راهی که اوربان دنبال میکند
ایجاد حس یک ملت در مجارستان
نویسنده: مایک گونزالس
دیپلماسی ایرانی: نخست وزیر مجارستان ویکتور اوربان، بار دیگر گرد و خاک به پا کرده است. چهار سال پیش به او منتقدان خود توپید که در حال ساخت دموکراسی غیرلیبرال است و این ماه تاکید خود را بیشتر کرد و از رهبران اروپایی خواست که اعتراف کنند که دموکراسی لیبرال مرده است و باید دست از تلاش برای احیای آن برداشت.
اوربان در عوض آنها را ترغیب کرد تا به دموکراسی جدید بر اساس اصول مسیحی روی بیاورند. او در ماه ژانویه در پارلمان مجارستان گفت: «دموکراسی لیبرال دیگر قادر به حفظ کرامت مردم، آزادی، تضمین امنیت فیزیکی یا حفظ فرهنگ مسیحی نیست. بعضی در اروپا هنوز روی آن کار می کنند چرا که معتقدند می توان آن را احیا کرد اما آنها نمی فهمند که این ساختار به کلی معیوب است چرا که جهان تغییر کرده است.»
واکنش اوربان جایگزین کردن کشتی شکسته دموکراسی لیبرال با دموکراسی مسیحی قرن 21 است. به دلایل زیادی، اوربان این شایستگی را دارد تا به او توجه کرد چرا که او بازی بزرگی را شروع کرده است که می تواند به کلی مسیر اروپا را تغییر دهد. او با پیروزی دیگری که در انتخابات به دست آورد جایگاه خود را محکم تر کرده و رای های بیشتری نسبت به مخالفانش دست پیدا کرد. او آنگلا مرکل صدراعظم آلمان را در بحث های فلسفی مربوط به مهاجرت شکست داد. او کاری کرد که جورج سوروس میلیاردر چپ اعلام کرد که سازمان غیردولتی خود در مجارستان را جمع خواهد کرد.
مهم تر از همه اینها زیر سوال بردن ارزش هایی است که قاره با آن مواجه است. قاره اروپا بر اساس فرهنگی مسیحی بنا نهاده شده که کم و بیش در تمام کشورهای اروپایی تعریف یکسانی دارد. در نقاشی، موسیقی، جشن ها حکمت عامیانه آنها تکرار شده است. به عنوان مثال پرتغال و فنلاند بسیار از هم دور هستند اما یک نوع گرامیداشت اخلاق مسیحی در دی ان ای هر دوی آنها وجود دارد.
همانطور که اروپا درحال تهی شدن از مسیحیت است و به سمت ارزش های ازاد حرکت می کند به این ترتیب حفظ نهادهای فراملی سخت تر می شود و کدهایی از نفرت نسبت به برخی قوانین دیده می شود. قوانین موجود تا حدی نقض آزادی هایی مختلفی ست که اروپایی ها به دنبال آن هستند در حالی که به طرز محکمی از سوی لیبرالیسم کنونی مورد دفاع قرار می گیرند و به عنوان ارزش های اروپایی معرفی می شوند. اروبان عصبانیت خود را از چنین شرایطی پنهان نمی کند و از شرایط تحریک آمیز فعلی می تواند برای پیش بردن پروژه خود استفاده کند.
اما ابتدا مهم است که نکته های واضحی را ذکر کنیم. اوربان، توماس جفرسون نیست و تاکید او بر قومیت نه ملی گرایی است که شامل درون مرزها می شود. اگر شما باور دارید که همه افراد برابر هستند و توسط خالق با حقوق یکسان خلق شده اند انگاه دولت ها موسساتی برای تامین حقوق و تامین نعمت آزادی هستند. در نتیجه نوع دولتی که اوربان می خواهد بسازد مناسب شما نیست.
او معتقد است که مجارستانی ها یک استثنای ذاتی هستند و یک نتیجه از ویژگی های ملی قابل تحسین. او می گوید: «ما یک گونه منحصر به فرد هستیم. دنیایی وجود دارد که تنها ما می بینیم.» این ملت مجارستان از لحاظ جغرافیایی و در مرزهای قانونی و انتخاباتی تعریف نشده اند. اوربان چهارسال قبل گفت: «گاهی اوقات این چیزها با مرزهای کشور هماهنگ است و گاهی نیست.»
از همه مهم تر حفظ آزادی های فردی مطمئنا جزو اهداف اصلی دولتی که او مشغول ساختن آن است نخواهد بود. همانطور که در سخنرانی سال 2014 خود گفت: «دولت جدیدی که ما در مجارستان می سازیم کشوری غیرلیبرال است. لزوما اصول لیبرال از جمله آزادی را نقض نمی کند اما آن را در مرکز ایدئولوژی خود قرار نمی دهد بلکه شامل رویکردی متفاوت، خاص و ملی است.» همه اینها نشان می دهد که چرا او به دنبال ناسیونالیسم قومی است. او ادعای بیش از این ندارد. او می خواهد دولتی برای مجارها و نه آمریکایی ها بسازد. ما باید به یاد داشته باشیم که حفظ آزادی در مرکز خواست ما وجود دارد چرا که بر اساس فرهنگ منحصر به فرد آمریکاست. همچنین باید توجه کرد که مجارها بسیار بیشتر از دیگر جاها دارای اکثریت قومی هستند و آنها از هفت قوم تشکیل شده اند.
با اینحال اوربان ـ با احترام به تمام انتقادات او ـ نمی تواند پروژه خود را با محروم کردن مجارها از آزادی یا حق مالکیت پیش ببرد. مجارها در سیستمی بزرگ شده اند که حقوق اکثریت تضمین شده و حقوق اقلیت نیز مورد احترام قرار گرفته است و به صورت استبدادی پیش نرفته اند. اگرچه او عنصر آزادی را در مرکز پروژه خود قرار نمی دهد اما اگر نتواند تامین حقوق مردم را تضمین کند با مشکل روبرو خواهد شد. او پوتین، کاسترو یا شی نیست.
برای اوربان آموزنده خواهد بود که به یاد بیاورد نقطه خواست مردم برای تغییر سیستماتیک به بحران مالی 2008 باز می گردد. آنچیزی که او می بینید، بسیاری از نخبگان فکری و مالی می بینند این است که نباید طبقه کارگر دچار مشکل شود. او تلاش دارد تا احساس یک ملت را بازسازی کند اما کوتاهی در موارد گفته شده او را دچار مشکل می کند.
منبع:دیلی سیگنال/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :