر سر در وزارت امور خارجه قرار دهند، برای این که عملکرد و نوع حرکت ما در طول این سال‌ها گویای شیوه نگاه تهران به مناسبات و روابط کشور در عرصه دیپلماتیک بود. از آن سو عدم وابستگی نیز به این معنا نیست که خود را منفک روابط با بلوک شرق و یا غرب تعریف کنیم، چرا که سیاست یک بازی یک نفره نیست، بلکه یک رفتار و کنش جمعی است که در قالب اقدامات جهانی از طرف کشورها شکل می‌گیرد. لذا ما نمی توانیم به گونه ای عمل کنیم که خود را در قالب عدم روابط با کشورهای جهانی تعریف کنیم و با اتکا به توان داخلی همه نیازهای خود را برآورده کنیم. چنین مسئله‌ای در دنیای کنونی سیاست و اقتصاد جهانی برای هیچ کشوری امکان تحقق ندارد و اساسا چنین مسئله ای به سود هیچ کشوری نیست. لذا شاید شعار استقلال سیاسی که در سال‌های اولیه انقلاب مطرح شد در غالب همان فضای انقلابی در سیاست خارجی پی گرفته شد، اما به تدریج که این فضا رو به آرامش گذاشت در نوع نگاه دیپلماتیک ما نیز تغییرات جدی حاصل شد.

یعنی شما معتقدید که فضای انقلابی نوعی ایستایی و سکون را در سیاست خارجی شکل داد؟ 

زمانی که مسئله حمله به سفارت آمریکا شکل گرفت و بعد از آن عدم رابطه با آمریکا مطرح شد، شرایطی در جامعه شکل گرفت که روابط ما با یکی از قدرت‌های بزرگ جهانی با بن‌بست مواجه شد. این مسئله فعالیت دستگاه دیپلماسی ما را در اوایل انقلاب با یک مکث روبه‌رو کرد و اجازه نداد که دستگاه سیاست خارجی آن فعالیت لازم را به عنوان یک نهاد دیپلماتیک برای پیگیری منافع کشور در ارتباط با دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای پیگیری کند. از طرف دیگر در همان زمان کانون های متنوع تصمیم گیری در عرصه سیاست خارجی به واسطه نوع نگاه انقلابی، خود را دخیل در دستگاه دیپلماسی کشور کردند و به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم دیپلماسی موازی خود را پیش بردند. این مسئله هم سبب شد تا دستگاه سیاست خارجی ما هیچ گاه اجازه پیدا نکند به عنوان نهاد رسمی و تصمیم گیر در مسائل سیاست خارجی، نقطه و کانون جدی در برقراری و یا عدم برقراری روابط با دیگر کشورها بر اساس منافع ملی باشد. در حقیقت در طول چهل سال گذشته دستگاه سیاست خارجی مجری اوامر دیگر نهادهای قدرت در داخل بوده است، چنان که اکنون هم دستگاه سیاست خارجی با همین معضل و نقص روبه‌روست، به گونه ای که اکنون در سایه تکثر مراکز تصمیم‌گیری، وزارت امور خارجه به انفعال رسیده است. شما به مرحوم سنجابی و ابراهیم یزدی اشاره داشتید اتفاقا این مسئله از همان دوران و روزهای آغازین انقلاب به عنوان یکی از عوامل و موانع جدی در پیگیری منافع ملی این وزرای امور خارجه عمل کرد.

در سایه این آسیب شناسی ریشه این نقص را در چه عللی می بینید و راهکار چیست؟

من پیشتر در مصاحبه‌هایی عنوان داشتم که باید نگاه داخلی را به سمت مصالح دینی سوق دهیم، اما نگاه دیپلماتیک و بین المللی خود را متناسب با منافع ملی سامان دهیم. اگر ما بخواهیم از منظر دین به همه پدیده های بین المللی نگاه کنیم و بر اساس همان نگاه نیز رفتار و اقدامی را انجام دهیم با مشکلاتی جدی مواجه می شویم که امروز با آن دست به گریبان هستیم. لذا دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در طول این چهل سال نتوانست به عنوان یک نهاد مستقل در قواره های بین المللی که ناظر بر رفتارهای هر کشوری است، تصمیم سازی و تصمیم گیری کنیم. ما از زمان شروع به کار آقای ولایتی به عنوان وزیر امور خارجه نتوانستیم آن مناسبات لازم را شکل دهیم، چرا که تا پیش از ایشان مشکلات خاصی در حوزه دیپلماسی وجود نداشت و وزرای امور خارجه سعی می‌کردند که در یک بالانس قدرت، شرایط را برای تدام و بهبود مناسبات جهانی شکل دهند، اما از دوره آقای ولایتی نوع نگاه داخلی سایه جدی بر دیپلماسی انداخت و همین مسئله سبب شد تا نگاه ما به برخی کشورها یک نگاه بدبینانه باشد و از غرب یک هیولایی را ساختیم که در ادامه مرعوب آن هم شدیم. لذا در مجموع من بر این باورم که امروز بیش از هر زمان دیگر در طول این چهل سال به یک دیپلماسی فعال، هوشمند، منعطف و در عین حال مستقل از مراکز تصمیم گیری نیاز داریم. چرا که امروز باید یک نگاه جدی و فعالی را برای حفظ تعامل با قاره سبز اتحادیه اروپا به کار بریم.

اما در سایه ساز و کار اینستکس می‌توان چه دستاوردی را در سایه حفظ مناسبات خود با قاره سبز بدست آوریم؟

ببینید اکنون مسئله دستاورد مطرح نیست. شرایط جامعه جهانی برای ایران به یک نقطه حساسی رسیده است. ما باید به هر قیمتی اتحادیه اروپا را در جبهه خود نگه داریم، چراکه اکنون دو ضلع از سه ضلع مثلث ایران هراسی شکل گرفته که یک ضلع آن آمریکا و اسرائیل و ضلع دیگر آن کشورهای عربی منطقه است، اگر ما در سایه رفتارهای غلط خود  اتحادیه اروپا و به خصوص آلمان، فرانسه و انگلستان را نیز به این مثلث ملحق کنیم، شرایط برای زیست ایران در جامعه جهانی بسیار سخت خواهد شد، به گونه‌ای که حتی متحدین ما نظیر چین و روسیه هم از ایران روی برمی گردانند. پس باید به هر قیمتی مذاکره با اتحادیه اروپا را در دستور کار داشته باشیم تا نگذاریم که روابط ما اروپا به یک نقطه انتحاری برسد. چرا که هزینه‌های ایران در آن شرایط بسیار بالا خواهد بود و احتمال می‌رود که ایران دوباره پای میز مذاکره، این بار با متر و معیار ترامپ و مایک پمپئو تن بدهد. مضافا این که مشکلات و مسائل معیشتی و اقتصادی نیز روز به روز دایره فشارها بر دولت و نظام افزایش خواهد داد. در این خصوص  برخی از کارشناسان مسائل اقتصادی از تورم بالای ۶۰ درصد برای سال ۹۸ سخن می‌گویند و همچنین مسئله عدم تمدید معافیت های وزارت خزانه داری آمریکا برای 8 کشور به منظور خرید نفت از ایران نیز مطرح است که اگر چنین باشد بعد از اردیبهشت ماه سال آتی، شرایط برای کشور به مراتب سخت تر از امروز خواهد بود. لذا باید جبهه اروپا و حفظ مناسبات با آن بیش از پیش جدی گرفته شود و مسئله تنها به اینستکس محدود نشود.

کلید واژه ها: دکتر علی بیگدلی آسیب شناسی 40 سال دیپلماسی انقلاب اسلامی


( ۴ )

نظر شما :