لزوم چینش صحیح بورس انرژی برای جلوگیری از رانت
آیا ورود صنعت نفت به بورس راهکار موثری برای مقابله با تحریم است؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – هرچند طرح عرضه نفت خام در بورس بارها از زبان مسئولین امر مطرح شده، اما تا کنون ناکام مانده است. بسیاری از کارشناسان حوزه انرژی و بازار سهام بر این باورند که این راهکار اگر به درستی اجرایی شود، می تواند در تقابل با تحریم های ثانویه آمریکا با محوریت به صفر رساندن فروش نفت ایران که روز به روز به موعدش نزدیک تر می شویم، کارساز باشد. در این رابطه تاکید اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری در تیرماه سال جاری بر عرضه نفت خام در بورس به بخش خصوصی و نیز مواضع مهر ماه علی کاردر، مدیرعامل شرکت ملی نفت درباره بررسی و تهیه دستورالعمل های لازمه برای عرضه نفت در بورس انرژی بار دیگر توجهات به این طرح معطوف شده است. دیپلماسی ایرانی برای بررسی میزان کارایی این طرح در تقابل با تحریم های ثانویه آمریکا، گفت وگویی را با حمید میرمعینی، کارشناس بورس و نایب رئیس کمیسیون بازار سرمایه خانه اقتصاد ایران ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:
در سایه نزدیک شدن به تحریم های ثانویه ایالات تحده با محوریت به صفر رساندن فروش نفت کشور، دولت راهکار ورود صنعت نفت به بورس را برای تقابل با این فشارهای آمریکا مطرح کرده است. هر چند برخی خبرها حکایت از این دارد که این مسئله از یکی دو سال پیش هم مطرح بوده است. به نظر شما این راهکار در کنار سایر برنامه ها برای تقابل با فشار آمریکا تا چه اندازه می تواند کارساز باشد؟
اساساً بورس یک بازار متشکلی است که دارای قواعد و قوانین خاص خود است. هدف از شکل دهی این بازار، تعیین قیمتهای واقعی و شفافیت در نرخ های کالا است. از سوی دیگر وظیفه دیگر بورس دسترسی آسان همه فعالان اقتصادی به کالاهایی است که در این بازار عرضه می شود. مضاف بر آن مسئله اطلاعرسانی دقیق و سریع نیز سبب شده است که بورس در واقع به محل خوبی برای رشد و ترقی اقتصاد هر کشور بدل شود. در این خصوص بورس ایران هم با اقتضائات خود تاکنون توانسته به اقتصاد کشور کمک کند. چند سالی است که بورس کالای ایران هم راه اندازی شده و در آن محصولات پتروشیمی، کشاورزی و سایر محصولات عرضه می شود. اما با توجه به برخی ناکارآمدی ها به دلیل وجود اشکالاتی در ساختار اقتصادی ما این بورس از رسیدن به آن مأموریت اصلی خود به طور کامل و جامع بازمانده است. بنابراین از آن نقش مفید و کارای خود برای کمک به اقتصاد کشور دور شده است. جدای از این نکات در خصوص بورس انرژی هم باید گفت که این بازار از جانب دولت برای مرجع مبادلات نفت خام انتخاب شده است. علیرغم این که ما تجربه بسیاری در حوزه بورس و بازار سرمایه داریم، اما تقریبا فاصله معناداری با ایدهآلها داریم. با این حال این واقعیت را نمی توان انکار کرد که اساس شکلگیری این مسئله (ورود صنعت نفت به بورس انرژی)، اتفاق میمون و مبارکی است و میتواند بستر مناسبی برای کمک به بورس، اقتصاد کشور و صنعت نفت ما باشد. این که بخش خصوصی فارغ از این که تحریم باشیم یا نباشیم، میتواند در صنعت نفت کشور حضور پیدا کند، آثار بسیار خوبی در پی خواهد داشت. البته این نکته بسیار مهم را متذکر می شوم که اگر بورس انرژی و حضور صنعت نفت و گاز کشور در این بورس صرفا به منظور دور زدن تحریم ها باشد، نمی توان به نتایج مثبتی جدی رسید. باید اجازه داد این بورس در بستر ساختارهای واقعی خود و بر اساس عرضه و تقاضا شکل گیرد. البته تا کنون ما نمایش و اسمی از این بورس انرژی و حضور صنعت نفت و گاز در بازار سرمایه مشاهده کرده ایم و به نظر نمیآید که دولت و دیگر نهادها از تصدیگری بر صنعت نفت به طور کامل دست بکشند. لذا تا زمانی که در این بازار فضا به شکل واقعیش رقابتی نشده باشد و بخش خصوصی در آن حضور پیدا نکند، ما به همان میزان که در بورس اوراق بهادار و بورس کالا ناموفق بوده ایم در بورس انرژی هم ناموفق خواهیم بود. لذا میتواند آن اثر لازم را در مقابله با تحریمها نداشته باشد.
اگر دولت دست به تغییر ساختار مورد نیاز در این رابطه نزند آثار سوء ورود صنعت نفت و گاز به بورس انرژی چیست؟
من سریع و شفاف می گویم اگر نه تنها دولت، بلکه دیگر نهادها و ساختار نظام ایران به صورت کامل، دقیق و جامع بستر مناسبی برای حضور صنعت نفت و گاز کشور در بورس انرژی را فراهم نکند و از آن سو اجازه بازار رقابتی را ندهد، این بورس هم مانند دیگر بازارهای کشور به محل رانت و فساد جدی بدل خواهد شد. لذا نه تنها کمکی به اقتصاد ایران در مقابله با تحریم ها نمی کند، بلکه خود بار مضاعفی بر مشکلات ما در این شرایط خواهد بود.
در کنار این شرایط ما شاهدیم که در روزهای اخیر بورس اوراق بهادار افت شدیدی را در شاخص های خود تجربه کرده، به گونه ای که در ده سال اخیر این افت شاخص برای بورس اوراق بهادار بی سابقه بوده است. آیا این شرایط خود می تواند مانع دیگری بر عدم تحقق برنامه دولت باشد؟
در ابتدا باید بگویم که بورس اوراق بهادار ارتباط مفهومی با بورس انرژی ندارد. این دو بازار، دو بازار کاملا جداگانه هستند که عوامل موثر بر هر کدام از این بازارها متفاوت است. پس متغیرهایی که باعث افت شدید در بورس اوراق بهادار شده ممکن است که بر بورس انرژی اثرگذار نباشد. البته این را باید گفت در بورس اوراق بهادار، چه به لحاظ سخت افزاری و چه به لحاظ نرم افزاری و زیر ساخت های بازار اشکالات فراوانی داریم. اگر ما یک بازار توسعه یافته با متر و معیارهای بین المللی و پتانسیل جدی ظرفیت پذیرش سرمایه خارجی داشتیم، شاهد مشکلات کمتری میبودیم. در وهله دوم هم این را باید گفت هرچند که این اتفاقاتی که برای بورس اوراق بهادار افتاده کاملا جدای از بورس انرژی است، اما می تواند از لحاظ روانی بر بورس کالا و بورس انرژی هم اثر سوء خود را بگذارد. در سایه این نکات باز تاکید دارم اگر بورس انرژی با رویکرد دور زدن تحریم ها بخواهد اساس خود را شکل دهد در آینده نمیتواند به بورس چندان موفقی بدل شود. چرا که در این صورت بورس انرژی از بسیاری از قواعد اقتصادی و تجاری تبعیت نخواهد کرد و در نهایت با بورسی که در سایه یک فضای رقابتی سالم و شفاف شکل می گیرد، بسیار متفاوت خواهد بود و امکان دارد که این رویکرد ضد تحریمی در بورس انرژی باعث ایجاد بسترهای رانت و سوء استفاده برای برخی از اشخاص و نهادهای شود و این مسئله سبب میشود که بورس انرژی از آن اصل واقعی خود دور شود.
به بار پارامتر بینالمللی بودن اشاره داشتید. در این خصوص بسیاری معتقدند که تهران پیشتر میتوانست با ایجاد شرکت های خصوصی دو یا چند ملیتی نفتی و گازی بستر را برای حضور مشتریان عمده نفت و گاز ایران مهیا کند تا در این فضا شرایط برای فروش نفت ایران با سهولت بیشتری انجام شود. ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
همین که دولت اقدام به ایجاد بسترهایی برای حضور حوزه نفت و گاز در بورس انرژی کرده خود اقدام درستی است. البته این مسئله میتواند یک تمرین ابتدایی باشد. چون به هر حال واقعیت این است که بسترهای لازمی که باید برای ایجاد آن بورس انرژی مورد نظر شکل بگیرد، در کشور وجود ندارد و از آن طرف هم متاسفانه موانع جدی دولتی و فرادولتی هم برای این مسئله وجود دارد. لذا مسئله بین المللی کردن بورس انرژی با تاسیس شرکت های نفتی و گازی دو یا چند ملیتی در اولویت های بعدی قرار میگیرد. چرا که این یک پروسه بسیار زمانبر است که نیاز به یک برنامهریزی دقیق دارد. در ابتدا باید بسترهای حضور بازیگران منطقه و فرامنطقهای را در بورس انرژی خود فراهم کنیم. در چنین فضای مناسب تجاری، اقتصادی و مهیا کردن زمینه کسب و کار استاندارد جهانی است که می توان انگیزه برای حضور این شرکت ها و کمپانی های بزرگ را فراهم کرد. اما واقعیت این است که فعلا ما این پارامترها را نداریم و تا رسیدن به آن هم فاصله زیادی داریم؛ چه در حوزه نقل و انتقال پولی و مالی و بانکی و چه از نظر وجود نوسانات شدید ارزش پول ملی. البته باید اذعان داشت که تنوع بازارها و کالاهای موجود در ایران، بورس ما را به یک بورس ویژه بدل کرده است. ولی آن چه باعث جذب یک سرمایه گذار خارجی خواهد شد، درصد پایین ریسک سرمایه گذاری است. ما ابتدا باید بخواهیم برای تمرین هم که شده با چند شرکت کوچک و متوسط وارد معامله شویم تا آنها را وارد بورس انرژی کنیم. اگر در این خصوص موفق بودیم میتوانیم گامهای بعدی را هم برداریم. البته باز تأکید میکنم این یک پروسه بسیار زمان بر خواهد بود و انجامش به روزهایی که ما به تحریم های ثانویه آمریکا نزدیک می شویم، نمی رسد. چرا که شرایط شرکت های سرمایه گذاز نفتی با سرمایه های خصوصیشان شرایط خاص وپیچیده ای است. آنها به دنبال خطر سرمایه گذاری در بازار ایران و روبه رو شدن با تنبه های جدی مالی وزارت خزانه داری امریکا نخواهند رفت. در این صورت ورود جدی در بازار انرژی کشور پیدا نخواهد کرد و در این شرایط بورس انرژی عمق لازمه را پیدا نخواهد کرد و نهایتاً به مرکز فساد و رانت بدل خواهد شد.
با توجه به تمام نکاتی که اشاره داشتید و تمام اما و اگرهای مورد نظرتان آیا تهران با این راهکار توان تقابل با تحریم های ثانویه ایالات متحده آمریکا با محوریت به صفر رساندن فروش نفت ایران را خواهد داشت؟
من معتقدم که کار نشد ندارد، اگر ایران بخواهد میتواند کاری مثبت در این خصوص سامان دهد. ولی با این شرایطی که به آن اشاره شد و در بستر واقعیت های موجود، تحریم های ثانویه آثار سوء خود را در کشور خواهد داشت. این یک واقعیت کتمان ناپذیر است که همه مسئولین دولتی و غیردولتی به آن اذعان دارند. صنعت نفت و گاز کشور مجبور است برای تقابل با تحریم ها هزینه بیمه، کشتیرانی، نرخ فروش و و دیگر امتیازات را در بازار جهانی نفت داشته باشد و از آن سو با ریسک بیشتری به دنبال مشتریان نفتی باشد. خوب در این بستر یقیناً ایران هزینه بیشتری را در قبال سود کمتری خواهد داشت. متاسفانه راهکار بورس انرژی علیرغم این که در بستر یک فضای دیکته شده ارائه شده است، به نظر نمیرسد که بتواند راهکار قطعی و کاملی برای تقابل با تحریم های ثانویه ایالات متحده آمریکا باشد. پس به عنوان یک کارشناس حوزه بورس این هشدار را می دهم که اگر ساختار در بورس انرژی به اشتباه چیده شود و این نظام اقتصادی به مسیر اشتباهی کشیده شود، برگرداندن و بازسازی آن یک پروسه بسیار سخت و پیچیده خواهد بود. مثل سایر ساختارهای اقتصادی که در طول این سال ها به اشتباه برای کشور ریلگذاری شده است. لذا بازسازی آن و ایجاد اعتماد در بازار و جلب سرمایه گذار داخلی و خارجی یک امر بسیار سخت خواهد بود، اگر نگوییم یک امر محال است. پس ریل گذاری غلط اقتصادی برای مبارزه با تحریم های ثانویه ای نباید بستر را برای اقتصاد بیمار ما سخت تر و پیچیده تر کند. لذا از این فرصت مغتنم که میتوان ایران را به مرکز بورس انرژی منطقه بدل کند نباید طوری استفاده کنیم که خود به مفسده دیگر اقتصادی بدل شود. بنابراین علیرغم این که ما تحت فشار تحریم های آمریکا هستیم نگاه مسئولین را به این سمت جلب میکنم که نباید فشار ما را به سمت تصمیمات اشتباه بکشاند. باید مخاطرات و بسترهای مناسب بورس انرژی به درستی بررسی شود. بعد در آن گام برداریم. پس اگر از روی استیصال تصمیمی گرفته نشود بهتر است.
نظر شما :